|
تکبر
-(5 Body)
|
تکبر
Visitor
736
Category:
دنياي فن آوري
*تکبر، جهلي ست که به دانايي خود مي بالد! *تکبر، به جاي بزرگ بودن، خود را بزرگ ديدن است. *تکبر، فخر و مباهات است به هيچ. *تکبر، يعني انکار« دست بالاي دست بسيار است». *تکبر، دوست و يار ديرينه ي تمسخر است. *تکبر، نيش زبان را بهترين تفريح خود مي داند. *تکبر، يعني هميشه حق با من است. *تکبر، حيات خود را از اعتراض و انتقاد مي گيرد. *تکبر، نديدن مغز حقايق و داشتن بينشي سطحي ست. *تکبر، شديدترين نوع ناسپاسي از خالق است. *خاستگاه تکبر، ترس و وحشت است. *تکبر، پادشاه کاخ خيالي خود است و به خاطر نگاهباني مداوم *از اين کاخ، هميشه احساس خستگي مي کند. *بهترين نشانه ي متکبر، خشم زودهنگام اوست. *متکبر، بيش تر « بايد» به کار مي برد تا « شايد» و در سخنانش، « به نظر من» بيش تر است تا « به نظر مي آيد». *متکبر، هميشه چيزي براي مخالفت دارد؛ همان طور که چيزي براي موافقت ندارد! *متکبر، تحمل شنيدن سخنان و عقايد خود را از زبان ديگران ندارد! *بزرگ ترين ايراد متکبر، بي ايراد دانستن خود است. *متکبر، هيچ گاه شاد نيست، آخر، شادي نيز از او پايين تر است! *متکبر، هميشه فخر مي فروشد چون چيز ديگري براي فروش ندارد! *متکبر، براي بيان مقاصد خود، از زبان خاصي با ساختار تحقير، سود مي جويد. *متکبر، هميشه بر کرسي سوءظن مي نشيند. *متکبر، همه ي کارهاي خود را از روي لطف و کارهاي ديگران را از روي وظيفه مي بيند. *يکي از اشتغالات دائمي متکبر، عيب جويي ست چرا که او تنها مي تواند خود را در ديگران ببيند! *از آن جا که متکبر، در آسمان ها زندگي مي کند، هرگز زمينيان را نمي بيند! *همان تکبري که مانع سجده ي شيطان بر آدم شد، توانسته مانع مهر و شفقت متکبران بر هم نوعان خود شود. منابع: « کتاب کوچک اخلاق» « دکتر شاهرخ شاه پرويزي» نشريه شادکامي، شماره 72 /ع
|
|
|