الگوي عشق باشيم يا الگوي نفرت؟
-(5 Body)
|
الگوي عشق باشيم يا الگوي نفرت؟
Visitor
278
Category:
دنياي فن آوري
بسياري از والدين هنگامي که با مشکلات روحي و ناسازگاري هاي شخصيت فرزند خود در سنين نوجواني و يا جواني مواجه مي شوند، متعجب شده و با نگراني و اضطراب و شتاب به دنبال حل مشکلات روحي و رفتاري فرزندشان در اين سنين بر مي آيند. اين در حالي است که به شرايط محيط زندگي و کاستي هاي عاطفي و تربيتي در دوران حساس و اثرگذار کودکي، حتي فکر هم نکرده اند. اين والدين چه بسا با خود بيانديشند که در برنامه هاي آموزشي چيزي براي فرزندشان کم نگذاشته اند و از اين جهت خرسند باشند؛ ولي اهميت و دقت در مسائل روحي و تربيتي به خصوص در سال هاي اوليه ي زندگي کودک، موضوعي است که بايد به راستي جدي گرفته شود؛ چرا که در همين سال هاست که ساختار شخصيتي کودک براي آينده شکل مي گيرد. تقليد کودک از گفتار و رفتار والدين، نکته اي بسيار حائز اهميت است. کودک معمولاً در برابر رفتارهاي پدر و مادر عکس العمل آني نشان نمي دهد، ولي اين به معني عدم درک يا بي توجهي او نيست. کودک با قدرت تقليدي که دارد، گفتار و رفتار والدين را به سرعت جذب کرده و در شرايط و موقعيت ديگري بروز مي دهد. در واقع، هر آن چه را که او از پدر و مادر مي شنود يا در رفتار آنان مي بيند، الگوي خود قرار داده و همان را در برابر اطرافيان بازتاب مي دد. لذا، والدين بايد از بيان کلام تند، واژه هاي خشن و دادن نسبت هاي نا به جا به يک ديگر جداً اجتناب کنند. کودکان روحي پاک و زيبا دارند و در عين حال موجوداتي بسيار حساس هستند. آن ها انسان هايي هستند که بنا به شرايط سني شان جسمي کوچک و کودکانه دارند و طبيعتاً در جريان زندگي، که آميخته با رويدادها و حادثه هاست، رشد مي کنند و وجود درگيري هاي خانوادگي و هياهوي قضاوت هاي منفي سبب مي شود که بيش از هر کس کودک ها از آن رنج برند و آسيب ببينند. اگر پدر و مادر درگير اختلافات خانوادگي، فاميلي يا قومي و فرهنگي با يک ديگر يا بستگان و اطرافيان خود هستند، بايستي مراقب برخوردها و تعصبات خود باشند و در حضور کودک از ابراز داوري ها و احساسات خشم آلود اجتناب کرده و روح پاک فرزندشان را که سرشار از لطافت است و نياز به محيط و کلام مهرآميز دارد، تخريب نسازند و از همان کودکي بذر انزجار و دوري از اقوام و اطرافيان را در قلب او نپاشند. کودکي که در فضاي آلوده به منفي گرايي ها رشد مي کند، متاثر از همان باورها و احساسات منفي بار مي آيد. او ياد مي گيرد از کساني يا چيزهايي نفرت داشته باشد و آن نفرت را در درون دنياي کوچکش حفظ کند. طبيعتاً انسان همان چيزي را به ديگران ابراز مي کند که در درون خود دارد و وقتي کودک از همان طفوليت بدبيني و انزجار را شناخت و آموخت، در جريان زندگي بالاخره کساني را مي يابد که حس تنفرش را به آن ها ابراز کند. او در حين رشد با تاثيرپذيري از اين شيوه ي خانوادگي در مورد هر کسي به راحتي پيش داوري و اظهار نظر مي کند. اظهارنظر، بدبيني و نفرت برايش به مراتب آشناتر از ابراز محبت و ايجاد رابطه ي دوستي است و اين روحيه و روند، او را در برقراري ارتباط دچار مشکل کرده تا جايي که گاهي حتي با کوچک ترين اختلاف نظري با دوستان و اطرافيان تحمل آن ارتباط و دوستي را ندارد. از آن ها دوري کرده و تنهايي را پيشه مي کند. و اين شيوه هاي منفي که کودک ها از والدين خود دريافت مي کنند، گاه چنان قوي عمل مي کند که فرزندشان در سنين نوجواني و جواني نسبت به خود دل سرد و بي اعتنا شده و حتي در مورد توانمندي ها و قابليت هاي خودش هم دچار ياس، ناباوري و بيزاري مي گردد. وقتي کودک در چنين فضاي مبهمي که دائماً نگرش ها، گفت و گوها و حتي تلقينات منفي است، رشد مي کند، چگونه مي تواند روابطي آرام و صلح آميز داشته باشد؟ معيارهاي انساني و معنوي را از چه کساني بايد دريافت کند؟ او يک الگوي قوي، موثر و سازنده را که براي تربيت خود و رشد يک شخصيت سالم لازم دارد در چه کسي و کجا بايد بيابد؟ والدين در مورد شيوه هايي که فرزندان آن ها از آن الگو مي گيرند، وظيفه ي سنگيني دارند؛ چرا که هر کاري که انجام مي دهند، طبعاً نتيجه اي به دنبال دارد و مسائل روحي و رفتاري کودک متاثر از نحوه ي تفکر و رفتار والدين و اطرافيان است. واقعيت اين که هر چند ممکن است چنين روش هاي مخربي که در خانواده ها اعمال مي شود بي اهميت جلوه کند، ولي وقتي روح و شخصيت فرزندي در اثر شيوه هاي غلط و محيط نامناسب تخريب شد، يک عمر طول مي کشد تا اين روح و درون ويران شده، اندکي ترميم يابد. ارزش هاي انساني مقوله ي حائز اهميتي است که بايد توسط والدين به کودک ها ارائه شود. بياييد به فرزندان خود محبت را بياموزيم و آنان را در محيطي مهرآميز بزرگ کنيد- محيطي که کودک به جاي اين که شاهد درگيري ها باشد، ارزش هاي معنوي را تجربه کند، بتواند خود را بشناسد و به استعدادها و توانايي هاي خود پي ببرد و در فضاي متعالي به عظمت انساني اش واقف گردد. بسيار از روش هاي زندگي يک عادت است، عادت هايي که مي توانند تغيير کند و انتخاب هاي مفيدتر و سازنده تر جاي گزين آن شود. منبع: http://www.khanevadeyema.com
|
|
|