شناسنامه
لقب: قرمزها (به انگليسي:The Reds )
بنيانگذاري: 1892 توسط جان هولدينگ
ورزشگاه: آنفيلد
گنجايش: 45?362
مديرعامل: تام هيکس، جورج جيلت
سرمربي: روي هاجسون
باشگاه فوتبال ليورپول، باشگاه فوتبال حرفهاي است که مرکز آن در ليورپول انگلستان مستقر است. اين باشگاه در ليگ برتر اين کشور حضور دارد و بيش از هر باشگاه ديگر انگليسي افتخارات کسب کرده است. ليورپول با بطور مشترک هجده بار عنوان قهرماني در (بالاترين سطح) ليگ،هفت جام حذفي، هفت جام اتحاديه و پنج جام قهرماني باشگاههاي اروپا که رکوردي براي يک باشگاه انگليسي محسوب مي شود، کسب کرده است.
اين باشگاه در سال 1892 تأسيس گرديد و به سرعت در فوتبال انگلستان به تيم قدرتمندي بدل شد که بين سال هاي 1900 و 1947، پنج بار قهرمان ليگ شد. با اين وجود، ليورپول طي اواخر دهه 1950 ميلادي هفت سال را در ليگ دسته دوم سپري کرد و تا سال 1959 که بيل شنکلي به مربيگري اين تيم منصوب شد نتوانست به دسته بالاتر صعود کند. بازيکنان تيم در زمين به طور سنتي پيراهنهاي سفيد و قرمز مي پوشيدند اما در دهه 1960 لباس تيم کاملاً قرمز رنگ شد.
تحت مديريت بيل شنکلي، ليورپول سه جام قهرماني در ليگ، دو جام حذفي و يک جام يوفا، که اولين جام اروپايي تاريخ باشگاه محسوب مي شد، بدست آورد. طي 30 سال گذشته ليورپول يکي از موفق ترين باشگاههاي فوتبال در سطح انگلستان و اروپا بوده است. آنها بين سال هاي 1977 و 1984 چهار بار به مقام قهرماني باشگاههاي اروپا دست يافته اند. باشگاه طي دهه 1990 دچار افت شد اما با کسب سه جام قهرماني در سال 2001 و پنجمين جام قهرماني باشگاههاي اروپا دوباره مطرح گرديد.
فاجعه ورزشگاه هيسل نام باشگاه را در اروپا کمي بدنام کرد چرا که در آن حادثه 39 هوادار يوونتوسي به دنبال فرار از دست هواداران ليورپولي کشته شدند. چهار سال بعد باشگاه فاجعه ديگري را تجربه کرد. در فاجعه هيلزبورو 96 هوادار ليورپول تحت فشار هجوم تماشاگران بين حصار ورزشگاه کشته شدند. به ياد قربانيان جان باختگان حادثه هيلزبورو دو شعله فروزان به علامت باشگاه اضافه شد. هر دو فاجعه اثرات و واکنش هاي وسيعي بر فوتبال انگلستان و اروپا و خود باشگاه تا به امروز در پي داشت.
باشگاه فوتبال ليورپول از زمان تشکيل آن در ورزشگاه آنفيلد بازي کرده است اما برنامههايي در دست است که ورزشگاه جديدي در استنلي پارک ساخته شود که قرار بود تا سال 2011 ساخته شود اما به دليل شرايط نامساعد اقتصادي ساخت آن به تعويق افتاده است. ليورپول پايگاه هواداري بزرگ و وسيعي در سراسر جهان دارد که در مقابل چند باشگاه ديگر رقابت قديمي دارد. ليورپول شديدترين رقابت ها را با باشگاههاي فوتبال منچستر يونايتد و اورتون، که معمولاً با اين تيم دربي مرزي سايد را برگزار مي کند، دارد.
تاريخچه
در سال 1888 ليگ فوتبال انگلستان راه اندازي شد و آنفيلد يکي از ورزشگاههاي اصلي درليگ به شمار ميرفت. در روز شنبه، 8 سپتامبر 1888 ورزشگاه آنفيلد به افرادي که براي تماشاي مسابقه آمده بودند خوش آمد ميگفت، در واقع آن روزها اين ورزشگاه پذيراي رقيبان قرمزها نبود بلکه اين اورتونيها بودند که به عنوان اولين تيم شهر در اين ورزشگاه خود نمايي ميکردند. اورتونيها که آن موقع لباسهاي چهار خانهاي آبي و سفيد ميپوشيدند با قهرماني در ليگ انگلستان در سال 1891 نامي براي خود در آنفيلد دست و پا کردند، تيم وجود خود را مديون يک کشيش قابل احترام در کليساي سنت دومينگو و جان هولدينگ ميدانست با اين حال جان هولدينگ که روياهاي زيادي را براي پيشرفت فوتبال شهر در سر ميپروراند، بعدها که شهردار ليورپول شد، باشگاه فوتبال ليورپول را راه اندازي کرد. ابتدا جوانهايي که با شور و علاقهاي خاص دراستنلي پارک فوتبال بازي ميکردند، تيمي آماتور به کمک بعضي از اعضاي کليساي سنت دومينگو به نام سنت دومينگو را تشکيل دادند که دقيقاً يک سال بعد به اورتون تغيير نام يافت. بازيکنان سنت دومينگو همديگر را در کليساي مذبور ملاقات نميکردند بلکه آنها معمولاً در هتل کوئينزهد واقع در خيابان ويليج در همسايگي مکاني به اين اسم Ye Anciente Everton Toffee House گرد هم ميآمدند که همين باعث شد آنها را تافي ها صدا بزنند که اين لقب براي آنها جاودانه ماند. اورتونيها ابتدا در يک مکان محدود بازي ميکردند که بعد در يک محل سر سبز بين جاده آنفيلد و جاده والتون برک مستقر شدند. تيم به کمک راهنماييهاي زيرکانه جان هولدينگ از نظر مالي پيشرفت کرد و به موفقيت رسيد. جان هولدينگ در آن موقع عضو انجمن شوراي شهر ليورپول بود که بعدها به سمت شهرداري رسيد. با اين وجود چهره او بزرگترين فراموش شده اين شهر شد هر چند که لوحي برنزين در بيرون از ورزشگاه آنفيلد و نيز تمثيلي از وي در موزه باشگاه ليورپول خاطرات وي را حفظ نمودهاست. براي مردي که باشگاه اورتون را توسعه داد و بعدها موسس باشگاه ليورپول شد جاي شگفتي دارد که زياد در خاطرهها نباشد هر چند نشانههايي در مهمان خانه ساندن در گوشهاي از خيابان کوتاه گولدينگ جايي که جان به عنوان سلطان اورتون معروف بود از وي هست. در اين مهمانخانه که متعلق به جان بود، وي اجازه ميداد که اعضاي باشگاه اورتون همديگر را ملاقات و از سالن بولينگ آن به عنوان اتاق لباس بازيکنان استفاده کنند و اين همان جايي است که هم اورتونيها و بعد ليورپوليها براي نخستين بار عکس يادگاري گرفتند. جاي سوال دارد که آيا اورتون ميتوانست بدون کمک جان هولدينگ در سال 1888 عضو ليگ شود. او اورتون را در سال 1884 به آنفيلد آورد. آنها قبلاَ زمين کوچکي واقع در خيابان پريووري در شمال استنلي پارک را اجاره کرده بودند. اما زياد مورد استقبال جمعيت آن جا نشدند. بنابراين هولدينگ پيش دوستش اررل رفت که صاحب يک مکان در خيابان آنفيلد بود و اررل متقاعد شد زمين را در اختيار هولئينگ بگذارد. جان هم اين زمين را به باشگاه اجاره کرد و اين همان آنفيلد بزرگ است که تا سال 1892 اورتون در اين مکان بازي ميکرد. اجاره اين زمين براي مسئولان باشگاه سخت گران تمام شد و همين باعث بوجود آمدن اختلافاتي بين اورتونيها و هولدينگ شد از طرفي هولدينگ هم تمايل شديدي براي فروش محصولاتش در زمين داشت و از اين طريق سود فراواني بدست ميآورد اما هنوز اين جان بود که به باشگاه کمکهاي مالي براي خريد بازيکن و بازسازي زمين ميکرد. کشمکش ودرگيري بر سر اين که يک باشگاه چگونه اداره و مديريت شود در سال 1891 پيش آمد و در همين سال اجاره آنفيلد هم بالا رفت. باشگاه اورتون که در سال 1884، صد پوند ميپرداخت در سال 1891 ميبايست 250 پوند به هولدينگ بپردازد. هولدينگ نظريههاي هوشمندانه و کارگر خود را در اين مورد ارائه داد. در 15 سپتامبر 1891 به همين منظور با مسئولان باشگاه اورتون به مذاکره نشست. هولدينگ ميگفت که اورتون بايد آنفيلد و زمينهاي اطرافش را بخرد اين طوري از شر اجاره آن راحت ميشود اما قيمت به نظر بالا ميرسيد و مسئولان گفتند نه. در اکتبر همان سال اکثر مسئولان و بازيکنان اورتون دست به اعتصاب زدند و از تيم خارج شدند. اين مشکل باعث شد که هولدينگ هيچ سودي در اين مورد عايدش نشود و با خروج بعضي از اعضاي باشگاه نقشه اش اين بود که آنفيلد و زمينهاي مجاورش را بفروشد. به عقيده او از اين طريق ميتوانست پاداش 9 سال خدمت به باشگاه را که يک ريسک بزرگ در طي اين مدت براي او بود دريافت کند. هولدينگ به اورتون وام آزاد داد و متذکر شد که باشگاه نيز کار درآمدزايي خود را دنبال کند. اما او نقشههاي ديگري داشت او ميخواست که تيم، زمين را بخرد و توانايي پرداخت بدهيهايش را داشته باشد. متأسفانه بيشتر اعضاي تيم اورتون ايده هولدينگ را نپذيرفتند و به شدت عکس العمل نشان دادند و اين کار باعث شد که هولدينگ سخت ناراحت شود به همين خاطر در يادداشتي براي مسئولان اورتون نوشت اصلاً نميفهمم که با يک نفر که تمام سرمايه خود را روي يک تيم باشگاه فوتبال و مسئولانش گذاشته چنين رفتار شود. بنابراين جدايي رسمي اورتون و هولدينگ در 12 مارس سال 1892 روي داد. در جلسه جدايي، يکي از اعضاي اورتون به نام جان ماهون که جلسه را رهبري ميکرد هنگامي که جان هولدينگ به طور غير منتطرهاي دگرگون شده ميديد، بلند شد که به او صندلي بدهد و در واقع او را سر جاي خود بنشاند اما با طرفداران هولدينگ روبه رو شد در همين حال جان هولدينگ جمله معروفي را بر زبان آورد: من اينجا هستم در يک محاکمه و يک جنايتکار نميتواند صندلي را از من بگيرد. سپس با 18-19 نفر از اعضاي تيم (که بيشتر بازيکنان بودند) جلسه را ترک کرد. در 15 مارس همان سال در خانه هولدينگ، جان و عدهاي از دوستانش که باشگاه فوتبال اورتون را ترک کرده بودند باشگاه جديدي را بوجود آوردند. ويليام اي. بارسلي يکي از دوستداران پر و پا قرص فوتبال پيشنهاد داد که اسم تيم جديد را ليورپول بگذارند. بارسلي يکي از دبيران باشگاه اورتون بود که به عنوان اولين دبير ليورپول گماشته شد پيشنهاد او هولدينگ را سخت متعجب کرد زيرا هولدينگ ميخواست که يک اورتون جديد را شکل دهي کند و به همين منظور براي نام نويسي باشگاه جديد به لندن رفت و نام باشگاه فوتبال اورتون و اتلتيک کمپاني گروندز را ثبت کرد که بعداً در تاريخ 4 فوريه 1892 انجمن فوتبال در لندن اين اسم را بدليل هم نامي با باشگاه قبلي رد کرد و يادآور شد که دو باشگاه نميتوانند با يک نام مشابه در ليگ بازي کنند. در زمان مشابه گروهي از هواداران متعصب اورتون که در بين آنها گروهي از ارگانهاي کليساي سنت دومينگو هم بودند زميني را در شمال استنلي پارک خريدند که به آن گوديسون ميگفتند تيم اورتون از آن تاريخ آنفيلد را ترک کرد و در آن جا مستقر شد و گولدينگ با يک زمين خالي در آنفيلد تنها ماند که تيم جديدش از اين به بعد در آن زمين بازي ميکرد. تيم جديد آن روزها همواره مورد تحقير اورتونيها قرار ميگرفت و اورتونيها به آن لقب دشمن را دادند. هولدينگ در کنار جان مک کنا و همينطور بارسلي تيم را اداره ميکرد که اکثر کارهاي باشگاه توسط کان مک کنا صورت ميگرفت. مک کنا بعدها رياست باشگاه فوتبال ليورپول را بر عهده گرفت و در سال 1905 عضو انجمن ليگ انگليس شد و در سال 1910 بود که رياست ليگ فوتبال انگليس را برعهده گرفت. اقدامات وي باعث پيشرفت فوتبال در جزيره شد. تيم جديد در سال 1894 رنگ قرمز را براي پيراهنهاي خود انتخاب کردند و در سال 1901 نيز آرم معروف لک لک را که نماد شهر بود به سينه زدند که از اين رو به لک لکها معروف شدند. در سال 1892 در خواست آنها براي پيوستن به ليگ اول انگلستان رد شد وآنها ميبايست در ليگ لانکاس شاير بازي ميکردند.
جان مک کنا که خود يک اسکاتلندي بود با آوردن هشت بازيکن حرفهاي اسکاتلندي تيم را متحول کرد. در اول سپتامبر سال 1892 بود که آنها اولين بازي دوستانه خود را در مقابل روترهام در ورزشگاه آنفيلد انجام دادند. در زماني مشابه اورتون نيز در گوديسون پارک مسابقه داشت. حالا براي مردم شهر ليورپول جاي سوال بود که کدام يک از اين تيمها را ميبايست تشويق کنند. رئيس باشگاه ليورپول به روزنامهها گفته بود که هيچ بازي را نميتوانيد به اين زيبايي از اورتون بببينيد. ليورپول 7?1 بازي را برد و اين پيامي از طرف ليورپوليها براي همشهريهاي خود بود. البته روزنامهها تنها توانسته بودند 100 نفر از مردم را متقاعد کنند که بازي ليورپول را ببينند. حدود 10000 نفر از مردم به گوديسون پارک رفته بودند و با اين کار تيم جديد شهر تحقير شد.
3 سپتامبر 1892 ليورپول اولين مسابقه رسمي خود را در ليگ لانکاس شاير مقابل هاير والتون تحت مربيگري جان مک کنا انجام داد اما اين بار هم چند 100 نفر از مردم شهر براي ديدن بازي آمده بودند بازي چند ساعتي بدليل تأخير مهمان عقب افتاد اما تيم جديد موفق شد که با نتيجه سنگين 8?0 هاير والتون را شکست بدهند و اولين جرقهاي بود که ليورپول بي ادعا و محجوب، خود را از ليگ منطقهاي بالا بکشد و اين براي تيمي که تنها 12 ماه از تأسيس آن ميگذشت يک شروع ايده آل و رويايي بود. اين مسئله سخت اورتون را ناراحت ميکرد.[3] باشگاه فوتبال ليورپول با پيروزيهاي موفقيت آميز در ليگ لانکاس شاير شروع رويايي را در تاريخ خود رقم زد و به عنوان تيمي شکست ناپذير به ساير تيمها معرفي شد که سرانجام در پايان همان ليگ در مقابل نيوتن هيس(منچستر يونايتد) به برتري رسيدند و قهرمان شدند و جواز حضور در ليگ اول انگلستان را بدست آورد. جان مکنا با رهبريهاي هوشمندانه خود تيم را به سوي موفقيت پيش ميبرد بنابراين هواداران به او لقب وفادار را دادند. اما در ليگ اول انگلستان تيم در انتهاي جدول قرار گرفت و سقوط کرد.
ولي با يک روحيه قهرمانانه و محکم خود را دوباره به همان ليگ رسانيد و در نهايت پس از هشت سال موفقيتهاي پي درپي سرانجام در ليگ اول انگلستان در سال 1901 به اولين قهرماني خود رسيد. بذر اين موفقيت توسط تام واتسون افسانهاي در سال 1896 رقم خورد. تام واتسون مربي آن روزهاي ليورپول بود تأثيري که او گذاشت به هيچ وجه فراموش نشدني است.
بيست سال بعد يک دوره موفقيت آميز ديگر براي ليورپول بود. در فصلهاي 1921-1922 و 1922-1923 آنها بار ديگر قهرمان ليگ اول انگلستان شدند. از چهرههاي شاخص آن دوره اليشا اسکات دروازهبان تيم را ميتوان نام برد.
در اواخر دهه? 20 باشگاه فوتبال ليورپول دچار افت فاحشي شد، در حالي که رقيب ديرينه آنها اورتون بهتر بازي ميکرد. تيم در آن زمان نياز به تقويت اساسي داشت. در سال 1924 تيم بازيکنان درجه يکي را در خود ميديد که ميتوان به گوردون هاجسون اشاره کرد که برترين گلزن باشگاه فوتبال ليورپول در آن زمان به شمار ميرفت تا اين که در سال 1962 راجر هانت رکورد گلهاي او را شکست. هاجسون يکي از دو بازيکن آفريقاي جنوبي بود که براي قرمزها بازي ميکرد، ديگري بري نيوينهايس بود که در سال 1933 به تيم پيوست و تا سال 1943 در تيم باقي ماند.
در سال 1935 باشگاه فوتبال ليورپول با مت باسبي بازيکن وقت باشگاه فوتبال منچستر سيتي قرارداد بست که بيش از 100 بازي براي ليورپول انجام داد، بعدها به او پيشنهاد مربيگري در آنفيلد داده شد اما او به باشگاه فوتبال منچستر يونايتد رفت.
در طول مدت جنگ جهاني دوم ليورپول پذيراي بازيکناني نظير بيل شنکلي و باب پيسلي بود. در زمان جنگ جهاني دوم بازيکني به نام بيلي ليدل در سال 1938 در باشگاه ظهور کرد که به سرعت محبوب هواداران گشت و به همين خاطر به او لقب ليدل پول دادند. در خط حمله آتشين قرمزها آلبرت استابين و بيلي ليدل و جک بلامر بازي ميکردند که براي هر تيمي خطرناک بودند. تيم فصل 1946-1947 را باقهرماني پشت سر گذاشت اما در فصل بعد در ميان تعجب خيليها در ميانههاي جدول جاي گرفت.
در سال 1950 ليورپول براي دومين بار به فينال مسابقه FA Cup رسيد اما باز مثل فينال قبل با نتيجه 0-2 اين بار به آرسنال در ويمبلي باخت که اين شکست در خاطره هواداران باشگاه تا مدت زيادي باقي ماند و آنها ميبايست در حسرت اولين قهرماني در اين جام باقي ميماندند. در دهه 50 ليورپول پرفروغ ظاهر نشد و نمايش بسيار ضعيفي داشت و همين باعث شد که در سال 1954 تيم به دسته پايين سقوط کند و مدت زيادي را در ليگ دوم انگلستان باقي بماند.
در سال 1962 دوباره به سطح اول فوتبال انگليس برگشت. تيم در آن هنگام تحت رهبري بيل شنکلي براي موفقيتهايي که درسالهاي بعد انتظار آن را ميکشيد، آماده ميشد. تيم در آن موقع شاهد حضور بازيکني مهم به نام راجر هانت در خود بود. ليورپول در سال 1964 دوباره ليگ را فتح کرد و در سال 1965 اولين قهرماني خود در FA CUP را جشن گرفت و همين طور قهرماني ليگ در سال 1966 به افتخارات خود اضافه کرد. بازيکن طلايي آن زمان کوين کيگان بود. باشگاه فوتبال ليورپول با مربيگري بيل شنکلي و پرندههاي آنفيلد همجنان در اوج، پرواز ميکرد.
بيل شنکلي در دهه 70 دست به ساختاري گسترده در تيم زد که نتيجه آن قهرماني در سال 1973 در ليگ بود. در همان سال بود که ليورپول اولين جام اروپايي را بدست آورد. آنها جام يوفا را بردند حال ليورپول بيش از پيش در اروپا شناخته شده تر به نظر ميرسيد. در آخرين سال حضور شنکلي در تيم، دومين قهرماني در FA CUP از آن ليورپول شد. هواداران ليورپول هيچ گاه وي را از ياد نخواهند برد.
در سال 1974 باب پيسلي در باشگاه که قبلاً به عنوان کمک مربي در کنار بيلي شنکلي فعاليت ميکرد، به سمت مربيگري رسيد. در دوره مربيگري او ليورپول يکي از دوران پر فروغ خود را سپري ميکرد. او تا سال 1983 مربي ليورپول بود که در اين 9 سال يکي از موفق ترين مربيان ليگ در انگليس شناخته ميشد که تنها در فصل اول حضور او در ليورپول، تيم بدون عنوان بود. اما او در سال 1976 ليورپول را به قهرماني در ليگ انگلستان رساند. تيم تحت رهبري او توانست جام يوفا را براي بار دوم در همين سال از آن خود کند.
در سال 1977 تکرار قهرماني در ليگ و فتح جام باشگاههاي اروپا براي نخستين بار در تاريخ باشگاه رقم خورد و شهر ليورپول را غرق در شور و شادماني کرد. در بازي فينال که در رم برگزار شد ليورپول با نتيجه 1-3 باشگاه فوتبال بورسيا مونشن گلادباخ را شکست داد و قهرمان شد. در اين بازي کوين کيگان آخرين بازي خود را براي ليورپول انجام داد که بعد از آن کني دالگليش جاي او را گرفت.
در سال 1978 ليورپول از عنوان قهرماني خود در جام پاشگاههاي اروپا دفاع کرد و براي دومين بار پياپي جام را از آن خود کرد که در بازي فينال با تک گل کني دالگليش، باشگاه فوتبال اف ث بروژ را شکست داد و جام را در آنفيلد نگاه داشت.
در سالهاي 1979 و 1980 تيم به دو قهرماني پياپي در ليگ رسيد. به طور کلي ميتوان گفت در دهه هفتاد انگلستان و اروپا، جولان گاه يکه تازيهاي باشگاه فوتبال ليورپول بودند. در سال 1981 تيم پيسلي براي سومين بار قهرمان اروپا شد و اين بار رئال مادريد را با تنها گل آلن کندي مغلوب کرد و پادشاه اروپا شد. آنها سه سال پشت سر هم در جام اتحاديه ليگ انگليس قهرمان شدند. هم چنين دو بار پياپي در سالهاي 1982 و 1983 به عنوان قهرماني در ليگ اول انگلستان رسيدند. از ستارگان آن دوره يان راش بازيکن ولزي تيم بود. زماني که باب پيسلي قصد بازنشستگي را داشت هواداران از خود ميپرسيدند چه کسي ميتواند بعد از اين افتخارات او را تکرار کند؟
در دوره باب پيسلي ستارگاني همچون يان راش، کني دالگليش، گريم سوانس، آلن هانسن در تيم ظهور کردند.
پس از باب پيسلي، جو فوگان 63 ساله مربيگري ليورپول را بر عهده گرفت. وي در اولين سال حضورش موفق شد با ليورپول سه جام مهم را فتح کند و ليورپول اولين باشگاه انگليسي بود که به اين مهم دست پيدا ميکرد .
*تذكر : اطلاعات درج شده در سال 2010 از منبع استخراج شده است.
منبع: Fa.Wikipedia.org /ن