کلمات بارها براي خنداندن و گرياندن ما به کار رفته اند. مي‌توانند به ما زخم بزنند و يا ما را التيام بخشند ، به ما اميد دهند يا ما را نابود سازند . به کمک کلمات است که شريف ترين مقاصد ما احساس، و عميق ترين آرزوهاي ما شناخته مي‌شود.
در طول تاريخ حيات بشر ، بزرگترين رهبران و متفکران ، از نيروي جادويي کلمات براي تغيير عواطف ما استفاده کرده ، ما را در جهت هدفهاي خود به خدمت گرفته و سرنوشت ما را رقم زده‌اند. کلمات نه تنها موجب بروز عواطف ، بلکه موجب عمل مي‌شوند. اعمال ما نيز به هدفها و دستاوردهايي منتهي مي‌گردد.
اگر موقع سخن گفتن کلمات را عاقلانه انتخاب کنيد ، بدانيد که نيروي عظيمي در اختيار شما خواهد بود. کلماتي که به طور عادتي به کار مي بريد ، بر نحوه ارتباط شما با خودتان و بر احساس شما از زندگي موثرند.
کساني که خزانه لغات آنان فقير است ، دچار فقر احساسي و عاطفي هستند و کساني که از لحاظ احاطه به لغات ، غني هستند ، جعبه رنگي در اختيار دارند که ميتوانند به کمک آن خاطرات و تجربه هاي خود را نه تنها براي ديگران ، بلکه براي خود به اشکال گوناگون رنگ آميزي کنند
درباب اهميت و نقش کلمات ،" کنفوسيوس" مي گويد : " شناخت انسان ، بدون شناخت قدرت کلمات ميسر نيست."
نحوه تفسير و ارائه مطالب به ذهن موجب مي‌شود که احساس معيني نسبت به زندگي داشته باشيم. اگر راهي براي ارائه اشيا و امور به ذهن نداشته باشيم ، نمي توانيم آنها را به تصور در آوريم. کلمات ، ابزارهاي اصلي براي معرفي اشيا هستند و در بسياري از موارد اگر براي معرفي چيزي کلمه‌اي نداشته باشيم ، نمي‌توانيم در باره آن فکر کنيم.به عنوان نمونه در زبان بعضي از بوميان سرخپوست آمريکا کلمه‌اي براي دروغ وجود ندارد ، و اين مفهوم ساده در زبان آنها نيست.در نتيجه دروغگويي در شيوه تفکر و رفتار آنها وجود ندارد.