جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
آرامش در خانواده از نگاه اسلام
-(8 Body) 
آرامش در خانواده از نگاه اسلام
Visitor 555
Category: دنياي فن آوري

آرامش در خانواده از نگاه اسلام

چکيده
 

خانواده محل رشد و تعالي افراد يک جامعه است اگر جامعه بسته به افرادش است افراد نيز وابسته به خانواده خويشند مکتبي که به خانواده بها مي دهد و براي آن ارزشهاي ويژه اي قائل است وتمام سعيش آن است که خانواده محل امن وآرامش براي افراد باشد بدون شک مکتبي است که خانواده در آن جايگاه ممتازي دارد واسلام چنين مکتبي است اسلام که 1400و اندي سال پيش ظهور پيدا نمود احکام ودستوراتي را براي خانواده پيشنهاد مي کند که حتي امروز هم قابل اجرا ومفيد است .اين مقاله از آن جهت که آرامش اصل بنيان خانواده است به اين موضوع مهم از ديدگاه اسلام پرداخته ودر صدد است مشکلات بر هم زدن آرامش خانواده ها و حل و رفع آنها را مورد بحث قرار دهد.
کليد واژه ها:
اسلام ،خانواده ،فطرت ،آرامش

مقدمه
 

چرايي نظر اسلام درباره خانواده
 

اسلام مجموعه احکام، اعتقادات واخلاقياتي است که از جانب پروردگار عالم به عنوان آخرين وکاملترين اديان براي بشريت تشريع شده است .اسلام مانند مسيحيت يا اديان ديگر نيست که تاريخ مصرف آن گذشته باشد و انسانها براي تداوم وثبات زندگي خود بخواهند به عقل خود رجوع کنند گرچه عقل بشري جايگاه ويژه اي در اسلام دارد اما ظرفيت آن محدود مي باشد احکام ودستورات الهي دو دسته هستند دسته اي که عقل انساني توان يافتن دليل و علت آن را ندارد مانند اينکه نماز صبح دور کعت است ويا مناسک واعمال حج .ودسته ديگر احکامي که مصلحت آن را عقل درک مي کند مثلا پرداخت زکات وخمس که مصلحتش به سود جامعه مسلمين مي باشد .در اين راستا اگر کسي آشنا به دين مبين اسلام البته با قرائت تشيع باشد خواهد ديد که اين دين براي تمام ابعاد زندگي انسان دستورات و احکامي صادر نموده از قبل از تولد يک انسان تا زمان مرگ وحتي پس از آن براي او دستورات وآدابي را معين کرده است .سئوالي که در اينجا ممکن است مطرح شود آنکه اسلام ديني است که در حدود 1400 سال پيش در سرزمين حجاز و در قومي مانند قوم عرب که بي سواد و بي تمدن ظهور نموده ولذا هم به لحاظ زماني و هم به لحاظ جغرافيايي نمي تواند دستوراتش براي ما و زمان ما قابل اجرا باشد بنابراين بهتر است مانند مسيحيت اسلام را منحصر در مسجد کنيم و خود قوانين و دستورات جديدي را بر طبق زمان و عقل عرفي خويش صادر نماييم .در نظر اول شايد سئوال کننده خود را محق بداند وهرگونه پاسخ به اين سئوال را توجيهي بيش نداند اما اگر با تقکر وتدبر بيشتر به سئوال وجواب آن دقت کنيم سئوال را بي پايه وبي اساس خواهيم ديد زيرا اولا قرآن کتاب مسلمانها هيچ گونه تحريفي نشده و اين مطلب با دليل وبرهان اثبات شده است ثانيا روايات واحاديث مجعول و غير مجعول توسط دوعلم درايه و رجال مشخص شده واساتيد فن مي توانند تشخيص دهند چه روايت و حديثي قابل استناد است وچه حديثي قابليت استناد را ندارد.

فطري بودن احکام اسلام
 

از سوي ديگر اسلام ديني است بر پايه فطرت بشري همانطور که انسان غرايز و ويژگيهاي مادي دارد مانند گرسنگي ،تشنگي وغرايز ديگر واينها در طول زمان هيچ تغييري نمي کنند زيرا انسان هزار سال پيش همانطور گرسنه مي شد که انسان امروز گرسنه مي شود ويا غرايز ديگر نيزبه همين شکل است.در نهاد و وجود انسان اين اشرف مخلوقات ويژگيهاي منحصر به فردي قرار داده شده که به آن سرشت طبيعت نوع بشري ويا همان فطرت مي گوييم . امور فطري اموري هستند که در همه زمانها همه مکانها ودر همه انسانها قرار داده شده است به عبارت بهتر نوع انسان بر اساس اين امور خلق شده است .اگرچه گاهي به لحاظ غفلت ويا سرکوبي وسرپوشي بر خواسته ها وگرايشهاي فطري اين امور در وجود بعضي انسانها خاموش مي شود اما اگر اين حجاب برداشته شود فطرت بيدار شده و به جستجوي گرايشهاي خود مي پردازد.تاجايي که امير المومين عليه السلام فلسفه بعثت انبياء را بيدار نمودن فطرت بشريت دانسته اند. (خطبه 1/32) مسئله فطرت بسيار بحث مهم ومفصلي در انديشه و تفکر اسلامي دارد که در اينجا مجال بحث آن نيست وهمين قدر مي خواهيم بگوييم که تمام دستورات واحکام اسلامي بر اساس فطرت بشري است و همانگونه که فطرت قابل تغيير در طول زمان نخواهد بود احکام اسلامي نيز به همين نحو مي باشد البته ناگفته پيداست که مصاديق امور فطري ممکن است در طول زمان تغيير پيدا کند مثلا يکي از گرايشهاي فطري حقيقت جويي است انسانها در همه زمانها به دنبال حقيقت هستند اما مصاديق آن در هر زماني تفاوت مي کند احکام اسلامي نيز به طور کلي مبتني بر فطرت است البته جزييات و فرعيات آن مي تواند در هر زماني تغيير کند لذاست که معصوم (ع) مي فرمايد: علينا بالاصول وعليکم بالفروع (محمد تقي مدرسي :مولفات: فصل اول )خاصيت فقه شيعي آن است که در هر زماني براساس اصول مورد قبول اسلام احکام نو وجديدي را صادر کند .

اهميت وجايگاه خانواده در اسلام
 

اما يکي از مسائلي که اسلام بسيار بر آن اهميت قرار داده و در قرآن وروايات متعددي به آن پرداخته است مسئله خانواده مي باشد.جايگاه خانواده در اسلام جايگاه متفاوت از نگاه عرفي بشريت ويا مذاهب ديگر است رسولخدا مي فرمايد : ما بني في الاسلام بناء احب الي الله واعز من التزويج (بحارالانوار103/220)در اسلام هيچ بنايي ساخته نشد که نزد خداوند محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد. در حديث ديگر از همان حضرت است که ازدواج سنت من است وهر کس از سنت من روي گرداند از امت من نيست.(همان) در روايت ديگر حضرت مي فرمايند:هرگاه کسي ازدواج کند نصف دينش را کامل کرده است وبراي حفظ نصف ديگر بايد تقواي خدا پيشه کند.(کنزالعمال :44448)
يا در حديث ديگر است که همسردار خفته نزد خدا فضيلت دارد بر بي همسر روزه گير شب زنده دار. (بحار103/25) امام صادق فرمود :دو رکعت نمازي که همسردار مي خواند برتر از هفتاد رکعتي است که فرد بي همسر بخواند (همان) از سوي ديگر کسي که اهميت به تشکيل خانواده ندهد از نگاه اسلام بدترين افراد است (پيامبر فرمود: شرارکم عزابکم(کنزالعمال 44448)
بنابراين از اين روايات و صدها روايت ديگر برمي آيد که جايگاه خانواده و تشکيل آن از نظر اسلام بسيار جايگاه پراهميت و مهمي است .
در آيه اي ،قرآن همه مردم را مخاطب قرار داده ودستور داده که کمک کنيد تا افرادي که ازدواج نکرده اند ازدواج کنند وحتي اگر از فقر هم مي ترسند خداوند داناست واز فضل خود آنان را بي نياز مي کند «و أنكحوا الأيامى منكم و الصالحين من عبادكم و إمائكم إن يكونوا فقراء يغنهم اللّه من فضله و اللّه واسع عليم» 32، سوره نور.
اين آيه نشان مي دهد که حتي اگر مشکلي از جمله فقر ونداري سبب عدم تشکيل خانواده مي شود بايد همگي کمک کنند تا اين مشکل رفع شود وحتي خداوند هم وعده مي دهد که از فقر نترسيد و بواسطه ازدواج رزق و روزي شما را زياد مي کنم چرا که در حديثي پيامبر فرمود: ازدواج کنيد زيرا که اين کار روزي شما را بيشتر مي کند.(بحار103/221)
هم چنين ازدواج سبب حفظ تقوى و عفاف و همچنين سبب اجتناب از بسيارى از كبائر مثل زنا، لواط و استمنا مى شود.
يکي از مسائل مهم ديگري که اسلام روي آن به سبب تشکيل خانواده تأکيد مي کند کسب آرامش است .با ايجاد خانواده زن ومرد احساس آرامش وسکونت مي کنند بد نيست بدانيم همه چيز در عالم طبق نقل قرآن کريم به صورت زوج خلق شده است (ذاريات/49 )انسان هم از اين قاعده مستثني نيست خداوند در سوره نبا آيه 8 چنين مي فرمايد:« و خلقناكم ازواجا؛ ما شما را جفت جفت آفريديم. » تعبير به جفت يعني آنکه هر يک از جفتها به تنهايي ناقصند و هر وقت در کنار هم قرار گيرند وتشکيل خانواده دهند آنگاه مکمل هم خواهند بود. بنا بر اين زن و مرد كامل كننده يكديگرند و با وجود هر يك، ديگري به كمال رسيده وهمين که يکديگر را از نظر رواني- جسمي وبقيه ابعاد کامل مي کنند مايه آرامش هم خواهند بود لذاست که در آيه ديگر مي فرمايد: هو الّذي خلقكم من نفس واحدة و جعل منها زوجها ليسكن اليها».(2) يا در سوره روم آيه 21 مي فرمايد: و من آياته أن خلق لكم من أنفسكم أزواجاً لتسكنوا إليها وجعل بينکم موده ورحمه)
يکي از نشانه هاي خداوند اين است که براي شما از جنس خودتان همسراني آفريد تا درکنارشان آرامش يابيد و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد .
از مجموع اين آيات مي توان فهميد که فلسفه وجودي تشکيل خانواده رسيدن به آرامش براي زوجين است پس از نگاه اسلام ازدواج برپايه آرامش وسکونت است .البته اين آرامش در همه ابعاد روحي و جسمي و اجتماعي وساير ابعاد است.زيرا که به طور مطلق فرمود تا در کنارهم به آرامش برسيد. بنابراين از نظر اسلام اصل در زندگي خانوادگي وجود فضايي آرام ومحبت آميز است که زن و شوهر يايد سعي کنند در محيط خانواده ميان اعضا آرامش بوجود آيد و روز به روز اين آرامش و محبت بيشتر شود.
البته مشکلات و عواملي سبب خواهد شد اين آرامش به خطر افتد و اگر ادامه پيداکند ممکن است پايه هاي مهر ومحبت همسران را فرو ريزد. لذا لازم است مشکلات وآسيب هايي که سبب اخلال در آرامش خانواده مي شود را از نظر اسلام شناخته و سپس راه حل هايي که خود او براي ايجاد دوباره آرامش وبرگشت آن به خانواده مي شود را بشناسيم .

عوامل مخل آرامش در خانواده از نظر اسلام
 

مي توان عوامل مخل آرامش خانواده را طبق نگاه اسلام به دو دسته تقسيم نمود:
1- مشکلاتي که عامل بروز آن قبل از ازدواج است .
2- مشکلاتي که عامل بروز آن بعد از ازدواج مي باشد که خود به دو دسته مي تواند تقسيم شود.
الف-مشکلاتي که سبب وجود آن درون خانواده و اعضاي خانواده هستند .
ب-مشکلاتي که سبب وجود آن بيرون از خانواده مي باشد .
حال به توضيح هريک از اين مشکلات مي پردازيم :
1-مشکلاتي که عامل آن قبل از ازدواج است:
اين نوع از عوامل مخل آرامش عاملي است که پيش از ازدواج زوجين ايجاد مي شود و در حين زندگي دو طرف چه در دوران عقد و چه در دوران عروسي مشکلاتي را براي هريک از طرفين ايجاد مي کند يعني وقتي ازدواج صورت گرفت مشکلاتي يا در دوران عقد و يا پس از آن بوجود مي آيد که پس از بررسي اين نوع مشکلات عامل وسبب آن به قبل از ازدواج بر مي گردد. که مي توان اين عوامل را به موارد زير تقسيم نمود:

الف ـ عدم انتخاب مناسب
 

يکي از عوامل ايجاد اختلاف و ناسازگاري عدم انتخاب مناسب زوجين است اگر اين انتخاب شايسته ومناسب نباشد بعدا در زندگي مشترک ايجاد اختلاف نموده آرامش خانواده را به هم خواهد زد اسلام اهميت بسيار مهمي براي انتخاب قائل شده است هم اين انتخاب براي مرد مهم است وهم براي زن .چه به لحاظ زندگي زناشويي وچه به لحاظ فرزندداري و بچه دارشدن اين انتخاب مورد توجه قرار گرفته است. به نظر مي رسد سبب اين اهميت ايجاد سلامت رواني و برقراري آرامش در خانواده مي باشد. لذا در روايات متعددي مي بينيم وجود زن صالح و شاسيته و مناسب بهترين سعادت و خوشبختي مرد شمرده شده است .امام علي (ع) مي فرمايند: زني که مورد موافقت شوهرش باشد (يعني هردو مورد توافق باشند.) يکي از دو راحتي وآسايش است(غرر1633) يا پيامبر در احاديث متعدي فرمود: بهترين متاع دنيا زن شايسته است (کنزالعمال 44451) از خوشبختي مرد داشتن زن شايسته است (کافي 5/327)از دعاهاي پيامبر نيز اين بود: خدايا به تو پناه مي برم از زني که پيش از آنکه زمان پيري ام فر رسد مرا پير کند.(همان)
البته ملاکها و معيارهاي مختلفي را اسلام براي هريک از زوجين شمرده که اگر اين ملاکها به نسبت در آنها وجود داشته باشد ازدواج در اين مرحله موجب آرامش شده و اين عامل نفي خواهد شد.در اينجا به مهمترين اين ملاکها اشاره مي کنيم :
ديندار بودن ، دارا بودن صفات اخلاقي وحالات و رفتارهاي مناسب ،دوشيزه بودن ، فرزندآوري، زيبايي هاي ظاهري ،کم بودن مهريه از برخي اقوام نبودن مانند کرد.اصيل بودن خانواده .
در اسلام تأکيد زيادي بر کفو بودن زن و شوهر شده است و بهتر است زن و مرد در ويژگيهاي مناسب براي ازدواج مشابه و همتاي هم باشند.( الطيبات للطيبين والطيبون للطيبات نور 26)

ب ـ مهريه سنگين :
 

گرفتن يک مهريه سنگين وبيش از اندازه معقول آن ،خود يکي از موجبات بهم زدن آرامش در خانواده هاست آسيب هاي روحي و اجتماعي اين مسئله براي خانواده بسيار مي تواند اثرگذار باشد. فلسفه گذاشتن مهر براي زن طبق نظر قران کريم چيزي جز هديه و پيشکشي نيست زيرا قرآن مي فرمايد واتو النساء صدقاتهن نحله (نسا/4 )ومهر زنان را بطور کامل بعنوان يک بدهي (عطيه)به آنان بپردازيد . در اين آيه از مهر به عنوان صدقه(به ضم دال) ياد نموده وبه مهر" صدقه" گفته مي شود به خاطر اينکه نشانه راستين بودن علاقه مرد است از سوي ديگر مهر را به خود زنان بدهيد و فلسفه مهر را هم پيشکش و هديه مي شمارد .(نظام حقوق زن در اسلام :238) حال اگر چنين مهريه اي که اصل در ازدواج نيست وفلسفه وجودي آن هم جنبه اقتصادي ندارد از حالت عادي خود خارج شد و به عنوان يک اصل در ازدواج مطرح گشت خود موجب سلب آرامش و آسايش از خانواده مي شود .اين جمله که معروف است مهر را کي گرفته وکي داده است بسيار جمله اشتباهي است البته اگر زن تمام مهر يا بخشي آن را بخشيد در آن صورت مشکلي نيست اما مهر حقي است که بر گردن مرد مي باشد و بايد هروقت زن آن را مطالبه نمود پرداخت نمايد الان درصدي از زندانيان افرادي هستند که بخاطر عدم توان پرداخت مهر زنداني شده اند واين خود يک معضل اجتماعي شده است . البته وجود مهر در اسلام واجب است وبايد مرد مهر را پرداخت کند لذا اسلام اخذ مهر سنگين را نکوهش نموده است.(معاني الاخبار 152/1) پيامبر خدا فرمود: بهترين مهريه سبکترين آن است (بحار103/237)

ج ـ عدم آشکار سازي ازدواج :
 

يکي از آداب ودستورات وشرايط عقد آن است که در حضور شاهدان برگزار گردد در اين صورت همه مي دانند که اين دو زوج همديگر هستند و محل اتهام قرار نمي گيرند شايد به همبن دليل بوده است که اسلام مسلمانان را تشويق به آشکارسازي ازدواج نموده است.پيامبر خدا مي فرمايند : اين ازدواج ها را آشکارا انجام دهيد وآنها را در مساجد برگزار کنيد.(کنزالعمال 44617)

د ـ سالم بودن روابط زن وشوهر قبل از ازدواج
 

از عوامل مخل آرامش مي توان به روابط قبل از ازدواج زن وشوهر اشاره نمود زن وشوهري که به لحاظ روابط با ديگران روابط سالمي نداشته اند در صورت ازدواج ممکن است مشکلاتي را براي يکديگر فراهم کنند در صورتي که زن و مرد قبل از ازدواج با يکديگر يا با افراد غير هم جنس خود رابطه عاطفي وصميمي برقرار نموده که به اصطلاح مرد دوست دختر داشته باشد ويا زن دوست پسر داشته باشد مي تواند اين عاملي باشد که پس از ازدواج آرامش را از زندگي آنها دور نمايد لذا قرآن کريم يکي از شرايط ازدواج را با زنان پاکدامن مي داند که دوست پنهاني و نامشروع نگرفته باشند. مائده /5

ه ـ کتمان نمودن حقايق :
 

اگر زن يا مردي قبل از ازدواج با حقايقي را از زندگي يکديگر کتمان نموده باشند مثلا زني کچل است وخود را پر مو جلوه دهد يا مرد مثلا صرع دارد وآن را به همسرش در هنگام خواستگاري نگويد پس از ازدواج آرامش زندگي طرفين را به هم مي زند بنابراين اسلام کتمان نمودن حقايق را در هنگام خواستگاري حرام مي داند(مکاسب محرمه 1/167) وهرگونه حقيقتي را که لازمه زندگي زناشويي است بايد طرفين قبل ازدواج بازگو نمايند به همين خاطراست که غيبت با آن عقاب شديدي که براي آن ذکر شده در هنگام تحقيق براي ازدواج نه تنها حرام نيست بلکه لازم شمرده است که اگر در مورد زن يا مردي نکته اي لازم است گفته شود و لو آنکه غيبت باشد بايد طرفين را از آن مطلع نمود.(مکاسب محرمه 1/319)

2-الف: مشکلاتي که عامل بروز آن بعد از ازدواج و درون خانواده مي باشد
 

دسته دوم از عوامل عواملي بودند که بعد از ازدواج و درون خانواده ايجاد مي شدند منظور آن است که پس ازدواج وتشکيل خانواده بروز اين عوامل سبب مي گردد آرامش خانواده از بين برود که به تعدادي از اين موارد اشاره مي شود:
2- الف -1- عدم رعايت حقوق اعضاي خانواده
بدون شک هريک از اعضاي خانواده حقوقي دارد که ديگران بايد اين حقوق را رعايت کنند و در صورتي که اين حقوق رعايت نشود اعضا دچار استرس شده ودر کل آرامش خانواده ازبين خواهد رفت ما در اينجا به تک تک حقوق اعضاي خانواده از نظر اسلام مي پردازيم . اعضاي خانواده به دو دسته کلي تقسيم مي شوند : دسته اول زن و شوهر که هريک جداگانه نسبت به يکديگر حقوقي دارند ودسته دوم والدين وفرزندان که داراي حقوق متقابل هستند.

دسته اول : حقوق زن وشوهر
 

حقوق شوهر:
 

در اسلام بالاترين وبزرگترين حق را بر زن شوهر او دارد تاجايي اين مسئله اهميت دارد که پيامبر فرمود: اگر قرار بود دستور دهم کسي در برابر کسي سجده کند حتما به زن دستور مي دادم که به شوهرش سجده کند .(کافي/5/508) اگر روايات و آيات در زمينه حقوق شوهر مطالعه شود نتيجه مي گيريم که اسلام پيوندي ميان رعايت حقوق شوهر و عدم آن با قبولي عبادات يا رد آن وخوشبختي يا شقاوت همسرش قرار داده است .پيامبر فرمود: هرکه شوهرش را بيازارد خداوند نماز آن زن را قبول نکند وکار نيکش را نپذيرد تا زماني که به شوهرش کمک کند و او را خشنود سازد .يا امام صادق ع فرمود: ملعون است ملعون است آن زني که شوهر خود را بيازارد و غمگين کند و خوشبخت است آن زني که شوهر خود را احترام نهد و آزارش ندهد و در همه حال از او فرمان برد.(بحار103/251)
اين از خصوصيات اسلام است که همه شئون ورفتارهاي انسان را در پرتو بندگي او نظاره مي کند مثلا زن وشوهر هنگام انجام دادن وظايف در برابر يکديگر در حال عبادت هستند.در اين زمينه روايات متعددي هست که پيامبر فرمود: هرزني که هفت روز شوهرش را خدمت کند خداوند هفت در دوزخ را به روي او ببندد وهشت در بهشت را به رويش بگشايد تا از هر در که خواهد وارد شود.يا فرمود:هيچ زني نيست که جرعه اي آب به شوهرش بنوشاند مگر آنکه اين عمل او برايش بهتر از يک سال باشد وشبهايش را به عبادت سپري کند.(ارشادالقلوب 175)در اينجا به برخي از حقوق شوهر مي پردازيم که همسرش وظيفه دارد آنها را مراعات کنند.
1-تأمين نيازهاي عاطفي :زن ومرد هردو به اين مقوله نيازمند هستند اما يکي از حقوق شوهر آن است که همسرش نيازهاي عاطفي او را تأمين نمايد لذا در روايات ما پاداش نيکو شوهرداري نمودن را که به معناي همان تأمين نيازهاي عاطفي اوست برابر جهاد کردن در راه خدا دانسته است.(وسايل الشيعه 14/115)
2-متابعت وپيروي از او در امور خانواده :
زن وظيفه دارد هنگام خروج از منزل اگر براي عبادت واجبي نباشد و يا در اموري که به نوعي ضرر به شوهرش مي زند يا شوهرش در آن امور راضي نيست مانند صرف مال شوهر يا روزه گرقتن مستحبي يا نذر نمودن و يا اعمال عبادي مستحب از شوهر خود اجازه گيرد.

حقوق زن
 

در مقابل شوهر نيز در برابر همسرش وظايفي دارد که بايد آنها را انجام دهد. رعايت حقوق زن نيز بسيار در اسلام مورد سفارش واقع شده است تا جايي که پيامبر فرمود: جبرييل پيوسته مرا درباره زن سفارش مي کرد تا جايي که گمان بردم طلاق او جايز نيست مگر در صورت ثابت شدن فحشا (بحار 103/251)در اينکه بايد حتما زن وظايف خانه را انجام دهد هيچ وجوبي در اسلام براي زن نيست اما اسلام هم به زن و هم به مرد سفارش مي کند که در کارهاي خانه به همديگر کمک کنند چنانکه براي مردي که در خانه به همسرش کمک کند پاداشها و ثوابهايي قرار داده شده است .
از حقوق زن مي توان به موارد زير اشاره کرد:
1-ابراز محبت به همسر وبرآورده ساختن نيازهاي عاطفي :مرد بايد نسبت به همسر هميشه ابراز علاقه ومحبت نمايد پيامبر فرمود: اين سخن مردبه زن که دوستت دارم هرگز از دل او بيرون نرود.(کافي 5/569)يا درحديث ديگري پيامبر خدا فرمود: نشستن مرد نزد زن و فرزندش نزد خداوند متعال محبوبتر از اعتکاف در مسجد من است .(تنبيه الخواطر2/122)اين نشان دهنده اهميت حفظ صميميت و محبت در خانوده است .
2-دادن نفقه :نفقه يعني آنکه مردوظيفه دارد مخارج اقتصادي زن را تأمين نمايد از لحاظ خوراک،پوشاک ومسکن وبقيه مخارجي که در شأن زن وعرف جامعه است.پيامبر فرمود:حق زن به شوهرش آن است که شکمش را سير کند و بدنش را بپوشاند.(بحار/103/253)
3-احترام وبزرگداشت زن: از ديگر حقوق او احترام و معاشرت نيکو ست (وعاشروهن بالمعروف: نسآء19)
4-مدارا ومسامحه در موارد اختلاف:
يکي از حفوق زن آن است که در موارد اختلاف با او مدارا نمود(فدارها علي کل حال (همان) هم چنين نسبت به رفتارهاي نامناسب او که برخاسته از جهالتش باشد از او گذشت و او را مورد عفو قرار داد . (واذا جهلت عفوت عنها)وسايل الشيعه 6/134)

دسته دوم : حقوق والدين وفرزندان
 

اين دسته نيز متقابلا حقوقي را فرزندان بر عهده والدين و حقوقي را نيز والدين بر فرزندان خود دارند.

حقوق فرزندان:
 

والدين وظيفه پرورش و تربيت کودک را تا زمان ازدواج و استقلال او بر عهده دارند در سنين نوزادي و کودکي تغذيه ومراقبت وتربيت متناسب با سن او از وظايف والدين در اين سنين است .در دوره مياني کودک احتياج به تعليم وکنترل وراهنمايي دارد.ودر دوره نوجواني فراهم آوردن زمينه استقلال آنان مانند ازدواج از وظايف والدين است.
در اينجا نيز اسلام ارزش معنوي بسيار زيادي براي فرزند داري وتربيت او قائل شده است به خصوص براي مادر که بيشترين نقش را دارا مي باشد. رسول خدا فرمود: وقتي زن باردار مي شود ثواب و پاداش او مانند روزه دار برپاکننده نماز وکسي است که با مال وجانش در راه خدا جهاد مي کند .هنگامي که وضع حمل نمود کسي عظمت مزد وپاداش او را درک نمي کند وقتي به نوزادش شير مي دهد هرمکيدن بچه ارزش آزادکردن بنده اي از فرزندان اسماعيل را دارد وهرگاه به طور کامل به فرزندش شير داد فرشته اي به او مي گويد همه گناهان گذشته ات بخشيده شد دوباره عمل آغاز کن.(وسايل الشيعه 15/175)
اسلام درباره تربيت فرزند از قبل از تولد ونقش روحي وجسمي زن وشوهر تأکيد مي کند و حتي ملاکها و خصوصتهايي براي زن وشوهر وحتي خانواده هاي آنها بر مي شمرد که اين ملاکها مي تواند در ايجاد خصوصيتهاي جسمي و روحي فرزند موثرباشد هم چنين درهنگام انعقاد نطفه و دوران حاملگي به مادر وپدر توصيه هايي درباره تأثير انواع غذاها يا رفتارها وخصوصيتهاي هريک بر فرزند مي نمايد. پيامبر فرمود:ببينيد نطفه خود را در چه محلي قرار مي دهيد زيرا عرق(ژن)به طور پنهاني عمل مي کند.(المستطرف 2/128)
امام حسن مجتبي فرمود:اگر در موقع آميزش ولحظه انعقاد نطفه دل آرام و گردش خون طبيعي وبدن خالي از اضطراب باشد فرزند علي القاعده به پدر ومادر خود ماننده است .(بحار 14/379)
بعد از تولد وظايفي را پدر و مادر در قبال فرزند خود دارا هستند نام نيکو انتخاب کردن:امام رضا مي فرمايند: فرزند خود را به بهترين اسم و کنيه نامگذاري کن.(مستدرک 2/618)
،عقيقه نمودن، صدقه دادن براي فرزند وساير آداب ديگر از دستورات اسلام بعد از تولد است. گفتگوي مهربانانه با فرزندان نگاه مهربانانه به آنها دست کشيدن بر سرشان بوسيدن ودر آغوش کشيدن فرزند امام صادق مي فرمايد: کودکان خود را زياد ببوسيد زيرا بوسيدن شما درجه اي(پاداش) دارد. (وسايل الشيعه 5/26)
بازي با کودکان ، احترام به کودک ، با نيکو صدازدن پيامبر فرمود: به کودکان خود احترام بگذاريد وبا آداب وروش پسنديده با آنها رفتار کنيد.(بحار 23/114)
پيامبر فرمود: خداي رحمت کند کسي را که در نيکوکاري و نيکي به فرزندش کمک کند سئوال شد چگونه فرزند خود را در نيکي کمک کند؟ فرمود: آنچه در توانايي کودک است و برايش ميسر است از او بپذيرد و آنچه انجام ندادنش براي کودک دشوار است از او نخواهد و او را به گناه وطغيان و کارهاي احمقانه وادار نکند.(کليني 6/50)
امام سجاد مي فرمايد:حق کودک تو بر تو اين است که بداني وجود او از توست و بد و خوب او در اين دنيا به تو ارتباط پيدا مي کند و بايد بداني که در سرپرستي او مسئوليت داري و مسئول هستي که او را به بهترين وجه تربيت کني و بر عهده توست که او را به خداوند بزرگ راهنمايي کني.(مکارم الاخلاق 233)
هم چنين اسلام بررعايت عدالت و مساورات با فرزندان تأکيد مي کند از رسول خدا ـ صلى الله عليه وآله و سلم ـ روايت است كه حضرت مردى را ديد كه دو پسر داشت، يكى را بوسيد و ديگرى را نبوسيد. فرمود: «فَهَلاّ ساوَيْتَ بَيْنَهُما؟» «چرا مساوات را ميان آنان رعايت نكردى؟!»
البته سفارش اسلام و تأکيد او بر ابراز محبت و عواطف نسبت به دختر بيشتر است چنانکه پيامبر فرمود: کسي که به بازار وارد شود و براي خانواده خود هديه اي بخرد ثواب کسي را دارد که به نيازمندان هديه ميدهد او بايد به دختران قبل از پسران هديه دهد زيرا کسي که دخترش را شاد کند ثواب آزاد کردن بنده اي از فرزندان اسماعيل را مي برد .(وسايل الشيعه 15/100)
البته فرزندسالاري در اسلام ممنوع است افراط در ابراز محبت به فرزندان مورد قبول نيست (فريد تنکابني الحديث 1/301) هم چنين تنبيه مانند قهر کردن با کودکان که به مدت طولاني نيز نباشد پذيرفته شده است (همان/2/348) اسلام تنبيه بدني را براي تربيت و به خصوص براي تربيت کودکان روشي حکيمانه نمي داند. مردي به حضرت علي ع از رفتار ناپسند فرزند خود شکايت کردحضرت فرمود: او را نزن بلکه از او قهر کن و قهرت را طول نده .(مجلسي 23/114) البته بايد کودک را از همان کودکي با سختي ها در حد توان خود آشنا نمود تا بتواند در بزرگي در برابر مشکلات صبور باشد .امام کاظم ع مي فرمايند:خوب است کودک در خردسالي بدهکار شود (با سختي ها ومشکلات اجتناب ناپذير زندگي که تاوان زندگي است آشنا شود) تا در بزرگي بردبار و صبور باشد. (حرعاملي/وسايل الشيعه 15 /198)
خشونت ورزي نسبت به کودکان وزدن آنها نهي شده است به گونه اي که گفته شده خداوند براي چيزي به مانند ظلم در حق کودکان و زنان خشمگين نمي شود.(حرعاملي وسال الشيعه /15/202)
رسول خدا (ص) فرموده اند: «فرزندان خود را به سه خصلت تربيت كنيد: محبت پيامبرتان و محبت خاندان او و قرائت قرآن». شك نيست كه هر سني مقتضايي براي خودش دارد و بايد طبق آن برنامه ريزي كرد.
علي ع فرمود:آداب ورسوم زمان خود را با فشار وزور به فرزندان خويش تحميل نکنيد زيرا آنان براي زماني غير از زمان شما آفريده شده اند.(شرح ابن الحديد 20/267)

حقوق والدين :
 

آنقدر حقوق والدين برفرزندان در اسلام اهميت دارد که خداي متعال احسان وشکر از پدر و مادر را در رديف شکر و بندگي خود دانسته است (خدا را بپرستيد وبه او شرک نورزيد و به پدر ومادر احسان کنيد نسا/36)يا وان اشکرلي ولوالديک (لقمان 14).بنابراين سفارشهايي زيادي در مورد پدر ومادر ورعايت حقوق آنها دراسلام شده است .البته از ميان پدر و مادر ، مادر اولويت بيشتري نسبت به پدر دارد انسان را درباره پدر ومادرش توصيه نموديم (بويژه که مادرش با ضعف وزحمت طاقت فرسا او را در رحم خود پروراند و در دوسال او را شير داد که مرا و پدر و مادرتان را شکر و سپاس گزاريد.(همان)

مصاديق حقوق والدين
 

احسان رفتاري وگفتاري
وپروردگار تو فرمان موکد داد که جز او را نپرستيد و به پدر ومادر احسان کنيد وچون به پيري رسيدند با ايشان با درشتي ودور از ادب سخن مگوي بلکه سخنان تو با آنها آميخته با احترام باشد واز روي لطف ورأفت در برابر آن دو تواضع کن و دعاگويشان باشد و بگو پروردگار من والدين مرا مورد لطف خود قرار ده چنانکه از کوچکي مرا پرورش دادند (اسراء23و24)
سفارش به پدر و مادر واحسان نمودن به آنها بويژه در هنگام پيري که دروان افول آنهاست از حقوق والدين بر فرزندانشان است. مسلم است که هنگام پيري اطرافيان نمي توانند آنان را تحمل کنند و در بسياري موارد ممکن است فرزند اوقات تلخي يا کم حوصلگي واظهار خستگي نمايد اما قرآن مجيد تأکيد مي کند که در اين موقع فرزند نبايد اظهار خستگي نمايد وآخ نگويد و طوري نباشد که پدر و مادر پير او احساس کنند که فرزندشان از خدمت کردن به آنان خسته شده است لذا مي فرمايد با درشتي با آنان سخن مگوي.اسرا ء23.
احسان مالي
بر شما اين وظيفه نوشته شده است که هريک از شما به هنگامي که مرگش فرا رسيد اگر بعد از خود مالي بر جاي نهاده چيزي از آن را براي والدين و نزديکان خود به گونه اي خوب وصيت کند .(بقره180)
خداوند در اين آيه دستور مي دهد که فرزند هنگام مرگ با وصيت ،بخشي از اموال خود را به آنان اختصاص دهد البته اين دستور مستحب است .
يا در آيه ديگر مي فرمايد : از تو مي پرسند در چه راهي مال خود را صرف کنيم بگو آنچه را صرف مي کنيد در گام اول براي والدين باشد ونزديکان و خويشان.(همان215)لذا اگر پدر و مادر نيازمند باشند لازم است در درجه اول به آنان کمک نمود.
بنابراين طبق نظر اسلام رعايت حقوق پدر و مادر چه در حياتشان وچه پس از آن از اهميت فوق العاده اي برخورداراست.(حرعاملي 15/216)

حقوق فرزندان نسبت به يکديگر:
 

فرزندان نيز نسبت به هم داراي حقوقي هستند که اسلام از اين حق به عنوان يکي از مصاديق صله رحم تعبير مي کند که بايد با هم رابطه داشته از حال هم با خبر بوده وبه يکديگر کمک کنند در قرآن کريم بارها درباره خويشاوندان سفارش شده است و از قطع رحم اکيدا نهي گرديده و برادر و خواهر بعد از پدر و مادر و فرزند، نزديک ترين خويشاوندان مي باشند و رابطه اجتماعي در ميان آنان طبيعي و از ساير رابطه ها استوارتر و ريشه دارتر است. وظيفه برادران و خواهران است که اتصال نسبي خود را ترک نکنند و به تعاون پرداخته تا آن جا که ممکن است به هم ديگر ياري دهند و در روز نيازمندي از همديگر دست گيري کنند، بزرگ تران نسبت به کوچک تران مهربان و دل سوز باشند، کوچک تران نيز نسبت به بزرگان احترام نمايند.
2- الف -2- عدم حفظ سلسله مراتب در خانواده
خانواده نيز مانند بقيه سيستم ها بايد داراي مراتبي باشد ازجمله مديريت خانواده بايد مشخص شود نقش ساير اعضا نسبت به مدير حفظ گردد و جايگاه و مرتبه هريک از اعضا مشخص باشد. درتعاليم اسلام مديريت خانواده به عهده والدين است پيروي و همراهي با والدين لازم است و نافرماني از آنها فقط در صورت اصرار آنها بر گناه و شرك به خداوند مجاز مي باشد و البته حتي در اين صورت نيز برخورد مناسب و مودبانه با والدين ضروري است (لقمان /15)تاجايي مسئله متابعت و اطاعت از والدين به عنوان مدير خانواده ضروي است كه در برخي روايات اشاره مي كند به اينكه رضايت خدا منوط به رضايت والدين و ناخشنودي آنها از فرزند موجب خشم وغضب خداوند مي گردد. (رضي الرب في رضي الوالدين وسخط الرب في سخط الوالدين )(مستدرک الوسائل 15/175)لذا اگر مديريت والدين كه نقش محوري خانواد را بر عهده دارند ضعيف گردد خانواده دچار هرج ومرج شده وانسجام لازم خود را از دست خواهد داد. لذاست که پيامبر اسلام دعا مي فرمايد که خدايا به تو پناه مي برم از فرزندي که خدايم باشد .(مجلسي:بحارالانوار :86/186)
اما از ميان والدين که مديريت خانواده را برعهده دارند نقش مرد در اين مديريت بيشتر است اسلام به مرد خانواده به عنوان سرپرست يک خانواده نگاه مي کند بدليل آنکه وظيفه مرد است که مخارج خانواده را تأمين کند و هم چنين به لحاظ طبيعتش اقتدار و تسلط بيشتري نسبت به زن در مديريت دارد بنابراين قرآن مي فرمايد: مردان سرپرست زنان اند بدليل آنکه خداوند برخي را نسبت به بعضي ديگر برتري داده است و بدليل آنکه عهده دار تأمين معيشت خانواده هستند .(نساء/34)
لذا حتي زن نيز بايد از مرد تبعيت کند چنانکه يکي از حقوق مرد آن بود که زنش از او اطاعت کند رسولخدا فرمود: حقوق شوهر بر عهده همسر آن است که از او اطاعت کند در مقابلش نافرماني نکند صدقه اي از اموال منزل بدون اجازه او ندهد روزه مستحبي فقط با اجازه او بگيرد از منزل بدون اجازه شوهر خارج نشود. از ايشان سئوال شد چه کسي بزرگترين حق را برعهده زن دارد فرمود: همسرش .(وسايل الشيعه: 14/112)
البته طبيعت زن نيز اين اقتضا را دارد که بدنبال تکيه گاه مي گردد و اصولا زن خانواده دوست دارد مردش صاحب قدرت و اقتدار باشد تا بتواند به او تکيه کند طبيعت زن خلاف آن است که تکيه گاه باشد درحديث است که : زن ريحانه است وقهرمان وسلطه گر نيست .(بحار: ج103، ص 253)لذا روحيه عاطفي واحساسش به او اجازه نمي دهد که قدرت خانواده را بدست بگيرد .به همين خاطر است که حضرت علي ع در يک روايتي فرمود: اگر زن تو را صاحب اقتدار ببيند بهتر است از آنکه تو را به حال شکستگي وضعف بنگرد. (وسايل الشيعه: 14/120)
از سوي ديگر اين رياست ومديريت به خاطر ثبات ومصلحت خانواده به مرد داده شده است وامتياز و حق فردي براي شوهر محسوب نمي شود .و مرد حق ندارد از اين قدرت به نفع منافع شخصي خود و يا بر خلاف مصلحت خانواده به شکل تحکم و اجبار سوء استفاده نمايد.
نکته ديگر آن است که اسلام نگرش مردسالاري يا پدرسالاري را نفي نموده است اينطور نيست که رياست خانواده به عهده مرد باشد و به صورت تحکم وديکتاتور مآبانه بخواهد خانواده را اداره کند بلکه اصل مشورت در خانواده مورد پذيرش اسلام است قرآن مي فرمايد وعاشروهن بالمعروف) بازنانتان نيکو معاشرت کنيد.(نساء:19)
بنابراين پدر ومادر هردو نقش مديريتي خانواده را برعهده دارند مادر جايگاه مهروعاطفه را در خانواده پر مي کند و پدر مظهر اقتدار خانواده است فرزندان در درجه اول همه بايد از پدر و مادر متابعت کنند ودر درجه دوم فرزندان و همسر خانواده (در برخي جهات) از پدر و شوهر تبعيت مي کنند.
2- الف -3- عدم رعايت مرزها :
مرز در خانواده يعني آنکه هريک از افراد يک فاصله روانشناختي با ديگري دارد بين زن وشوهر به عنوان پدر ومادر يک مرزي وجود دارد که هيچ کس حتي فرزندان خانواده حق ورود به اين مرز را ندارند فرزندان خانواده نيز براي خود مرزي دارند که هيچ يک از فرزندان ووالدين حق ورود به آن را ندارند هم چنين خود خانواده نيز به عنوان يک سيستم مرزي دارد که افراد غريبه حق ورود به آن را ندارند .
پس مي توان گفت دو نوع مرز در خانواده وجود دارد : الف: مرزهاي درون خانواده که داراي دو زير منظومه والدين و فرزندان است ب- مرز خانواده با اجتماع
الف: مرزهاي درون خانواده
1-زير منظومه والدين
اين زير منظومه بايد در خانه اتاق يا محلي مخصوص به خود داشته باشد واعضاي ديگر خانواده در ساعات معيني از روز بدون اجازه وارد اين حريم نشوند:قرآن خطاب به مومنين مي فرمايد : کودکان شما چه به سن بلوغ رسيده باشند وچه نرسيده باشند سه بار در روز بايد از شما کسب اجازه کنند پس از نماز صبح ونيمروز وبعد از نماز عشاءاين سه وقت خصوصي براي شماست در غير اين سه وقت گناهي بر شما وبر آنان نيست بر گرد يکديگر بچرخيد وبا هم معاشرت کنيد ..(نور 58)
اين فضاي رواني خصوصي زن و شوهر براي حل مشکلات شخصيشان وحصول حمايت عاطفي آنها از يکديگر بسيار ضروري است .
2-زير منظومه فرزندان
از نظر تعاليم اسلام فرزندان وقتي به حالت مميزي رسيدند بايد بسترشان از پدر ومادر وهم چنين از يکديگر جداشود .(وسايل الشيعه: 14/171)هم چنين نوع روابط خواهر وبرادر وهم چنين پدر ومادر با هريک از فرزندان به خصوص در سنين نوجواني که سن بروز غرايز جنسي است بايد مراعات گردد (همان/152)
ب-مرز خانواده با اجتماع :
در اسلام خانواده نهادي است مجزا از ساير نهادهاي اجتماع که براي خود احرام و تقدسي دارد که هريک از اعضاي جامعه بايد آن را رعايت کنند.
خروج زن از خانه اگر براي عبادت واجبي مثل حج نباشد بايد با اجازه شوهرش صورت بگيرد هم چنين پدر تا بلوغ بر فرزندان ولايت دارد و رفت و آمد فرزندان بايد تحت کنترل او باشد از سوي ديگر مرد خانواده بايد مراقب ورود افرادي باشد که از لحاظ اخلاقي قابل اعتماد نيستند.(نهج البلاغه 39)
هم چنين هرفردي که خواست وارد خانواده شود بايد با اجازه وهماهنگي اهل آن خانه باشد .قرآن خطاب به مومنين مي فرمايد : به خانه هايي که خانه شما نيست وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام کنيد و...و اگر به شما گفته شد بازگرديد باز گرديد اين براي شما پاکيزه تر است.(نور27و28)حتي ورود به خانه فرزند ويا پدر ومادر هم طبق توصيه رسولخدا مناسب است با اجازه باشد .(کافي 5/528)
هم چنين اسلام تعاليمي را به مومنين دستور مي دهد تا با مراعات آنها حريم خانه و خانواده حفظ گشته و از هرگونه آسيب و خطري محافظت گردد از جمله بحث محرم ونا محرمي را مطرح مي کند روابط زن و مرد نامحرم بايد در چارچوب شرع و با قيود شرعي باشد لذا اسلام مسئله حجاب را وضع مي کند.حجاب زنان از مسائل مهم در سلامت وکارايي خانواده هاست.در آيات قرآن روي اين مسئله بسيار تأکيد مي کند.(اي پيامبر به زنان مومن بگو چشمهاي خود را از نگاه هوس آلود فرو گيرند ودامان خويش را حفظ کنند وزينت خود را جز آن مقدار که نمايان است آشکار نکنند و اطراف روسري هاي خود را برسينه افکنند وزينت خود را آشکار نسازند مگر براي شوهرانشان ومحارم ديگر .(نور 31)در آيه ديگر مي فرمايد : اي پيامبر به همسران ودخترانت وزنان مومن بگو با روسري هاي بلند خود را بپوشانند اين بهتر است تا اينکه شناخته شوند ومورد آزار قرار گيرند.(احزاب 59)
براساس تعاليم اسلام بر زنان لازم است همه بدن خود را غير از صورت و دستها از مچ تا انگشتان بپوشاند. اين دستورات همه اش به خاطر حفظ سلامت فردي وخانوادگي است. از سوي ديگر اسلام براي نگاهها وشيوه سخن گفتن مرد وزن نامحرم مرزها وحدودي قائل شده است به زنان توصيه مي کند که با صوت نازک وتحريک آميز سخن نگويند (احزاب 32)ودر حد لزوم عرفي با مردان نامحرم سخن بگويند.وسايل الشيعه 14/143)

2- ب: مشکلاتي که سبب وجود آن بيرون از خانواده مي باشد .
 

يکي از عمده ترين مشکلات خانواده ها که مي توان گفت خود هيچ نقشي در بروز آن ندارند روابط خويشاوندي وفاميلي است گرچه در اسلام اين روابط بسيار مورد تأکيد واهميت است اما رعايت نکردن بعضي از نکات ،خود ايجاد آسيب مي کند که در زير به بعضي از آنها اشاره مي کنيم :
1-دخالتهاي بي مورد ومضر اطرافيان در زندگي زوجين :گرچه حمايتهاي مالي ومعنوي اطرافيان مورد قبول و پسنديده است اما اين حمايتها نبايد خود موجب دخالت در زندگي خانواده ها ويا تحميل نظريات خود به آنها شود .لذا در روايات معصومين است که بالاترين صله رحم آزار نرساندن به خويشان است.(کافي: 3/222)
2-چشم و هم چشمي : شايد بتوان گفت درصد بسياري از اختلافات خانوادگي همين چشم وهم چشمي هايي است که اعضاي خانواده در امور مادي نسبت به همديگر دارند ..اسلام همگان را به دوري از تجمل گرايي و اسراف دعوت مي کند (حديد :20)
3- بروز گناهان در مجامع خانوادگي : در مجالس خانوادگي که شايد در برخي از آنها گناهاني وجود داشته باشد خود ممکن است خانواده ها را درگير در گناه کند ومشکلاتي را براي آنها فراهم کند وآرامش را از خانواده واعضاي آن سلب نمايد.لذا قرآن دستور مي دهد که بايد دوستي خدا ووظايف الهي مقدم بر روابط خانوادگي باشد (توبه: 24)
4-تمسخر و عيب جويي نمودن از يکديگر: در مجالس خانوادگي ممکن است افراد به غيبت يا عيب جويي از يکديگر بپردازند که اين رفتارها خود آرامش را از خانواده ها سلب مي کند . همه اين رفتارها در اسلام به شدت مذمت شده و عواقب اخروي ودنيوي در پي دارد.(حجرات: 11)
5-اتفاقات وحوادثي که براي اطرافيان بوجود مي آيد
ممکن است اتفاقي يا حادثه اي براي اطرافيان (پدر مادر خواهر و برادر ) هر يک از زوجين بوجود آيد که آرامش آنها را ازبين ببرد که در اين صورت توصيه اسلام به صبر وبردباري و يا تغافل وناديده انگاري است.(نهج البلاغه حکمت:414)

عوامل آرامش در خانواده
 

گرچه رعايت همه عوامل فوق خود مي تواند بخشي از ايجاد آرامش در خانوده ها باشد اما عوامل ديگري نيز وجود دارد که مي تواند باعث ايجاد آرامش گردد از جمله اين عوامل مي توان به موارد زير اشاره نمود:

1-اعتقادات وباورهاي اصيل اسلامي :
 

اگر اعضاي خانواده به خصوص پدر ومادر که نقش مدير ورهبر خانواده را بر عهده دارند چنين اعتقاداتي را داشته باشند بدون شک آرامش در خانواده ها ايجاد شده و از بين نمي رود. از جمله مهمترين اين اعتقادات تسليم ورضا به مقدارت الهي .اعتقاد به رحمت گسترده ورزاق بودن خدا.اعتقاد به معاد وزندگي پس از مرگ.اعتقاد به امامت اهل بيت که همراه با توسل وزيارت قبور آنها انسان احساس آرامش مي کند .آري زن وشوهري که راضي به مقدرات الهي اند وبا توکل برخدا امور خود را به او واگذار مي کنند چه جاي نگراني و تزلزلي در زندگي خود احساس مي کنند توکل برخدا روزنه اميدي در برابر افراد مي گشايد وگاه مشکلات را از راههايي که افراد گمان نمي برند حل مي کند البته اعضاي خانواده به خصوص زن وشوهر مي توانند يکديگر را توصيه به توکل نمايند در روايتي است که شخصي خدمت رسولخدا رسيد وعررضه داشت همسرم مرا دعوت به توکل به خدا مي کند پيامبر آن زن را تحسين نموده وفرمودند ثواب او نصف ثواب شهيد است .(حرعاملي 14/17)

2-رعايت توصيه اخلاقي :
 

اسلام هر يک از زن وشوهر را دعوت به يک مجموعه از توصيه هاي اخلاقي مي کند که با رعايت آنها زندگي سالم وآرامش بخشي را خواهند داشت.به مواردي از آن اشاره مي کنيم :
1-صداقت:مرد و زن بايد نسبت به همديگر صادق باشند و انگيزه و قصدي مغاير با گفتار ورفتارشان نباشد درصورتي که صداقت در خانواده حاکم نباشد خانواده دچار آشفتگي شده و فضاي خانواده به بي اعتمادي وبدبيني کشانده مي شود .لذا اسلام تأکيد بر پرهيز از دروغ نموده تا فضاي خانواده فضاي آکنده از اعتماد وصداقت باشد.(بحار:254)
2-خوش بيني :يکي از مسائلي که اسلام بر روي آن تأکيد مي کندخوش بيني است .خوش بيني سه وجه مي تواند داشته باشد نسبت به خداوند نسبت به وقايع وحوادث زندگي و خوش بيني اعضا نسبت به يکديگر خوشبيني نسبت به خداوند که از آن تعبير به حسن ظن به خدا مي شود بر زندگي خانوادگي مي تواند بسيار موثر باشد از بزرگترين گناهان که موجب نااميدي واضطراب مي گردد سوءظن به خداست (متقي هندي ح5849)در روايات است که خداوند نزد گمان بنده مومن خود مي باشد يعني اگر کسي به خداوند گماني نيکو داشت خداوند نيز مطابق گمان او شرايط را برايش فراهم مي کند.(کليني 2/72)
خوشبيني نسبت به وقايع و رويدادهاي زندگي مي تواند افراد را در مقابل مشکلات وسختي ها ايمن کند. امام صادق مي فرمايند: تأثير فال بد به خودت بستگي دارد اگر آن را آسان بگيري آسان مي شود واگر سخت بگيري سخت مي شود واگر آن را به چيزي نگيري چيزي نخواهد بود .(ميزان الحکمه 3868)انساني که معتقد به قدر الهي است مي داند اگر امر خير يا شري براي او پيشامد نمود به مصلحتش بوده است ونه در شادي ونه در غم به خويشتن تکيه نمي کند.پيغمبر فرمود: خداوند هيچ قضاي شاد يا غمگيني بر مومن جاري نمي سازد مگر آنکه خيرش در آن است اگر بلايش دهد کفاره گناهانش باشد و اگر عطا کند و گرامي اش دارد به او بخشش کرده است. (تحف العقول:ص 47)
وخوش بيني نسبت به اعضاي خانواده: هيچ يک از افراد حق ندارند نسبت به هم بدبين باشند البته پديدآيي اين حالت نيازمند مقدماتي است وآن اينکه هر دو در رابطه با هم صداقت داشته باشند وهم چنين شناخت کافي ولازم را نسبت به هم داشته باشند. امام علي ع مي فرمايند: خوش بيني مايه آسايش دل وسلامت دين است (ميزان الحکمه.3912 )يا خوش بيني اندوه را مي کاهد (همان3913) روايات متعددي در اين زمينه وجود دارد که به بخشي از آنها اشاره مي نماييم:
امام علي علي ع فرمود:شايسته نيست به سخني که از دهان کسي خارج شد گمان بد ببري چراکه براي آن برداشت نيکويي مي توان داشت .(نهج البلاغه حکمت:360)
پيامبر ص مي فرمايند:براي گفتار وکرداري که از برادرت سر مي زند عذري بجوي واگر نيافتي عذري بتراش(ميزان الحکمه 3910)
در حديثي ديگر مي فرمايند:رفتار برادرت را به بهترين وجه حمل کن تا زماني که کاري از او سرزند که راه توجيه را برتو ببندد وهيچ گاه به سخني که از دهان برادرت بيرون آيد تا وقتي براي آن محمل خوبي مي يابي گمان بد مبر(همان 3911)
انسان بدبين زندگي را به کام خويش وحتي اطرافيانش تلخ مي کند خودش را از نظر وتوجه ديگران دور مي کند ميان خود وديگران ديواري از بي اعتمادي وسدي در برابر ارتباط موثر قرار مي دهد.
1- قناعت
انسان قانع همان انساني است كه به آنچه دارد اكتفا مي كند واز حرص وطمع خودداري مي نمايد البته معناي اين حرف نيز آن نيست كه انسان در تلاش وكوشش براي توسعه زندگي خويش فرو گذاري نمايد كه دقيقا خلاف سيره معصومين عليهم السلام است آنچه مهم است آنكه در هرزماني هرچه داريم به همان فكر كنيم نه به بيشتر از آن .به هر چه داريم اكتفا كنيم .نه در تخيلات خويش آنچه را داريم بي ارزش بشماريم.به عبارت ديگر به داشته هاي خود توجه كنيم اگر به داشته هاي خود وبه نعمت هايي كه خداوند به ما عطا فرموده است توجه كنيم هميشه از داشتن زندگي خويش راضي بوده وخوشحال هستيم. ونعمت هاي پروردگارت را بازگو کن(فجر/11)هم چنين قناعت سبب عزت نفس مي گردد امام علي ع فرمود: قانع باش تا عزيز گردي.(نامه 30.نهج البلاغه)
4-صبر : صبر نيز يکي از عوامل آرامش خانواده ها به شمار مي رود زيرا چه بسا خانواده اي با مشکلي مواجه شده مثلا دچارناکامي يا مصيبت ويا رفتارهاي نامناسب ديگران گشته است که عامل صبر مي تواند خانوده را به پناهگاه آرامش سوق دهد .لذا در روايات توصيه به صبر شده است .(من صبر خفت محنته :غررالحکم 577)
5- حلم
حلم يعني انسان با وجود قدرتي كه دارد اما بزرگواري مي كند وطرف مقابل خود را مي بخشد واز او مي گذرد (جامع السعادات:فصل حلم)
ق آن با تحمل آن است كه در تحمل نمودن -كه البته تحمل ،منفي وآثار سويي بر روان انسان مي گذارد- آن است كه انسان توانايي برخورد با شخص را ندارد ويا اگردارد از او نمي گذرد واو را تحمل مي كند اما درحلم همانطور كه گفته شد گويي شخص اصلا رفتار طرف مقابلش را ناديده گرفته است وخود را به نديدن وغفلت مي زند.وچيزي از رفتار او در دل خويش بر نمي گيرد وكاملا از او مي گذرد چنين صفتي بسيار مورد تأكيد روايات ماست ونه تنها اثرمنفي ندارد بلكه اثرات مثبت براي خود شخص وطرف مقابلش دارد.

روش هاي داراي حلم شدن:
 

1-تغافل: اگر در مقابل شما كسي عملي را انجام داد وشما را ناراحت نمود رفتار او را ناديده بگيريد گويي اصلا رفتار او را نديده ايد .امام علي ع مي فرمايند::از بهترين رفتارهاي شخص بزرگوار ناديده گرفتن چيزي از خطاهاي مردم است كه مي داند.(ميزان الحکمه 4845)
امام صادق ع فرمود: درستي وضع زندگي اجتماعي ومعاشرت ،پيمانه پري است كه دوسوم آن توجه وهشياري است ويك سومش چشم پوشي.(همان4846)
2-خود را به حلم زدن :انساني كه حلم براي او دشوار است مي تواند خود را به حلم بزند يعني تظاهر به حلم داشتن بنمايد واين كار رابارها تكرار کند تا عادتش شود كه حليم باشد.امام علي ع فرمود: اگر بردبار نيستي خويشتن را بردبار جلوه ده زيرا كمتر كسي است كه خود را شبيه گروهي كند وسرانجام يكي از آنان نشود.(همان1743)
6- ارتباط مناسب داشتن بايکديگر
روابط ما با يکديگر شامل دودسته از روابط کلامي وغير کلامي مي شود.در روابط کلامي توصيه شده است که يکديگر را با بهترين نامي که دوست داريد صدا بزنيد.(کافي 2/643)ابراز محبت ودوستي نسبت به همسر (وسايل الشيعه 14/10)سپاس گزاري اعضاي خانواده از يکديگر (لقمان 14وسايل الشيعه 14/115)
در روابط غير کلامي حسن خلق از مهمترين ويژگيهاي اعضاي خانواده به خصوص شوهر است (کافي2/107) نگاه مهربانانه زن وشوهر با يکديگر موجب نشاط آنان مي گردد (وسايل الشيعه 14/37) نگاه به والدين از روي لطف عبادت به شمارمي رود.(همان15/205) فروتني اعضا نسبت به هم به خصوص فرزندان نسبت به والدين وزن نسبت به شوهر خود سفارش شده است. لذا بدترين رفتار زنان تکبر در برابر شوهر به شمار مي رود. (وسايل الشيعه 14/14و15)آراستگي ظاهري افراد(به خصوص زن وشوهر) نيز مورد توجه قرار گرفته است (همان) حضور در کنار هم اعضاي خانواده نيز باعث گستردگي رحمت وآمرزش خداوند بر اهل آن خانه شده (وسايل الشيعه 16/422)و ارزش آن از اعتکاف وعبادت در مسجد مدينه نزد خدا محبوب تر دانسته شده است.(آثارالصادقين 15/293)

راهکارهاي اسلام براي درمان مشکلات خانواده
 

بدون شک خانواده ممکن است دچار مشکلات وآسيب هايي گردد اسلام چه راهکاري را براي مقابله وحل اين مشکلات پيش بيني نموده .
البته هميشه پيشگيري بهتر از درمان است واگر تمام نکاتي که گفته شد مراعات گردد قطعا مشکلي پيش نخواهد آمد وخانواده هميشه درکمال آرامش مي باشد .در اين باره اسلام اصولي را پيشنهاد مي کند تا خانواده مشکلش حل شده دوباره آرامش به آنها برگردد.
1-اصل مشاوره : بهترين راه براي حل مشکلات مشاوره زن وشوهر است لذا همفکري صميمانه و همدلي داشتن زن وشوهر با يکديگر مي تواند بسياري از مشکلات را حل نمايد مثلا يکي از مسائلي که مي تواند مورد اختلاف آنها باشد مسئله شير دادن فرزند است که قرآن دستور مي دهد اين مسئله را با مشاوره همديگر حل کنند.(بقره233)
2- اصل حکميت:اگر اختلاف در خانواده شدت بگيرد وزن ومرد با هم ناسازگار باشند و وضعيت آنها حاد شد قرآن دستور به حکم قرار دادن بين آنها مي کند تا بواسطه دخالت صحيح ديگران مشکل آنها حل شده وآرامش به خانواده برگردد (نساء/35)قرآن مي فرمايد اگر قهر ودشمني ميان زوجين پيش آمد يک نفر از خانواده مرد ويک نفر از خانواده زن را حکم قرار دهيد .
3-جدايي زن وشوهر: آخرين مرحله اي که اسلام براي حل مشکل خانواده پيشنهاد مي کند مسئله طلاق وجدايي است البته روايات اين عمل را بسيار زشت وقبيح شمرده اند اما به عنوان آخرين مرحله از احکام الهي شمرده شده است پيامبر اکرم (ص)فرمود: جبرييل پيوسته مرا درباره زن سفارش مي کرد تا جايي که گمان بردم طلاق او جايز نيست مگر در صورت ثابت شدن فحشا.(بحار 103/253)اما در شرايطي که ادامه زندگي موجب ضرر است اسلام اين حکم را وضع نموده است .(بقره 299)
منابع و مآخذ
1- قرآن کريم :ترجمه بهاءالدين خرمشاهي،تهران :نشر نيلوفر،1374
2-نهج البلاغه،ترجمه محمد جعفر امامي ومحمد رضا آشتياني،قم :مدرسه اميرالمومنين 1375
3-آمدي،عبدالواحد،غررالحکم ودرر الکلم ،قم دفتر تبليغات اسلامي 1366
4-باركر،فيليپ ،خانواده درماني پايه ترجمه محسن دهقاني تهران:نشر رشد 1375ش
5-الحرالعاملي، 1403 محمد بن حسن ،وسايل الشيعه تحقيق عبدالرحيم رباني شيرازي ،بيروت :داراحياءالتراث العربي 1991م
6-خداپناهي،محمد کريم ،روان شناسي فيزيولوژيک ،تهران :سمت ،1386ش
7-سالاري فر ،مرزها در خانواده از ديدگاه اسلام ومکتب ساخت نگر ،فصلنامه حوزه ودانشگاه ،1381ش
8-سالاري فر ،خانواده در نگرش اسلام وروان شناسي،تهران :سمت 1384ش
9-ستير ،ويرجينيا،آدم سازي در روان شناسي خانواده ،ترجمه بهروز بيرشک ،تهران :انتشارات رشد 1370 ش
10-سيوطي،جلال الدين ، الدرامنثور،قم :نشرمکتبه آيه الله المرعشي النجفي،1404 ق
طبرسي ،ابونصرحسن بن فضل،مکارم الاخلاق ،قم :منشورات الرضي،1972م
11-فريد تنکابني ،مرتضي ،الحديث،تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامي،1374ش
11-کليني ،محمد بن يعقوب ،اصول کافي ترجمه سيد جواد مصطفوي تهران نشر فرهنگ اهل بيت ع کافي
12-متقي هندي،علاءالدين،المرشد الي کنزالعمال في سنن الاقوال والافعال،بيروت ،موسسه الرساله ،1409ق
13-مجلسي ،محمد باقر ،بحارالانوار ،بيروت :موسسه الوفاء 1983م
14-محمدي ري شهري ،ميزان الحکمه ،ترجمه حميدرضا شيخي ،قم:دارالحديث ،1379ش
15-مطهري،مرتضي ،اخلاق جنسي در اسلام وجهان غرب،دفتر انتشارات اسلامي ،1359ش
16-مينوچين ،سالوادور،خانواده وخانواده درماني ترجمه باقر ثنايي تهران :نشر امير کبير1375ش
17-نراقي ،ملامهدي ،جامع السعادات ،نجف :مطبعه لنجف الاشرف ،1963م
18-نوري طبرسي ،حسين ،مستدرک الوساسل ومستنبط المسائل ،بيروت : نشر موسسه آل البيت لاحياءالتراث ،1988م

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image