نوزاد انسان نه «راست دست» و نه «چپ دست» است، ولي در ماههاي اول زندگي کم کم به يکي از دست ها تمايل بيشتري را نشان ميدهد. در شش ماهگي اکثر نوزادان دو دست را بطور مساوي بکار ميبرند و در پايان سال اول زندگي تمايل به يکي از دستها قابل مشاهده و تشخيص است.
در طي دومين سال نيز کودکان گاهي دست اصلي خود را به ديگري تغيير ميدهند، ولي تعداد اين تغيير کمتر از سال اول است و بطوري که تعداد تغيير در سومين سال زندگي کمتر از سال دوم ميشود تا اين که در شش سالگي ديگر تقريبا ترجيح دستي ثابت باقي ميماند.
راست دستي يا چپ دستي
برتري يکي از دستها بر ديگري بهتر از وجود ترديد در کودک است. برقراري برتري در يکي از دستها موجب احساس ثبات و اطمينان و کسب مهارتهاي کامل حرکتي در فعاليتها ميشود، اما جواب به اين سوال که «برتري کدام بهتر است؟» به فرهنگ جامعهاي که در آن زندگي ميکند، بستگي دارد.
دليل قاطع و روشني وجود ندارد که بگوييم «راست دستها» بر «چپ دستها» برتر هستند؛ اما سنت موجود اين است که «راست دستي» را ترجيح ميدهند و در فرهنگ ايران نيز همين ترجيح وجود دارد. در واقع «راست دستي» يک قرارداد « فرهنگي ــ اجتماعي » است که بيشتر مردم به حفظ آن متمايلند.
برتري راست دستي در کودکان
براي کودک بين « سه تا پنج سالگي » سالهاي مهمي از نظر چپ دست يا راست دست شدن است. در اين مدت کودک رفته رفته در بکار بردن يکي از دستها تاکيد بيشتري ميکند. اگر کودک را به حال خود رها کنيم، ممکن است خودبهخود راست دست شود، ولي اين امکان وجود دارد که وي عادت به چپ دستي بکند. به همين سبب بايد کودک را در بکار بردن دست راست تشويق کرد.
متاسفانه اين ديدگاه در ميان مردم حتي افراد تحصيلکرده وجود دارد که راست يا چپ دستي ارثي است و نبايد در انتخاب يکي از دستها بر ديگري دخالت کرد و بايد کودک را مطلقا به اختيار خود واگذار کرد.
آنان از اين ميترسند که اکر دخالتي در اين مورد شود، ممکن است به اختلالات جسمي يا رواني نظير لکنت زبان منجر شود، ولي بايد گفت که اين ترجيح دستي ارثي نيست و بايد کودک را با تشويق در جهت مورد نظر هدايت کرد.
شيوع راست دستي
از زماني که تمدن بوجود آمده و انسانها وسائل و ابزاري براي خود درست کردهاند، اين طور احساس شده است که يکي از دستها بايد نقش اول را در انجام دادن کارها به عهده بگيرد و دست ديگر آنرا کمک کند.
به عللي نامشخص دست راست در همان زمانها مقدم شده است و نسلهاي بعد اين تقدم را به عنوان يک رسم و سنت پذيرفتهاند. در نتيجه در تمام دنيا تعداد راست دستها بيشتر است، به گونهاي که بيش از نود و پنج درصد افراد راست دست هستند.
چپ دستي
با وجود آنکه جهان ما راست دست گرا است و تمام وسايل و ابزارها براي راست دستها ساخته شدهاند، ولي تعداد چپ دستها نيز در جوامع کم نيست و اين باعث شده که آنها در بکار بردن ابزار و وسايل اشکالات و مشکلاتي داشته باشند. علاوه بر اين ، از همان زمانهاي دور چپ دستي ناپسند بوده است و بايد اقرار کرد که اين ناپسندي در بين اکثر مردم هنوز به قوت خود باقي مانده است.
بنابراين کودک چپ دست هميشه شرمسار و خجالت زده است و اين ناراحتي زماني به اوج خود ميرسد که پيوسته به او توصيه شود که دست ديگر خود را بکار برد.
اين گونه ناراحتيها در چپ دستها سبب بي علاقگي ، ترس و احتمالا حسادت به راست دستها ميشود. بنابراين وظيفه والدين اين است که به اين ناراحتيهاي کودک چپ دست آگاه باشند و به او دلگرميهاي لازم را ارائه نمايند. کودک چپ دست نبايد احساس کند که به علت چپ دستي طرد خواهد شد، يا ديگر کسي او را دوست نخواهد داشت.
علت شناسي راست دستي و چپ دستي
نظريه توارث
اين عقيده وجود دارد که راست يا چپ دستي وراثتي است و چنانچه بخواهند به زور آن را تغيير دهند، ممکن است کودک به اختلالات عصبي ، مانند لکنت زبان دچار شود.
همچنين گفته شده که علت راست دستي در بزرگتر و قويتر بودن نيمکره چپ مغز است. اما تحقيقات انجام شده اين نظريه را رد ميکند. يکي از روان شناسان در مورد اين قضيه گفته است که: « ارثي دانستن راست دستي يا چپ دستي بدان علت بوده که تا امروز توضيح و توجيه بهتري ارائه نشده است. »
نظريه يادگيري
مطالعات دقيق نشان ميدهد که بکار بردن دست راست يا چپ تابع قوانين يادگيري است و مانند ساير عادتها و رفتارها در نتيجه تمرين و تکرار بدست ميآيد.
علاوه بر اين ، تجربه نشان داده است که کودکان و بزرگسالان ميتوانند مهارتهاي تازهاي با يکي از دو دست فرا بگيرند، بدون آنکه توجهي به نوع ترجيح دستي خود داشته باشند ( مانند يادگيري رانندگي ) و اين موضوع به هيچ وجه موجب اختلالات عاطفي در آنان نخواهند شد.
تغيير چپ دستي
تغيير از چپ دستي به راست دستي امکان پذير است، ولي نبايد فراموش کرد که هر چه ديرتر اقدام شود، به همان نسبت نيز دشوارتر خواهد بود.
بايد توجه داشت که اين تغيير احتمالا باعث ناراحتي و هيجاني شدن کودک خواهد شد و هنگامي که اين تغيير با زور و اجبار باشد، ممکن است سبب لکنت زبان نيز بشود. البته اين بدان معني نيست که اگر بخواهيم چپ دستي را به راست دستي تغيير
دهيم، دچار لکنت زبان خواهيم شد، بلکه تاثير ناراحتي و هيجانهاي همراه است که باعث اين اختلالات ميشود و معمولا پس از آنکه تغيير صورت گرفت و ناراحتي و هيجان کاهش پيدا کرد، اين اختلالات نيز از بين ميرود.
نکته مهمي که در تغيير چپ دستي وجود دارد، اين است که نبايد در اين کار اجبار وجود داشته باشد. بخصوص زماني که کودک شديدا به حفظ چپ دستي خود تمايل دارد، نبايد دخالتي کرد و بهترين کار آزادي در استفاده از دست چپ است.
اگر به کودک اجبار شود، يا مقاومت او را در حفظ چپ دستي ناديده بگيريم، ممکن است که آسيبهاي جسمي و رواني جبران ناپذيري به او وارد سازيم.
منبع: ماهنامه شهرزاد * ارسال مقاله توسط عضو محترم سايت با نام کاربري : leila0033 /ج