نسيبه دختر کعب بن عمروبن عوف بن مازن بن النجار الانصاريه است.و کنيه اش ام عماره مي باشد
نسيبه قديم الاسلام و از اهل بيت عقبه است ؛ هنگاميکه از قبيله ي خزرج شصت دو مرد بيعت کردند دو زن با ايشان بودند و در بيعت رضوان شرکت داشته است
شوهر او زيدبن عاصم بود و از او دو پسر آورد يکي عماره و ديگري عبدالله و در غزو? احد يکي از پسرانش شهيد شد و در جنگ با مسيلم? کذاب پسر ديگرش مقتول شد .
شوهرش نيز در بيعت عقبه و غزو? بدر و احد حضور داشته است .
نسيبه دختر کعب مازنيه در جنگ احد همراه پيامبر- صلي الله عليه و اله و سلم – براي مداواي مجروحان شرکت کرده است و چون اصحاب رسول خدا- صلي الله عليه و اله و سلم – فرار کردند .
نسيبه مشکي که به دوش داشت را به دور انداخت و شمشير کشيد و دشمنان را از حضرت رسول - صلي الله عليه و اله و سلم – دور مي نمود . ]
و به پسرش که مي خواست از ميدان جنگ بگريزد حمله کرد و گفت : « اي فرزند از خدا و رسول خدا کجا مي گريزي » و او را برگردانيد تا اينکه مردي به او حمله کرد و او را شهيد نمود
به روايت ناسخ نسيبه چون پسر را برگردانيد ؛ مادر و پسر در مقابل رسول خدا - صلي الله عليه و اله و سلم – جهاد مي کردند در آن حال مشرکي بر پسر نسيبه حمله کرد و زخمي بر او زد ؛ نسيبه بي تأمل زخم فرزند را بست و گفت : « يا ولدي برخيز و در کار جهاد سستي مکن .» و خود بدان مشرک حمله برد و ضربتي بدوزد که جان به مالک دوزخ سپرد رسول خدا - صلي الله عليه و اله و سلم – او را تحسين نمود ند و فرمودند : « خدا به تو برکت دهد اي نسيبه » .
او خود را در پيش رسول خدا سپر قرار داده بود تا اينکه آسيبي به رسول خدا - صلي الله عليه و اله و سلم – نرسد . در آن حال نظر رسول خدا - صلي الله عليه و اله و سلم – به نامردي افتاد که مي گريخت. به او فرمودند : « الحال که مي گريزي سپر خود را بينداز برو به سوي جهنم » آن صاحب سپر ، سپر خود را انداخت و فرار کرد .
حضرت سپر را به نسيبه عطا فرمودند ؛ نسيبه سپر را گرفت و در کار خوب ثابت قدم ايستاد . تا آنکه رسول خدا - صلي الله عليه و اله و سلم – فرمودند :
« امروز وفاي نسيبه و مقام او بهتر است از مقام ابوبکر و عمر »]
پس از فرو کش جنگ ، نسيبه با سيزده زخم ] سنگين به همراه ديگر مسلمانان به خانه برگشت و به استراحت پرداخت .