روانشناسان خساست را يک نوع مشکل «رواني» ميدانند چون معتقدند افراد مبتلا به اين اختلال روحي- رواني در همه رفتارهايشان دچار خست و امساک هستند؛ حتي در ابراز احساسات و نشاندادن محبتشان به همسر، فرزندان و اقوام نزديک.
? خسيسها از ديدگاه علم
از نظر علم روانشناسي «سخاوت روح» يکي از ويژگيهاي مثبت روحي – رواني و رفتاري است که تقريبا در همه افراد- با اندکي تفاوت در ميزان آن- وجود دارد. اما در برخي افراد اين ويژگي رفتاري اجازه يا فرصت بروز و ظهور پيدا نميکند و همين ناتواني ، آنها را به فردي خسيس(اسکروچ) تبديل ميکند.
خساست در شيوه خرج و پسانداز کردن، رفتارهاي فردي و اجتماعي، ناتواني در برقراري ارتباط با ديگران، گوشهگيري، امتناع از حضور در جمع، توجه بيش از حد به رفتارهاي ديگران و بررسي رفتارهاي آنها به قصد انتقاد و ... مشاهده ميشود.
آنها حتي در ابراز احساسات هم خساست ميکنند! به اين مثال توجه کنيد؛ مدير مؤسسهاي از اينکه کارمنداناش به خوبي کار ميکنند، آگاه است اما خساست او اجازه نميدهد تا با پاداش مالي يا حداقل تشويق زباني از همکاراناش تشکر و تقدير کند.
در واقع «سخاوت» به صورت بالقوه در اين فرد وجود دارد چون متوجه تلاش کارمندانش ميشود ولي خسيس بودن او مانع از آن ميشود که سخاوتمندياش را نشان بدهد. اين نمونه يکي از هزاران نمونه ناتواني در برقراري ارتباط با ديگران به دليل خساست است.
? خانواده در سايه خساست
شايد زمان مجردي، خساست مشکلات فراواني را براي فرد خسيس ايجاد کند که مهمترين آن، جدا ماندن از جمع و تنها ماندن است. در واقع خساست اجازه نميدهد اندکي از درآمد شخصيمان را صرف رفت و آمد يا خريد هديه براي ديگران کنيم و در برنامههاي دستهجمعي حاضر شويم. به اين ترتيب، هر لحظه بيش از قبل از جمع فاصله ميگيريم و در نهايت به فردي منزوي تبديل ميشويم. تا اينجاي قضيه، فقط خودمان ضرر ميکنيم؛ ولي بعد از ازدواج، وضعيت کاملا فرق ميکند چون پاي نفر ديگري هم در ميان است.
بعد از تشکيل خانواده، خسيس بودن يکي از طرفين، به شدت بر روابط زوجين و رابطه آنها با يکديگر تاثير ميگذارد؛ تا حدي که شايد به جدايي بينجامد؛ مگر آنکه هر دو نفر (زن و شوهر) مبتلا به مشکل خساست باشند تا بتوانند از بودن در کنار هم لذت ببرند. از مهمترين مشکلات زندگي افراد خسيس با خانواده (همسر و فرزندان) ميتوان به اين موارد اشاره کرد:
- ناتواني در برقراري ارتباط عاطفي؛ اين افراد حتي نميتوانند از سادهترين کلمات محبتآميز براي بيان احساسات خود استفاده کنند. جالب اينکه اگر هم از اين کلمات استفاده کنند، آزادي و آرامش در رفتارشان ديده نشده و هميشه حالتي از گرفتگي و ناراحتي در رفتار آنها مشاهده ميشود.
- به نظر آنها خريد هر چيزي غير ضروري است و بهتر است به جاي آن در بانک پول پسانداز شود. خريد هديه هم که اصلا محلي از اعراب ندارد و دور ريختن پول به حساب ميآيد. در مواقع اجبار هم پرداخت نقدي، بهتر از هر هديهاي است.
- فاصله عميقي در روابط زن و شوهر ديده ميشود؛ سايه دائمي خساست در زندگي مشترک، باعث جدايي آنها از هم ميشود چون يکي از طرفين نميتواند نيازهاي عاطفي و روحي- رواني طرف مقابل را برآورده کند. بگذريم از اينکه رفع نيازهاي ديگر به طور کامل از ياد رفته است.
- ارتباط زن و شوهر به بحثها و رفع نيازهاي مالي محدود ميشود. در نهايت نيز براي رفع هر نياز- پس از يک جدال طولاني – بايد همه افراد خانواده از چهارچوبي که فرد خسيس تعيين ميکند، پيروي کنند.
- والد يا والدين (بسته به اينکه کداميک به بيماري خساست دچار باشند) همواره از رفتارها و تلاشهاي فرزندشان در هر زمينهاي ناراضي هستند. اين نارضايتي از مسائل درسي تا کارها و رفتارهاي روزمره آنها را شامل ميشود. اما اين والدين برخلاف والدين کمال گرا - که براي موفقيت فرزندشان هزينه کرده و آنها را همراهي ميکنند - هيچ تلاش و کمکي براي پيشرفت بيشتر فرزندشان نميکنند و فقط توقع دارند.
- مردان يا زنان خسيس هر مسئلهاي را با مسائل مالي ميسنجند و «پول و درآمد» مهمترين عامل تعيينکننده در زندگي آنهاست. مثلا معيار محبتشان، مبلغ، کيفيت يا نوع هداياي خريداري شده است، نه زيبايي اين کار.
- تصميمگيري براي خريد هر وسيله سادهاي براي منزل بايد با اجازه زن يا شوهر خسيس باشد. براي صدور اين اجازه هم بايد هميشه دليل قانعکنندهاي وجود داشته باشد؛ دليلي که بتواند فرد خسيس را قانع کند. به اين ترتيب، طرف مقابل از هر خريدي منصرف ميشود.
به نظر شما زندگياي که يکي از طرفين اختيار کامل دارد و ديگري هيچ اختياري ندارد، به زندگي در زندان شبيه نيست؟
- رفتارها آزادانه نيست؛ ترس از بروز واکنشي نامطلوب از سوي فرد خسيس بر همه رفتارها و روابط سايه افکنده و آزادي عمل را از همه افراد خانواده - به ويژه همسر - سلب کرده است.
- اين افراد در برآوردن نيازهاي فرديشان هم امساک ميکنند؛ تا حدي که سلامتيشان هم در معرض خطر قرار ميگيرد.
? روح و روان، اسير امساک
بررسيها نشان ميدهد «افسردگي» يکي از مهمترين اختلالات روحي- رواني است که فرد خسيس به آن دچار ميشود. روانشناسان دليل اصلي بروز اين حالت را منزويشدن آنها ميدانند.
از طرفي عناد دائمي آنها با جمع، باعث تنها ماندنشان ميشود و همين امر باعث تشديد افسردگي خواهد شد. در واقع عقايد آنها باعث ميشود تا هميشه تنها بمانند؛ حتي اگر به ظاهر، ديگران آنها را طرد نکنند.
يکي ديگر از مشکلات روحي- رواني اين افراد، «بيتابي و بروز حالتهاي هيجاني» است. نگراني درباره همه چيز، بهويژه مخارج ( فقط فکرکردن به مخارج و نه خرجکردن واقعي)، آنها را به افرادي بهانهجو، بيتاب، ايرادگير و... تبديل ميکند. اين نکته را هم فراموش نکنيم که حالتي «تهاجمي و عصبي» در رفتارهاي آنها ديده ميشود که هم باعث آزار خانواده و هم باعث آزار خودشان ميشود.رفتارهاي ديگري مثل حرص و ولع دائمي براي همه چيز، شک و ترديد، حسابگري و خودمحوري از ديگر اختلالات روحي- رواني افراد مبتلا به بيماري خساست است. اين افراد فراموش کردهاند که تير تيز رفتارهاي نامطلوب و تهاجمي آنها، بيش از همه، روح و روان همسر و فرزندانشان را زخمي ميکند.
? با آنها چه کنيم؟
اول از همه بهخاطر بسپاريم که بيماري همسر خسيس ما هيچ گاه درمان نميشود؛ بنابراين فقط بايد تلاش کنيم تا رفتار او را تعديل و ترميم کنيم. درمان قطعياي براي اين بيماري وجود ندارد؛ فقط با اين شيوهها ميشود با او مدارا کنيم:
- طبيعت افراد خسيس را باور کنيم و بپذيريم که به بيماري امساک و خساست بيمارگونه دچار هستند. اين باور باعث ميشود تا رفتارهاي او برايمان قابل تحمل باشد.
- مقابله به مثل نکنيم؛ اين مقابله هيچ اثري جز تکرار رفتارهاي نامطلوب او ندارد. حتي اين رفتارها ميتواند با شدت بيشتري تکرار شود.
- پيش از خريد هر وسيلهاي براي منزل با همسرمان مشورت کنيم. با وجود اختلافنظر، مشورتکردن ضروري است تا پس از خريد با لجبازي او روبهرو نشويم. به اين ترتيب، مانع از جنجال شده و زمينهسازي کردهايم.
- براي خريدهاي شخصي تنها برويم ولي قبل از بيرونرفتن از منزل، حتما به همسرمان اطلاع بدهيم تا احساس کنارگذاشتهشدن به او دست ندهد. توافق کنيم که اين تصميم براي سلامت روحي- رواني هر دوي ما لازم است.
- بعضي افراد مبتلا به خساست، تلاش ميکنند تا اين صفت نامناسب را اصلاح کنند. در اين صورت با درک مشکلشان و تلاشي که براي ترک اين صفت ميکنند، به آنها کمک کنيم.
فراموش نکنيم نبايد اين افراد را مسخره کنيم يا دائم از آنها ايراد بگيريم. کنارشان باشيم تا با کمک هم به تدريج بر مشکل غلبه کنيم.
- زماني که از رفتار همسرمان غمگين و عصبي ميشويم، ناراحتيمان را ابراز کنيم؛ البته نه با دعوا و جنجال بلکه به او توضيح بدهيم که از رفتارهاي او ناراحت ميشويم و خجالت ميکشيم. اين توضيح و ابراز ناراحتي ما به شکل منطقي، تلنگري براي تجديدنظر در رفتارهاي نامناسب اوست.
- همانطور که اشاره کرديم، اين افراد در ابراز احساسات نيز ناتوان هستند. در مقابل اين ناتواني، لجبازي و بياعتنايي نکنيم اما طوري رفتار کنيم که طرف مقابل هم با کمي کماعتنايي ما روبهرو شود. با کمي تغيير در رفتارهاي گذشته خود ميتوانيم به راحتي تغييراتي در رفتار همسرمان ايجاد کنيم.
- اگر فرزندمان از رفتار همسرمان رنجيد، مقابله به مثل را به او ياد ندهيم. فقط به فرزندمان توضيح بدهيم که اين عقيده پدر يا مادر توست و بايد به عقيده آنها احترام بگذاري. فقط دفعه بعد طوري رفتار کن که با سرزنش او روبهرو نشوي.
- افراد خسيس با وجودي که ممکن است سليقه خوبي داشته باشند اما براي خريد هر چيزي، ابتدا به مبلغ آن توجه ميکنند؛ بنابراين به جاي دلخورشدن يا مسخرهکردن همسرمان از او تشکر کنيم. همين که او هزينهاي را بابت خريد چيزي پرداخت کرده، کافي است. تشکر ما نوعي تشويق براي تکرار اين رفتارهاي مثبت و از بين رفتن برخي مشکلات رفتاري همسرمان است.
- براي تقسيم دخل و خرج منزل، همفکري کنيم تا به تدريج تغييراتي در شرايط ايجاد شود.
- با دوستان و آشنايان قطع رابطه نکنيم؛ اين راه چاره نيست. با حفظ تعادل در رفت و آمدها اين مشکل به تدريج برطرف خواهد شد.
- از روانپزشک، روانشناس يا مشاور کمک بگيريم.
منبع:http://aftab.ir /خ