جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
sir عبدالبها ء ! sir سلمان رشدي !
-(5 Body) 
sir عبدالبها ء ! sir سلمان رشدي !
Visitor 628
Category: دنياي فن آوري
نزديک بيست سال است سلمان رشدي به خاطر اهانت به پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله و سلم،مورد خشم و نفرت مسلمانان جهان است.اعطاي لقب سر(sir) از سوي دربار انگليس به او ،چه معنائي دارد يا مي تواند داشته باشد؟ طبق عرف انگليس ،لقب "سر" و نشان "شواليه گري "(Knighthood) به کساني اعطا مي شود که کارها و خدمات برجسته و ارزشمندي براي دولت انگليس انجام داده باشند.

سوال:

عباس عبدالبها ء و سلمان رشدي ،چه خدمات برجسته اي براي انگليس انجام داده اند ؟ که از ديد دربار انگليس شايسته دريافت چنين نشان خدمتگزاري بزرگ شده اند و بايد مورد ستايش و تقدير قرار گيرند؟! دولت انگليس با چه انگيزه اي به نويسنده کتاب موهن آيات شيطاني (که نه تنها خشم و اعتراض مسلمانان بلکه همه پيروان اديان توحيدي را برانگيخت) چنين لقب برجسته اي را تقديم مي کند؟! آيا اين تقدير از رشدي به عنوان توهين کننده به اسلام و پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله،نشان از اسلام ستيزي دربار انگليس ندارد؟!
اما نمونه ديگر اعطاي اين نشان در گذشته :
در بحبوحه جنگ جهاني اول نيز دولت انگليس لقب سر و نشان شواليه گري( نايت هود) را به رهبر بهائيان عباس عبدالبهاءداد.دقيقا در زماني که قواي استعماري انگليس در حال نابودي کردن دولت مسلمان عثماني و تسخير سرزمين هاي فلسطين بودتا مقدمات تاسيس دولت اسرائيل را فراهم کند رهبر جامعه بهائي را شايسته دريافت نشان شواليه و لقب SIR دانسته و اين نشان را به او اعطا مي نمايد.
جالب است دانسته شود يکي از کساني که اين نشان را دريافت نمود جاسوس دو جانبه اي به نام "اولگ بورديوسکي " بود که هم براي روسيه کار مي کرد و هم براي انگليس جاسوسي مي نمود!! جناب عبدالبها که خود را مدافع مظلومان مي شمرد در پشت پرده با انگليس چه راز و رمزي داشته که بايد به اين نشان نواخته شود؟!
دريافت خفت بار اين نشان از دست فرمانده سپاه اشغالگر انگليس در فلسطين در کنار پرچم انگليس توسط عبدالبهاءرا تصور کنيد و بعد مقايسه کنيد آن را با شاعر آزاده هندي به نام "رابيندرانات تاگور" که وقتي خواستند اين نشان را به او بدهند نامه اي به نايب السلطنه انگلستان در هند به نام "لرد چلمس فورد"نوشت و گفت:
"اين نشان شواليه را که به من داده ايد نمي خواهم.بيخ ريش صاحبش بماند.آن نامه از سطر سطرش، درد و داغ مي جوشد و نار و پودتان را آتش خواهد زد"
اما عبدالبها هم در همان زمان با نگارش نامه اي خطاب به جورج پنجم امپراطور انگليس براي او دعا مي کند و تاييدش را از خدا مي خواهد و آرزو مي نمايد سايه اش بر سر سرزمين فلسطين هماره مستدام باشد!!
در بحبوحه جنگ جهاني اول که قشون غاصب انگليس براي درهم کوبيدن دولت مسلمان عثماني در خاورميانه و هرگونه مقاومت خلق ستمديده فلسطين ( که در آن زمان جزئي از امپراطوري عثماني بود ) به حيفا وارد ميشود با کمبود آذوقه روبرو شده و در خطر شکست قرار ميگيرد. عباس عبدالبهاء که اين موضوع را متوجه مي شود پس از گفتگو با افسران ارشد انگليسي آنها را از نگراني خارج ميکند و ميگويد : " من به اندازه ارتش شما آذوقه دارم و درب انبارهاي خويش را که از قبل آذوقه زيادي در آن پنهان کرده بود برروي سپاهيان انگليسي ميگشايد " و اين موضوع باعث پيروزي سپاهيان انگليس در فلسطين ميشود. ( کتاب معروف ليدي بلامفيلد بنام " the chosen highway " صفحه 210 ناشر اين کتاب در پاورقي همين صفحه اضافه ميکند که خانم بلامفيلد اکثرا يادآوري ميکرد که اين مخازن گندم عبدالبهاء در زمان سلطه قشون عثماني مخفي گاه خوبي براي حفظ گندم ها بوده است!)
و بدين ترتيب راه براي تحکيم تسلط ارتش انگليس و مقدمات حمايت از تشکيل يک دولت يهود در منطقه فلسطين هموار ميگردد. جالب تر آنکه عبدالبهاء اين سلطه غاصبانه دولت استعمارگر انگليس را بر سرزمين فلسطين به " برپا شدن خيمه هاي عدالت " تعبير نموده و بر اين نعمت عظمي خداي را سپاس ميگذارد و تاييدات جرج پنجم امپراطور انگلستان را مسئلت و جاودانگي سايه اين امپراطور تجاوزگر را بر آن سرزمين آرزو ميکند!!! ( به نقل از کتاب مکاتيب جلد 3 صفحه 347)
عبدالبها نامه به شرح متن زير راخطاب به امپراطور انگليس صادر نموده است :
"اللهم ايد الامبراطور الاعظم جورج الخامس عاهل انکلترا بتوفيقاتک الرحمانيه و ادم ظلها الظليل علي هذا الاقليم الجليل "
( مکاتيب جلد 3 ص 347 نوشته عبدالبها )
يعني خداوندا جرج پنجم پادشاه انگلستان را بتوفيقات رحماني خويش تاييد کن و سايه اش را بر اين سرزمين ( فلسطين ) هميشگي و جاودانه دار ..!! اين موضوع اثرات فراواني بر مبارزان فلسطيني ميگذارد بطوريکه جمال پاشا حاکم دولت عثماني که در مقابل سپاه انگليس مقاومت مينمود آنقدر از اين موضوع عصباني ميشود که ميگويد : " هرطور ميل عباس افندي باشد بين دارزدن و کشتن مختار است هرکدام را خواست او را مجري کنم .( خاطرات حبيب جلد 1 صفحه 446 )
عبدالبهاء مراحم عاليه خويش را نثار يهوديان ميکند بلکه پيشگوئي ميکند که :
" اينجا فلسطين است اراضي مقدسه است عنقريب قوم يهود باين اراضي بازگشت خواهند نمود سلطنت داودي و حشمت سليماني خواهند يافت. اين از مواعيد صريحه الهيه است و شک و ترديدي ندارد قوم يهود عزيز ميشود در ظل امر وارد ميشود و تمام اين اراضي باير آباد و دائر خواهد شد تمام پراکندگان يهود جمع ميشوند و ترديدي در آن نيست مقام اعلي به بهترين طرزي ساخته خواهد شد، دعا و مناجات انبياي الهي به هدر نمي رود و وعده هاي الهي تماما تحقق خواهد يافت. اسارت و دربدري و پراکندگي يهود مبدل به عزت ظاهري آنها ميشود حتي بحسب ظاهر عزيز خواهند شد" ( خاطرات حبيب جلد1 صفحه 20 )
و سپس زماني که پيروزي اسرائيل مسجل ميشود عبدالبهاء دست به آستان الهي برداشته براي عزت اسرائيل و شوکت يهوديان که توانسته اند مردم فلسطين را آواره و دربدر نمايند دعا ميکند و ميگويد :
"اسرائيل عنقريب جليل گردد و اين پريشاني بجمع مبدل شود، شمس حقيقت طلوع نمود و پرتو هدايت بر اسرائيل زد تا از راههاي درو با نهايت سرور به ارض مقدس ورود يابند "
و سپس از صميم قلب بزرگي يهود را از خداوند بزرگ مسئلت دارد که : " اي پروردگار وعده خويش آشکار کن و سلاله حضرت جليل را بزرگوار فرما توئي مقتدر و توانا و توئي بينا و شنوا و دانا " (خاطرات حبيب جلد1 صفحه 53 )
در مقابل دولت اسرائيل بسيار نمک ناشناس خواهد بود اگر به اين الطاف پاسخ نگويد. اين است که وظيفه خويش را عمل نموده همه گونه وسائل راحتي و آسايش اهل بهاء را فراهم مي آورد :
شوقي افندي مي گويد : " دولت اسرائيل وسائل راحتي ما را فراهم کرد " ( اخبار امري سال 107 بديع شماره 8 صفحه 2 )
و سپس درحاليکه در اغلب کشورهاي اسلامي شعائر امر بهائي ممنوع اعلام گرديده دولت اسرائيل همه گونه آزادي را به ابهائيان ارزاني داشته حتي آنها را از مالياتهاي گزاف معاف مي کند :
" در ارض قدس شعائر امريه بي پرده و حجاب مجري گشت و تسجيل عقدنامه بهائي در دوائر حکومتي و معافيت مقامات و توابع آن از رسوم دولت از طرف اولياي امور تصويب گرديد". ( توقيعات مبارکه نوروز 101 بديع صفحه 159 )
مي دانيد که براي کشوري که در حال جنگ است کمک هاي مالي بسيار حياتي است تا بتواند دشمن را از پاي درآورد، دولت اسرائيل هم که در آن زمان با ملت محروم فلسطين در حال جنگ بوده به اين کمک هاي مالي بسيار محتاج بوده و در پي جمع آوري اعانات مختلف از يهوديان و دول اروپائي بوده است، اما يادش نميرود که هرگز به " دوستان خودش" فشاري وارد نياورد و " متحدانش " را در مضيقه نگذارد به اين خاطر تمام مصالح ساختماني سنگين قيمت بهائيان را که از خارج ( بخصوص ايتاليا ) براي ساختن مقام اعلي ( مقبره علي محمد باب ) و ديگر ساختمانهاي مقر بهائيان در حيفا و عکا وارد ميشود از گمرکي هاي سرسام آور بکلي معاف ميکند : " دولت اسرائيل براي مصالح ساختماني مقام اعلي گمرک نمي گيرد " ( اخبار امري شهريور 1330 شماره 5 ص 11 ستون دوم )
و از همه جالبتر ، سخنان خانم روحيه ماکسول، همسر آمريکائي شوقي رباني است که الحق در مقام کنيز بهاالله ( امه البها ء) حرف آخر را در مورد رابطه بهائيت با اسرائيل و صهيونيسم ادا کرده است و ابراز داشته که : " من ترجيح مي دهم که جوانترين اديان ( بهائيت ) از تازه ترين کشورهاي جهان ( اسرائيل ) نشو و نما نمايد و در حقيقت بايد گفت آينده ما ( يعني بهائيت و اسرائيل ) چون حلقه هاي زنجير بهم پيوسته است " ( اخبار امري ديماه 1340 شماره 10، شماره صفحات مسلسل 601، ژانويه 1962، آخرين پاراگراف صفحه)
واقعا چشم خلق هاي مستضعف جهان بويژه ملت آواره فلسطين به اين کلمات روشن باد!!! حتما شايسته است که تمامي محافل بهائي جهان اين جمله سرکارخانم را بر سر در ورودي مراکز خويش نصب کنند تا خيلي صريحتر " متحدان اسرائيل " شناسائي شوند و آرمانهاي بهائيت واضح گردد و معلوم شود که اهداف بهائيت چيست. که با اهداف دولت اسرائيل چون حلقه هاي يک زنجير به هم پيوسته است؟ دقت کنيد : " حلقه هاي يک زنجير" يعني اين دو همراه و همگام ، با تمامي قوا از اهداف خويش دفاع مي کنند و بسوي يک آرمان گام برميدارند!!!

صحنه آخر!

آخرين پرده اين صحنه درام و شگفت انگيز را مي توان در فوت عبدالبها ديد:
دولت انگليس که يکي از بزرگترين دوستان وفادارش (عبدالبها) را از دست داده است اشک مي ريزد...و تلگرافي جهت همدردي به فلسطين مخابره مي نمايد. از زبان شوقي مي شنويم :
« ... وزير مستعمرات حکومت اعلي حضرت پادشاه انگلستان "مستر وينسون چرچيل" به مجرد انتشار اين خبر پيامي به مندوب سامي فلسطين " سرهربرت ساموئل" صادر و از معظم له تقاضا نمود مراتب همدردي و تسليت حکومت اعلي حضرت پادشاه انگلستان را به جامعه بهائي ابلاغ نمايد. مندوب سامي مصر و ايکونت النبي نيز مراتب تعزيت و تسليت خويش را بوسيله مندوب سامي فلسطين ببازماندگان فقيد سر عبدالبها عباس افندي و جامعه بهائي تسليت صميمانه مرا بمناسبت فقدان قائد جليل القدرشان ابلاغ نمائيد...(قرن بديع نوشته شوقي افندي جلد 3 ص 321)
با ورق زدن صفحات تاريخ با استناد به کتب خود رهبران بهائيت به ارتباطات رهبري تشکيلات بهائيت با حکومت استعمارگر انگليس در آستانه تشکيل دولت يهودي اسرائيل در خاک فلسطين آشنا شديم. در پرده بعدي اين نمايش تاريخي به ارتباطات عميق تر جانشين عبدالبها يعني شوقي افندي با رهبران رژيم تازه تاسيس يهودي اسرائيل در خاک اشغال شده فلسطين آشنا مي شويم.هربرت ساموئل نخستين کميسر عالي ( يا مندوب سامي ) در فلسطين به شمار مي رود. ساموئل در خانواده اي اشرافي - يهودي ارتدوکس - که پيشه بازرگاني داشتند به دنيا آمد.
ساموئل هربرت نخستين وزير يهودي است که با تحصيلات سنتي و مذهبي انگلستان راه يافت. ساموئل هربرت در سال 1924 طرحي را مبني بر تاسيس يک دولت يهودي ارائه داد که در ضمن از منافع انگلستان هم در منطقه پاسداري کند از اين رو در سال 1294-شمسي ( برابر با 1925 -م ) طرحي را در مورد آينده فلسطين به هيات وزيران مجلس بريتانيا داد و بلافاصله پيشنهاد ديگري را پيرامون تاسيس يک کشور يهودي در فلسطين به پارلمان انگلستان تقديم داشت. وي در آن پيشنهاد متذکر گرديد که فلسطين به صورت کشور تحت الحمايه انگلستان درآيد تا يهوديان بتوانند به خريد زمين و بسط خاک و برپائي يهودي نشينان بپردازند. وي ضمنا خواستار الويت هائي براي مهاجرت يهوديان به فلسطين گرديد. ساموئل به علت داشتن خوي و منش صهيونيستي و استعماري بسيار قوي به عنوان اولين کميسر عالي انگلستان در فلسطين برگزيده شد.
حقيقتا خيلي جالب است اين سخن همسر شوقي روحيه خانم ماکسول که بهائيان حتي به خود اجازه نمي دهند در باره آن حرفي بزنند و هرچه از آنان در اين سايت پرسيده شد هيچ پاسخي ندادند..!:
"من ترجيح مي دهم که جوانترين اديان ( بهائيت ) از تازه ترين کشورهاي جهان ( اسرائيل ) نشو و نما نمايد و در حقيقت بايد گفت آينده ما ( يعني بهائيت و اسرائيل ) چون حلقه هاي زنجير بهم پيوسته است "!!
سر عبدالبهاء راه را براي اين موضوع هموار نموده است...
منبع: سايت بهائي پژوهي
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image