جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
تأثير مثبت يا منفي دين در خوشبختي
-(5 Body) 
تأثير مثبت يا منفي دين در خوشبختي
Visitor 246
Category: دنياي فن آوري
اين مسئله بستگي به اين دارد که منظور ما از دين چيست، اگر منظور ما از دين چيزي است که مردم دنيا دارند و دين داري مي کنند يعني همان معابد و آدابشان، به اين معنا، درميان دينداران افراد زيادي هستند که مشکلات رواني دارند و بهداشت رواني شان مخدوش است.[1] از اين رو ، اين افراد با رواني مخدوش قادر به درک خوشبختي به طور کامل نيستند زيرا که در اين نوع از اديان تمامي جوانب زندگي در نظر گرفته نشده است و به همين خاطر است که متدينين به اين اديان خوشبختي را به طور کامل حس نمي کنند. و يا به توجه به همان تعبيري که دينشان از خوشبختي کرده است، خود را خوشبخت مي پندارند، در حالي که خوشبخت نيستند. با اين وجود هر چند دين با تعريف فوق، خوشبختي انسان را به طور کامل تأمين نمي کند، اما اعتقاد داشتن به نيرويي خارج از خود باعث آرامش، و کم شدن آثار اضطراب و افسردگي در زندگي مي شود.
بررسي هاي متعدد درآمريکاي شمالي و اروپا نشان مي دهد که افراد دين دار در مقايسه با غير مذهبي ها شادتر و خوشبخت تر هستند. و اين در شرايطي است که بعضي از نويسندگان مباحث خوشبختي، عکس اين مطلب را گمان کرده اند. به اعتقاد آنها مذهب شادي و خوشبختي را محدود مي کند و يا در نهايت ارتباطي با آن ندارد.
سازمان گالوپ روي گروه هاي مختلف مردم، چه آنهايي که از اعتقادات مذهبي ضعيف برخوردار بودند و چه اشخاصي که از معنويت مذهبي غني برخوردار بودند، بررسي نمود. معلوم شد افراد مذهبي دو برابر کساني که پايبند مذهب نبودند شاد هستند و احساس خوشبختي مي کنند.[2] همچنين يکي از مطالعات برگزيده اي که ارتباط عامل ديني و معنوي و بهداشت روان را در ميان آمريکاييان سياه پوست بررسي مي کند، حاکي از آن است که حضور در مراسم مذهبي سواي از ديانت پيشگي شخصي يا کثرت نماز و نيايش فردي به طور قاطع با کيفيت زندگي در ارتباط است.[3]
اما اگر تلقي ما از دين، ديني باشد که متناسب با وضعيت وجود انسان است. و مي توان يک تفسير از آيه «فاقم وجهک للدين حنيفاً فطره الله التي فطر الناس عليها» را، همين دين دانست. اصولاً دين و به خصوص دين کامل، براي انسان هايي که مي توانند ظرفيت بالا داشته باشند، متناسب با ساختار وجودي آنان است و مي تواند همه روابط آنان را سازمان دهد و آن رابطه اصلي او را که موجب کمال او مي شود، که همان مسئله محوري قرب به خداست، دنبال کند و همه روابط را در سايه آن معنا دار کند و همه آنچه را که مي تواند براي انسان اتفاق بيفتد سازمان بدهد.[4]
«دين به معناي پايبندي به مجموعه اي از باورها و بايدها و نبايدهاي منطقي و عقلاني که اساس آن مبتني بر ويژگي هاي و نيازهاي فطري انسان است، خود، اصلي ترين عامل تأمين بهداشت رواني و احساس خود شکوفايي و خود ارزشمندي و در نتيجه عامل احساس خوشبختي است. بديهي است بعضاً برداشت هاي نادرست ناقص و يا خرافي از دين و دينداري و دين مداري مي تواند مخل بهداشت روان شده و زمينه برخي از اختلالات و پريشاني هاي رواني را هم چون وسواس، اضطراب فزاينده و رگه هاي افسردگي فراهم آورد.»
در يک نگاه، بايدها و نبايدهاي ديني (اسلام)، مبتني است بر فطرت انساني و منطق و عقلانيت بشري. به عنوان مثال، در يک نگاه عملي و منطقي به مجموعه بايدها و نبايدهاي ارزشي، اين معنا را متوجه مي شويم که هر آنچه که به گونه اي در شيعه درکوتاه مدت و دراز مدت، در اندک و بسيار ، مضر رشد و تحول مطلوب زيستي، شناختي، رواني و اجتماعي انسان است، حرام مي باشد، و هر آنچه که عامل رشد مطلوب و متعال جسماني، شناختي و رواني و اجتماعي انسان است، حلال تلقي گرديده است. به سخن ديگر همه بايدها و نبايدهاي ديني مبتني بر فطرت پاک انساني و موازين عقل سليم استوار است.
همان است که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وسلم فرمودند:
«الدين هو العقل و العقل هو الدين» ؛
دين همان عقل است و عثل همان دين.
لذا پايبندي به ارزشهاي الهي و بايدها و نبايدهاي فطري و منطقي و عقلاني آموزه هاي ديني، تأمين گر سلامت روان و بهداشت ذهن و احساس خود شکوفايي همه انسان هاي خرد ورز و خردمند مي باشد.
نگاه روان شناختي و تربيتي به فلسفه احکام و ارزش هاي الهي مبين همين مهم است، که هدف ها و جهت ها در آموزه هاي ديني و بايسته ها و ناشايسته هاي ديني، آماده کننده مطلوب ترين بستر براي رشد و خودشکوفايي شخصيت و احساس خود ارزشمندي متدينين است، چرا که اول روانشناس، خالق وجود و جسم و جان، و روان آفرين است. در يک سخن هيچ انديشمند و روانشناس حاذقي در طول حيات حرفه اي خود نمي تواند به همه ويژگي هاي شخصيتي و نيازها و انگيزه هاي آشکار پنهان ذهني و رواني و نفساني آدم هاي مختلف در موقعيت ها و شرايط گوناگوني اشراف داشته باشد. همه اسرار خلقت در وجود آدمي نهفته است. اگر روانشناسان جهان بتوانند مباني روان شناختي آموزه ها و احکام الهي را به زيبايي درک نمايند، بلندترين گام را در حيات علمي خود برداشته اند.
دين داري آگاهانه و با معرفت، قوياً مي تواند کامل ترين شرايط بهداشت رواني را تأمين نمايد. متأسفانه در جهان امروز رويکردهاي محققان مختلف شرقي و غربي به مقوله دين و دين داري کاملاً متفاوت است. نگاه به معني و مفهوم دين از منظر غالب روان شناسان و محققان غربي در محدوده دروازه هاي کليسا و مراسم کليشه اي و برخي رفتارهاي شخصي خلاصه مي شود. در حالي که همه اديان الهي بر آنند تا سعادت و خوشبختي، يعني آرامش رواني و پايدار انسان ها را در دنيا و آخرت تأمين نمايند و در اين معنا هيچ تفاوتي بين اديان الهي و آموزه هاي دين کتب آسماني وجود ندارد.
همه پيامبران الهي مي خواهند انسان را به کمال فلاح برسانند. به فلاح رسيدن يعني به کمال احساس آرامش، بالندگي و خودشکوفايي رسيدن.[5]
بنابراين دين داري تأثير مثبت در بهداشت رواني و متقابلاً در خوشبختي خواهد داشت و حتي در مورد ادياني که نياز انسان را به طور کامل برطرف نمي کند نيز، اين تأثير بر طبق آمار مثبت است. و اين که گاهي به نظر مي رسد که دين کامل (اسلام) که مطابق با فطرت و نياز آدمي، تأثير منفي بر خوشبختي دارد، به خاطر اصل دين نيست، مسلماً سبب ايجاد دين از سوي خداوند متعال خوشبختي انسان بوده است و همان طور که بيان شد علت برداشت هاي نادرست از دين است. شايد علت را بتوان به اين صورت بيان کرد که دين داراي تنها معناي الزام به انجام يک سري امور ظاهري و بدون توجه به فلسفه و حکمت آن و بدون تفکر، ايجاد خوشبختي نمي کند بلکه دين داري موجب خوشبختي مي باشد که همراه با دين شناسي باشد که آن نيز تنها شامل شناخت فلسفه و حکمت احکام نمي شود و دامنه گسترده اي دارد.
دلايل تأثير دين بر خوشبختي
دلايلي که تأثير مثبت دين در احساس خوشبختي را بيان مي کنند فراوان مي باشند. در اين قسمت به شش دليل از آنها اشاره مي کنيم.
1- اينکه دين مي تواند بر احساس تعلق، پيوند، دلبستگي و کنترل زندگي فرد تأثير گذارد.[6]
2- دين نوعي سبک زندگي سالم براي افراد، تجويز مي کند که بر سلامت و بهداشت رواني تأثير مثبت دارد و متقابلاً بر خوشبختي.[7]
3- دين موجب اميدواري مي شود و خوش بيني افراد را افزايش مي دهد.[8]
4- دين مي تواند موجب ايجاد معني شود، بنابراين دين به زيستن و مردن انسان معني مي بخشد.[9]
5- دين نوعي احساس فرا طبيعي به شخص مي دهد که بدون ترديد تأثير روان شناختي دارد.[10]
6- دين با تأثير بر رفتارهاي فرد و تنظيم آنها، مشوق فعاليتهايي است که به طور مستقيم سطح سلامت رواني، بدني و تعادل بين فردي را افزايش مي دهد.[11]

پي نوشت:

[1] - خسرو باقري، دين و بهداشت روان، نقد و نظر، شماره 34-33، ص 416.
[2] - ديويد، جي مايرز، در جستجوي راز خوشبختي، مهدي قراچه داغي، ص 200 و 201.
[3] - کارل اي. تورسن و ديگران، معنويت، دين و بهداشت، نقد و نظر، شماره 34-33، ص 194.
[4] - سيد محمد غروي، دين و بهداشت رواني، نقد و نظر، شماره 34-33.
[5] - اقتراح، ، نقد و نظر، شماره 34-33، ص 41 تا 43.
[6] - فضل الله يزداني و محمد علي زکي، بررسي نقش جهت گيريهاي ديني در احساس خوشبختي رواني، مصباح، شماره 47، ص 59.
[7] - محبوبه دادفر، بررسي نقش دين در بهداشت رواني و...، نقد و نظر، شماره 36-35، ص 91.
[8] - همان.

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image