جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
گستره عفاف به گستردگي زندگي
-(8 Body) 
گستره عفاف به گستردگي زندگي
Visitor 322
Category: دنياي فن آوري
«اللهم اني اسئلک الهدي والتقي والعفاف والغني والعمل بما تحب وترضي»1
خداوند متعال نسخه هاي هدايت وسعادت بشريت را به واسطه پيامبران ، هاديان وراهبران مصلح براي امتهاي مختلف فرستاده است، که کاملترين آنها دردين مبين اسلام متجلي است، اين دستورات براساس شناخت دقيق ابعاد گوناگون وجودي انسان، متضمن دستيابي به زندگي شايسته ونيل به کمال حقيقي وسلامت جسم وروح اوست .
در آيين مقدس اسلام، برنامه تربيت براساس احياي تمامي تمايلات فطري وهدايت همه خواهش هاي طبيعي بشر استوار است وشناخت اين تمنيات فطري وارضاي صحيح ومعتدل هر يک از آنها اساسي ترين پايه تربيت انسان مي باشد . چنين تربيتي هماهنگ با نظام حکيمانه خلقت وبر وفق قانون آفرينش است، انسان را به شايستگي مي سازد وموجبات خوشبختي وسعادت ابدي او را فراهم مي کند.
«فاقم وجهک للدين حنيفا فطرت الله التي فطرالناس عليها»2
گرايش به زيبائي از قبيل : زيبا پوشيدن، زيبا سخن گفتن، خود را آراستن، معطر کردن وتمايلات جنسي، همه وهمه اموري است که از فطرت انسان برمي خيزد.
آنچه مهم است، نگهداشتن حريم وخارج نشدن ازحد اعتدال دراين موارد مي باشد، نه سرکوب کردن خواهشهاوتمايلات فطري ودروني ونه تند روي وافراط درآنها، اساسا معناي عفت همين است. يعني شخصي عفيف وپاکدامن است که بتواند شهوات وغرايز خودرا تحت کنترل درآورد،به طوري که از حد اعتدال خارج نگردد.
پافشاري برمنزلت عفاف دردين اسلام تا جائي است که امام المتقين، امير مؤمنان حضرت علي ابن ابيطالب (عليه السلام)، مقام وجايگاه عفيف را با مقام شهيد در راه خدا مقايسه مي کند.
«ما المجاهد الشهيد في سبيل الله باعظم اجراً ممن قدر فعف لکاد العفيف ان يکون ملکاً من الملائکه.
پاداش مجاهد شهيد در راه خدا، بزرگتر از پاداش عفيف پاکدامني نيست که قدرت گناه دارد وآلوده نمي گردد. همانا عفيف پاکدامن فرشته اي از فرشته هاست ». 3
اما با کمال تأسف، همزمان با گام نهادن بشر به سکوي آسمان وحکمفرمائي فن آوري بر مغز واراده بشر، فرشته عفت واخلاق نيز از بسياري جوامع رخت بربست. زن که مظهر عفاف، حيا وعشق ورزي به قداست وپاکي، مام بشريت محسوب مي شد وتداعي صفات فرشتگان درروي زمين وکانون گرم خانواده مي نمود، به عنوان ابزاري بي مقدار در کوي وبرزن چون کالائي دردست طماعان وگردانندگان بازار هوي وهوس درآمد ودرمعرض هجوم همه جانبه جريان هاي سوء سياسي وتبليغاتي وسراشيبي سقوط قرار گرفت وکرامت ذاتي اش زير غباري از غفلت وفراموشي مدفون شد.
ازآن پس، اساس ازدواجها درهم ريخت وهمه به دورآتش شهوت رقصيدند ونظام هاي دقيقي که در طول قرنها زندگي آدميان براي اداره وبقاي خانواده وضع شده بود ونيز روحاني ترين روابط انساني ميان زن ومرد، يکباره فروريخت واز ارزش واعتبار زن، درنظر مرداني که براي وصول به کعبه وجود زن، حريمي ملکوتي ساخته بودند، کاسته شد تا آنجا که آنچه ازبدي، گناه، عصيان، خيانت، کم ارادتي وتجاوز به زن ومقام شامخ او بود، درحق او روا داشتند.
شکي نيست که حفظ سلطه اقتصادي، سياسي ونظامي کشورهاي سرمايه داري استعمارگري برساير کشورها ومناطق عقب نگاه داشته شده استعمارزده، بدون سلطه فرهنگي وتنيده برافکار وعقايد وفرهنگ مردم اين مناطق، ممکن نبوده ونخواهد بود، که استعمار براي رسيدن به اين هدف شوم از کتب درسي مدارس گرفته تا مقالات علمي، برنامه هاي سينمائي، راديوئي، تلويزيوني، ويديوئي، ماهواره وغيره به صورت گوناگون بهره برداري مي کند وهمواره در صدد است که مردم، به ويژه روشنفکران جوان، بخصوص امت اسلامي را از تاريخ جامعه خود جدا سازد وطرز تفکر استعماري را رواج دهد وهر چه افزونتر، از خود بيگانگي وبيگانه پرستي را توسعه بخشد.
آنچه مي تواند جامعه اي را از اين تفکرات شوم واضمحلال وسقوط به ورطه نابودي مصون داشته وحفظ کند، ترويج فرهنگ دقيق عفاف وتبيين ابعاد مختلف آن درجامعه است. اين نوشتار به همين منظور انتخاب وتنظيم يافته است.

مفهوم وتعريف عفاف

درتعاليم اسلامي، مفهوم واژه عفت، برکنترل شهوات وجلوگيري آن درخروج از مرز اعتدال دلالت مي کند.
در قران کريم «حالت نفساني که از غلبه شهوت باز دارد » آمده است . به بيان قران کريم عفيف به شخصي اطلاق مي شود که خود نگهدار وبا مناعت باشد .4
اين تعبير در افراد وموارد مختلف، شرايط خاص خود را دارد . به عنوان مثال :
الف) عفت در فقير عبارت است از : قناعت ورزي وحفظ نفس از تمايلات شهواني تا گناهي از وي صادر نشود.
ب) عفت در غني عبارت است از : نگهداري وحفظ نفس از شهواتي که به واسطه وسعت مال وامکانات مالي براي توانگر حاصل مي شود. «ومن کان غنيا فليستعفف ».5
ج)عفت در افرادي که توانائي برانجام نکاح ندارند، خودداري نفس از شهوات وحفظ پاکدامني از آلودگي به گناه .
د) عفت در زنان سالخورده به نگهداري حفظ خويشتن است از آنچه نفس بدان ميل مي کند ، از قبيل : ظاهر کردن زينت وخودآرائي. 6

عفاف ، ريشه در فطرت

فطرت امري است که خداي متعال آن را در وجود هر فرد قرار داده وانسان بدون اکتساب، به آن ميل ورغبت دارد . عفاف نيز يکي ازاين باورهاست. روح عفت وپروا پيشگي از بدو خلقت آدمي تاکنون برانسان حاکم بوده است. البته ممکن است شکل، اندازه وکيفيت بروز آن دردوره هاي مختلف متفاوت باشد، اما اين خصلت هميشه بروز وظهور داشته است. قران کريم درداستان آفرينش آدم وحوا ازاين خصلت فطري چنين ياد مي کند :
« فدلهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوء تهما وطفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة »7
(شيطان) آن دورا فريفت وبه پستي افکند . چون ازآن درخت خوردند، شرمگاههايشان آشکار شد وبه پوشيدن خويش از برگهاي بهشت پرداختند.
دراديان الهي نيز، توصيه به عفاف وحيا فراوان شده است.
دررساله پولس درعهد جديد مي خوانيم : «زنان خويشتن را به لباس مزين به حيا وپرهيزکاري بيارايند، نه به زلفها وطلا ومرواريد ورخت گرانبها ». 8
برخي براساس مجسمه هاي برجامانده ، کتيبه ونقش برجسته هاي تاريخي چنين استنتاج کرده اند که سرما وگرما، علت اصلي اختيار پوشاک نبوده، بلکه علت آن حيا وپوشاندن شرمگاه بوده است.9 وزنان ايراني دردوره هاي مختلف از مادها، هخامنشيان، اشکانيان وساسانيان نيز، داراي پوشش بوده اند. 10
«فريد وجدي» دراين باره مي نويسد : حجاب زنان قدمتي طولاني دارد، آنگاه به نقل دايرة المعارف لاروس چنين ادامه مي دهد، زنان يوناني دردوره هاي گذشته صورتها واندامشان را تا روي پا مي پوشاندند. سخن در مورد حجاب، درلابلاي کلمات قديمي ترين مؤلفين يوناني نيز به چشم مي خورد، حتي « بنيلوب» همسر پادشاه «عوليس » نيز با حجاب بوده است وزنان شهر «تيب» نيز داراي حجاب خاصي بودند بدين صورت که حتي صورتشان را نيز با پارچه مي پوشاندند. اين پارچه داراي دو سوراخ بود که مقابل دو چشمان قرار مي گرفت تا بتوانند به خوبي ببينند. در «اسبرطاء » از موقع ازدواج حجاب را رعايت مي کردند . نقشهائيکه برجاي مانده حکايت مي کند که زنان سررا پوشانده ولي صورتهايشان باز بوده است وهنگامي که به بازار مي رفتند، صورت هايشان را نيز مي پوشانده اند . حجاب در زنان سيبري وساکنان آسياي صغير وجود داشته وزنان روماني از حجاب شديدتري برخوردار بوده اند .11
همه اين موارد نشان مي دهد که حيا وعفت، خصلتي انساني است وآدميان به حکم نهاد وآفرينش خويش بدان رغبت دارند. هنوز قوانين جهاني برلزوم جلوگيري از کارهاي خلاف عفت تاکيد دارند، اگر چه رعايت آن درهمه جا يکسان نيست وميزان به فعليت رسيدن آن درافراد مختلف است.

شکل گيري عفاف در سايه وراثت وتربيت

دوعامل وراثت وتربيت، نقش مهم ومؤثري در پرورش سجاياي اخلاقي، پاکدامني، سعادت وخوشبختي انسان دارند. با شناخت دقيق وتوجه کافي به دو موضوع وراثت وتربيت وبکارگيري دستورات صحيح ومناسب دراين زمينه مي توان صاحب نسلي پاک، سالم وسعادتمند شد.
«وراثت عبارت است از: نيروي طبيعي در موجود زنده که به وسيله آن، صفات از اصل به نسل منتقل مي شود، خواه اين صفات مخصوص اين نسل باشد، خواه مشترک ميان تمام افراد اين نوع يا بخشي ازآنها باشد.»12
به تعبير ديگر : « انتقال صفات وخصوصيات جسماني، رواني وحالات وويژگيهاي اخلاقي ورفتاري از پدر ومادرويا اجداد به نسلهاي بعدي». 13
اين خصوصيات وويژگيها درجهت مثبت يا منفي در افراد تاثير مي گذارند، «سلامت يا بيماري والدين، اختلالات رواني وعاطفي، عفت ويا آلودگي، سطح درک وفرهنگ،ايمان واعتقاد، خوي واخلاق والدين، همه وهمه درزندگي انسان مؤثرند. علم روانشناسي ژنتيک ثابت کرده است که حتي حال وهواي زن وشوهر درحين انعقاد نطفه، درفرزندان اثر مي گذارد، اضطراب وتشويش، امنيت خاطر، حتي احساس گناه وفريب، درسرنوشت کودک مؤثر است».14
امير مؤمنان حضرت علي عليه السلام دربيان اين امر مهم مي فرمايند:
«اذا کرم اصل الرجل کرم مغيبه ومحضره»15
وقتي اصل وريشه انسان، خوب وشريف باشد، نهان وآشکارش خوب وشريف است
ودر جاي ديگر مي فرمايند:
«حسن الاخلاق برهان کرم الاعراق»16
نيکوئي اخلاق، دليل پاکي وفضيلت ريشه خانوادگي است. چنانکه از پيامبراکرم (صلي الله عليه واله) روايت شده که فرمود:
«الشقي شقي في بطن امه والسعيد سعيد في بطن امه » 17
براين اساس مراقبتها وخودسازي جسمي وروحي پدرومادر، تقوي، عفاف وپيراستن خود از محرمات ومعاصي نقش بسيار مؤثر ومهمي درسعادت فرزند دارد.
مرحوم شيخ مرتضي انصاري (ره) پيشرفت هاي علمي ومعنوي خودرا نتيجه زحمات ورعايت هاي مادرشان مي دانند ودانشمنداني همچون آيت الله مطهري وبهشتي که نقش مهمي درتبيين فرهنگ اسلام داشتند از مادراني پاکدامن، شجاع، مومن وعفيف برخوردار بودند18
وبه همين خاطر است که درحديث نبوي(صلي الله عليه واله) اينگونه آمده است
« طوبي لمن کانت امه عفيفه» 19
محيط تربيتي کودک، يعني محيطي که شخص درآن متولد مي شود ودرآنجا رشد مي يابد نيز، درسعادت وشقاوت او بسيار مؤثر است. پدران ومادراني که محيط مساعدي براي تربيت صحيح فرزندانشان به وجود مي آورند ودر معاشرت با آنان گفتاري پاک ورفتاري پسنديده دارند وقدم به قدم، برنامه هاي تربيتي وفضائل اخلاقي را درپرورش فرزندان خود، مد نظر قرار مي دهند، مي توانند جواناني ازهر جهت شايسته تربيت کنند وازاين طريق اوامر الهي را اجرا ووظيفه خود را نسبت به فرزند وجامعه انجام دهند.
بسياري ازبدبختي هاي اجتماعي وآلودگيهاي اخلاقي وبي عفتي جوانان ازمحيط خانواده سرچشمه گرفته ومعلول تربيتهاي نادرست ويا عدم نظارت والدين بر فرزندان است.
«کل مولود يولد علي الفطرة، فابواه يُهَودانه ويُنصرانه ويُمجسانه»20
هرنوزادي برفطرت الهي به دنيا مي آيد، پس پدرومادر اورا به دين يهود ونصراني وزرتشتي گرايش مي دهند . بنابراين وراثت وتربيت خانوادگي، اساس شخصيت فرد را تشکيل مي دهد ومي تواند اورا به انساني عفيف با اخلاق وموفق، يا انساني فاسد،منحرف ومضر تبديل کند.

دامنه عفاف

بررسي ابعاد مختلف عفاف وگستره آن درشئونات فردي واجتماعي دامنه وسيعي دارد که با استفاده از قران وسنت به چند مورد از آن اشاره مي کنيم:
1- عفت درفکر
گرانبهاترين سرمايه اي که خداوند به نوع بشرارزاني داشته، گوهر فروزان عقل است. همه اعمال، احساسات، رفتاروحتي توانائيهايمان براساس انديشه وفکر حالت مي گيرد. هر عمل ورفتاري چه خوب وچه بد، چه اينکه نتيجه آن خير يا شر باشد، از فکر وانديشه سرچشمه مي گيرد، به عبارت ساده تر، آنگونه که مي انديشيم ، عمل مي کنيم.
هرچه فکر انسان متعالي تر وبا فطرت کمال جوي او(که خالي ازهرگونه زشتي وپليدي است) بيشتر منطبق باشد سريعتر راه تکامل را مي پيمايد. چنانچه، مولاي متقيان، حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: «من عقل عف»21 هر آنکس که عقل دارد عفت مي ورزد. ودرجاي ديگر مي فرمايند: «عقل انسان، به ميزان عفت وقناعتش سنجيده مي شود»22
ازاين رو ، عقل يکي از عوامل مؤثر درتعديل خواهشهاي نفساني ورام کردن غرايز بشري است. عقل براساس محاسبه صحيح، آزادي انسان را محدود مي کند ودرمسير زندگي، راه را از بيراهه وروا را ازناروا تميز مي دهد. عقل مي تواند شهوات وتمايلات بشررا اندازه گيري کندوموجبات تعديل خواهشها را فراهم آورد وهمچنين قادر است غرايز آدمي را به خير وصلاح هدايت کند وازتند روي وطغيان باز دارد وخلاصه عقل، راهنمائي است که پيروي ازآن مايه فلاح ورستگاري بشراست. حضرت علي عليه السلام دراين باره مي فرمايند:
« فکرک يهديک الي الرشاد»
افکار عاقلانه ات تورا به راه صواب وهدايت واقعي راهنمائي مي کند.23
انساني با شرف است که افکار او شريف وبالعکس انساني آلوده وگنهکار است که انديشه وفکراو آلوده باشد . جان کلام اين است ، براي رسيدن به زندگي حقيقي وسعادتمندانه محتاج انديشه وفکري عفيف، صادق وقابل اعتماد هستيم.
2- عفت درنگاه
ارزش واهميت اين موضوع ازاين بابت است که چشم، دروازه دل است . آنچه ازاين دريچه وارد وجودشخص مي شود، گاهي اورا به سرمنزل سعادت وگاه به ورطه سقوط وذلت مي کشاند. دل، آنچه را که ازطريق چشم مي بيند وحس مي کند، مورد تحليل قرار داده وزمينه را براي انفعال دربرابرشرايط موجود ودر پي آن حرکت براي کسب وتصرف آن شرايط واقناع آن فراهم مي نمايد. واين سخن درستي است که «هر آنچه ديده بيند دل کند ياد» حال فرق نمي کند که آن نگاه به صواب بوده ومجاز ويا ناصواب بوده وغير مجاز.
از آنجا که خداوند، خالق انسان است ونسبت به تمام صفات واخلاقيات او آگاهي کامل دارد ، مصلحت، خير وصلاح اورا بهتر ازهرکسي مي داند، لذا به عفت درنگاه توصيه فرموده وانسان را از نگاه هاي آلوده برحذر مي دارد . «قل للمومنين يغضوا من ابصارهم …. وقل للمومنات يغضضن من ابصارهن »24 بيان صريح اين آيات، حرمت نگاه کردن مردوزن نامحرم به يکديگر است . عبارت «ذلک ازکي لهم» در اين آيه، اشاره دارد که توصيه به عفاف ولزوم پرهيز از چشم چراني ويا خود نمائي زن، به منظور پاکي جان وروان انسانها وتطهير آنان از پليدي، آلودگي، نابسامانيهاي اخلاقي، خانوادگي واجتماعي است واين امري است که باسعادت مرد وزن ونسل انساني مرتبط است.
آري نگاه، جرقه اي است که غريزه را شعله ور مي سازد .
«النظره بعدالنظره تزرع في القلب شهوة وکفي بها لصاحبها فتنه» .25
نگاه پس از نگاه، همچون تيري از تيرهاي زهرآگين شيطان است که چه بسا مدت آن کوتاه ولي مورث حسرت وافسوسي دراز وطولاني است .
«والنظرسهم من سهام ابليس مسموم وکم من نظره اورثت حسره طويله ».26
افراد چشم چران بيش از هر کس جان وروان خودرا به تعب مي اندازند وپس آن دچار اضطراب، نگراني وبه جوش آمدن هيجانات خود مي شوند وبه دنبال آن طعمه هوس آلود، باعث رسوائي براي خود وديگران مي گردند. ازاين روست که امامان ما به انذار وتبشير پيروان خود پرداخته واحاديثي درمدح وتشويق کساني که در نگاه خود عفت داشته و عقاب سخت ودردناک افرادي که خود را به ورطه چشم چراني ونگاه آلوده انداخته اند، بيان فرموده اند.
امام صادق (عليه السلام) دراين باره تصريح مي فرمايند: وقتي انسان نگاهش به سيماي زني مي افتد چشمش را ببندد وبه آسمان متوجه گردد خداي متعال بلا فاصله يکي از حوريه هاي بهشتي را به عقد او درمي آورد.
27 وحضرت رسول (صلي الله عليه واله ) مي فرمايند: هر مسلماني که يکبار به زني بنگرد، آنگاه چشم ازاو بازدارد ، خداي متعال اورا با عبادتي انس دهد که لذت آن را درقلب خويش احساس کند28
درجاي ديگر امام صادق عليه السلام مي فرمايند: هرکس چشم خودرا از گناه پر کند، روز قيامت خدا چشم اورا ازآتش پرخواهد ساخت مگر، توبه وبازگشت نمايد.29
3-عفت درمعاشرت
واضح است که فعاليت هاي اجتماعي زنان وحضور آنان درعرصه هاي مختلف، زمينه تعادل وارتباط بين زن ومرد را بيشتر کرده است . درپرتو حضور اجتماعي، بسياري از استعدادها وقابليتها به فعليت مي رسد، تعليم وتعلّم، توسعه، تکنولوژي وبالارفتن فهم سياسي وآگاهي اززمان محقق مي شود وهمچنين درسايه فعاليت اجتماعي، وظيفه امر به معروف ونهي ازمنکر عملي مي گردد. ازاين رو يکي از انگيزه هاي دعوت به مشارکت اجتماعي زنان، بالارفتن شخصيت علمي، معنوي واجتماعي آنان است، که بدون اين حضور، انجام اين مهم دست يافتني نيست ويا با دشواري ومشقت همراه است. درزمان رسول خدا(صلي الله عليه واله) زنان پرسشهاي خودرا از پيامبر(صلي الله عليه واله) مي پرسيدند وهيچگاه رسول خدا آنها را منع نمي کرد. آنچه مسلم است واز قران وسيره پيامبر(صلي الله عليه واله) وائمه اطهارعليه السلام دريافت مي شود، اين است که زنان بارسول اکرم (صلي الله عليه واله) وامامان بزرگوار معاشرت وگفتگو داشته واين يک امر طبيعي وعادي بوده است .
ازديدگاه اسلام، مشارکت اجتماعي زنان وتعامل وارتباطاتي که دراين زمينه پيش مي آيد تجويز شده، اما اين روابط، همواره داراي آداب وشرايطي است که آن را عفت در روابط اجتماعي ناميده ايم .
الف- پرهيز از محادثه که آن عبارت است از: گفتگوئي که هزل ولهورا به همراه داشته وبا نوعي فتنه انگيزي آميخته است . حضرت رسول (صلي الله عليه واله) مي فرمايند:
« ومن فاکه امراه لا يملکها حبسه الله بکل کلمة کلمتها في الدنيا الف عام » 30
هر کس بازن نامحرم شوخي کند، براي هر کلمه اي که بااو سخن گفته، هزارسال زنداني مي گردد.
ب- پرهيز ازخلوت : امام موسي بن جعفر (عليه السلام )به نقل از پيامبر( صلي الله عليه واله) فرمودند : هرکس به خدا وروز قيامت ايمان دارد، هرگز درجائي که نفس زن نامحرمي را مي شنود، توقف نکند. 31
همچنين رسول اکرم (صلي الله عليه واله) مي فرمايند: آگاه باشيد هرگز مرد وزني باهم خلوت نمي کنند مگر آنکه سومي آنان شيطان است. 32
ج- پرهيز از مصافحه: حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه واله) فرمودند: « ومن صافح امراه تحرم عليه فقد باء بسخط من الله عزوجل .» 33هرکس بازني که محرم او نيست مصافحه کند غضب حق تعالي را براي خود خريده است. درجاي ديگر مي فرمايند: هرکس به طور حرام با زني مصافحه کند، يعني بااو دست بدهد، روزقيامت درغل وزنجير بسته وبه آتش انداخته مي شود.
د- پرهيز از استعمال عطر وبوي خوش : رسول خدا (صلي الله عليه واله) فرمودند: هرزني که خود را خوشبو کند وازخانه خارج شود مورد لعنت قرار مي گيرد تازماني که به خانه مراجعت کند.34
درجاي ديگر مي فرمايند: « اذا تطيبت المراه لغير زوجها فانما هو نار وشنار» 35 زني که خودرا براي ديگران خوشبو کند، خود آتش است وننگ محسوب مي شود.
4- عفت درزينت
تمايل آدمي به زيبائي وجمال، يکي از خواهشهاي فطري بشراست واحساس لذت از مناظر زيبا، با سرشت انسان آميخته است. اين نکته واضح است که براي شناسائي همه زيبائيها ودرک جمال طبيعي وهنري، تنها حس فطري جمال دوستي کافي نيست، بلکه بايد اين نيروي طبيعي، تربيت ودرپرتو پرورشهاي صحيح بسط وتوسعه يابد. پرورش صحيح مي تواند استعدادها را آشکار سازد وازقوه به فعليت درآورد. به هر نسبتي که سطح دانش وفرهنگ يک کشور ترقي کند وبه هر نسبتي که عواطف مردم شکفته تر شود، زيبائيها بهتر درک واحساس مي گردد. چنانچه دردنياي امروز وبين ملل واقوام پيشرفته، مسئله زيبائي مورد کمال توجه قرار گرفته وتمام طبقات مردم، به زيبائي ابراز علاقه شديد مي کنند واين حس پيوسته رو به فزوني است وروزبه روز تشديد مي شود.
آيين مقدس اسلام نيزکه برنامه جامع سعادت وکاميابي بشراست به اين موضوع توجه مخصوص دارد ودرضمن تربيت وپرورش قوه جمال دوستي، استفاده ازآن را نيز به پيروان خود توصيه مي کند وبا حمايت ازاين قوه، يکي ازخواهشهاي طبيعي بشررا ارضاء مي نمايد وحتي درکتب اسلامي، روايات بسياري درباره ارزش زيبائي وجمال انسان آمده است. رسول خدا (صلي الله عليه واله) فرمودند:
«عليکم بالوجوه الملاح والحدق السود»36
برشما باد که با خوبرويان نمکين صورت ومشگين چشم معاشرت کنيد.
حضرت علي (عليه السلام) دراين باره فرمودند:
« حسن وجه المومن حسن عناية الله به»37
روي زيباي مردم با ايمان، عنايت نيکوي خداوند به آنان است.
بدين سان جامه زيبا پوشيدن، مسواک زدن، شانه وروغن زدن به مو وگيسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن، وسرانجام آراستن خويش هنگام عبادت ومعاشرت با مردم درمسجد يا محيط خانواده واجتماع، از مستحبات موکد وجزء برنامه روزانه مسلمانان است واين مطلب، ازآيات قراني به خوبي استفاده مي شود. « يا بني آدم خذوا زينتکم عند کل مسجد» حضرت امام حسن مجتبي (عليه السلام) بهترين جامه هاي خود را درنماز مي پوشيدندودرجواب کساني که سبب اين کاررا جويا شدند، فرمودند:
«ان الله جميل ويحب الجمال فا تجمل لربي» 38
خداوند زيباست وزيبائي را دوست دارد، پس خود را براي پروردگارم زيبا مي سازم .
همچنين «عباد بن کثير» که فردي زاهد نما بود، به امام صادق (عليه السلام ) که لباس آراسته پوشيده بودند، اعتراض کرد وگفت : « يااباعبدالله توازخاندان نبوتي وپدرت علي (عليه السلام )هميشه کرباس مي پوشيد، اين لباسهاي فاخر چيست که به تن کرده اي ؟ چرا به لباس ساده تري اکتفا ننمودي؟ حضرت درجواب فرمودند: واي برتوعباد! اين چه اعتراضي است که مي کني، خدا وقتي به بنده اش نعمتي داد، دوست دارد آن نعمت را ببيند.39
بنابراين خداوند نهي از زينت نمي کند، بلکه آنچه مذموم است ومورد نهي واقع شده، نهي از تبرج « ولا تبرجن تبرج الجاهلية الاولي » 40 وآشکار کردن زينت در محافل اجتماعي که محل کار وتلاش زن ومرد مسلمان است، مي باشد.
« ولا يبدين زينتهن».41 براين اساس نه تنها استفاده اززينتها ازنظر شرع اشکال ندارد، بلکه ارضاء تمايل خودآرائي وزينت که يکي ازخواهشهاي فطري است، به تکامل ذوق وهنر وشکفتن احساسات کمک مي کندوانسان را به راه تعالي روحي وپيشرفتهاي عاطفي سوق مي دهد. اما بايد توجه داشت که اين کار به زياده روي وافراط نگرايدواز حد شايسته واعتدال خود تجاوز نکند. تجمل پرستي، زياده روي وبي عفتي درزينت وخودآرائي، عوارض نا مطلوبي دارد. اگر اين غريزه از حد ومرز شرعي خود خارج شود، آدمي را مي فريبد وکام اورا تلخ وزندگي را بر وي تنگ مي کند واو را دردام شيطان اسير مي سازد. علامه طباطبائي دراين باره مي گويد:
« کمتر فسادي درعالم ظاهر مي شود وکمتر جنگ خونيني است که نسلها را قطع وآبادي ها را ويران سازد ومنشا آن اسراف وافراط دراستفاده از زينتها ورزق نبوده باشد، زيرا انسان طبعاً اينطوراست که وقتي ازجاده اعتدال بيرون شد وپا از مرز خود بيرون گذاشت، مشکل مي تواند خودرا کنترل کند» 42
امام صادق (عليه السلام ) مي فرمايند: « پيامبر(صلي الله عليه واله) زن را ازاينکه براي فرد اجنبي زينت کند، نهي فرموده واگر چنين کرد، حق است که خداوند اورا درآتش بسوزاند»
« نهي ان تتزين المرئه لغير زوجها فان فعلت کان حقا علي الله ان يحرقها با لنار» 43
5- عفت درکلام
گستره فعاليت هاي زنان درجامعه کنوني، اهميت بحث دراين موضوع را روشن مي کندواحکامي که ما از منابع اسلامي دراين باره به دست مي آوريم، همه وهمه بيانگر توجه دقيق وموشکافانه اسلام نسبت به سلامت جامعه وفرد مي باشد، قران به انسان دستورداده که به گونه اي هوس انگيز سخن نگوئيد که بيماردلان درشما طمع کنند، « فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض وقلن قولاً معروفا»44 جمله « فلا تخضعن بالقول » اشاره به کيفيت سخن گفتن دارد، يعني به هنگام سخن گفتن جدي، خشک وبطور معمولي سخن بگوئيد.
جمله « قلن قولا ًمعروفا » اشاره به محتواي سخن گفتن دارد، يعني بايد به صورت شايسته که مورد رضاي خداي متعال وپيامبر (صلي الله عليه واله) وتوام با حق وعدالت است، سخن گفت، البته (قول معروف) معني وسيعي دارد وهرگونه گفتار باطل وبيهوده وگناه آلودومخالف حق را نفي مي کند. 45 بنابراين ازنظر قران هرگونه ناز وغمزه درکلام، با ادا واطوار سخن گفتن، تغيير صدا که افراد شهوتران را به فکر گناه مي افکند وهر گونه سخن باطل وغيرحقي مردود است.
6-عفت درستر (حجاب)
يکي از پردامنه ترين موضوعاتي که دردنياي امروز راجع به زن وحيات اجتماعي او مطرح است، موضوع ستر يا حجاب زنان مي باشد واين مسئله اي است که بحث هاي موافق ومخالف بسياري را درجوامع غرب وشرق برانگيخته است. مخالفان پوشش براي اينکه طرفداران ومبلغان مذهب را به انزوا بکشانند ودرنتيجه دست خودرا به تجاوز به حريم عفت زنان باز گذارند، وسوسه ها وشبهاتي راازقبيل : حجاب مانع آزادي، کار ونشانه عقب ماندگي و…..است را درذهن زنان القاء کرده وخواستار آن مي باشند که خود زنان عليه شرايط موجود، احکام فقهي والهي دين به قيام برخيزند.
مسئله پوشش وحفظ عفاف خاص دنياي اسلام وحتي دنياي اديان نيست. براساس زمينه فطري، حتي جوامع اوليه وبه دور ازتمدن ومذهب هم آن را مورد توجه خود قرار داده اند، نوشته اند:
« زنهاي تاتار از لحاظ عصمت، وقار ووظيفه شناسي دربرابر شوهران نظير ندارند. پاکدامني وحجب وحياي آنها قابل تحسين است. بي احترامي به عفت عمومي وهتک ناموس گناهي بزرگ است، درقانون نامه پاساي مغول، هتک ناموس، زنا وازاله بکارت کيفر اعدام داشت»46
ويل دورانت مي نويسد: « دربريتانياي قديم والدين ثروتمند درمدت پنج سال بحران جواني، دختران خودرا درکلبه ها زنداني مي نمودند. زنان سالمند پاکدامني را به زندانباني مي گماردند، دختران حق خروج ازاين کلبه ها را نداشتندوتنها اقارب ونزديکان مي توانستند آنان را ببينند. بعضي ازقبا يل جزيره برنئو نيزعمل مشابهي داشته اند.»47 داستان آدم وحوا وبهره گيري آنها از شجره ممنوعه که قبلا ذکر شد نيزدليل همين مدعاست. بنابراين، مسئله پوشش وعفاف درهمه جوامع وملل به صورتهاي گوناگون وجود داشته است، اما با آمدن اسلام اين مسئله به عنوان يک حکم تکليفي وضروري براي زنان تعيين گرديد. خداوند درچند آيه قران کريم موضوع لباس وپوشش را مطرح کرده است واهميت، ارزش، هدف وفايده آن را بيان مي کند. قران کريم گاهي هدف از لباس را پوشاندن اعضا، ستر عورت وحفظ بدن وگاه آن را وسيله زينت وگاه وسيله حرمت وشخصيت زن وبازدارنده از دستبرد آزار مزاحمان وافراد فاسد معرفي مي کند. « يابني آدم ! قد انزلنا عليکم لباسا يواري سواتکم وريشا……..» 48 « جمله يواري سواتکم» وصف لباس است ودلالت دارد براينکه لباس پوشش واجب ولازمي است که کسي از آن بي نياز نيست وآن پوشش عضوي است که برهنه بودنش، زشت ومايه رسوايي آدمي است.»49 « کلمه ريش» دراصل واژه عربي به معني پرهاي پرندگان است وچون پرهاي پرندگان غالبا به رنگهاي مختلف وزيباست، يک نوع مفهوم زينت درمعني کلمه ريش نهفته است».50 بنابراين مراد ازلباس دراين آيه تنها پوشانيدن تن ومستورساختن زشتيهاي آن نيست، بلکه لباس تجمل وزينت که اندام را زيباتر ازآنچه که هست نشان ميدهد نيز مد نظر است.
« ياايها النبي قل لازواجک وبناتک»
51 اي پيامبر! به همسران ودخترانت وزنان مومن بگو روپوش هاي خودرا دربرکنند اين کار براي اينکه شناخته ومورد اذيت قرار نگيرند بهتر است.
هنگاميکه زن پوشيده باوقار از خانه بيرون رود وجانب عفاف وپاکدامني را رعايت کند.
افرا د فاسد ومزاحم، جرات نخواهند کرد متعرض وي شوند وبيماردلان که دنبال شکار مي گردند از آن چشم پوشيده وفکر بهره کشي ازاورا، درمخيله شان خطور نمي دهند. ازنظر اصول کلي انساني زن ومرد يکسانند، اما زنان ازجهت خصلت طبيعي که همان جنبه خاص زنانگي، ظرافت، لطافت وجاذبيت است، با مردان، تفاوت محسوس وانکار ناپذير دارند.
درروايات آمده است: « المرئه ريحانة »52 زن همچون ريحانه يا شاخه گلي، ظريف است، اگر باغبان اورا پاس ندارد، ازديد ودست گلچين، مصون نمي ماند.
قران، زنان ايده ال را که در بهشت جاي دارند، به مرواريد محجوب وپوشيده در صدف تشبيه مي کند، « کامثال اللولوالمکنون » 53
ويا آنهارا به جواهرات اصلي مانند ياقوت ومرجان تشبيه مي کند که جواهر فروشان، آنها را در پوشش مخصوص قرار مي دهند تا همچون جواهرات بدلي به آساني دردسترس اين وآن قرار نگيرند واز قدر وارزش آنها کاسته نشود. اين جوهر لطيف را از سهل الوصول بودن مصون داشته ومحدوده مطمئن تري پيرامون او قرار داده است.

پي نوشتها:

1-صحيفه فاطميه ،ص96، دعاؤها(عليها سلام)، في يوم الخميس، ازدعاهاي حضرت زهرا (سلام الله عليها )
2-روم ، 30
3-نهج البلاغه ،حکمت 474
4-لسان العرب- ج9-ص290- اقرب الموارد- ج2- ص 803- معجم الوسيط- ص 611-
5-قاموس قران، ج5ص19 –18
6-نساء ، 6
7-مصطفوي ، حسن، التحقيق في کلمات القران الکريم ، ص181-180
8-اعراف ، 22
9- عهد جديد، ص336
10-مجله پيام زن، مقاله انسان، پوشش وريشه هاي تاريخي، ج19ص69
11-زن به ظن تاريخ، ص71،ص141، ص115
12-دايرة المعارف فريد وجدي، ج3، ص336
13- التربيه وطريق التدريس، صالح عبدالعزيز، ج1،ص124
14-اسلام وتعليم وتربيت، حجتي، سيد محمد باقر، ج1ص79
15-خانواده وکودکان گرفتار، علي قائمي، ص 12-10
16-غرر الحکم، ج1، ص327
17-همان،ص379
18-جامع الصغير،سيوطي ،ج2، ص36
19-فصلنامه شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، ش10،ص46
20-المستدرک،ج14، ص159
21-مسند احمد بن حنبل، ج2، ص275
22-غرر الحکم ،ج2، ص611
23- همان، ص863، «يستدل علي عقل الرجل بالعفه والقناعه»
24-جوان، محمد تقي فلسفي،ص365
25- نور، 30و31
26- وسايل الشيعه ،ج7، ص139
27- همان ، ص138
28- همان، 139، «من نظر الي امراه فرفع بصره الي السماء اوغض بصره لم يرتد اليه بصره حتي يزوجه الله من الحورالعين»
29- نهج الفصاحه ، ص551،مامن مسلم ينظر الي المراه اول رمقه
يغض بصره الا احدث الله تعالي له عباده يجد حلاوتها في قلبه»
30-وسايل الشيعه، ج7،ص142 «من ملا عينه حراما ملا الله عينه يوم
القيامه من النار الا ان يتوب ويرجع»
31-وسايل الشيعه، ج14،ص133
32-همان،ص134،عن موسي بن جعفر و ابائه
33-کلمه الرسول،ص413،قال رسول الله(ص): الا يخلون رجل بامراه الا کان ثالثهما الشيطان.
34- وسائل الشيعه،ج14،ص142.
35- بحارالانوار،ج103،ص247،اي امراه تطيبت وخرجت...
36- نهج الفصاحه،ص36
37-سفينه البحار،ص546
38- غررالحکم، ص379
39- مجمع البيان، ج2،ص412
40- وسايل الشيعه،ج3،ابواب اللابس،باب 7
41- احزاب، 34
42- نور،32
43- الميزان، ج8،ص82
44- وسايل الشيعه،ج7،ص154
45- احزاب،33
46- تفسير نمونه،ج17،ص289

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image