جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
شيخ احمد كافي به روايت اسناد
-(8 Body) 
شيخ احمد كافي به روايت اسناد
Visitor 361
Category: دنياي فن آوري
شيخ احمد كافي در عصر پهلوي اول به دنيا آمد و در اواخر دوران حكومت پهلوي دوم چشم از جهان فرو بست. در واقع دوران فعاليت‌هاي ايشان در عرصه‌هاي مختلف همزمان با نابساماني‌ها و اوج فساد و فحشا، دين گريزي و دين ستيزي و نيز ضديت با ارزش‌ها و كمالات انساني بود.
رژيم پهلوي از راه‌هاي مختلف همچون رسانه‌هاي گروهي با بهره‌برداري سود از روزنامه‌ها و مجلات ، كتب ، نشريات ، راديو و تلويزيون ... و مكان‌هاي مخرب و تأثيرگذار از قبيل كاباره‌ها و سينماها ، تئاترها ، كلوپ‌ها ، فرهنگ‌سراها، پارك .. سعي نمودند كه زمينه‌هاي سقوط ارزش‌هاي اخلاقي را در جامعه ايران آن زمان فراهم نمايند كه البته اثرات اين اقدامات هنوز هم در جامعه امروز ما سنگيني مي‌كند.
در اين ميان تلاش‌هاي بي‌وقفه روحانيت ـ‌ البته با همراهي مردم ـ در راه ايجاد وحدت فكري و اتحاد عملي و مشاركت مردمي وارتقاء سطح دانش و آگاهي عمومي بي‌نظير بوده است و در عرصه‌هاي ديگر نيز در جهت رشد فكري و فرهنگي، اجتماعي ، سياسي و ديني اقشار مختلف مردم نقش چشمگير و بارزي داشته‌اند.
شيخ احمد ، واعظ معروف با روش‌هاي خاص خود به طور مستقيم و غير مستقيم از سياست ضد ديني و عناد ضد روحاني رژيم پهلوي به وضوح و با زباني گويا و بياني شجاعانه سخن به ميان مي‌اورد و اسناد و مدارك موجود گوياي اين مدعي است.
ايشان عليرغم كشمكش‌هاي روح فرسا و احضارهاي مكرر جانكاه از جانب مقامات پليس و نيروهاي امنيتي رژيم و ايجاد مزاحمت‌ها و اذيت‌ و آزار و در گيري با مأموريان كلانتري‌ها و ساواك خانه‌ها، با حضور فعال خود به ارائه خدمات ديني و ارشادي و تبليغي و حمايت از گروه‌هاي مبارز و پرورش نيروهاي پر استعداد براي مبارزه با بيدادگرها و بي‌ديني‌ها و خودكامگي‌ها مي‌پرداخت.
كافي زماني احضار و زماني ديگر در بازداشت و گاهي تبعيد مي‌شد و اين فشارها و محدوديت‌ها ، باعث نشد وي دست از فعاليت و مبارزه بردارد. به طوري كه دو سال قبل از رحلتش يعني در سال 1355 كه به مدت دو سال به ايلام تبعيد شد، ايشان به خدمات اجتماعي و فرهنگي در اين شهر دست زد.
به هر حال واعظ شهير، شيخ احمد كافي در 30 تير ماه 1357 بر اثر تصادف رانندگي ـ مرگ مشكوك ـ جان شيرين خود را از دست داد.(1)

كافي و دستگاه‌هاي اطلاعاتي و امنيتي:

شيخ احمد از جمله روحانيوني بود كه فعاليت سياسي خود را براي مبارزه با رژيم پهلوي به صورت‌هاي مختلف آغاز نموده و به همين خاطر تحت نظر و زير ذره‌بين دستگاه‌هاي اطلاعايت و امنيت قرار گرفت به طوري كه شهرباني [تهران]‌ در خصوص بازداشت ايشان به اتهام ايراد سخنراني بر خلاف مصالح مملكت چنين گزارش مي‌دهد: «نامبرده بالا در ساعت 14:30 مورخه 2/11/43 در مسجد حضرتي كوچك به منبر رفته و بياناتي بر خلاف مصالح مملكت ايراد نمود ... پرونده متشكله درباره وي به ضمميه ايفاد خواهشمند است دستور فرماييد ضمن اعلام رسيد شهرباني كل را از سرانجام كار وي مطلع سازند. رييس شهرباني كل كشور . سپهبد نصيري» (2)
در گزارشي ديگر اتهام شيخ احمد كافي بدين گونه بيان شده:
«بدينوسيله تعداد هفت برگ پرونده نامبرده كه به اتهام اقدام بر ضد امنيت داخلي در تاريخ 2/11/43 به وسيله شهرباني كل شكور دستگير و به اين سازمان تحويل گرديده است به پيوست ايفاد مي‌گردد.رييس سازمان اطلاعات و امنيت كشور.سرلشكر پاكروان» (3)
كافي از جمله وعاظي بودند كه در ترويج شعائر مذهبي اقدامات ارزنده‌اي از خود نشان داد و در مقابل ترويج فساد از سوي رژيم واكنش‌هايي را از خود نشان داد به طوري كه اداره پليس تهران در خصوص سخنراني احمد كافي در مسجد امامزاده زيد درباره ضرورت اداي واجبات و انتقاد از رواج بي‌بند و باري چنين گزارش مي‌دهد:
«ساعت 19 روز 18/6/45 مجلس سوگواري در مسجد امامزاده زيد ... با شركت 150 نفر تشكيل گرديد شيخ كافي به منبر رفت و ضمن سخنان خود اظهار داشت در زمان قديم پدران بچه‌هاي خود را به مدرسه مي‌فرستادند، قرآن و نماز ياد مي‌گرفتند ولي امروز شاگردان مدارس بي‌سوادند و محصل 12 [ساله] نماز خواندن را نمي‌داند و در تلويزيون زنان لخت مي‌رقصند و دين ما را از ما گرفته‌اند و قصد دارند ما را از قرآن جدا كنند در خاتمه براي مؤمنين دعا نمود و مجلس ساعت 21:30 پايان يافت».(4)
در گزارش ديگر اعلام شده كه شيخ احمد كافي به منبر رفته و پس از بحث درباره مسائل ديني اظهار مي‌دارند كه امروز زنان و دختران لخت و بدون جوراب در شهر پراكنده شده‌اند و در ادامه مي‌گويند ديگراز جوانان چه توقعي داريم كه بتوان آنان را به نماز و قرائت قرآن دعوت كنيم و اظهار داشت كه ما اصلاح اين جريانات را از اشخاصي كه در رأس كار هستند مي‌خواهيم كه آنها هم بدتر از همه هستند.(5)
كافي در آذر ماه 1345 در يكي از سخنراني‌هاي خود از رواج بي‌حجابي در جامعه انتقاد نمود به طوري كه اداره اطلاعات پليس تهران در خصوص اين سخن اين سخنراني چنين گزارش مي‌دهد:
«ساعت 18 روز 5/9/45 مجلس عزاداري ...منعقد بود و آقاي شيخ احمد كافي به منبر رفته و درباره مسائل مذهب و امام زمان (ع) صحبت كرد و ضمن انتقاد از بي‌حجابي اظهار داشت مردم، غيرت شما كجا رفته كه زنان و دختران خود را با اين وضع بيرون مي‌فرستيد و [اگر] مي‌خواهيد امامزمان از شما راضي باشد دختران خود را از اين دبيرستان كه محل فساد مي‌باشند بيرون بياوريد. مجلس ساعت 19:30 پايان پذيرفت».(6)
در عصر پهلوي سينماها و كاباره‌ها ... مكان‌ها بودند كه در ترويج بي‌بندوباري سهم به سزايي داشتند و شيخ احمد مي‌ديد كه چگونه جوانان به اين مراكز فساد و تباهي كشانده مي‌شوند و در منجلاب بدبختي فرو مي‌روند و به سوي گمراهي سوق داده مي شوند و در سند ذيل مي‌توان به واكنش شيخ احمد و نقش سينما در ترويج بي‌بندوباري پي برد.
«ساعت 18 روز 11/11/45 حاج شيخ احمد در مسجد امين‌الدوله واقع در بازار چهل تن به منبر رفت ، جمعيت در حدود يك صد نفر بودن پس از ذكر مسائل ديني اظهار داشت در مملكت اسلامي بايد خانه خدا و قبر پيغمبر در سينماها روي پرده نمايش داده شود و همچنين آدم و حوا را لخت و عريان در سينما نمايش بدهند، اين شد مسلماني و شيعه جعفري و مجلس ساعت 20 خاتمه پذيرفت». (7)
در عصر پهلوي اول فرقه‌ها و گروه‌هاي مختلفي از جمله بهاييان و يهوديان ... در جامعه ايران رسوخ كرده و به فعاليت مي‌پرداختند و بهاييان در واقع از فرقه‌هايي بودند كه تبليغات خود را در ايران آغاز كرده بودند و حتي در بسياري از مشاغل حساس صاحب نفود و سعي در انحراف و اغفال مردم مي‌كردند كه شيخ ا حمد كافي از جمله روحانيوني بودند كه به فعاليت بهاييان در ايران توجه داشتند. اداره پليس تهران هم در خصوص سخنراني ايشان در مورد فعاليت بهاييان چنين گزارش مي‌دهد:
«.... شيخ احمد كافي خراساني در مسجد حضرت علي عليه السلام ... به منبر رفت ، پس از بحث پيرامون مسائل مذهبي اضافه نمود آقايان بهاييان با اخلاق و رفتار خودشان مسلمانان را اغفال مي‌نمايند و عده‌اي ديگر تبليغ مي‌كنند اين واعظين و روضه خوانان مفتخور هستند ولي در جواب بايد بگجويم يك نفر واعظ بايد 25 سال درس بخواند و زحمت بكشد تا نگذارند شما منحرف شويد ... »(8)
علاوه بر بهاييان، يهوديان نيز از اقليت‌ مذهبي در ايران هستند كه مورد احترام مردم بوده و هستند و شيخ احمد كافي در يكي از سخنراني‌هاي خود به تاريخ 6/3/46 در مسجد حضرت علي (ع) در خصوص رفتار ايرانيان با يهوديان بيان مي‌كند كه «در كشور ما با يهوديان در نهايت احترام رفتار مي‌شود و يان رد حالي است كه آنان با مسلمانان فلسطين رفتار خوبي ندارند.»(9)
توجه به مسائل جهان اسلام از دغدغه‌هاي علماي اسلام بوده، و يكي از اين مسائل اشغال فلسطين توسط رژيم صهيونيستي و جانيان اسرائيل و رفتار آنان با مسلمانان مي‌باشد. كه جهان اسلام به واكنش وا داشته است. و شيخ احمد به عنوان يك عالم نيز مستثني از اين قاعده نبود به طوري كه اداره اطلاعات پليس تهران در خصوص سخنراني ايشان در مسجد مروي در باب جنايات اسراييل در جنگ اول اعراب و تبديل مساجد به شرابخانه بدين گونه گزارش مي‌دهد:
«برابر گزارش واصله از كلانتري بازار روز 17/7/52 آقا شيخ احمد كافي در مسجد مروي با حضور عده‌اي به منبر رفته ضمن صحبت درباره موضوعات ديني اظهار داشت اشخاص اينكه در دنيا به مردم ظلم و ستم مي‌كنند در آخرت حساب آنان معلوم خواهد شد و اضافه كرد در يكي از روزنامه‌ها مي‌خواندم در جنگ اول مصر و اسراييل 54 به مسلمان را يخوديان سر بريدند و در 11 مسجد شرابخانه تشكيل دادند جگرم داغ شد پس از خامته براي پيروزي مسلمانان و سربلندي اعراب و نابودي اسراييل دعا كردند ... (10)
بر اثر فعاليت‌هاي شيخ احمد اداره اطلاعات شهرباني كشور ناچار مي‌شود بار ديگر به پليس تهران در خصوص تحقيق پيرامون سوابق ايشان دستوري صادر نمايد كه پليس تهران نيز در جوابيه خود چنين گزارش مي‌دهد:
«عطف به شماره ... طبق گزارش كلانتري 12 نامبرده بالا در حدود يك سال است كه در نشاني تعيين شده ساكن كه اخلاق و رفتار و همچنين ميزان دارايي وي رضايت بخش مي‌باشد ضمنا مشاراليه معروف به احمد كافي خوانساري از وعاظ ممنوع‌المنبر بوده كه اظهارات خارج از رويه مشاراليه كرارا به آن اداره اعلام گرديده است.»(11)
يكي از راه‌هاي تبليغ در عصر پهلوي مسافرت علما و روحانيون و وعاظ به شهرهاي مختلف بود كه شيخ احمد نيز به عنوان يك واعظ شهير به شهرهاي مختلف ايران مسافرت مي‌نمود و اعمال و رفتار ايشان تحت مراقبت و كنترل نيروهاي امنيتي بوده، به عنوان نمونه، بنابر دعوت مردم همدان، شيخ احمد كافي به اين شهرستان سفر نمود ، به دنبال خبر حركت ايشان ، شهرباني كل كشور هم به شهرباني همدان در خصوص اجازه سخنراني كافي و كنترل اعمال و رفتار نامبرده در شهرستان مذكرو چنين دستور مي‌دهد:
«دستور بفرماييد از منبر رفتن آقاي شيخ احمد ضيافتي كافي كه از طرف اهالي آن شهرستان براي وعظ و روضه خواني دعوت شده جلوگيري به عمل نيايد، ضمنا مأمورين مربوطه به طور نامحسوس اعمال و رفتار وي را تحت مراقبت قرار دهند. سرهنگ ستاد: جعفري» (12)
ساواك استان خراسان به دنبال مسافرت احمد كافي به مشهد از شهرباني اين شهر در خصوص كنترل فعاليت‌هاي ايشان چنين درخواستي دارد:
«.... خواهشمند است دستور فمراييد طي مدت اقامت مشاراليه در مشهد از منابرش دقيقا مراقبت لازم معمول و نتيجه را به موقع به اين ساواك اعلام دارند».(13)
يكي ديگر ازمسائلي كه مورد توجه شيخ احمد كافي بود ، وجود مراكز مشروب فروشي در عصر پهلوي مي‌باشد، در بين جوامع يهوديان، مسيحيان و ارامنه و اقليت‌هاي ديگر، با تجربه ديرنيه‌اي كه در كار توليد و مصرف و عرضه شراب سهم به سزايي داشتند، اقدام به توليد و مصرف ، تبليغ و تجارت آن مي‌كردند كه در دوران حكومت رضا شاه و محمدرضا شاه (پدر و پسر) و به علت نفوذ قدرت‌هاي بزرگ در ايران و وجود ضعف اعتقادي و تقليد كوركورانه از تمدن اروپايي و امريكايي ، عمل زشت شراب‌خواري و مي‌گساري در جامعه تبليغ و تشويق و شايع و رايج گرديد. دكان‌هاي مشروب فروشي و دخمه هاي شراب خواري و ميكده‌ها و ميخانه‌ها و مراكز عيش و نوش،‌در اين دوران رو به فزوني گذارد.(14)
دخالت مستقيم دولت باعث شد كه انحصار مشروبات را به طور كامل در اختيار خود بگيرد و از فروش آن بخش بزرگي از درآمد و عايدات دولت تشكيل مي‌داد و از طرفي خود توجهي به وخامت اوضاع و تلفات و صدمات و مضرات آن داشته است. شيخ احمد كافي از عناصر روحاني آگاه آن دوران بود كه درد دين داشت.
بر اين اساس ، كافي از سنگر مهديه بر ضد اين فساد اجتماعي به مبارزه پرداخت و با ارشاد جوانان و راهنمايي مردم به بيان مضرات و خطرات آن پرداخته است.(15)
اين اقدامات در اسناد هم منعكس شده است به طوري كه اداره پليس تهران در خصوص سخنراني شيخ احمد كافي در مسجد روحاني آن شهر درباره ضرورت جلوگيري رژيم از فروش مشروبات الكلي در جامعه چنين گزارش مي‌دهد:
«ساعت 22:20 روز 19/9/46 شيخ احمد كافي در مسجد روحاني در حضور يك هزار نفر مستمع چند آيه قرآن مجيد را در مورد شراب و قمار مي‌باشد قرائت و اظهار داشت عموم مشروب فروشان ما ارمني هستند و اين وظيفه دولت است جلو آنها بگيرد...»(16)
شيخ احمد علاوه بر اينكه خود به مبارزه مي‌پرداخت بلكه از راه‌هاي مختلف تلاش نمود كه مردم را به شيوه‌هاي مختلف مبارزه آشنا سازد. طوري كه ساواك تهران در خصوص سخنراني ايشان در مسجد ارگ تهران درباره شيوه مبارزاتي و مسائل مذهبي چنين گزارش مي‌دهد:
«نامبرده بالا در مورخه 6/2/47 در مسجد ارك به منبر رفته و ضمن بحث پيرامون انواع مبارزه صحبت نمود و اظهار داشت كه اگر شما خواستيد مبارزه كنيد با يك روش و دو روش و ده روش نمي‌شود شما مي‌بينيد رقيب هر ساعت يك نوع لباس مي‌پوشد و با لباس و فروم جديد و راه جديد به مبارزه مي‌پردازد بيدار باشيد ...(17)
شيخ احمد كافي علاوه بر تشكيل جلسات و سخنراني‌هاي علني، اقام به برپايي جلسات محرمانه و غير علني مي‌نمايد كه شهرباني هم اين گونه مراسم‌ها را تحت كنترل قرار مي‌دهد و در گزارشي در خصوص تشكيل جلسه محرمانه در تهران توسط احمد كافي و شركت عده‌آي از طرفداران امام خميني و حضور جوانان و بازاريان در جلسه فوق چنين آمده است:
«خبر واصله حاكي است واعظي به نام احمد كافي در تهران، خيابان امريه جلسه محرمانه به نام مجاهدين اسلام تشكيل، و عده‌اي از جوانان و بازاريان متعصب كه بعضي نيز از طرفداران خميني هستند در آن شركت مي‌نمايند».(18)
به دنبال فعاليت‌هاي مختلف رژيم تصميم مي‌گيرد كه از ادامه سخنراني‌هاي شيخ احمد جلوگيري نمايد و اسم ايشان را در فهرست رجال روحاني ممنوع‌المنبر قرار دهد و سازمان اطلاعات و امنيت كشور هم از اداره اطلاعات شهرباني كل كشور در خصوص قرار دادن نام احمد كافي در فهرست روحانيون ممنوع‌المنبر ، با توجه به ايراد مطالب ضد رژيم توسط نامبرده چنين درخواست مي‌كند: «نامبرده بالا از وعاظ افراطي و ناراحت مقيم تهران مي‌باشد اخيرا به مشهد مسافرت و مبادرت به ايراد مطالب تحريك‌آميز و خلاف مصالح مي‌نمايد، عليهذا خواهشمند است دستور فرماييد نام وي را جزء‌ وعاظين ممنوع‌المنبر اعلام و از نتيجه اقدامات معموله اين سازمان را آگاه كنيد»(19).
سپهبد صدري ـ رييس شهرباني كل كشور جوابيه ‌اي بدين شرح اعلام مي‌دارد:
«در مورد جلوگيري از منبر رفتن نامبرده فوق با مأمورين دستور لازم داده شده است».(20)
رژيم در ادامه محدوديت‌ها، راه چاره‌ را در تبعيد ايشان مي‌ديد كه در سال 1355 به مدت دو سال از سوي رژيم به هر ايلام تبعيد شدند وي در دوران تبعيد در آن شهر با وجود سخت‌گيري‌ها از انجام فعاليت‌هاي مذهبي خود دست نكشيده و به همراه روحانيون محلي توانست اقدامات مؤثري را در تبعيدگاه ايلام به نفع مردم انجام دهد و به نحوي بذر انقلاب را با اعمال و كردار خود در اين شهر كاشت و اقدام فرهنگي زيادي چون تأسيس مدرسه، اعزام جوانان براي تحصيل علوم اسلامي و تأسيس كانون مذهبي در شهر مهران ، برگزاري جشن‌ها و مراسم‌هاي ديني ، كمك به مستمندان ، برپايي نماز جماعت ... انجام داد. (21)
به دنبال خبر تبعيد شيخ احمد كافي به ايلام تيمسار كاتوزيان تلاش نمود كه وي را به تهران بازگرداند كه تلاش‌هاي وي در گزارش شهرباني تهران منعكس شده است.(22)
بعد از مدتي از شيخ احمد رفع ممنوعيت منبر شد و ساواك خراسان از شهرباني آن استان در خصوص مراقبت و كنترل سخنراني ايشان با توجه به رفع ممنوعيت منبر از نامبرده و سفر ايشان به شهرهاي خراسان چنين درخواست مي‌كند: «از شيخ احمد كافي رفع ممنوعيت به عمل آمده، خواهشمند است دستور و سخنراني‌هيا وي آگاهي حاصل و نتيجه را به موقع به اين سازمان اعلام دارند. رييس سازمان اطلاعات خراسان ، شيخان » (23)
سرانجام شيخ احمد كافي پس از سال‌ها مبارزه در 30 تيرماه 1357 بر اثر تصادف رانندگي در گذشت. در خصوص فوت احمد كافي در اثر تصادف در گزارش چنين آمده است «به طوري كه يكي از مأمورين اين بخش اظهار نموده آقاي شيخ كافثي در جاده قوچان تصادف نموده و فوت كرده است».(24) در گزارش ديگر در خصوص اين حادثه چنين عنوان شده:
«در ساعت 10 صبح 30/4/57 خبر رسيد كه در جاده قوچان مشهد ماشين سوار احمد كافي واعظ مشهور با ماشين ديگري تصادف و شيخ احمد فوت نمود و جنازه بر وسط راه مي‌باشد كه بلافاصله به نگهباني دايره اطلاعات تلفني خبر داده شد. در ساعت 14 پس از نماز جماعت عده كثيري از طلاب و روحانيون قصد نمودند به دستور شيرازي به قوچان رفته تا جنازه را به مشهد حمل نمايند كه شش نفر از روحانيون كه يكي از آنان شيخ علي محقق طوسي بود با فرزندان شيرازي .... به طرف قوچان حركت نمودند ..»(25)
ساواك درگزارشي بعد از فوت شيخ احمد اعلام مي‌كند كه بين اهالي مردم مشهد شايع نموده‌اند كه كافي كشته شده و تصادف ساختگي بوده است. (26)
مأموري كه اين گزارش فوق را اعلام مي‌كند در ادامه مي‌گويد كه به هر حال وظيفه مأمور اطلاعاتي ايجاب مي‌نمايد كليه شايعات را گزارش نمايد هر چند اين شايعات چرند باشند. مأمورين طبق وظيفه كماكان عمل [مي]‌نمايند.(27)
با پخش خبر تصادف كافي، مردم شهرها و روستاهاي دور و نزديك پياده و سواره ، مسيرهاي منتهي به شهر راه، با حضور فعال و خود اشغال كرده بودند، پس از گذشت چند ساعت سراسر مسير جاده قوچان ـ مشهد پوشيده از ماشين‌هاي شخصي بود و در مسير حركت شعارهايي سر مي‌دادند كه رژيم را به واكنش وا مي‌داشت و سعي نمود كه از گسترش موج تظاهرات و شعارها ممانعت به عمل آيد.(28)
به دنبال درگذشت و نيز هنگام تشييع جنازه مرحوم احمد كافي، مردم به تظاهرات و راهپيمايي پرداختند و در مسير حركت از ميدان فردوسي تا مسجد جعفرها شعارهايي سر دادند و گزارش‌هاي ساواك خراسان در اين خصوص نمايان‌گر اين مدعي است به عنوان نمونه در گزارش چنين آمده است:
«عده زيادي جهت تشييع جنازه كافي آمده‌اند و مشغول قطع كردن برق‌هاي چراغان و شكستن لامپ‌ها و شيشه‌هاي مغازه‌ها هستند و شعار مي‌دادند زنده باد خميني ...»(29)
در مشهد طرح انتظاماتي در روز تشييع جنازه به عمل آمد و ساواك استان در خصوص تقويت نيروي پليس مشهد به دنبال فوت مرحوم احمد كافي و انجام تظاهرات ضد رژيم در آن شهر، از شهرباني آن استان چنين درخواستي مي‌نمايد: «عده‌اي از عوامل محرك با جمع‌آوري تعدادي از كسبه و دانشجويان و طلاب در خيابان‌هاي مختلف شهر ... اجتماع و با شكستن شيشه‌هاي بانك و حمله توسط آجر به پليس موجبات اختلال در نظم را فراهم كرده‌اند و با توجه به اينكه تعداد افراد پليس به علت اجتماعات پراكنده ، نسبتا كم و نيز نياز به تقويت بيشتري دارند خواهشمند است و دستور فرماييد در اين مورد به هر نحو متقضي ... تعداد نيروي كمكي تأمين تا در مورد متفرق نمودن اجتماع كنندگان اقدام سريع به عمل آيد. شيخان »(30)
دستگاه‌هاي اطلاعاتي و امنيتي تمام مراسم‌هايي كه به مناسبت ختم و چهلم ايشان برگزار مي‌شد تحت كنترل قرار مي‌داد. رييس شهرباني كل كشور به مناسبت چهلمين روز درگذشت كافي طرح اطلاعاتي و انتظامي چنين گزارش و ارائه مي‌نمايد: ماده يك ـ وضعيت : به مناسبت چهلمين روز در گذشت احمد كافي امكان دارد عناصر اخلال‌گر و ماجراجو در روزهاي 24ـ25ـ26 ماه مبارك رمضان برابر 7ـ8ـ9 شهريور 37 مبادرت به اقدامات مغاير نظم و آرامش عمومي نموده و تحت عنوان برگزاري مجلس مذكور ضمن بر پا نمودن تظاهرات ضد ملي به ايجاد آتش‌سوزي ـ تخريب ـ پخش اعلاميه ـ حمله به مؤسسات دولتي و ملي و سينماها موجبات شورش و اغتشاش را فراهم نمايند.

ماده دو ـ مأموريت:

جلوگيري از هرگونه اخلال در نظم و تظاهرات ضد ديني و تحريكات عناصر اخلالگر و افراطيون مذهبي ، ممانعت از سخنراني‌هاي مخالف مصالح مملكتي به وسيله وعاظ افراطي ... جلوگيري از عمليات‌ خرابكارانه ، شعارنويسي و كنترل دقيق و غيرمحسوس جمعيت‌هاي غيرقانوني ... (31).

نتيجه:

خلاصه اينكه از بررسي چند برگ سند فوق نكات زير قابل توجه است:
1ـ كنترل شديد اعمال و رفتار شيخ احمد كافي توسط دستگاه‌هاي اطلاعاتي و امنيتي
2ـ بازداشت ايشان به اتهام ايراد سخنراني بر خلاف مصال مملكت و اقدام بر ضد امنيت داخلي
3ـ مبارزه شيخ احمد با بي‌حجابي و بي‌بندوباري در جامعه
4ـ تلاش در جمعيت ترويج شعائر مذهبي و مبارزه با مراكز فسادي همچون كاباره‌ها، سينماها، مشروب‌فروشي‌ها ، ميكده‌ها ....
5ـ انتقاد از عملكرد تلويزيون ملي به جهت تلاش فيلم‌هاي غير اخلاقي و تلاش اين رسانه ملي در سست كردن باورهاي اعتقادي
6ـ مبارزه با بهاييت
7ـ مسافرت به شهرهاي مختلف و تحمل سختي اين سفرها به خاطر تبليغ
8ـ‌ممنوع‌المنبر شدن
9ـ تبعيد راه چاره رژيم براي جلوگيري از فعاليت‌هاي شيخ احمد كافي
10ـ تشكيل جلسات علني و غيرعلني براي مبارزه با رژيم و شركت اقشار مختلف مردم
11ـ‌ مرگ مشكوك ايشان
12ـ برپايي تظاهرات و راهپيمايي مردم به دنبال رحلت ايشان و سر دادن شعارهايي ضد رژيم به حمايت از امام خميني
13ـ برقراري طرح اطلاعاتي و انتظامي از طرف شهرباني كل كشور در مشهد جهت كنترل تمام حركت‌‌ها به دنبال رحلت ايشان و سركوب هرگونه اقدامي.

پي نوشت :

1ـ‌ كافي، مهدي ، كافي واعظ شهير ، مركز اسناد انقلاب اسلامي ، تهران ، 1386
2ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1308، ص 9
3ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1308 ، ص 8-7
4ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1308 ، ص 22
5ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1308 ، ص 23
6ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1308 ، ص 27
7ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1308 ، ص 57
8ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1308 ، ص 82
9ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1308 ، ص 83
10ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1312 ، ص 66
11ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1308 ، ص 98
12ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1309 ، ص 3
13ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1302 ، ص 3
14ـ كافي ، مهدي ، پيشين ، ص 59
15ـ همان ، ص 62-60
16ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1309 ، ص 19
17ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1309 ، ص 49
18ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1313 ، ص 65
19ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1313 ، ص 17
20ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1313 ، ص 18
21ـ كافي ، مهدي ، پيشين ، صص 113ـ111
22ـ همان ، ص 246
23ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1304 ، ص 1
24ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1304 ، صص 10و8
25ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1304 ، ص 11
26ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1305 ، ص 76
27ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1305 ، ص 17
28ـ كافي ، مهدي ، پيشين ، ص 135
29ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1304 ، ص 32-28
30ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1304 ، ص 59
31ـ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، شماره بازيابي 1307 ، ص 30ـ28

منبع: سايت محاکمه
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image