|
حيا و خودآرايي و نقش آن در سلامت رواني
-(8 Body)
|
حيا و خودآرايي و نقش آن در سلامت رواني
Visitor
633
Category:
دنياي فن آوري
خصيصه حيا و شرم به طور طبيعي، در زن بيش از مرد وجود دارد. به همين دليل است که زن فطرتا و از روي طبع و غريزه، ميل به پوشش بدن خود در مقابل نامحرم دارد و از برهنگي دچار اضطراب ميشود. شواهد فراواني در اسلام بر فطري و غريزي بودن حيا براي زن وجود دارند و علاوه بر اينکه قرآن به اين مطلب اشاره کرده، از نظر روانشناسي، زيستشناسي و جامعهشناسي نيز قابل اثبات است. زنان به عنوان نيمي از پيکره جامعه نقش بسيار مهمي در ايجاد و گسترش عفّت، پاکدامني و اخلاق در بين جوامع بشري دارند. عفّت و حياي زن، که يکي از مهمترين عوامل حفظ و بقاي عفّت عمومي است، نه تنها در تمام اديان و مذاهب الهي مورد تأکيد قرار گرفته، بلکه عقول و افکار بشري نيز آن را مورد تأييد قرار دادهاند. از نظر اسلام، اهميت اين موضوع به حدّي است که برخي روايات آن را «تمام دين» ميدانند. در روايتي از پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) آمده که فرمودند: «اَلْحَياءُ هُوَ الدينُ کُلُّهُ»؛ حيا تمام دين است.1امام علي(عليهالسلام) نيز در مورد عفّت و پاکدامني ميفرمايد: «عفّت و پاکدامني منشأ هر خيري است.» به همين منظور، در تمام اديان و مذاهب آسماني، «اَلعِفَّه?ُ رَأسُ کُلِّ خَيْر»2 قوانين گوناگوني براي حفظ و بقاي عفّت و حياي عمومي وضع شدهاند، که «حجاب» و پوشش زن از جمله آنهاست. «حجاب»، که به معناي پوشيدن تمام بدن و زيباييهاي ظاهري زن در برابر مردان بيگانه است، براي پيشگيري و مهار برخي گرايشها و رفتارهاي خودنمايانه و وسوسهانگيز ميباشد .اين در حالي است که زنان به طور طبيعي دوست دارند در برابر جنس مخالف خودآرايي کنند و زيبايي زنانگي3 خود را به نمايش بگذارند. حال اين سؤال پيش ميآيد که اين قانون اسلامي تا چه اندازه با طبيعت زن سازگار است؟ آيا تبرّج و جلوهگري از نظر اسلام و علم بکلي مردود است، يا براي آن قانوني وجود دارد؟ اگر در وجود زن غريزهاي تحت عنوان «تبرّج» وجود دارد، روشهاي رشد و پرورش اين غريزه چيست و چه کارکردي در زن و حفظ سلامتي او ميتواند داشته باشد؟ چگونه ميتوان غريزه تبرّج را با حيا، که يک ويژگي فطري در زن است، جمع کرد؟ آيا حجاب و پوشش به معناي ناديده گرفتن اين غريزه نيست؟ آيا همانگونه که عدهاي از مخالفان حجاب ميگويند، اين محدوديت مانعي براي رشد عاطفي و رواني زن محسوب ميشود، يا به عکس، در جهت سلامت رواني اوست؟ اهميت بررسي اين موضوع واضح و روشن است؛ زيرا اولا، حجاب و پوشش زن به طور يقين، يکي از محکمترين سنگرهايي است که مسلمانان، به ويژه جوانان، را از فساد و فحشا حفظ ميکند و سدي آهنين در برابر نفوذ و تهاجم فرهنگي دشمنان اسلام است. به همين دليل، همانگونه که رهبر فرزانه انقلاب بارها فرمودهاند، بر همه ما تکليف است در مقابل اين تهاجم همهجانبه هشيار باشيم و با آن مقابله کنيم. ثانيا، ارتباطي که مسئله حجاب و عفت از يک سو و گرايش دايمي زن به تبرّج و جلوهگري از سوي ديگر با سلامت رواني او دارد به موضوع اهميّت بيشتري ميدهد؛ زيرا پر واضح است که به لحاظ نقش مهم و حساسي که زن در حيات جسمي و رواني انسانها دارد، بحث و بررسي در مورد مؤلّفههاي سلامت رواني او لازم و ضروري به نظر ميرسد. اما به دليل آنکه دين اسلام به بهداشت و سلامت رواني افراد اهميت زيادي داده است و حتي نتيجه نهايي عبادت و بندگي را رسيدن به «نفس مطمئنه» ميداند و فقط کساني را که داراي قلب و رواني سالمند، اهل نجات و خوش عاقبت ميداند،4 مطمئنا در تمام احکام و قوانين خود و از جمله، لزوم پوشش و حفظ عفّت فردي و عمومي، به نقش آنها در روح و روان افراد توجه کرده و بهترين نسخه را براي سلامتي و سعادت جوامع بشري ارائه داده است.5 ? غريزه تبرّج و خودنمايي منظور از غريزه «خودنمايي» و «تبرّج»، جلوهگري و دلبري کردن براي تصاحب قلب ديگري است. کلمه «تبرّج» که در قرآن آمده، از کلمه «برج» گرفته شده و به معناي ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همانگونه که برج قلعه، براي همه هويداست. در مورد اين موضوع، بايد به سه نکته توجه کرد: ? اختصاص غريزه تبرّج به زنان يکي از ويژگيهاي مهم زنان، خصيصه تبرّج و خودنمايي است که به صورت غريزي و طبيعي در آنان وجود دارد. قرآن در دو آيه از آيات حجاب، از تبرّج و خودنمايي زنان صحبت کرده و آن را محدود به محيط خانواده کرده است. در يک جا ميفرمايد: (وَلاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّه?ِ الْأُولَي) (احزاب: 33) اي زنان (در برابر نامحرم) ظاهر نشويد و خودنمايي نکنيد؛ مانند خودنمايي دوران جاهليت نخستين؛ در آيه ديگر ميفرمايد: (غَيْرَ مُتَبَرِجاتٍ بِزينَهٍ) (نور:60) زنان، (در برابر نامحرمان) با زينتهاوآرايشهايشانخودنمايينکنند. قرآن در اين آيات فقط زنان را از تبرّج و خودنمايي و به نمايش گذاشتن جاذبههاي جنسي خود در برابر نامحرم نهي کرده و از تبرّج مردان سخني نگفته است. از ظاهر اين مطلب فهميده ميشود که غريزه خودنمايي و تبرّج از ويژگيهاي خاص زنان است و در مردان وجود ندارد. به همين دليل پوشش و حجاب تنها براي زنان واجب شده است. شهيد مطهّري درباره آثار اين غريزه و نيز اختصاص آن به زنان ميگويد: «اما علت اينکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است، اين است که ميل به خودنمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها، مرد شکار است و زن شکارچي؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچي. ميل زن به خودآرايي از اين نوع حس شکارچيگري او ناشي ميشود. در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد که مردان لباسهاي بدننما و آرايشهاي تحريککننده به کار برند. اين زن است که به حکم طبيعت خاص خود، ميخواهد دلبري کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه خود اسير کند، انحراف تبرّج و برهنگي از انحرافهاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است.»6 در روايات نيز از وجود غريزه خودنمايي يا تبرّج در زن سخن گفته شده است. براي مثال امام علي(عليهالسلام) ميفرمايد: «خداوند زنان را از سرشت مردان آفريده، از اينرو، تمام همّت خود را در جذب مردان و نزديک شدن به آنها صرف ميکند».7 بنابراين، اصل وجود غريزه خودنمايي در زن مورد تأييد منابع اسلامي است. اما در مورد کارکرد اين غريزه در زنان، ميتوان گفت: وجود اين غريزه براي متمايل کردن مرد ـ جنس مذکر ـ به زن ـ جنس مؤنث ـ است تا بدينوسيله، مقدّمات ازدواج و زندگي مشترک را بين آنان فراهم کند؛ چنانکه در ساير جانداران نيز اين ويژگي در جنس ماده وجود دارد. درباره غريزه خودنمايي و تبرّج، غير از منابع اسلامي، برخي از دانشمندان نيز مطالب جالبي دارند. خانم جينا لمبروزو (G,Lombroso) روانشناس معروف ايتاليايي، در اينباره ميگويد: «در زن علاقه به دلبر بودن و دلباختن، مورد پسند بودن و مايه خرسند شدن بسيار شديد است.»8 در جاي ديگري ميگويد: «يکي از تمايلات عميق و آرزوهاي اساسي زن آن است که در چشم ديگران اثري مطلوب بخشيده و به وسيله حسن قيافه، زيبايي اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگي صدا، طرز تکلّم و بالاخره شيوه خرام خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آنها را تحريک نموده و روحشان را مجذوب سازد.»9 همچنين درباره تأثير غريزه خودآرايي و تبرّج در زندگي زنان ميگويد: «ميل به جلب ديگران، بزرگترين و مهمترين محرّک زندگاني زن محسوب ميشود.»10 ويل دورانت نيز درباره آثار غريزه تبرّج زن ميگويد: «زن ميل دارد بيشتر مطلوب باشد، نه طالب، و به همين جهت، در ارجگذاري و تقدير آن جاذبههايي که مايه تشديد ميل مرد است، استاد است.» بنابراين، اصل وجود اين غريزه و اختصاص آن به زن در بين دانشمندان پذيرفته شده است.11 ? پرورش و توجه به غريزه تبرّج در اسلام غريزه خودنمايي و خودآرايي مانند ساير غرايز آدمي، نيازمند قانونمندي و کنترل است؛ يعني بايد از افراط و تفريط در آن پرهيز شود؛ زيرا عدم کنترل اين غريزه، چه از لحاظ افراط و چه از لحاظ تفريط، براي زن زيانبخش است و سلامتي او را به خطر مياندازد. از اينرو، در دين اسلام براي اين غريزه حد و حدود ويژهاي تعيين شده است و همانگونه که آزادي بيحد و حصر آن ممنوع گرديده و براي کنترل آن حجاب واجب شده، بيتوجهي به آن نيز مذموم شمرده شده است. به همين دليل، در برخي روايات، آرايش کردن براي زنان يک ضرورت تلقّي شده و بيتوجهي به آن به معناي ناديده گرفتن غريزه خودآرايي، مورد نکوهش قرار گرفته است. در اينجا به بعضي از اين روايات اشاره ميشود: در حديثي از پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) در مورد ويژگيهاي بهترين زنان نقل شده است که فرمودند: «بهترين زنان شما زني است که بسيار با محبت باشد، عفيف و پاکدامن باشد، نزد اقوامش عزيز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و فروتن باشد، براي او خودآرايي و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفيف باشد.» در اين حديث، دقيقا به همان تبرّجي که قرآن آن را براي زن در مقابل نامحرم ممنوع کرده، نسبت به شوهرش سفارش شده است.12 در روايت ديگري، امام صادق(عليهالسلام) ميفرمايد: «براي زن سزاوار نيست که بدون زيور و آرايش باشد، حتي اگر يک گردنبند باشد؛ و سزاوار نيست دستش از رنگ حنا خالي باشد، اگرچه پير باشد.»13 همچنين ميفرمايد: «لا تُصَلِّي الْمَرأَه?ُ عُطُلا»؛ زن بدون زيور و آرايش نماز نخواند.14 امام باقر(عليهالسلام) نيز در روايتي ميفرمايد: «لَمْ تَزَلِ النِّساءُ يَلْبِسْنَ الْحِلْي»؛ زنان همواره از زيور استفاده کنند.15 در برخي روايات دستوراتي براي زيبا شدن زنان داده شده، است. براي مثال، امام علي(عليهالسلام) ميفرمايد: «کاري را که بيش از حد توانايي زن است به او وامگذار؛ زيرا (اگر زنان از کارهاي سخت و طاقتفرسا به دور باشند) براي حال آنها و شادابي روحي و دوام زيبايي آنها بهتر است؛ چرا که زن گل بهاري است (لطيف و حساس)، نه پهلواني سختکوش.»16 همچنين رسول اکرم(صلي الله عليه و آله) پس از اينکه به همه زنان، چه شوهردار و چه بدون شوهر، دستور ميدهد دايم خضاب کنند (و دست و صورت خود را به حنا و رنگهاي زيبا آرايش کنند) ميفرمايد: «اما زنان شوهردار براي شوهرانشان زينت کنند و اما زنان بدون شوهر، به اين دليل خضاب کنند که دستشان شبيه دست مردان نشود (و لطيف و زيبا بماند.)»17 همچنين در روايت ديگري آمده است: پيامبر به مردان فرمود: «ناخنهاي خود را کوتاه کنيد» و به زنان فرمود: «ناخنها را کوتاه نکنيد؛ زيرا شما را زيباتر ميکند.» حتي آن حضرت از بعضي زنان به خاطر اهميت ندادن به آرايش و زيبايي، انتقاد کرده است. 18 عايشه ميگويد: «زني از پشت پرده دستش را بيرون آورد تا نامهاي به رسول خدا بدهد، آن حضرت دستش را بست (و نامه را از او نگرفت.) فرمود: نميدانم اين دست مرد است يا دست زن؟ آن زن گفت: دست زن است. پيامبر فرمود: اگر تو زن بودي ناخنهايت را به رنگ حنا در ميآوردي».19 اهميت زينت کردن و آرايش زنان به حدي است که پوشش بعضي از لباسها مثل ابريشم و طلا به علت خاصيت زيباييشان به زنان اختصاص يافته است20 امام باقر(عليهالسلام) ميفرمايد: «خداوند طلا را در دنيا زينت زن قرار داد و بر مردان حرام کرد.» 21 در برخي روايات آمده که «ائمّه اطهار(عليهمالسلام) زنانشان را با طلا و نقره زينت ميکردند و بر اين کار اصرار داشتند.»22 از روايات ديگري که حاکي از اهميت اسلام به آرايش و تجمّل براي زن است، حديثي از پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) است که حتي به زناني که شوهران نابينا دارند دستور ميدهد خود را با بوي خوش و حنا آرايش کنند. امام صادق(عليهالسلام) فرمود: از رسول خدا سؤال شد: زن چگونه براي شوهر نابينا آرايش کند؟ فرمود: با استعمال عطر و خضاب کردن، که نوعي بوي خوش است.23 از رواياتي که در اين باب وجود دارند، و تنها بعضي از آنها در اينجا ذکر شدند، ميتوان نتيجه گرفت که اگر دين اسلام از تبرّج و خودنمايي زن براي نامحرم نهي کرده، در مقابل به او دستور داده است در صورتي که در انظار نامحرم نباشد، حتما تبرّج و خودنمايي داشته باشد، به ويژه اگر در محضر شوهرش باشد. بنابراين، دين اسلام غريزه خودنمايي و تبرّج زن را ناديده نگرفته، بلکه به آن اهميت هم داده است و تلاش کرده زنان علاوه بر دارا شدن زيبايي دروني و اخلاقي، از نظر ظاهري هم جذّاب و زيبا باشند؛ زيرا توجه به آرايش و زيبايي ظاهري نه تنها پاسخي منطقي و صحيح به اقتضاي طبيعي و غريزه آنان در جلوهگري و جلب توجه ديگران است، بلکه سبب ميشود زن شادتر و بانشاطتر باشد و از اين طريق، شادابي و نشاط را به زندگي خانوادهاش نيز وارد کند؛ زيرا يکي از عوامل مهم با نشاط بودن زن، داشتن ظاهري زيبا و دلپسند است که شوهرش را پيدرپي به وجد آورد و خود نيز از اين طريق به وجد آيد. در نتيجه، کوشش زن در جذّاب بودن و آرايش کردن براي شوهر، ضمن اينکه نياز طبيعي زن به خودنمايي و تبرّج را ارضا ميکند، وي را از جلوهگري و خودنمايي براي مرداننامحرم نيز بينياز ميسازد؛ زيرا او براي شوهري خودآرايي کرده است که حقيقتا به او عشق ميورزد و در دوستياش وفادار است. بدينسان، هم نياز غريزي او به آرايش و تجمّل اشباع شده و هم از آفاتوانحرافات عشق آزاد رهايي يافته و آسيبي بهسلامتروانياووارد نشده است. خانم لمبروزو در اين مورد، سخن زيبايي دارد: «بدون شک، منشأ حجب و حياي زن را در عشق و علاقه ميتوان يافت؛ چه اينکه زن وقتي مرد را به خويش علاقهمند و خود را نسبت به او متمايل ديد، منظور اصلي خودنمايي و جلوهگري از بين ميرود و چون توسعه محيط اجتماعي زن فقط به منظور تمرکز تمايلات دروني او به شخص واحد است، هنگامي که در اين راه توفيق يافت، ديگر احتياجي به آلات فريبنده و مصنوعي نخواهد داشت. چنانچه مشاهده ميشود زناني که به شوهر و اطفال خود علاقهمند هستند، بکلي از اين عوالم دور و برکنار ميباشند و اگر زني ديده ميشود که اين شيوه را پيشه خود قرار داده است، فقط به اين جهت است که پاسخ احساسات دروني خويش را نزد همسر خود نيافته است؛ زيرا وقتي که زن علاقهمند گرديد، ديگر حاضر، بلکه قادر به جلب توجه ديگران نخواهد بود.» ? افراط در غريزه خودنمايي و تبرّج همانگونه که بيتوجهي به غريزه خودنمايي و تبرّج براي زن زيانبخش است، خودنمايي و تبرّج بيش از اندازه و خارج از چهارچوبه حجاب نيز زيانبخش خواهد بود و سلامت رواني زن را به مخاطره مياندازد. اين مطلب دقيقا مانند اين است که بگوييم: غذا خوردن براي سلامتي ضرورت دارد، اما زيادهروي و عدم رعايت قانون غذا خوردن مضر است. در ارضاي نيازهاي رواني نيز بايد جانب اعتدال رعايت شود، زيرا هرگونه زيادهروي در آن موجب از دست رفتن انرژي رواني انسان ميشود و سلامت رواني او را مختل ميسازد. البته تفاوتي که در ارضاي نيازهاي رواني، مثل نياز به خودنمايي و تبرّج در زن، با نيازهاي جسماني مثل نياز به غذا خوردن وجود دارد اين است که اينگونه نيازها سيريناپذيرند و اگر انسان در ارضاي آنها حد افراط را در پيش بگيرد، نه تنها نياز او برطرف نميشود، بلکه روز به روز تشنهتر شده، تمام فکر و ذهن او را به خود مشغول ميکند. در ارضاي نياز به خودآرايي و خودنمايي نيز همين مطلب وجود دارد؛ يعني اگر زن در توجه به زيبايي ظاهري و خودآرايي افراط کند، کمکم به حدّي ميرسد که بيمارگونه به تجمّل و آرايش ميپردازد و هيچگاه احساس ارضا و سيري نميکند. شهيد مطهّري در اينباره مينويسد: «روح بشر فوقالعاده تحريکپذير است. اشتباه است که گمان کنيم تحريکپذيري روح بشر محدود به حد خاصّي است و از آن پس آرام ميگيرد. همانگونه که بشر ـ اعم از مرد و زن ـ در ناحيه ثروت و مقام، از تصاحب ثروت و تملّک جاه و مقام سير نميشود و اشباع نميگردد، در ناحيه جنسي نيز چنين است. هيچ مردي از تصاحب زيبارويان و هيچ زني از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلي از هوس سير نميشود. و از طرفي، تقاضاي نامحدود، خواه ناخواه، انجام ناشدني است و هميشه مقرون است به نوعي احساس محروميت، دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود، منجر به اختلالات روحي و بيماريهاي رواني ميگردد».24 وست کوت (Westkott) در نقد نظريه کارن هورناي (Karen Horney) که معتقد بود زنان بايد با خارج شدن از خانه و به عهده گرفتن کارهاي متفاوت در مشاغل گوناگون، هويّت خود را بيابند، ميگويد: زنان امروزي ما بين نياز به جلب توجه مردان و دنبال کردن اهداف شخصي خود، گير افتادهاند. به همين دليل، رفتارهاي متضادي از خود نشان ميدهند؛ گاهي اغواگر و پرخاشگر و گاهي مؤدب و گاهي جاهطلب ميشوند. زنان امروز بين کار و عشق، دو پاره شدهاند و در نتيجه، هيچکدام آنها را ارضا نميکند.25 در کتاب روح زن ميگويد: زن طوري آفريده شده است که وابسته به يک مرد باشد و فقط براي او طنّازي و عشوهگري کند. به همين دليل، اگر تکيهگاهش را نيابد و به تجمّل و جلوهگري خود ادامه دهد، دوام نخواهد آورد و نابود ميشود، در ادامه، آورده است: «زن همچون بوته نيلوفري است که طالب چوب خشک يا ديوار لخت و عرياني است تا آن را از گل و سبزه بپوشاند. اگر چنين چوب و ديواري نيابد، خشک و نابود خواهد شد».26 از اينجا فلسفه و حکمت وجوب پوشش و حجاب براي زن در اسلام مشخص ميشود؛ زيرا اين حکم به دليل اينکه نقش اساسي در متعادل کردن غريزه خودنمايي و تبرّج زن دارد، عامل مهمي براي جلوگيري از بخش بزرگي از اضطرابها و دغدغههاي فکري زن محسوب ميشود؛ زيرا آزاد بودن زن در خودآرايي و به نمايش گذاردن جلوههاي زنانه در جامعه، موجب افراط در تجمّل و توجه به زيباييهاي ظاهري ميشود، که اين توجه افراطي ميتواند سبب بروز اختلالهاي رواني در زن شود. توضيح مطلب اين است که وقتي زن مکشوف و آرايش کرده در بين مردان ظاهر ميشود، طبعا عدهاي خوششان ميآيد و او را مورد تحسين و تکريم (ظاهري) قرار ميدهند. به همين دليل، دايم سعي ميکند وضع ظاهري خود را طوري قرار دهد که بيشتر موردپسند آنها واقع شود. معمولا اينگونه زنان و دختران براي اينکه زيباتر شوند، هر روز وقت زيادي را صرف آرايش و تقليد از مدهاي جديد مينمايند. اين روند ميتواند ناراحتيهاي رواني زيادي براي آنان ايجاد کند؛ زيرا به دليل اينکه هميشه کارها به دلخواه پيش نميرود، باعث بروز نگرانيهايي براي آنها ميشود.
|
|
|