|
دعواهاي بانمك
-(5 Body)
|
دعواهاي بانمك
Visitor
291
Category:
دنياي فن آوري
خوشه ي انگور كه به شاخه آويزان بود گفت: «مرا بچينيد كه حبّه هاي انگور دارم.» ميوه ي سيب داد زد: «نه! مرا بچينيد كه سرخ و قشنگم.» گيلان هم گفت: «زود دو قلوهاي مرا بچينيد و نوش جان كنيد!» بين ميوه ها دعوا شد. عمو باغبان گفت: «دعوا نكنيد. همه ي شما را خواهم چيد. همه ي شما ميوه هاي خوبي هستيد.» گنجشك اول گفت: «من خوش صداترم.» گنجشك دوم گفت: «نه! من بهتر از تو مي خوانم.» گنجشك سوم گفت: «ولي صداي من بلندتر از همه ي شماست.» بين گنجشك ها دعوا شد. جيرجيرك گفت: «دعوا نكنيد. وقتي با هم بخوانيد، زيباترين صداي دنيا مي شود.» پروانه ي اوّلي گفت:«من از همه ي شما رنگي ترم.» پروانه ي دوّم گفت:«ولي خال هاي روي بال من بيش تر از تو است.» پروانه ي سوّم گفت:«ولي خط هاي من بيش تر از تو است.» بين پروانه ها دعوا شد. پرستو گفت: «دعوا نكنيد. شماها بايد با هم بپريد تا از رنگ ها ،خال ها و خط هاي روي بال تان توي هوا يك رنگين كمان درست شود.» پيراهن اوّلي گفت:«دكمه هاي من برّاق است.» پيراهن دوّمي گفت:«دكمه هاي من بيش تر است.» پيراهن سوّمي گفت:«دكمه هاي من راحت تر باز و بسته مي شود.» بين پيراهن ها دعوا شد. امّا قرقره گفت:«مهم نيست چند دكمه داريد. هر كدام تميزتريد بهتريد.» ماهي اوّل گفت:«من حباب بيش تري دارم.» ماهي دوّم گفت:«حباب هاي من تندتر به هوا مي روند.» ماهي سوّم گفت:«حباب هاي من شيشه اي ترند.» صدف گفت:«دعوا نكنيد.حباب هاي تان راجمع كنيد و توي هوا آن را گِرد كنيد تا با چرخش حباب ها يك چرخ و فلك داشته باشيد.» منبع:سنجاقك 58 /م
|
|
|