جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
روش خطابه و سخنوري(3)
-(3 Body) 
روش خطابه و سخنوري(3)
Visitor 553
Category: دنياي فن آوري

ارتباط گوينده و شنونده
 

در يك جلسه سخنراني، ميان ناطق و مستمعين، نوعي ارتباط متقابل و تأثيرگذاري و تأثيرپذيري وجود دارد و اين بستگي به شرايط جلسه، نوع سخن و محتوا، كيفيت سخنراني، شرايط ظاهري و ... دارد.
هر چه سخنران، قدرت تفهيم بيشتري داشته باشد، در جذب موفق‌تر است.
هر چه سخنران، با نگاه به مستمعان جلسه را در تسخير خود داشته باشد و توجه‌ها و نگاه‌ها را به خود جلب كند، اين رابطه بهتر برقرار مي‌شود. بعضي كه هنگام سخن به خاطر شرم يا هر عامل ديگر به سقف و ديوار و بيرون از پنجره و ... نگاه مي‌كنند نه به چهره افراد، توجه مخاطبان را از دست مي‌دهند.
هر چه مستمع، شيفته كلام گوينده و شخصيت او باشد، بهتر گوش مي‌دهد.
هر چه بهتر گوش دهد و شيفتگي و علاقه نشان دهد، ناطق، بيشتر سر حال و شور مي‌آيد. گفته‌اند: « نشاطُ القائل عَلي قَدْرِ فَهمِ السّامِع »[1] نشاط و شور گوينده به اندازه فهم شنونده است. به نحوي ميان آن دو تأثير متقابل وجود دارد.

به گفته مولوي:
 

مستمع، چون تشنه و جوينده شد واعظ، از مرده بود، گوينده شد
اين سخن شير است در پستان جان بي كشنده خوش، نمي‌گردد روان[2]
هر چه سخنران، شور و حال بيشتري داشته باشد، هنرمندانه‌تر سخن مي‌گويد و شور مي‌آفريند و شنوندگان را جذب مي‌كند.
بر عكس ... سستي و بي حالي ناطق، به مستمعين هم سرايت مي‌كند و گوش نكردن يا كم بودن يا كم فهم بودنِ شنوندگان، خطيب را هم بي حوصله مي‌كند و از شور مي‌اندازد. از اين رو، گوينده بايد موقعيت و زمينه را بسنجد و با وجود اقتضا سخن بگويد. به فرموده علي ـ عليه السلام ـ :
« لا تَتَكَلَّمَنَّ اِذا لَم تَجِدْ لِلْكَلامِ مَوقِعاً »[3]
اگر زمينه و جايگاه براي سخن نيافتي سخن مگوي.
فهم سخن گر نكند مستمع قوت طبع از متكلم مجوي
فُسحت ميدان ارادت بيار تا كه زند مرد سخن گوي، گوي
اين ارتباط متقابل در اين ميدان‌ها قابل دقت است:
1. موضوع سخن گوينده و علاقه شنونده به مطلب
2. شور و حال گوينده، نشاط و شگفتي شنونده
3. آهنگ متنوع در صداي گوينده
4. حركات دست و اندام سخنران
5. نگاه متقابل گوينده و شنونده به يكديگر
6. ميزان شناخت آن دو از يكديگر و احترام قائل شدن براي هم.
با توجه به نكات ياد شده، رعايت چند اصل، براي سخنران مفيد است:
1. توجه و نگاه به همه شنوندگان، نه به سمت خاصّي يا گروه خاصّي
2. چرخش نگاه، ملايم و نرم باشد، نه سريع و ناگهاني
3. نگاه گوينده، دقيق و هوشيارانه باشد
4. گاهي روي بعضي چهره‌ها دقيق شدن، جهت جلب توجه
5. صدا، يكنواخت نباشد، بلكه فراز و نشيب داشته باشد
6. كلمات گوينده، تحقيرآميز و توهين آميز نباشد
7. ادب و احترام قائل شدن براي شنوندگان
8. پرهيز از خودستايي و غرور
9. پرهيز از بيان عجز و ناتواني خويش
10. مراعات سطح فكر حضّار و تنظيم مطلب با آن
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرموده است: ما پيامبران مأموريم كه با مردم به اندازه فهم و عقلشان صحبت كنيم.
« اِنّا مَعاشرَ الأنبياء اُمِرْنا اَنْ نُكَلِّمَ النّاسَ عَلي قَدْرِ عُقُولهِم »[4]
هم سخنران بايد بكوشد تا مباحث خود را در حد فهم مخاطبين، و نيازهاي فكري و روحي آنان تنظيم كند، هم شنوندگان بايد بكوشند تا سطح فكر خود را بالا ببرند و به مطالب عميق‌تر و اساسي‌تري علاقه نشان دهند.
آن‌چه سخن گوينده را بر دل‌ها مي‌نشاند، شخصيت معنوي و رفتار انساني اوست. تنها اهل « حرف » نبودن، بلكه جلوه حرف‌ها را در « عمل » داشتن. و گرنه، تير سخن از كمان دهان فراتر نمي‌رود به هدف نمي‌رسد.
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به ابوذر فرمود:
« مَثَلُ الَّذي يَدعُو بِغَيرِ عَمَلٍ كَمثلِ الَّذي يَرمي بِغيرِ وَتَرٍ »[5]
تير سخنت به آب، شليك مكن بيهوده و بي حساب، شليك مكن
حرف و عمل تو چون سلاح است و خشاب هشدار كه بي خشاب، شليك مكن[6]
عمل، زبان بين المللي است و آن‌كه رفتار و زندگيش آيينه افكار و اعتقاداتش باشد، سخنش از دل برمي‌خيزد و بر دل‌ها مي‌نشيند. به تعبير يكي از بزرگان: « تأثير عمل يك فرد بر هزار نفر، بيش از تأثير حرف هزار نفر بر يك نفر است.»
اين مهم‌ترين عاملي است كه ميان گوينده و شنونده « ارتباط » ايجاد مي‌كند. البته هم كيفيت زيستن و حرف زدن و هم محتواي سخن، در ايجاد اين رابطه مؤثر است.
« ما با چهار چيز با مردم در تماس هستيم و ارزش و موقعيت ما از روي اين چهار چيز معلوم مي‌شود، و عبارتند از:
1. آن‌چه مي‌كنيم
2. آن‌چه جلوه مي‌كنيم
3. آن‌چه مي‌گوييم
4. آن طور كه مي‌گوييم ... »[7]

ادب سخن گفتن
 

مهارت در سخن گفتن و خطابه، تنها در بعد خطابي و سخنوري خلاصه نمي‌شود. برخي نكات نيز وجود دارد كه جنبه اخلاقي و ادب سخن گفتن است و اگر كسي آن‌ها را نداند، يا مراعات نكند، نوعي رفتار ناشيانه يا غلط در سخن گفتن خواهد داشت. به برخي از آن‌ها اشاره مي‌شود:

1. راز داري
 

اسراري را كه انسان از ديگران مي‌شنود و به امور شخصي ديگران مربوط مي‌گردد، به ويژه اگر تأكيد كنند كه به عنوان « راز »، پيش شما بماند و به كسي نگوييد، ادب گفتار و اخلاق اسلامي و انساني ايجاب مي‌كند كه راز او را هم‌چون امانتي نگه داريم.
به علاوه، گاهي برخي شنيده‌ها را به خاطر آثار نامطلوب آن بر ديگران يا به دليل نادرستي يا اطمينان نداشتن به صحت آن، نبايد گفت. امام علي ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايد:
« لا تُحَدِّثِ النّاسَ بِكُلِّ ما تَسْمَعُ »[8]
همه آن‌چه را مي‌شنوي، به مردم بازگو مكن.

2. پرهيز از پر حرفي
 

چه بسا ديگران از زياد حرف زدن انسان، خسته و ملول شوند. بايد ميزان را نگه داشت و از پرحرفي پرهيز كرد. امام علي ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايد:
« اِيّاكَ وَ كَثْرَهَ الْكَلامِ فَاِنَّهُ يُكْثِرُ الزَّلَلَ وَ يُورِثُ الْمَلَلَ »[9]
( از پر حرفي بپرهيز، كه موجب لغزش بسيار تو و خستگي ديگران مي‌شود)
در كلام ديگري كه گذشت، درازگويي و طول دادن سخن را به عنوان « آفت سخن » مي‌شمارد.

3. گفتار مؤدّبانه
 

كسي كه نيكو و با ادب حرف بزند، جواب مؤدبانه هم مي‌شنود. رعايتِ عفت كلام و احترام ديگران و پرهيز از كلمات زشت و تعبيرات سبك و سخيف، ادب گفتار است. كسي كه بددهن و زشت سخن باشد، هم در ديد ديگران بي ارزش مي‌گردد و هم رابطه‌ها و دوستي‌ها را سست مي‌كند و گاهي هم به هم مي‌زند.
امام علي ـ عليه السلام ـ فرموده است:
« سُوءُ الْمَنْطِقِ يَزْري بِالْقَدْرِ وَ يُفْسِدُ الاُخُوَّهَ »[10]
سخن زشت و بد حرفي، ارزش انسان را مي‌كاهد و دوستي و برادري را تباه و فاسد مي‌سازد.
سخن خوب، جواب خوب هم در پي دارد و دشنام، دشنام مي‌آورد و جواب‌هاي، هوي است. به فرموده حضرت امير ـ عليه السلام ـ :
« اَجْمِلُوا في الْخِطابِ تَسْمَعُوا جَميلَ الجواب »[11]
زيبا خطاب كنيد، تا جواب زيبا بشنويد.
نحوه گفت وگو با ديگري، نشان دهنده شخصيت گوينده است. سخن صميمي و شايسته دوستي‌ها و احترام‌هاي ديگران را نسبت به صاحب سخن، جذب و جلب مي‌كند. بر عكس، كلام و سبك بي ادبانه و از روي استهزاء و تمسخر و تحقير ديگران و بي اعتنايي به شؤون افراد، آنان را از گوينده بيزار و نسبت به عقايد و آيين و مكتب او مخالف و بدبين مي‌سازد.
قرآن كريم مي‌فرمايد:
« قُولُوا لِلنّاسِ حُسناً »[12]
به مردم نيكي و نيكو بگوئيد.

4. عاقبت انديشي
 

سخن، هم‌چون تيري است كه از كمان رها مي‌شود. گوينده خردمند كسي است كه پيش از سخن گفتن، به عواقب، نتيجه و آثار آن بينديشد و نسبت به صلاح و فساد كلامش انديشه كند. انسان از ديرگفتن پشيمان نمي‌شود، ولي چه بسيار ندامت‌ها كه به خاطر نسنجيده حرف زدن، گريبان‌گير انسان مي‌شود.
مزن بي تأمل به گفتار، دم نكو گو، اگر ديرگويي چه غم؟
تا انسان سخن نگفته باشد، حرف در اختيار اوست، ولي پس از سخن گفتن، انسان است و عواقب و پيامدهاي آن. امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايد:
« اَلكلامُ في وِثاقِكَ ما لَم تَتَكَلَّمْ بِهِ، فَاِذا تَكَلَّمْتَ صِرْتَ في وِثاقِهِ »[13]
سخن، درگرو و اسير توست، تا آن را نگفته‌اي، همين كه سخن را بر زبان آوردي، تو در گرو كلامت قرار مي‌گيري.

پي نوشت ها :
 

[1] . محاضرات الأدباء، راغب اصفهاني، ج 1، ص 71.
[2] . امثال و حكم، دهخدا، ج 4، ص 1708.
[3] . غرر الحكم.
[4] . سنن النبي، علامه طباطبايي، ص 13.
[5] . مكارم الأخلاق، ص 465 ( چاپ جامعه مدرسين ).
[6] . از مؤلف.
[7] . ناطقين زبردست، ص 206، (چاپ سوم).
[8] . غرر الحكم.
[9] . همان.
[10] . همان.
[11] . غرر الحكم، چاپ دانشگاه، حكمت 2568.
[12] . بقره، آيه 83.
[13] . ميزان الحكمه، ج 1، ص 441.
 

منبع:www.andisheqom.com
ادامه دارد...
ارسالي از طرف کاربر محترم :omidayandh
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image