جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
مرد مواضع(قسمت دوم)
-(4 Body) 
مرد مواضع(قسمت دوم)
Visitor 263
Category: دنياي فن آوري

مواضع توحيدى‏

در قسمت اول اين مقاله، با ويژگى مهم شهيد مطهرى، يعنى «زمان آگاهى» ايشان آشنا شديم. شهيد مطهرى، فرزند زمان خود بود و زمان آگاهى و برخورد با پديده‏هاى نو، وى را به سوى موضع‏گيرى‏هاى نو، سوق مى‏داد. او علاوه بر آن كه در برابر هر پديده، مسئله و جريان جديدى، موضع مخصوص خود را داشت، موضع‏گيرى‏هايش از اتقان، شفافيت، صراحت و شجاعتى كه خاص خود ايشان بود، برخوردار بودند.
در قسمت دوم اين مقاله، با برخى مواضع خاص اين شهيد بزرگوار درباره مسائل مختلف، بيشتر آشنا مى‏شويم.
شهيد مطهرى در خصوص مقوله‏هاى مطرح عصر خود، داراى مواضعى شفاف بود كه ذكر چند برداشت و موضع‏گيرى وى، نسل امروز را با انديشه‏هاى ناب و چشمان فردانگر وى آشنا مى‏سازد.

مردم در طول خداوند

مطهرى كه خود از ميان مردم برخاست، با مردم زيست و سرانجام بر روى دستان مردم به لقاى خداوند سبحان شتافت، در مقطعى كه جريان‏ها و گروهك‏هاى سوسياليستى و ماركسيستى به نام «خلق» و گروه‏هاى ليبراليستى به نام «آزادى انسان»، براى دست يازيدن به اهداف شوم خود از واژه «مردم» پلى ساخته بودند و بر خلاف آموزه‏هاى انبياى الهى، مردم را به جاى خدا و رأى مردم را رأى خدا به تصوير مى‏كشيدند، او در موضعى صريح، مردم را در طول خداوند و قوانين الهى به تفسير كشيد و كار براى غير خدا را نوعى شرك و بت‏پرستى معنا كرد. وى در اين باره مى‏نويسد:
«واقعيت تكاملى انسان و واقعيت تكاملى جهان، واقعيتى «به سوى اويى» است؛ هر چه رو به آن سو ندارد، باطل و بر ضد مسير تكاملى خلقت است. از نظر اسلام، همچنان كه كار خود را بايد براى خدا كرد، كار خلق را نيز بايد براى خدا كرد. اين كه گفته مى‏شود كار براى خدا، يعنى كار براى خلق، راه خدا و خلق يكى است و براى خدا، يعنى براى خلق وگرنه كار براى خدا منهاى خلق آخوند بازى و صوفى‏گرى است، سخن نادرستى است. از نظر اسلام، راه، راه خداست و بس و مقصد، خداست؛ نه چيز ديگر؛ اما راه خدا، از ميان خلق مى‏گذرد. كار براى خود كردن، نفس پرستى است؛ كار براى خلق كردن، بت‏پرستى است؛ كار براى خلق كردن، شرك و دوگانه‏پرستى است؛ كار خود و كار خلق براى خدا كردن، توحيد و خداپرستى است. در روش توحيدى اسلامى، كارها بايد به نام خدا آغاز شود و آغاز كردن كار به نام خلق، بت‏پرستى است و به نام خدا و خلق، شرك و بت‏پرستى است و تنها به نام خدا، توحيد و يگانه پرستى است.1

اصلاحات قرآنى‏

شهيد مطهرى با بيان اين مطلب كه «اصلاح‏طلبى، يك روحيه اسلامى است؛ هر مسلمانى به حكم اين كه مسلمان است، خواه ناخواه اصلاح‏طلب و لا اقل طرفدار اصلاح‏طلبى است؛ زيرا اصلاح‏طلبى هم به عنوان يك شأن پيامبرى در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهى از منكر است كه از اركان تعليمات اجتماعى است»،2 با تمسك به قرآن از زبان حضرت شعيب، ترويج اباحه‏گرى به نام اصلاحات را اصلاح منافقين تفسير مى‏كند.3

راه سوم، راه التقاط

در بينش و نگرش توحيدى مطهرى، هيچ پندار، گفتار و رفتارى را نمى‏توان خارج از قرار گرفتن در يكى از دو جبهه حق و باطل و يا اردوگاه توحيد و شرك، تحليل و تفسير كرد. در اين موضع، خط و راه سومى وجود ندارد. در اين نگرش، حقيقت تنها يكى است و اسلام ناب، اسلام برگرفته از يك منبع و يك سرچشمه است؛ نه تلفيقى از مكتب اسلام و مكاتب ديگر ساخته بشر؛ به گونه‏اى كه احكام عبادى را از اسلام و احكام سياسى و اجتماعى را از مكتب ديگرى بگيرند و با مغالطه، نام آن را اسلام ناب بگذارند.
از منظر مطهرى، استنباط و مواضع نوگرايانه اسلام ناب، هرگز در تضاد با آيات و روايات ائمه عليهم‏السلام نيست و اگر چنين تضادى در استنباط از قرآن و سنت ديده شود، خود بزرگ‏ترين دليل بر بدلى بودن و التقاطى بودن اين استنباط است.
شهيد مطهرى در اواخر عمر خود به صراحت به ظهور «شبهه اسلام ناب» در برابر «اسلام ناب» و ظهور اسلامى بدلى هشدار داد. وى در موضعى شفاف، اين «راه سوم» را راه التقاط ناميد و گفت:
«در سال‏هاى اخير، بدبختانه گروه سومى هم پيدا شده‏اند كه به يك مكتب التقاطى معتقد شده‏اند. اينها قسمتى از اصول كمونيسم را با بعضى از مبانى اگزيستانسياليسم تركيب كرده‏اند و بعد، حاصل را با مفاهيم ارزش‏ها و اصطلاحات خاص فرهنگ اسلامى آميخته‏اند؛ آن وقت مى‏گويند مكتب اصيل و ناب اسلام، اين است و جز اين نيست. من در اين جا هشدار مى‏دهم؛ ما با گرايش به مكتب‏هاى بيگانه، استقلال مكتبى خودمان را از دست مى‏دهيم».4
بى‏شك، همان گونه كه استنباط نوگرايانه فقهى، كلامى و فلسفى و نيز مواضع سياسى - اجتماعى شهيد مطهرى، برگرفته از زلال شريعت است، استنباطها و مواضع اعتدالى اين شهيد و مشى دور از افراط و تفريط وى نيز نه يك آموزه و تلفيقى از سنت و تجدد، بلكه برخاسته از «بينش توحيدى» اوست؛ از اين رو، «توازن و اعتدال» در موضع‏گيرى‏هاى شهيد مطهرى، همانند مواضع ديگر وى، تفاوتى ماهوى با مقوله «تسامح و تساهل» دارد؛ مقوله‏اى كه امروز شعار برخى از جريان‏هاى فكرى - سياسى جامعه است. اين شهيد، در خصوص ظرافت پيمايش «اعتدال» و پرهيز از افراط و تفريط در استنباطها و موضع‏گيرى‏ها مى‏نويسد:
«پرهيز از افراط و تفريط و گرايش به اعتدال، در هر كارى، خالى از دشوارى نيست. گويى هميشه راه اعتدال، يك خط باريك است كه اندك بى‏توجهى، موجب خروج از آن است. اين كه در آثار دينى وارد شده كه «صراط»، از مو باريك‏تر است، اشاره به همين نكته است كه رعايت اعتدال در هر كارى، سخت و دشوار است».5

منافقين، موج سواران جامعه

شهيد مطهرى، از منافقين به عنوان موج سوارانى ياد مى‏كند كه با ظاهرى زيبا و فريبنده، هرگز باطن شيطان صفت خويش را براى عامه مردم بر ملا نمى‏كنند؛ موج سوارانى كه با ارزيابى نيازهاى روحى و جسمى اقشار جامعه و خلق شعارهاى جذاب، به فراخور نياز، توده‏هاى جامعه را به سمت اهداف از پيش تعيين شده خود سوق مى‏دهند. شهيد مطهرى، مبارزه با منافقان را سخت‏ترين ميدان مبارزه موحدان به تصوير مى‏كشد و تنها راه جلوگيرى از به قدرت رسيدن و يا حذف آنان از معادلات سياسى، اجتماعى و فرهنگى را بسترسازى فكرى - فرهنگى و بالابردن سطح آگاهى افراد جامعه مى‏داند. وى در اين باره مى‏نويسد:
«مشكل‏ترين مبارزه‏ها، مبارزه با نفاق است كه مبارزه با زيركى‏هايى است كه احمق‏ها را وسيله قرار مى‏دهند. اين پيكار، از پيكار با كفر، به مراتب مشكل‏تر است؛ زيرا در جنگ با كفر، مبارزه با يك جريان مكشوف، ظاهر و بى‏پرده است؛ اما مبارزه با نفاق، در حقيقت، مبارزه با كفر مستور است. نفاق دو رو دارد؛ يك رو ظاهر كه اسلام است و مسلمانى و يك رو باطن كه كفر است و شيطنت و درك آن، براى توده‏ها و مردم عادى، بسيار دشوار و گاهى غيرممكن است و لذا مبارزه با نفاق‏ها، غالباً به شكست برخورده است؛ زيرا توده‏ها، شعاع دركشان از سر حد ظاهر نمى‏گذرد و نهفته را روشن نمى‏سازد و آن قدر بُرد ندارد كه تا اعماق باطن‏ها نفوذ كند... . بايد توجه داشت كه هر اندازه احمق زياد باشد، بازار نفاق داغ‏تر است. مبارزه با احمق و حماقت، مبارزه با نفاق نيز هست؛ زيرا احمق، ابزار دست منافق است؛ قهراً مبارزه با احمق و حماقت، خلع سلاح كردن منافق و شمشير از دست منافق گرفتن است».6

گرگ صنعتى جهان غرب‏

شهيد مطهرى كه به خاطر فعاليت‏هاى گسترده گروه‏هاى چپ‏گرا در دانشگاه‏ها و شبهه‏افكنى‏هاى عناصر وابسته به شرق در بين نسل جوان، بيشترين تلاش‏هاى خود را در عرصه قلم و بيان و پاسخ‏گويى و شبهه‏زدايى در خصوص مكاتب سوسياليستى جهت داده بود، هرگز از حركت‏هاى فرهنگى لبه ديگر قيچى كه درصدد بود تا «بينش توحيدى» و ارزش‏هاى اخلاقى و انسانى را محو كند، غافل نبود. وى در اين سال‏ها نه تنها به نقد ناهنجارى‏هاى اخلاقى و تحريف‏هاى آشكار «غرب فرهنگى» درباره اسلام و آموزه‏هاى اسلام پرداخت و مبارزه با التقاط فكرى و ابتذال فرهنگى را دنبال كرد، بلكه به صراحت، شعارهاى جهان غرب را - چون همزيستى، صلح و وحدت جهانى - فريبى بزرگ بيان كرد.
او رابطه غرب جغرافيايى و فرهنگى را با جهان سوم، به رابطه گرگ با گوسفند تشبيه كرد كه در عمل هرگز از خوى درندگى و برترى‏جويى خود دست برنمى‏دارد. وى در اين باره مى‏نويسد:
«تجربه تاريخى و شواهدى كه از مبارزات و تحولات اجتماعى كسب شده، نشان مى‏دهد كه به هر حال در عالم انسان‏ها، اصناف و شعبى وجود دارند؛ اصنافى كه از يكديگر متمايزند و راه‏هاى مشخصى از يكديگر دارند و امكان ادغام و اضمحلالشان در يكديگر طبيعتاً وجود ندارد. تحولات اجتماعى، سياسى و فرهنگى جهان معاصر، روز به روز وحدت و تفاهم جهان غرب با دنياى سوم را دورتر و ناممكن‏تر مى‏سازد. هر قدر دم از همزيستى، صلح و وحدت جهانى زده شود، باز هم عمل يا واقعيت تحولات آن را دورتر و غيرعملى‏تر مى‏سازد. تا زمانى كه گرگ و گوسفندى در اين عالم هست، وحدت بين آنها غيرممكن است».7
تأييد تمام نوشتارهاى اين شهيد و دعوت نسل جوان به مطالعه آنها از سوى مردم سالار واقعى، اصلاح‏گر و منادى بازگشت به كوثر زلال قرآن و عترت، يعنى امام راحل(ره) و نيز تأكيد مقام معظم رهبرى بر ترويج انديشه‏ها و به تصوير كشاندن زواياى گوناگون زندگى شهيد مطهرى، تأييدى بر مواضع توحيدى، دردشناسانه و درمان‏گرايانه شهيد مطهرى است.
ادامه دارد...

پى‏نوشت:

1. مقدمه‏اى بر جهان‏بينى اسلامى، جهان بينى توحيدى، مجموعه آثار، ص 135.
2. نهضت‏هاى اسلامى در صد ساله اخير، ص 7.
3. همان.
4. پيرامون انقلاب اسلامى، ص 162.
5. نهضت‏هاى اسلامى در صد ساله اخير، ص 90.
6. مجموعه آثار، ج 16، ص 340-338. (جاذبه و دافعه على عليه‏السلام)
7. مجموعه آثار شهيد مطهرى، ج 14، ص 35.

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image