جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
حيا و خودآرايي و نقش آن در سلامت رواني
-(8 Body) 
حيا و خودآرايي و نقش آن در سلامت رواني
Visitor 634
Category: دنياي فن آوري
خصيصه حيا و شرم به طور طبيعي، در زن بيش از مرد وجود دارد. به همين دليل است که زن فطرتا و از روي طبع و غريزه، ميل به پوشش بدن خود در مقابل نامحرم دارد و از برهنگي دچار اضطراب مي‏شود.
شواهد فراواني در اسلام بر فطري و غريزي بودن حيا براي زن وجود دارند و علاوه بر اينکه قرآن به اين مطلب اشاره کرده، از نظر روان‏شناسي، زيست‏شناسي و جامعه‏شناسي نيز قابل اثبات است. زنان به عنوان نيمي از پيکره جامعه نقش بسيار مهمي در ايجاد و گسترش عفّت، پاک‏دامني و اخلاق در بين جوامع بشري دارند. عفّت و حياي زن، که يکي از مهم‏ترين عوامل حفظ و بقاي عفّت عمومي است، نه تنها در تمام اديان و مذاهب الهي مورد تأکيد قرار گرفته، بلکه عقول و افکار بشري نيز آن را مورد تأييد قرار داده‏اند. از نظر اسلام، اهميت اين موضوع به حدّي است که برخي روايات آن را «تمام دين» مي‏دانند. در روايتي از پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) آمده که فرمودند: «اَلْحَياءُ هُوَ الدينُ کُلُّهُ»؛ حيا تمام دين است.1امام علي(عليه‌السلام) نيز در مورد عفّت و پاک‏دامني مي‏فرمايد: «عفّت و پاک‏دامني منشأ هر خيري است.» به همين منظور، در تمام اديان و مذاهب آسماني، «اَلعِفَّه?ُ رَأسُ کُلِّ خَيْر»2 قوانين گوناگوني براي حفظ و بقاي عفّت و حياي عمومي وضع شده‏اند، که «حجاب» و پوشش زن از جمله آن‏هاست.
«حجاب»، که به معناي پوشيدن تمام بدن و زيبايي‏هاي ظاهري زن در برابر مردان بيگانه است، براي پيش‏گيري و مهار برخي گرايش‏ها و رفتارهاي خودنمايانه و وسوسه‏انگيز مي‏باشد .اين در حالي است که زنان به طور طبيعي دوست دارند در برابر جنس مخالف خودآرايي کنند و زيبايي زنانگي3 خود را به نمايش بگذارند. حال اين سؤال پيش مي‏آيد که اين قانون اسلامي تا چه اندازه با طبيعت زن سازگار است؟ آيا تبرّج و جلوه‏گري از نظر اسلام و علم بکلي مردود است، يا براي آن قانوني وجود دارد؟ اگر در وجود زن غريزه‏اي تحت عنوان «تبرّج» وجود دارد، روش‏هاي رشد و پرورش اين غريزه چيست و چه کارکردي در زن و حفظ سلامتي او مي‏تواند داشته باشد؟ چگونه مي‏توان غريزه تبرّج را با حيا، که يک ويژگي فطري در زن است، جمع کرد؟ آيا حجاب و پوشش به معناي ناديده گرفتن اين غريزه نيست؟ آيا همان‏گونه که عده‏اي از مخالفان حجاب مي‏گويند، اين محدوديت مانعي براي رشد عاطفي و رواني زن محسوب مي‏شود، يا به عکس، در جهت سلامت رواني اوست؟ اهميت بررسي اين موضوع واضح و روشن است؛ زيرا اولا، حجاب و پوشش زن به طور يقين، يکي از محکم‏ترين سنگرهايي است که مسلمانان، به ويژه جوانان، را از فساد و فحشا حفظ مي‏کند و سدي آهنين در برابر نفوذ و تهاجم فرهنگي دشمنان اسلام است. به همين دليل، همان‏گونه که رهبر فرزانه انقلاب بارها فرموده‏اند، بر همه ما تکليف است در مقابل اين تهاجم همه‏جانبه هشيار باشيم و با آن مقابله کنيم. ثانيا، ارتباطي که مسئله حجاب و عفت از يک سو و گرايش دايمي زن به تبرّج و جلوه‏گري از سوي ديگر با سلامت رواني او دارد به موضوع اهميّت بيشتري مي‏دهد؛ زيرا پر واضح است که به لحاظ نقش مهم و حساسي که زن در حيات جسمي و رواني انسان‏ها دارد، بحث و بررسي در مورد مؤلّفه‏هاي سلامت رواني او لازم و ضروري به نظر مي‏رسد. اما به دليل آنکه دين اسلام به بهداشت و سلامت رواني افراد اهميت زيادي داده است و حتي نتيجه نهايي عبادت و بندگي را رسيدن به «نفس مطمئنه» مي‏داند و فقط کساني را که داراي قلب و رواني سالمند، اهل نجات و خوش عاقبت مي‏داند،4 مطمئنا در تمام احکام و قوانين خود و از جمله، لزوم پوشش و حفظ عفّت فردي و عمومي، به نقش آن‏ها در روح و روان افراد توجه کرده و بهترين نسخه را براي سلامتي و سعادت جوامع بشري ارائه داده است.5 ? غريزه تبرّج و خودنمايي منظور از غريزه «خودنمايي» و «تبرّج»، جلوه‏گري و دلبري کردن براي تصاحب قلب ديگري است.
کلمه «تبرّج» که در قرآن آمده، از کلمه «برج» گرفته شده و به معناي ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همان‏گونه که برج قلعه، براي همه هويداست. در مورد اين موضوع، بايد به سه نکته توجه کرد: ? اختصاص غريزه تبرّج به زنان يکي از ويژگي‏هاي مهم زنان، خصيصه تبرّج و خودنمايي است که به صورت غريزي و طبيعي در آنان وجود دارد. قرآن در دو آيه از آيات حجاب، از تبرّج و خودنمايي زنان صحبت کرده و آن را محدود به محيط خانواده کرده است. در يک جا مي‏فرمايد: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّه?ِ الْأُولَي) (احزاب: 33) اي زنان (در برابر نامحرم) ظاهر نشويد و خودنمايي نکنيد؛ مانند خودنمايي دوران جاهليت نخستين؛ در آيه ديگر مي‏فرمايد: (غَيْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزينَهٍ) (نور:60) زنان، (در برابر نامحرمان) با زينت‏هاوآرايش‏هايشان‏خودنمايي‏نکنند. قرآن در اين آيات فقط زنان را از تبرّج و خودنمايي و به نمايش گذاشتن جاذبه‏هاي جنسي خود در برابر نامحرم نهي کرده و از تبرّج مردان سخني نگفته است. از ظاهر اين مطلب فهميده مي‏شود که غريزه خودنمايي و تبرّج از ويژگي‏هاي خاص زنان است و در مردان وجود ندارد. به همين دليل پوشش و حجاب تنها براي زنان واجب شده است. شهيد مطهّري درباره آثار اين غريزه و نيز اختصاص آن به زنان مي‏گويد: «اما علت اينکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است، اين است که ميل به خودنمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها، مرد شکار است و زن شکارچي؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچي. ميل زن به خودآرايي از اين نوع حس شکارچي‏گري او ناشي مي‏شود.
در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد که مردان لباس‏هاي بدن‏نما و آرايش‏هاي تحريک‏کننده به کار برند. اين زن است که به حکم طبيعت خاص خود، مي‏خواهد دلبري کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسير کند، انحراف تبرّج و برهنگي از انحراف‏هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است.»6 در روايات نيز از وجود غريزه خودنمايي يا تبرّج در زن سخن گفته شده است. براي مثال امام علي(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: «خداوند زنان را از سرشت مردان آفريده، از اين‏رو، تمام همّت خود را در جذب مردان و نزديک شدن به آن‏ها صرف مي‏کند».7 بنابراين، اصل وجود غريزه خودنمايي در زن مورد تأييد منابع اسلامي است. اما در مورد کارکرد اين غريزه در زنان، مي‏توان گفت: وجود اين غريزه براي متمايل کردن مرد ـ جنس مذکر ـ به زن ـ جنس مؤنث ـ است تا بدين‏وسيله، مقدّمات ازدواج و زندگي مشترک را بين آنان فراهم کند؛ چنانکه در ساير جانداران نيز اين ويژگي در جنس ماده وجود دارد. درباره غريزه خودنمايي و تبرّج، غير از منابع اسلامي، برخي از دانشمندان نيز مطالب جالبي دارند. خانم جينا لمبروزو (G,Lombroso) روان‏شناس معروف ايتاليايي، در اين‏باره مي‏گويد: «در زن علاقه به دلبر بودن و دل‏باختن، مورد پسند بودن و مايه خرسند شدن بسيار شديد است.»8 در جاي ديگري مي‏گويد: «يکي از تمايلات عميق و آرزوهاي اساسي زن آن است که در چشم ديگران اثري مطلوب بخشيده و به وسيله حسن قيافه، زيبايي اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگي صدا، طرز تکلّم و بالاخره شيوه خرام خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آن‏ها را تحريک نموده و روحشان را مجذوب سازد.»9 همچنين درباره تأثير غريزه خودآرايي و تبرّج در زندگي زنان مي‏گويد: «ميل به جلب ديگران، بزرگ‏ترين و مهم‏ترين محرّک زندگاني زن محسوب مي‏شود.»10 ويل دورانت نيز درباره آثار غريزه تبرّج زن مي‏گويد: «زن ميل دارد بيشتر مطلوب باشد، نه طالب، و به همين جهت، در ارج‏گذاري و تقدير آن جاذبه‏هايي که مايه تشديد ميل مرد است، استاد است.» بنابراين، اصل وجود اين غريزه و اختصاص آن به زن در بين دانشمندان پذيرفته شده است.11 ? پرورش و توجه به غريزه تبرّج در اسلام غريزه خودنمايي و خودآرايي مانند ساير غرايز آدمي، نيازمند قانونمندي و کنترل است؛ يعني بايد از افراط و تفريط در آن پرهيز شود؛ زيرا عدم کنترل اين غريزه، چه از لحاظ افراط و چه از لحاظ تفريط، براي زن زيانبخش است و سلامتي او را به خطر مي‏اندازد. از اين‏رو، در دين اسلام براي اين غريزه حد و حدود ويژه‏اي تعيين شده است و همان‏گونه که آزادي بي‏حد و حصر آن ممنوع گرديده و براي کنترل آن حجاب واجب شده، بي‏توجهي به آن نيز مذموم شمرده شده است.
به همين دليل، در برخي روايات، آرايش کردن براي زنان يک ضرورت تلقّي شده و بي‏توجهي به آن به معناي ناديده گرفتن غريزه خودآرايي، مورد نکوهش قرار گرفته است. در اينجا به بعضي از اين روايات اشاره مي‏شود: در حديثي از پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) در مورد ويژگي‏هاي بهترين زنان نقل شده است که فرمودند: «بهترين زنان شما زني است که بسيار با محبت باشد، عفيف و پاک‏دامن باشد، نزد اقوامش عزيز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و فروتن باشد، براي او خودآرايي و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفيف باشد.» در اين حديث، دقيقا به همان تبرّجي که قرآن آن را براي زن در مقابل نامحرم ممنوع کرده، نسبت به شوهرش سفارش شده است.12 در روايت ديگري، امام صادق(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: «براي زن سزاوار نيست که بدون زيور و آرايش باشد، حتي اگر يک گردن‏بند باشد؛ و سزاوار نيست دستش از رنگ حنا خالي باشد، اگرچه پير باشد.»13 همچنين مي‏فرمايد: «لا تُصَلِّي الْمَرأَه?ُ عُطُلا»؛ زن بدون زيور و آرايش نماز نخواند.14 امام باقر(عليه‌السلام) نيز در روايتي مي‏فرمايد: «لَمْ تَزَلِ النِّساءُ يَلْبِسْنَ الْحِلْي»؛ زنان همواره از زيور استفاده کنند.15 در برخي روايات دستوراتي براي زيبا شدن زنان داده شده، است. براي مثال، امام علي(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: «کاري را که بيش از حد توانايي زن است به او وامگذار؛ زيرا (اگر زنان از کارهاي سخت و طاقت‏فرسا به دور باشند) براي حال آن‏ها و شادابي روحي و دوام زيبايي آن‏ها بهتر است؛ چرا که زن گل بهاري است (لطيف و حساس)، نه پهلواني سختکوش.»16 همچنين رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) پس از اينکه به همه زنان، چه شوهردار و چه بدون شوهر، دستور مي‏دهد دايم خضاب کنند (و دست و صورت خود را به حنا و رنگ‏هاي زيبا آرايش کنند) مي‏فرمايد: «اما زنان شوهردار براي شوهرانشان زينت کنند و اما زنان بدون شوهر، به اين دليل خضاب کنند که دستشان شبيه دست مردان نشود (و لطيف و زيبا بماند.)»17 همچنين در روايت ديگري آمده است: پيامبر به مردان فرمود: «ناخن‏هاي خود را کوتاه کنيد» و به زنان فرمود: «ناخن‏ها را کوتاه نکنيد؛ زيرا شما را زيباتر مي‏کند.» حتي آن حضرت از بعضي زنان به خاطر اهميت ندادن به آرايش و زيبايي، انتقاد کرده است.
18 عايشه مي‏گويد: «زني از پشت پرده دستش را بيرون آورد تا نامه‏اي به رسول خدا بدهد، آن حضرت دستش را بست (و نامه را از او نگرفت.) فرمود: نمي‏دانم اين دست مرد است يا دست زن؟ آن زن گفت: دست زن است. پيامبر فرمود: اگر تو زن بودي ناخن‏هايت را به رنگ حنا در مي‏آوردي».19 اهميت زينت کردن و آرايش زنان به حدي است که پوشش بعضي از لباس‏ها مثل ابريشم و طلا به علت خاصيت زيبايي‏شان به زنان اختصاص يافته است20 امام باقر(عليه‌السلام) مي‏فرمايد: «خداوند طلا را در دنيا زينت زن قرار داد و بر مردان حرام کرد.» 21 در برخي روايات آمده که «ائمّه اطهار(عليهم‌السلام) زنانشان را با طلا و نقره زينت مي‏کردند و بر اين کار اصرار داشتند.»22 از روايات ديگري که حاکي از اهميت اسلام به آرايش و تجمّل براي زن است، حديثي از پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) است که حتي به زناني که شوهران نابينا دارند دستور مي‏دهد خود را با بوي خوش و حنا آرايش کنند. امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: از رسول خدا سؤال شد: زن چگونه براي شوهر نابينا آرايش کند؟ فرمود: با استعمال عطر و خضاب کردن، که نوعي بوي خوش است.23 از رواياتي که در اين باب وجود دارند، و تنها بعضي از آن‏ها در اينجا ذکر شدند، مي‏توان نتيجه گرفت که اگر دين اسلام از تبرّج و خودنمايي زن براي نامحرم نهي کرده، در مقابل به او دستور داده است در صورتي که در انظار نامحرم نباشد، حتما تبرّج و خودنمايي داشته باشد، به ويژه اگر در محضر شوهرش باشد.
بنابراين، دين اسلام غريزه خودنمايي و تبرّج زن را ناديده نگرفته، بلکه به آن اهميت هم داده است و تلاش کرده زنان علاوه بر دارا شدن زيبايي دروني و اخلاقي، از نظر ظاهري هم جذّاب و زيبا باشند؛ زيرا توجه به آرايش و زيبايي ظاهري نه تنها پاسخي منطقي و صحيح به اقتضاي طبيعي و غريزه آنان در جلوه‏گري و جلب توجه ديگران است، بلکه سبب مي‏شود زن شادتر و بانشاطتر باشد و از اين طريق، شادابي و نشاط را به زندگي خانواده‏اش نيز وارد کند؛ زيرا يکي از عوامل مهم با نشاط بودن زن، داشتن ظاهري زيبا و دلپسند است که شوهرش را پي‏درپي به وجد آورد و خود نيز از اين طريق به وجد آيد. در نتيجه، کوشش زن در جذّاب بودن و آرايش کردن براي شوهر، ضمن اينکه نياز طبيعي زن به خودنمايي و تبرّج را ارضا مي‏کند، وي را از جلوه‏گري و خودنمايي براي مردان‏نامحرم نيز بي‏نياز مي‏سازد؛ زيرا او براي شوهري خودآرايي کرده است که حقيقتا به او عشق مي‏ورزد و در دوستي‏اش وفادار است. بدين‏سان، هم نياز غريزي او به آرايش و تجمّل اشباع شده و هم از آفات‏وانحرافات عشق آزاد رهايي يافته و آسيبي به‏سلامت‏رواني‏اووارد نشده است. خانم لمبروزو در اين مورد، سخن زيبايي دارد: «بدون شک، منشأ حجب و حياي زن را در عشق و علاقه مي‏توان يافت؛ چه اينکه زن وقتي مرد را به خويش علاقه‏مند و خود را نسبت به او متمايل ديد، منظور اصلي خودنمايي و جلوه‏گري از بين مي‏رود و چون توسعه محيط اجتماعي زن فقط به منظور تمرکز تمايلات دروني او به شخص واحد است، هنگامي که در اين راه توفيق يافت، ديگر احتياجي به آلات فريبنده و مصنوعي نخواهد داشت. چنانچه مشاهده مي‏شود زناني که به شوهر و اطفال خود علاقه‏مند هستند، بکلي از اين عوالم دور و برکنار مي‏باشند و اگر زني ديده مي‏شود که اين شيوه را پيشه خود قرار داده است، فقط به اين جهت است که پاسخ احساسات دروني خويش را نزد همسر خود نيافته است؛ زيرا وقتي که زن علاقه‏مند گرديد، ديگر حاضر، بلکه قادر به جلب توجه ديگران نخواهد بود.» ?
افراط در غريزه خودنمايي و تبرّج همان‏گونه که بي‏توجهي به غريزه خودنمايي و تبرّج براي زن زيان‏بخش است، خودنمايي و تبرّج بيش از اندازه و خارج از چهارچوبه حجاب نيز زيان‏بخش خواهد بود و سلامت رواني زن را به مخاطره مي‏اندازد. اين مطلب دقيقا مانند اين است که بگوييم: غذا خوردن براي سلامتي ضرورت دارد، اما زياده‏روي و عدم رعايت قانون غذا خوردن مضر است. در ارضاي نيازهاي رواني نيز بايد جانب اعتدال رعايت شود، زيرا هرگونه زياده‏روي در آن موجب از دست رفتن انرژي رواني انسان مي‏شود و سلامت رواني او را مختل مي‏سازد. البته تفاوتي که در ارضاي نيازهاي رواني، مثل نياز به خودنمايي و تبرّج در زن، با نيازهاي جسماني مثل نياز به غذا خوردن وجود دارد اين است که اين‏گونه نيازها سيري‏ناپذيرند و اگر انسان در ارضاي آن‏ها حد افراط را در پيش بگيرد، نه تنها نياز او برطرف نمي‏شود، بلکه روز به روز تشنه‏تر شده، تمام فکر و ذهن او را به خود مشغول مي‏کند. در ارضاي نياز به خودآرايي و خودنمايي نيز همين مطلب وجود دارد؛ يعني اگر زن در توجه به زيبايي ظاهري و خودآرايي افراط کند، کم‏کم به حدّي مي‏رسد که بيمارگونه به تجمّل و آرايش مي‏پردازد و هيچ‏گاه احساس ارضا و سيري نمي‏کند. شهيد مطهّري در اين‏باره مي‏نويسد: «روح بشر فوق‏العاده تحريک‏پذير است. اشتباه است که گمان کنيم تحريک‏پذيري روح بشر محدود به حد خاصّي است و از آن پس آرام مي‏گيرد. همان‏گونه که بشر ـ اعم از مرد و زن ـ در ناحيه ثروت و مقام، از تصاحب ثروت و تملّک جاه و مقام سير نمي‏شود و اشباع نمي‏گردد، در ناحيه جنسي نيز چنين است.
هيچ مردي از تصاحب زيبارويان و هيچ زني از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلي از هوس سير نمي‏شود. و از طرفي، تقاضاي نامحدود، خواه ناخواه، انجام ناشدني است و هميشه مقرون است به نوعي احساس محروميت، دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود، منجر به اختلالات روحي و بيماري‏هاي رواني مي‏گردد».24 وست کوت (Westkott) در نقد نظريه کارن هورناي (Karen Horney) که معتقد بود زنان بايد با خارج شدن از خانه و به عهده گرفتن کارهاي متفاوت در مشاغل گوناگون، هويّت خود را بيابند، مي‏گويد: زنان امروزي ما بين نياز به جلب توجه مردان و دنبال کردن اهداف شخصي خود، گير افتاده‏اند. به همين دليل، رفتارهاي متضادي از خود نشان مي‏دهند؛ گاهي اغواگر و پرخاشگر و گاهي مؤدب و گاهي جاه‏طلب مي‏شوند. زنان امروز بين کار و عشق، دو پاره شده‏اند و در نتيجه، هيچ‏کدام آن‏ها را ارضا نمي‏کند.25 در کتاب روح زن مي‏گويد: زن طوري آفريده شده است که وابسته به يک مرد باشد و فقط براي او طنّازي و عشوه‏گري کند. به همين دليل، اگر تکيه‏گاهش را نيابد و به تجمّل و جلوه‏گري خود ادامه دهد، دوام نخواهد آورد و نابود مي‏شود، در ادامه، آورده است: «زن همچون بوته نيلوفري است که طالب چوب خشک يا ديوار لخت و عرياني است تا آن را از گل و سبزه بپوشاند. اگر چنين چوب و ديواري نيابد، خشک و نابود خواهد شد».26 از اينجا فلسفه و حکمت وجوب پوشش و حجاب براي زن در اسلام مشخص مي‏شود؛ زيرا اين حکم به دليل اينکه نقش اساسي در متعادل کردن غريزه خودنمايي و تبرّج زن دارد، عامل مهمي براي جلوگيري از بخش بزرگي از اضطراب‏ها و دغدغه‏هاي فکري زن محسوب مي‏شود؛ زيرا آزاد بودن زن در خودآرايي و به نمايش گذاردن جلوه‏هاي زنانه در جامعه، موجب افراط در تجمّل و توجه به زيبايي‏هاي ظاهري مي‏شود، که اين توجه افراطي مي‏تواند سبب بروز اختلال‏هاي رواني در زن شود. توضيح مطلب اين است که وقتي زن مکشوف و آرايش کرده در بين مردان ظاهر مي‏شود، طبعا عده‏اي خوششان مي‏آيد و او را مورد تحسين و تکريم (ظاهري) قرار مي‏دهند. به همين دليل، دايم سعي مي‏کند وضع ظاهري خود را طوري قرار دهد که بيشتر موردپسند آن‏ها واقع شود. معمولا اين‏گونه زنان و دختران براي اينکه زيباتر شوند، هر روز وقت زيادي را صرف آرايش و تقليد از مدهاي جديد مي‏نمايند. اين روند مي‏تواند ناراحتي‏هاي رواني زيادي براي آنان ايجاد کند؛ زيرا به دليل اينکه هميشه کارها به دلخواه پيش نمي‏رود، باعث بروز نگراني‏هايي براي آن‏ها مي‏شود.
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image