چوگان که ورزشي مفرح و سودمند است يکي ديگر از فنون سوارکاري ميباشد. مبتکر چوگانبازي، ايرانيان هستند، اما اطلاعي از تاريخ دقيق شروع آن وجود ندارد.
چوگان که ورزشي مفرح و سودمند است يکي ديگر از فنون سوارکاري ميباشد. مبتکر چوگانبازي، ايرانيان هستند، اما اطلاعي از تاريخ دقيق شروع آن وجود ندارد.
در شاهنامه فردوسي در چندين جا وصف چوگان به طور مفصل آمده است، که از جمله، بازي بين ايرانيان به فرماندهي ايرانيان به فرماندهي سياوش و تورانيان به فرماندهي افراسياب ميباشد.
گزنفون بازي گوي و چوگان را اينطور شرح ميدهد:
«در دو انتهاي ميدان وسيعي، دو دروازه از ميله هاي سنگي درست مي کرده و دو دسته 15 تا 20 نفري مشغول بازي ميشدند و هر دسته که گوي را با چوگان از دروازه دسته ديگر خارج ميساخت برنده به شمار ميآمد. اين بازي از لحاظ نشانهگيري و نشانهزني و فائق آمدن بر حريف و پايداري و تلاش و دفاع از حدود دروازه خود از لحاظ چابکسواري و خم و راست شدن در حين تاخت و هنگام بازي داراي نتايج روحي، تربيتي و فوايد جسمي و ورزشي فراوان بوده است.»
نقل ميکنند که داريوش سوم، گوي و چوگان را براي اسکندر مقدوني فرستاد، با اين مقصود که او بايد به جاي مداخله در سياست، به بازي گوي و چوگان بپردازد. اسکندر منظور شاه هخامنشي را فهميد و پاسخ داد که براي من زمين، گوي به شمار ميرود و خودم چوگان هستم...
اردوان پادشاه اشکاني، اردشير بابک ساساني را هنگامي که جوان بود، به دربار خود دعوت کرد. آنها يک روز به شکار، و روز بعد به ميدان چوگان رفتند.
بانوان درباري و دختران شاهان ساساني و بزرگان نيز به چوگان ميپرداختند. به طوري که خسرو پرويز و زن محبوبش، شيرين، در ساعات تفريح و فراغت چوگان بازي ميکردند. ميگويند جواني مدعي شد که فرزند اردشير بابکان است. اردشير بهترين دليل اثبات اين ادعا را در آن ديد که جوان را در بازي چوگان آزمايش کند. بازي چوگان ترتيب داده شد و جوان چنان مهارتي به خرج داد که اردشير خواهي نخواهي او را به فرزندي پذيرفت. او بعدها وليعهد اردشير شد و پس از اردشير به پادشاهي رسيد. او به نام شاهپور بزرگ در تاريخ معروف است.
عمر خيام شاعر عهد سلجوقي نيز به بازي چوگان اشاره ميکند.
ميگويند عبدالملک ساماني موقع بازي چوگان از اسب افتاد و جان باخت.
شاه عباس صفوي نيز به چوگان علاقه خاصي داشت و مردم را به اين بازي تشويق ميکرد. در زمان او اهالي مازندران و گرگان در چوگان مهارت خاصي داشتند. و در ميدان نقش جهان اصفهان هميشه بازي چوگان ترتيب داده ميشد.
به فرمان شاه عباس در شهر، ميدانها و محلهاي مناسبي براي چوگان و ديگر ورزشها احداث شد.
? «شاردن» جهانگرد معروف نوشته است:
«عاليقاپو يا عاليقاپي، نمونه خاص معماري عصر صفوي است و از همين عمارت بود که شاه صفوي مسابقههاي چوگان بازي، اسبسواري و جنگ حيوانات وحشي را در حضور هزاران رعيت خود تماشا ميکرد.»
? قاورينه راجع به عاليقاپو اينگونه مينويسد:
«رسم بر اين بود که تمام حضار، عاليقاپو (عاليقاپي) را سلام و تعظيم کنند و آن به خاطر سنگ مرمر سفيدي است که به شکل پشت الاغ، به جاي پله مورد استفاده است. ميگويند در قديم از عربستان موطن حضرت علي(ع) آوردهاند. هر وقت که شهريار جديدي تاجگذاري ميکند بايد از بالاي اين سنگ گام بردارد و اگر بر سبيل سهلانگاري پاي او به سنگ اصابت کند، چهار نگهبان که در آنجا آمادهاند، پادشاه را بر ميگردانند که آن کار را تکرار کند.»
? ته ونوت در مورد عاليقاپو مينويسد:
«پادشاه در نوروز، سفرا را حضور ميدهد و از آنجا بازي چوگان و مسابقه اسبسواري و جنگ حيوانات وحشي و سرگرميهاي عامه را که در پايين برگزار ميشود تماشا ميکند.»
نمونه دروازههاي چوگان در نقاط ديگري از ايران ديده شد که از جمله دو تير سنگي يکپارچه در شيراز بوده است، که هنوز در خيابان زند پابرجا و استوار است.
منبع:سايت پارس اسپورت/ن