جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
جايگاه و نقش چشم در زندگي از ديدگاه قرآن
-(3 Body) 
جايگاه و نقش چشم در زندگي از ديدگاه قرآن
Visitor 263
Category: دنياي فن آوري
چشم و بينايي يکي از مهمترين ابزارهاي شناختي انسان به شمار مي رود که به وسيله آن مي تواند درک درست و شناختي ژرف و واقع بينانه از هستي داشته باشد. اما عده اي با کوته بيني و عدم تأمل در حقايق جهان پيرامون خود، عملا زاويه ديدي ناصحيح براي خويش فراهم مي کنند که از آن به پرده پندار ياد مي شود و انسان با اين پرده کشي برروي ابزار شناختي خود در حقيقت در دام کوري مي افتد و ناتوان از ديدن مي شود. در مقاله حاضر نويسنده با تشريح اهميت چشم و بصيرت از ديدگاه قرآن، راههاي استفاده صحيح از ابزارهاي شناختي را بيان کرده و به موضوع امکان تصرف در چشمها مي پردازد. با هم آن را از نظر مي گذرانيم:

? چشم و گوش، ابزارهاي شناخت هستي
 

چشم يکي از آيات الهي است که پس از گوش نقش مهمي را در زندگي انساني ايفا مي کند. اگر دو عضو چشم و گوش را از زندگي بشر حذف کنيم، با انساني مواجه خواهيم شد که هيچ گونه توانايي شناختي و عملياتي نخواهد داشت. انسان با اين دو ابزار مي تواند با محيط بيرون خود ارتباط برقرار کند و شناخت جامع و کاملي از هستي بدست آورد. هرچند که گوش به عنوان ابزار شنوايي، مهم ترين ابزار ارتباطي انسان با محيط بيرون مي باشد و قرآن نيز آن را بر بينايي مقدم داشته است ولي نمي توان ارزش چشم را در حوزه تفکري و شناختي بشر ناديده گرفت و از اهميت آن کاست.
انسان با زبان و بيان مي تواند دريافت ها و شناخت هاي خويش را به ديگري منتقل کند و تجربيات و کشفيات خود را به عنوان ميراث علمي و فرهنگي به نسل هاي ديگر انتقال دهد.
قرآن در آيات بسياري با ياد کرد چشم و بينايي به عنوان ابزاري مهم در زندگي بشر و نعمتي بزرگ، مي کوشد تا انسان را به ارزش و جايگاه بينايي توجه دهد.
در آيه 46 سوره انعام با مقايسه نعمت بينايي با ديگر نعمت هاي خدادادي بر اهميت آن تأکيد مي کند و از بشر مي خواهد که سپاسگزار آن باشد. (نحل آيه 78 و مومنون آيه 78 و سجده آيه 9) چشم به عنوان ابزار شناختي مطرح است و کساني که نتوانسته و يا نخواسته اند از آن براي شناخت موقعيت خود و خدا در هستي بهره گيرند مورد سرزنش و عتاب قرآن قرار مي گيرند.(بقره آيه 7) کساني که با فروبستن چشم بر حقايق و ناديده گرفتن عناصر موثر در هستي مي کوشند تنها محيط پيراموني خويش را با همه نواقص بپذيرند و به آن اصالت بخشند به عنوان کساني ياد مي شوند که پرده بر چشمان خويش گذاشته اند و نسبت به هستي از پس عينک پرده پوش مي نگرند.
بسيار ديده ايد که انسان ها براي رهايي از سوزش و تندي شديد آفتاب، عينک هاي رنگين و يا سياه بر چشم مي گذارند. اينان جهان پيراموني خويش را طور ديگر مي نگرند. برخي براي رهايي از ديدن حقيقت چنين پرده هايي را بر چشمان خويش مي نهند تا جهان را وارونه بنگرند و نسبت به آن شناختي از اين زاويه ديد پيدا کنند.
به نظر مي رسد آن چه در آيه 7 سوره بقره به عنوان غشاوه و پرده بر چشم عنوان شده همان زاويه ديدي است که انسان با ايجاد بينش و نگرش پيش ساخته از خود مي کوشد تا جهان را از آن بنگرد. اين گونه است که زاويه ديد وي به شکل پرده اي از پندار نادرست در جلوي چشم شخص قرار مي گيرد و موجب مي شود تا شخص از اين زاويه ديد به تحليل و تبيين و تجزيه هستي و موقعيت خود بپردازد و نتواند به شناختي درست دست يابد.

? کوري حقيقي انسان
 

در تحليل قرآني اين گونه بازي با چشم و توانايي شناختي آن در حکم کوري است و اشخاصي که با ايجاد زاويه ديدي خاص پرده اي از پندار نادرست برروي ابزار شناختي خود مي نهند در حقيقت در دام کوري افتاده اند و ناتوان از ديدن هستند؛ زيرا آن چه را که به ظاهر از راه چشم پرده نهاده شده، مي نگرند ديدن نيست و شناختي که از راه آن به دست مي آيد شناخت نمي باشد. خداوند چنين افرادي را متهم به عدم بازگشت به حق و شناخت درست از هستي و موقعيت خود و خدا مي کند؛ زيرا آنان در جهل مرکب و يا غفلتي قرار گرفته اند که با زاويه ديد و پرده پندار خويش ايجاد نموده اند.(بقره آيه 171) قرآن تبيين مي کند که چنين اشخاصي از فقه يعني درک درست و عميق و فهم کامل برخوردار نخواهند بود؛ زيرا پيش از آن که از ابزارهاي شناختي براي درک و فهم درست محيط و خود و خدا بهره گيرند، آن را با پرده پندار خويش پوشيده اند و نمي توانند با قلب و عقل خود به فهم عميق و ژرف دست يابند. قرآن اين گونه اشخاص را داراي عقل و قلبي مي داند که ناتوان از فهم دقيق و عميق مي باشند و نمي توانند شناخت درستي پيدا کنند، زيرا ابزارهاي شناختي آنان ناقص و يا بسته است و زاويه ديد خاص ايشان موجب شده تا حقايق نادرست و ناقص را فهم کنند (اعراف آيه 179) از اين رو خداوند در آيه 195 سوره اعراف اين افراد را فاقد عنصر بصيرت بر مي شمارد؛ زيرا بصيرت به معناي بينايي واقعي و درست چيزها چنان که هست مي باشد. در حقيقت آنان از هر چيزي شناختي ناقص و يا نادرستي دارند و ميان ذهن و عين تطابق نيست تا قضايايي که عقل و قلب حکم بدان ها مي کند درست و صادق باشد. اين گونه است که آنان در تحليل خويش نيز افرادي کاذب و دروغگو مي شوند و نمي توانند صادق در شناخت و بيان و ايجاد حکم و گزاره هاي خبري باشند.
اين ناتواني به جهت همان زاويه ديد (پرده پندار) و ضعفي ايجاد شده است که در هرمونيتک از آن سخن به ميان مي آيد و به عنوان پيش فرض هاي شناختي مورد ترديد و تشکيک قرار مي گيرد.
تزکيه راه صحيح

? براي اصلاح زاويه ديد
 

خداوند از مومنان مي خواهد تا براي رهايي از اين مشکل و چالش شناختي، خود را تزکيه و پاک سازند و با بهره گيري از فطرت سالم ابزارهاي شناختي چون گوش و چشم به عنوان ابزارها و منابع اطلاعاتي و شناختي، توانايي درک خود را از هستي و خود و خدا بالا ببرند. تشويق و ترغيب خداوند به نگاه و تامل در هستي به اين معناست که انسان مي بايست از اين ابزارهاي شناختي به درستي بهره گيرد. بسياري از اختلافات شناختي و علمي و روشي و هدفي از آن رو پديد مي آيد که به درستي از ابزارهاي شناختي و منابع آن استفاده نشده است. اگر انسان به درستي از بينايي خويش بهره گيرد و به محيط و هستي بنگرد در مي يابد که هيچ گونه تفاوت و اختلافي نيست و آن چه تفاوت ناميده مي شود برخاسته از پرده پندار (هرمونيتک) و زاويه ديدي است که انسان از پيش براي خود فرض کرده است.
بنابر اين اگر انسان بارها و بارها به حقايق هستي به درستي بنگرد مي تواند به آساني به عدم وجود تفاوت در هستي برسد و دريابد که حقايق هرگز دوگانه و متفاوت و متضاد نيستند و در هر نگاهي نه تنها تفاوتي پديد نمي آيد بلکه همواره حقيقتي واحد تجلي مي کند. (ملک آيه 3 و 4) قرآن با گزارش علت سقوط قوم عاد توضيح مي دهد که عدم استفاده ايشان از چشم و ديگر ابزارهاي شناختي، مهم ترين عاملي بود که آنان را د رگمراهي قرارداد و در نهايت دچار نيستي و نابودي گرداند. (احقاف آيه 25 و 26) قرآن توضيح مي دهد که خداوند براي اين که انسان از موقعيت خود و خدا و هستي شناختي درست به دست آورد از همان آغاز تولد و پس از بيرون آمدن از زهدان مادر اين امکان براي وي فراهم شده است که به ابزارهاي مهم شناختي شنوايي و بينايي دست يابد.
انسان از همان آغاز تولد امکان شنيدن از راه گوش را مي يابد و گوش و شنوايي، نخستين ابزارهاي شناختي وي به کار مي افتد و آن گاه پس از مدتي کوتاه، چشم نيز باز مي شود و ابزار شناختي بينايي ايجاد مي شود. البته قدرت شنوايي انسان به گونه اي است که از همان آغازين لحظات تولد به کار مي افتد و انسان مي تواند بشنود هر چند که در تشخيص جهت صدا اشتباه مي کند ولي اين امر مدت کوتاهي بطول مي کشد به سرعت از ميان مي رود اما از آن جايي که بينايي، ابزاري مهم تر و کاربردي تر در تشخيص است نيازمند فرآيندي است تا به تکامل برسد و بتواند رنگ ها را تشخيص دهد.
به هر حال آگاهي انسان از طريق ديدن محيط و خود و خدا از زمان تولد در انسان آغاز مي شود و اين امکان به قدرت الهي درا نسان نهاده شده است که بتواند از آن بهره مند شود. (نحل آيه 78) قرآن براي چشم چنان ارزش و اهميتي قايل است که آن را ملک خداوند مي داند و به انسان يادآور مي شود که قدر اين نعمت را بداند و اين که مالک واقعي آن خداوند است (انعام آيه 46 و يونس آيه 31) هدف از اين تأکيد بر مالکيت از آن روست تا انسان خود را بازشناسد و بداند که چگونه مي تواند از اين ابزار که مالک حقيقي آن خداوند است بهره مند گردد و ارزش و اهميت آن را براي شناخت خدا بشناسد. به سخن ديگر هدف از اين تأکيد آن است که انسان از نعمت هايي چون ابزارهاي شناختي براي شناخت خدا و جايگاه وي در هستي استفاده کند و از آن براي امور ناپسند و دور از ارزش و بي اهميت بهره نگيرد؛ زيرا کسي که بر اين باور است خداوند مالک ابزارهاي شناختي وي است و مي بايست پاسخ گوي مالک وي باشد مي کوشد به درستي از آن استفاده کند و در راه شناخت خدا و راه هاي رسيدن به او از آن بهره گيرد.

? تصرف در چشم

اکنون که جايگاه چشم و قوه بينايي در حوزه شناختي دانسته شد و اين که خداوند چرا و چگونه مالک آن است؛ به خوبي روشن مي شود که خداوند چگونه و به چه هدفي مي تواند در چشم ديگران تصرف کند.
خداوند در آيه 13 سوره آل عمران از دو تصرف خود در چشمان کافران در جنگ بدر سخن گفته است. در تصرف نخست که پيش از جنگ انجام شد کافران، مؤمنان را از نظر شمار بسيار اندک يافتند به گونه اي که ترغيب شدند به آنان يورش برند و کارشان را يکسره کنند. در تصرف دوم که در هنگامه کارزار و در ميدان جنگ رخ داد کافران، شمار مؤمنان را که در واقع بسيار اندک تر از کافران بودند، دوبرابر ديدند به گونه اي که ترس و رعب در دلهايشان افتاد و تسلط خود را بر نفس و ميدان کار از دست دادند. در اين تصرفات که به دو گونه متضاد رخ داد، کافران در بار نخست مؤمنان را به گونه اي و در بار دوم به گونه اي ديگر ديدند. اين مسأله نشان مي دهد که تصرفات خداوند به گونه اي بوده است که آنان ناتوان از تشخيص حق از باطل و درست از نادرست شده اند. اين گونه تصرف هرچند که در چشم و قوه بينايي آنان انجام شد اما تأثير خود را در شناخت و بينش و نگرش آنان به جا گذاشت و واکنش هاي متفاوتي را سبب شد. آيه مذکور به خوبي روشن مي کند که چگونه ابزارهاي شناختي مي تواند دست خوش تصرف شود و آثار آن در بينش و نگرش و واکنش ها خود را نشان دهد. در حقيقت نقصي که در ابزار شناختي رخ مي دهد موجب مي شود تا انسان در تحليل درست حق بازماند و در نتيجه آن گرايش و نگرش وي نيز نادرست و بيرون از صدق و واقعيت و حقيقت از آب درآيد.
هرچند در اين آيات سخن از تصرف خداوند در چشم و بينايي کافران است به گونه اي که آنان را با مشکل شناختي و تحليلي و تبييني و در نتيجه نگرشي و گرايشي و واکنشي مواجه ساخت و سبب شکست و ناکامي کافران و پيروزي مؤمنان شد. اما به اين نکته نيز اشاره شده است که تصرفات در حوزه چشم و بينايي نه تنها امکان پذير است و حتي واقع شده است بلکه مي تواند اين تصرفات آثار مهمي در زندگي بشر به جاي گذارد. البته ريشه اين تصرف را مي بايست در مالکيت خداوند و بازگشت همه امور به سوي خدا دانست (انفال آيه 44 و انعام آيه 46 و يونس آيه 31) البته هستند کساني ديگر که امکان اين گونه تصرفات را فراهم مي کنند و يا خود با در پيش گرفتن رفتار و اعمالي بر چشم خويش پرده مي گذارند و امکان ديدن درست اشيا و پيرامون را از خود سلب مي کنند و يا به ديگري اجازه مي دهند تا در چشمان ايشان تصرف کند. چنان که جادوگران و ساحران فرعوني در چشمان مردمان بني اسرائيل و کساني که در حشر آن روز در ميدان گرد آمده بودند تصرف کردند. (اعراف آيه 116) و يا کافران مکه زماني که گشايش درهاي آسمان را ديده بودند مدعي شدند که چشمان ايشان مسحور شده است. (حجر آيه 14 و 15) در تحليل قرآني، عواملي چون گمراهي و پيروي از اعمال و رفتار ناپسند و بيرون از دايره دين موجب مي شود تا چشم از ديدن حقايق محروم گردد و از سوي دشمنان مورد تصرف قرار گيرد و در دام شيطان افتد. اين همان چيزي است که گاه از آن به مهرشدن چشمان ياد مي شود؛ زيرا انسان با غفلت کامل خويش قواي ادراکي خود را مي بندد و بر ابزارهاي شناختي مهر مي زند. بنابراين، گونه ديگري از تصرف از سوي انسان پديد مي آيد که تصرفات ناخوشايندي است و انسان را در جايگاه ضلالت قرار مي دهد. (نحل آيه 108) قرآن از وارونگي چشمان و مشرکان طغيانگر سخن مي گويد که از سوي خداوند انجام مي شود؛ زيرا آنان با رفتارها و کردارهاي خويش درهاي بينشي و نگرشي خود را بسته اند و حقايق را وارونه مي نگرند. به اين معنا که مشرکان به جاي آن که خداوند و حق را بنگرند خدايان باطل را مي بينند و از پس ظاهر به حقيقت در نمي آيند. آنان از آن جايي که هستي را وارونه جلوه مي دهند، در يک فرآيندي به دام وارونگي مي افتند و ديگر نمي توانند از آن رهايي يابند. (انعام آيه 108 و 110) اين نيز نوعي ديگر از تصرف در چشم است که نتيجه رفتار و کردار و بينش خود آدمي است.
البته تصرفات چشمي و بينايي غير از مسأله خطا در ديدن است، آنگونه که خداوند از ديدار ملکه سبا از قصر حضرت سليمان(ع) گزارش مي کند. (نمل آيه 44) ولي به نظر مي رسد که اين خطا امري طبيعي نبوده بلکه برخاسته از بينش و نگرش وي بوده است که موجب شد او، انساني حس گرا شود و تنها ظاهر را ببيند و به بصيرت نرسد؛ زيرا خورشيدپرستي ملکه سبا که ريشه در حس گرايي و ظاهرگرايي وي داشت و نتوانسته بود با برخورداري از بصيرت و بينايي و تأمل دقيق به باطن امور دست يابد، موجب شده بود تا در تشخيص ظاهر از باطن باز ماند و خطاي باطني وي به خطاي باصره نسبت داده شود.
انسان هايي که خود را گرفتار ظاهر مي کنند و در امور تأمل نمي کنند و بصيرت نمي ورزند دچار توهمي مي شوند که از آن به خطاي باصره ياد مي شود. به هر حال خطاي ملکه سبا را مي بايست به تصرفاتي نسبت داد که خود وي موجب و عامل آن بوده است. بنابراين مي تواند به عنوان نمونه اي از تصرفات چشمي مطرح باشد که موجب مي شود انسان به شناخت درست و کامل و واقع بينانه اي از هستي و پيرامون نرسد. اين همان امري است که امروزه در علم هرمونتيک از آن به عنوان خطاي زاويه ديد نام برده مي شود.
منبع: پايگاه آفتاب <http://www.erfan.ir/article/article.php?id=17602>
ارسال توسط کاربر محترم سايت : sinezan
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image