دانشمندان کشف کردهاند که نوزاداني که به اندازه کافي از مهر و محبت مادري بهره نميبرند، در بزرگسالي ترسو، پرخاشگر و خشن، و آنهايي که مهر مادري بسياري را تجربه کردهاند، مهربانتر، شجاعتر و اجتماعيتر ميشوند
در آزمايشگاه مايکل ميني در دانشگاه مکگيل مونترآل، (McGill University Montréal)، موشهاي آزمايشي زيادي با هم زندگي ميکنند. اين موشها در قفسهايشان راه ميروند، بو ميکشند و با ليس زدن همديگر را تميز ميکنند. اما چنين برداشت سطحياي از آنها گمراهکننده است، چون همه آنها مثل هم رفتار نميکنند. بعضي از آنها پرخاشگر، خشن، ترسو، غيراجتماعي و بسيار عصبي هستند، اما بعضي ديگر بسيار شجاع، اجتماعي، مهربان و نيز داراي قابليت يادگيرياند.
مرحله پس از تولد، زمان بسيار مهم و حساس در زندگي نوزاد
مايکل ميني که پژوهشگر مغز و اعصاب است دليل اين تفاوت را ميداند: مادران بچههاي ترسو، در 8 روز اول پس از تولد کودکان خود، به آنها به اندازه کافي محبت نکردهاند. اما نوزادان شجاع، آنهايي هستند که مادرانشان به آنها بسيار رسيدگي کردهاند. در اينجا، اينکه آيا نوزاد، نوزاد واقعي يک مادر است، نقشي بازي نميکند. دانشمندان در آزمايشي نوزادان مادران را با هم عوض کردند. آن فرزنداني که مادرشان به آنها محبت نکرده بود، ترسو بودند – فرقي نميکرد که آن مادر، مادر واقعيشان بوده يا نه.
بدين ترتيب اين نه ژنها، بلکه اولين تجربيات نوزاد هستند که باعث تفاوتهاي شخصيتي ميشوند. بنابراين مرحله پس از تولد، زمان بسيار مهم و حساسي در زندگي نوزاد است. تجربيات اوليه در سلولهاي مغزي تاثير ميگذارند.
البته هنگامي که ميني و همکاران دانشمندش نتايج آزمايشهاي خود را منتشر کردند، يافته علمي جديدي را معرفي نميکردند. تحقيق آنان بيشتر به اين دليل محبوبيت يافت که براي اولين بار نشان ميداد که رفتار متضاد موشها در تغييرات سلولي مغز آنها نيز منعکس ميشود.
به گزارش دويچهوله، چنين آزمايشاتي درباره ميزان محبت مادران در اواخر سالهاي 1990 نيز انجام ميگرفت. دانشمندان اين محبت را بر اساس اينکه چندبار مادر فرزند خود را تميز يا نوازش ميکند، اندازهگيري ميکنند. مادر با تميز کردن و نوازش فرزندش به او پناه ميبخشد، چيزي که هر نوزادي به آن احتياج دارد. هر چه کودکان بيشتر احساس امنيت کنند، با تهديدهايي که با آن در آينده روبرو ميشوند، راحتتر برخورد خواهند کرد.
ميني و دانشمندان ديگر کشف کردهاند که اين اطلاعات وارد مغز ميشوند. تجربيات اوليه در بخش مهمي از سلولهاي مغزي روي نقش د.ن.ا. (DNA) و همچنين روي يک ژن مشخص تاثير ميگذارند. درست همين ژن ترشح هورمون استرس کورتيزول را تحت تاثير قرارميدهد. به اين صورت که حتي فشارهاي کوچک باعث ترشح اين هورمون استرسي ازغدهاي در مغز آنها ميشود.
نتيجه آن است که رفتار اين حيوانات عوض ميشود، ترسو و خشن ميشوند و حتي در يادگيري آنان نيز اختلال ايجاد ميگردد، زيرا ترشح اين هورمون در مراکز يادگيري مغز خدشه وارد ميکند. به گفته ميني، اين نشان ميدهد که محبت مادري در برنامههاي مغزي نوزادان تاثير زيادي ميگذارد.
منبع:www.hamshahrionline.ir /خ