علامه اميني، ستاره پرفروغي است که در تاريخ هزار و چهارصد ساله اسلامي ميدرخشد. او جرعه نوش غدير عشق علي عليهالسلام و سيراب شده کوثر ولايت بود. چنان شيفته ولايت بود که هستي خود را يک باره در کوره عشق علي عليهالسلام ريخت و پروانه وار سوخت. اميني فرشته حقيقت بود که با چهره نوراني خويش نمايان شد و تاريکيها را از چهره ملکوتي علي عليهالسلام کنار زد و با صدايش که در خور دليران بود، نداي فضيلت و معنويت اميرالمؤمنين را به گوش جهانيان رسانيد.
اميني دانشمندي حقيقي است که به وظايف خويش عمل کرد. او جز حق و دفاع از حق ننوشت و با اثبات واقعه غدير، خاطره افتخارات و ارزشهاي علوي را در صدر اسلام زنده کرد و روح ملت اسلامي را با ياد غدير و صاحب آن نشاط و اميد بخشيد.
مولود مبارک
در يکي از روزهاي سال 1281ش، در خانه شيخ احمد اميني، ستارهاي پر فروغ تابيدن گرفت که موجب شادي تشنگان فضيلت و علم شد. اين مولود که نامش را عبدالحسين نهادند، همان مجاهد و عالمي است که بعدها حقايقي را که در جامعه مسلمانان پژمرده شده بودند، زنده کرد. عبدالحسين در شهري به دنيا آمد که پيش از وي دانشمندان بزرگي را پرورده بود. علامه اميني در تبريز در دامنه کوه سهند قدم به عرصه وجود گذاشت و سهند همان کوهي است که يکه و تنها، داستان رادمردان بسياري را در سينه دارد.
تربيت در آغوش فرزانگان
از همان دوران کودکي، آثار نبوغ در علامه اميني پديدار بود. او همواره ميخواست بيشتر بداند و در هستي انديشه کند. محيط خانواده علامه اميني، بستر مناسبي براي رشد و بالندگي او فراهم کرد. وي دردامان پدري فرهيخته چون آقاميرزا احمد، از دانشمندان نامي تبريز پرورش يافت. پدر بزرگوار علامه که در حسن سيرت، آراستگي طبيعت و پرهيزکاري زبانزد خاص و عام بود، خود تربيت فرزندش را بر دوش گرفت و او را با دين محمّدي و آيين علوي آشنا ساخت.
تحصيلات علامه اميني
علامه اميني، پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي نزد پدر بزرگوارش، براي تکميل دروس به مدرسه طالبيه تبريز رفت و مقدمات و سطوح فقه و اصول را در اين مدرسه فرا گرفت. او از محضر اساتيد بزرگي چون سيد محمد موسوي مشهور به مولانا از مراجع تقليد، آيت اللّه سيد مرتضي خسرو شاهي، آيت اللّه شيخ حسن توتونچي و ميرزا علي خسرو شاهي بهره جست. علامه پس از تکميل دروس براي شرکت در دروس خارج فقه و اصول و کسب معنويات و کمالات از محضر ائمه طاهرين راهي عتبات عاليات شد و در شهر نجف سکني گزيد. او در نجف از محضر بزرگاني چون سيد محمدباقر فيروز آبادي، سيد ابوتراب خوانساري، ميرزاعلي ايرواني و آيتاللّه ميرزا ابوالحسن مشکيني استفاده کرد و از خرمن فيوضات ايشان بهرهمند شد. او پس از مدتي اقامت در نجف، بار ديگر به تبريز باز گشت.
تبليغ و مبارزههاي علامه
علامه اميني پس از بازگشت از نجف، در شهر تبريز مجالس وعظ و ارشاد را تشکيل داد و به بيان معارف ديني پرداخت. علامه به عنوان محدث، مفسر، فيلسوف و متکلم و فقيه پيش از آن که به پژوهشهاي دامنه داري دست زند و در پي آن بود که فلسفه سياسي اسلام را در هر صورت به مردم کوچه و بازار بياموزد. او زماني به نجف وارد شده بود که با از هم پاشيدن امپراطور عثماني، عراق به دست انگليسيها افتاده بود. شيخ که هنوز شهداي انقلاب مشروطيت را به ياد داشت، برآن شد تا با ياد شهيدان راه فضيلت، امت پراکنده اسلامي را به وحدت و برادري دعوت کند. بدين ترتيب، در اولين کتاب خويش شهداء الفضيلَة گوي سبقت را از همگان ربود و بر گذشتگان و معاصران خويش برتري يافت.
آثار جاودانه علامه اميني
علامه اميني رحمهالله در مطالعه و پيوستگي در پژوهش جديت زيادي داشت. وي بسياري از اوقات خود را صرف مطالعه کتب علمي و بحثهاي اسلامي ميکرد. همين امر سبب شد که گامهاي علمي جاودانهاي بردارد و کتابهاي فکري ارزشمندي را به مکتب اسلامي عرضه کند. هر يک از کتابهاي علامه اميني نشانه دانش ژرف، فضل زياد، اطلاعات گسترده و تلاش طاقت فرساي اوست. از وي کتب ارزشمند زيادي چون تفسير فاتحة الکتاب، شهداء الفضيله، کامل الزيارة و... برجا مانده است که مهمترين آنها کتاب الغدير است. اين کتاب تمام زندگي و تلاش استاد اميني و نمودي از توان خلاق او است. الغدير پشتيبان شخصيت علمي و اخگر فروزان قلم علامه است و استاد با نوشتن آن در پرونده تاريخ حقيقي را جاودانه کرد تا همچون خورشيد بدرخشد.
الغدير؛ شاهکار علمي عصر حاضر
الغدير را الغدير ناميدند براي تبرک، وگرنه اقيانوس است؛ اقيانوسي متلاطم و بيکران که درونش پر از گوهرهاي گران بها است که دراعماق آن ميدرخشد و الغدير غديري است که در پي آن درياها و اقيانوسهاي علم جاري است. الغدير زبان بيان غربت غدير است؛ غديري که حديث پيامبر صلياللهعليهوآله را تداعي ميکرد که فرمود: «اسلام در آغاز غريب بود و به زودي مانند نخست غريب خواهد شد».
در محضر علامه
امام صادق عليهالسلام ميفرمايند: «علم را فراگيريد و همراه علم، خود را به حلم و وقار مزين کنيد و بر کسي که ميخواهد از شما علم بياموزد، تواضع کنيد و هر کس از شما طلب علم کرد، بر او تواضع کرده، پاسخ او را بدهيد و از متکبران نباشيد تا تکبر شما موجب بطلان علم و حقيقت شما شود».
علامه اميني رحمهالله ، به راستي مصداق اين حديث بود. او هر کجا که موقعيتي پيش ميآمد، مطالب علمي را متواضعانه عرضه ميداشت و شيفتگان علم و ادب را سيراب ميکرد.
سجاياي اخلاقي و معنوي علامه اميني رحمهالله
تاريخ سرشار از سرگذشت بزرگ مرداني همچون شيخ عبدالحسين اميني است که چشم روزگار به جوانمردي، شجاعت، بشر دوستي، حقطلبي، زهد و تقوا، مانند آنها را نديده است و مادر زمانه، فرزندي آن چنان پرهيزگار، آزاده، برومند و پاکدل نپرورده است. علامه اميني را پيش از يک شخصيت علمي، بايد شخصيتي معنوي و اخلاقي دانست. او عالمي عظيم القدر، دانشمندي پرهيزکار، مصلحي متفکّر، معلّم اخلاق و فضيلت بود که ديگران بايد در مکتب او فضائل و معنويات را بياموزند. استاد محمد عبدالغني حسن مصري به حسن خلق علامه پي برده و در قصيده خويش چنين گفته: «به هنگام بحث لحن او تند ميشود، ولي خلق و خوي او بسي نرم است».
زهد
يکي از ويژگيهاي اولياء اللّه و علما، زهد و بيتوجهي به زخارف دنيوي است. آنان زهد را سرلوحه زندگي خود قرار ميدهند و از دنيا به اندازه حاجت و نياز توشه ميگيرند و اين را از ائمه اطهار عليهمالسلام به ارث بردهاند. زندگاني علامه اميني رحمهالله نيز با زهد و تقوا همراه بود. او انساني کريم النفس و متوکل بر خدا بود و به اين مسلک خانواده و شاگردانش را نيز فرا ميخواند. علامه اميني رحمهالله با اين که در مدت چهل سالي که در نجف اقامت داشت، کتب متعددي را نوشت و ميتوانست مرفهترين زندگي را فراهم کند، حتي خانهاي براي سکونت نساخت. علامه اميني به راستي مصداق حديث امام باقر عليهالسلام بود که به ابان بن تغلب فرمودند: «همانا فقيه و عالم واقعي کسي است که زاهد در دنيا و طالب آخرت، و پيرو سنت رسول اللّه صلياللهعليهوآله باشد».
توسل و عبادت
علامه اميني رحمهالله فردي رباني و الهي بود که نشستن و برخاستن و نوشتن و... او به خاطر خدا بود. آيت اللّه سيد مرتضي نجومي ميفرمايد: «در عمرم کسي را نديدم که چون علامه اميني با حضور قلب نماز بخواند. اين علامه بزرگوار هنگام ماه مبارک رمضان با همه مشغلهاي که داشت، اغلب کارهايش را تعطيل ميکرد و مشغول عبادت ميشد. او در اين ماه پانزده مرتبه ختم قرآن ميکرد و ثواب چهارده ختم را به چهارده معصوم عليهمالسلام و يک مرتبهرا به روح پدر و مادر بزرگوارش هديه ميکرد.» يکي از آنان که زيارتش کرده، ميگويد: «همانا ويژگيهاي علامه اميني، تضرّع و معنويتش را در کمتر عالمي ديدم. در ايام عاشورا و فاطميه حال علامه متغير ميشد و با صداي بلند گريه ميکرد».
شجاعت
علامه اميني با الگوپذيري از پيشوايان خويش، شجاعت را به ارث برده بود. او نقل ميکند: وقتي به حج بيت اللّه مشرف شدم، در شب ترويه از مکه به عرفات حرکت کردم و شب را در صحراي مني ماندم. پس از نماز صبح در روز عرفه به سوي عرفات حرکت کردم. وقتي به صحراي عرفات رسيدم، ديدم که از کثرت جمعيت جايي براي سکونت و نصب خيمه نيست، اما در گوشه بيابان جاي خلوتي است که به ملوک و اشراف عربستان اختصاص دارد. به آن قسمت رفتم و شروع به نصب خيمه کردم. ناگهان يکي از مأموران با فرياد مرا منع کرد و گفت: «اين جا خيمههاي امير نصب شده!»، وقتي اين را شنيدم، فرياد زدم: «به اميرت بگو از سرزمين ما بيرون برود. اين سرزمين بندگان است و براي امرا و رؤسا در اين جا جايي نيست».
امانت داري
صاحب الغدير، علامه اميني رحمهالله در سراسر کتابهايش، اصل امانتداري را رعايت کرده است و جايي يافت نميشود که اين بزرگوار کلامي را تحريف کرده باشد. به همين دليل، استاد علاء الدين از عالمان الازهر همواره آرزوي ديدن اين بزرگوار را داشت و در روزنامههاي پر انتشار قاهره به معرفي و دفاع از کتاب او ميپرداخت. فرزند علامه ميگويد: «پدرم درمورد تأليف، مرا به دو چيز وصيت کرد: اول آن که روابط اجتماعي را ترک کن تا وقت براي نوشتن پيدا کني. دوم آن که امانت در نگارش را رعايت کن و از تصرف در کتب تاريخي و مصادر بپرهيز و خودت را براي تحمل مشکلات زندگي آماده کن».
خطيب تاريخ
نبوغ علامه اميني رحمهالله تنها در قلم و نوشتن نبود، بلکه در نطق و بيان نيز بسيار قوي بود. صداي رسا، دانستههاي گران، حافظهاي نيرومند، ايماني عميق و اخلاص کامل، سبب ميشد که سخنان علامه، همه را جذب کند و آنها را تحت تاثير قراردهد. شور و اخلاص و عمق منطق و شعله حماسه در سخنانش موج ميزد. آن چنان به تاريخ و کتب قرون گذشته احاطه علمي داشت که هنگام سخن گفتن گويا قرنهاي اسلامي دهان گشودهاند و لب به سخن باز کردهاند. در مسافرتهاي ايشان در داخل يا خارج از ايران، وقتي خبر ورود ايشان به گوش حق شناسان علاقهمند ميرسيد، اجتماع ميکردند و در ميان ازدحام و سيل خروشان جمعيت انبوه، سخنرانيهاي سازنده و مؤثّر و مهيّج ايشان بسيار ديدني بود.
بوستان هدايت
علامه اميني رحمهالله در سال 1373ه . ق، هشت سال پس از انتشار نخستين جلد الغدير، کتابخانهاي مجهز و عظيم را در نجف اشرف، پايهگذاري کرد. کتاب خانه عمومي امام اميرالمومنين عليهالسلام با همت والاي علامه مجاهد در روز عيد غدير افتتاح شد و شيفتگان مولي الموحدين هر يک به نوبه خويش در تهيه نسخههاي خطي و چاپي کتاب خانه به علامه ياري ميرساندند؛ تا آنجا که در حدود 42000 جلد کتاب به زبانهاي گوناگون در آن فراهم شد. هدف آن بزرگوار از پايه گذاري اين کتاب خانه ايجاد يک مرکز جهاني در عالم اسلام بود که کليه کتب معتبر اسلامي را در خود جاي داده باشد و دانشگاه بزرگ عالم تشيع را تا اندازهاي از کتاب بينياز کند.
کرامتي از علامه اميني رحمتالله
يکي از بزرگان نقل ميکند: «روزي جواني را ديدم که بر گردنش گردنبندي از طلا آويزان بود که سيماي مبارک اميرالمومنين بر روي آن نقش شده بود. به دليل شدت علاقه به امام علي عليهالسلام با خودم گفتم:اي کاش آن گردنبند در گردن من بود! ولي حيف که طلاست و طلا بر مردان حرام است. فرداي آن روز به زيارت علامه اميني رفتم. علامه کيسهاي را که يکي از علماي ايران به ايشان تقديم کرده بود به من داد و فرمود: اين همان چيزي است که ميخواستي. پس از مجلس، کيسه را باز کردم و ديدم گردنبندي است از مرمر که بر روي آن سيماي اميرالمومنين عليهالسلام نقش شده است. با تعجب گفتم: اللّه اکبر! من اين مطلب را که با کسي در ميان نگذاشته بودم. چگونه بر علامه الهام شده است؟ پس از آن فهميدم که علامه اميني تنها يک خطيب و نويسنده نيست، بلکه کسي است که صاحب کشف و کرامت بوده، با علم و غيب الهي مرتبط است». علامه امينيدر آيينه قلمها
آيت اللّه معرفت در مورد علامه اميني ميفرمايد: «علامه از مفاخر بزرگ جهان تشيع هستند که جايگاه و مقامي بالا و ارجمند دارند. ايشان نزد تمام محققان شرق و غرب، چه مسلمان و چه غير مسلمان چه سني و چه شيعه، به عنوان يک محقق برجسته در عرصه تحقيق شناخته شدهاند».
مترجم جلد اول الغدير به زبان انگليسي ميگويد: «من نميتوانم اعجاب شديدي را که از علامه اميني دارم، از برادران در بغداد و خاورشناسان در لندن پنهان کنم؛ زيرا مردي که نيم قرن از زندگي اش را در راه نگارش کتابي سپري سازد، شايسته بزرگداشت و سزاوار تعجب است».
غروب خورشيد هدايت
از شمار دو چشم يک تن کمِ
وز شـمـار خرد هــزاران کم
علامه اميني عالِمي بود که با رفتنش عالمي از ميان رفت. دايره نفوذ و گسترش آثار وي و ارزش معنوي وجودش پس از درگذشت او بيشتر آشکار شد. علامه اميني کسي بود که بايد در وفات او گفته شود: «روز پرواز ملکوتياش، نه تنها در مردم اثر گذاشت، بلکه مصيبتي بزرگ بر آل محمد صلياللهعليهوآله بود».
رحلت علامه اميني رحمهالله
هرچند گاه کوچيدن در دست مشيت الهي است، ولي در علل و اسباب ميتوان گفت: کثرت کار و زحمت بيدريغ علامه اميني قواي بدني او را ضعيف ساخت و معمار مدينه غدير را به ناتواني جسمي دچار کرد. بيماري علامه حدود دو سال به طول انجاميد تا اين که عاشقي از عاشقان ولايت و مجاهدي نستوه روز جمعه 12 تيرماه 1349 برابر با 28 ربيع الثاني 1390 هجري قمري هنگام اذان ظهر دعوت حق را لبيک گفت. او که همواره در نماز بود و جز به عبادت خداي کعبه و خدمت به مولود آن کار ديگري نداشت در 68 سالگي از دنيا رفت و جهاني را در غم ارتحال خويش فرو برد.
برگرفته از : گلبرگ : تير 1384، شماره 64
منبع: http://www.hawzah.net/خ