همگي ما روزانه با حجم انبوهي از اطلاعات و دادهها مواجه ميشويم. آنهايي را که لازم داشته و يا مورد علاقه ما هستند، بر ميگزينيم و بقيه را رد ميکنيم. اين کار به اين دليل صورت ميگيرد که ظرفيت ذهني ما محدود است. ما نميتوانيم در همه زمينهها داراي اطلاعات باشيم. خرد فردي انسان با توجه به انبوه دانش و اطلاعات در عصر فراصنعتي اطلاعات و دانش، بسيار محدود و ناتوان است و عاقلانه نيست که براي سازمانهاي علمي و آموزشي به ويژه مدرسه که کانون تربيت و تعليم است، يک نفر به تنهايي به جاي همه فکر کند، تصميم بگيرد و سرانجام توقع داشته باشد، ديگران حرفها و نظرات او را نکته به نکته توجه کرده و به آن عمل کنند و در پايان شاهد موفقيتهاي چشمگير هم باشند! بنابراين بايد از خرد جمعي استفاده کرد. با تشکيل گروه و همافزايي تصميمات عاقلانه، علمي و کارشناسانه خواهد بود. افراد نيز در تحقق آن هم فکري و همدلي خواهند داشت چون همگان در توليد آن فکر شريک بودهاند.
حلقهاي براي بهتر کار کردن
مشارکت که از آن به عنوان دخالت در فرآيند تصميمگيريها، تصميمسازيها و فراگرد انديشه و عمل ياد شده است، موجب افزايش بهرهوري در کار، يگانگي در ميان افراد، کاهش سرخوردگيها و مقاومتها، افزايش اعتماد مردم به يکديگر، تحقق مردم سالاري و بالندگي انسانها، از بين رفتن ترس و وحشت ناشي از تنهايي رواني، در هم شکستن فرهنگ سکوت، شکوفا شدن خلاقيتها و سرانجام، توسعه همه جانبه ميشود. فقدان گسترش مشارکت واقعي در مدارس، جدايي بين مدارس و جامعه و مدارس با يکديگر را به همراه ميآورد.
غني شدن برنامههاي مدارس
ميزان استعدادها و تواناييها در افراد متفاوت است چون همه انسانها از آموزشها و تجربيات متفاوتي برخوردار هستند. از اين رو برخي از افراد کارها را مناسبتر و بهتر از ديگران انجام ميدهند بنابراين بايد از اين تفاوتها بهره جست و همه را در گروه گردهم آورد و از توانايي و مهارتهاي همگان بهره گرفت. اين کار، موجب غني شدن برنامههاي مدرسه ميشود، مدير فرآيند مدار بايد شناخت کافي از تواناييها و مهارتهاي کارکنان مدرسه داشته باشد تا بتواند هر يک را در گروههاي متناسب با استعدادها و تخصصهاي خود به کار گيرد. به عنوان مثال از معلمي که در روش تدريس قابليتها و دانش بالايي دارد، در گروه مالي و اداري مدرسه استفاده نکند. چون هم کارآيي خوبي نداشته و هم به دليل تناسب نداشتن با تخصص او، روحيه مشارکت خود را از دست خواهد داد.
محدوديتهاي زماني
سرعت تکنولوژي، طول عمر کوتاه دانش و گسترش شبکههاي اطلاعرساني جهاني، ضرورت به هنگام را، در اهداف و حل مسايل اجتنابناپذير ميسازد. براي اينکه مدارس از فرصت زماني محدود و تعريف شده، براي تحقق اهداف تربيتي و آموزشي، حداکثر استفاده مطلوب را داشته باشند، بايد از قابليت و پتانسيل ذخيره شده در گروه حداکثر استفاده را ببرند.
تضمين کيفيت
فرآيند تعليم و تربيت پيچيده و طولاني است. دقت و اطمينان کمي و کيفي گام به گام مراحل آن مورد تاکيد و اهميت است. نميتوان منتظر ماند تا محصول و نتيجه تعليم و تربيت را ديد و آن گاه به فکر چاره بود. گرفتن بازخورد در مرحله پاياني سود زيادي حداقل براي فارغالتحصيلان آن مقطع نخواهد شد. از اين رو شايسته است، از نخستين مرحله و اولين گام در فرآيند آموزش و پرورش کارها را دقيق، کامل و منظم انجام داد. اين کار نيازمند دقت عمل در نخستين مرحله کار است و موجب بالا رفتن تضمين کيفيت کار ميشود. تضمين کيفيت، بينشي مبتني بر جامعيت کار است، مدير فرآيند مدار در اعمال مديريت کيفيت جامع در مدرسه بايد به اين بينش مسلح باشد. استفاده از نظرات گروه و خرد جمعي، تضمين کيفيت را در فرآيند و محصول تعليم و تربيت افزايش ميدهد.
باور داشتن به کار گروهي
کار گروهي و استفاده از خرد جمعي مستلزم بهينهسازي فرهنگ سازماني مدرسه است. جو سازماني دوستانه، حسن مناسبات و ارتباطات بين نيروهاي انساني، شناخت و اعتقاد مدير از گروه و کار گروهي، ميتواند زمينهساز و فراهم آورنده آموزش و پرورش با نشاط و موثر در مدرسه باشد. آنچه که دانستن آن ميتواند راهگشا باشد، روشهاي فعال شدن کار گروهي در مدرسه است. درک اعضاي گروه و توجه به نيازهاي مادي و معنوي آنان، محبت و صداقت ورزيدن به آنان، شتاب نداشتن در رسيدن به نتيجه، برداشتن گامهاي آهسته ولي پيوسته و توجه به نقطه نظرات کارکنان، خلق محيطي صميمانه براي يادگيري گروهي، اداره خوب و فعال جلسات گروه از جمله اين روشها است.
البته مديريت مدرسه بايد به اين نکته که اداره مطلوب مدرسه و غنيسازي آن در گروي مشارکت همه کارکنان است باور عميق داشته باشد. براي اين منظور او بايد دلايل نياز به کار گروهي را بشناسد و به ويژگيهاي گروههاي کاري در مدرسه توجه داشته باشد.
منبع: http://www.salamat.com