جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
آية الله العظمي سيد محمد تقي خوانساري
-(1 Body) 
آية الله العظمي سيد محمد تقي خوانساري
Visitor 544
Category: دنياي فن آوري

از ولادت تا هجرت

در يکي از روزهاي ارديبهشت سال 1267 ق . که بهار با ماه رمضان توأمان گشته بود و غنچه هاي ياد در آن مي شکفتند، در خوانسار شهري که جاي جايش چشمه اي سر به بيرون آورده و چون نگيني سبز و بلند با دستهايي گشوده سخاوت را به تمام معنا به رخ مي کشد، در خانه سيد اسدالله ، عالم بزرگ شهر، نورسيده اي پاي در حيات نهاد که نام او را محمد تقي گزاردند.
سيد محمد تقي جوانه اي بود روييده بر شاخه سار تباري که در عرصه علم و زندگي درخت تناوري را شکل داده بودند و اين طليعه نيکويي براي او به شمار مي آمد. سلسله نسب او چنين بود سيد محمد تقي خوانساري فرزند علامه سيد اسدالله و او فرزند دانشمند محقق سيد حسين و او فرزند عالم بزرگوار سيد ابوالقاسم ، فرزند دانشمند گرانمايه علامه سيد حسين و او فرزند عالم فرزانه حاج ميرزاابوالقاسم ، فرزند دانشمند گرانمايه علامه سيد حسين و او فرزند عالم فرزانه حاج ميرزاابوالقاسم ... .
و در پايان سلسله نيز سرچشمه دانش و عصمت امام موسي بن جعفر عليه السلام قرار داشت .
ايام مکتب آمد، سيد محمد تقي در تيزهوشي گوي سبقت از همگنان ربود. او در اين سنين کم هم جذبه هاي معنوي را در خود احساس مي کرد. او که در مکتب خط را بخوبي آموخت و قرآني را به خط خود نشوت و آن را وقف مسجد کرد.
حوزه خوانسار که در آن زمان به برکت پدران سيد محمد تقي و ديگر فرزانه هاي علمي اش رونقي داشت ، دومين جايي بود که سيد محمد تقي در دامنش استواري يافت و قامت راست کرد. سرعت فراگيري سيد محمد تقي چنان بود که به هفده سالگي نرسيده ، ادبيات عرب و ديگر پايه هاي مقدماتي علوم اسلامي را فراگرفت . او در همين مدت قسمتهايي هم از فقه و اصول دوره سطح را خواند.(1)

پاي درس بزرگان

خوانساري جوان پس از مشورتهايي که با پدر کرد براي تکميل اندوخته ها رهسپار حوزه ديرپاي نجف شد. هجرت به نجف بر شتاب حرکت او افزود .او در نجف پس از تکميل درسهاي ناتمام ، در درس محققان بزرگ اين رشته ها حاضر شد تا جوانه هاي اجتهاد که از توانايي در تحقيق ريشه مي گيرد در او برويند.
خوانساري جوان چهار سال در درس فقه و محقق بزرگ اصولي آية الله آخوند خراساني شرکت کرد. در کنار اين آدرس به درس ‍ فقيه برجسته آية الله سيد محمد کاظم طباطبايي يزدي هم حاضر گشت . بعد از ارتحال اين دو او از درسهاي اصول آية الله نائيني ، آية اللله آقا ضياء عراقي و از درس فقه آية الله در گرفتن اجتهادنامه خود از اساتيدش کوشش ‍ نکرد. اما آقا ضياء عراقي - که بارها مقام اين شاگردش را ارج نهاده و گفته بود ((و حفظ مقام و نگهداري شؤ ونات آقاي خوانساري را مانند علماي متاءخر بر خود فرض مي دانم )) هنگامي که او بعدها به ايران بازگشته بود، اجتهادنامه وي را از نجف برايش فرستاد. افزون بر اين آقاي خوانساري از اين استاد خود اجازه روايي نيز يافته بود.(2)

بر بلنداي حماسه

با شروع جنگ جهاني اول که حکومت عثماني به نفع آلمان درگير اين جنگ شد و در صف متحدين قرار گرفت ، قمرو عثمانيها در حيطه جنگ واقع گرديد. در 28 آبان 1293 ق . بصره و حوالي آن به تصرف قواي انگليس ‍ درآمد. موقعيتي حساس بود، دولت عثماني از روحانيون کمک طلبيد علماي شيعه با آنکه استبداد گسترده از طرف آن دولت بر جامعه اکثريت شيعي عراق روبرو بودند، نتوانستند
در چنين هنگامه اي ناظر پايمال شدن سرزمين مقدس عراق شوند. اين بود که جمع بسياري از مراجع فتواي جهاد دادند و چون خود در سنين پيري بودند فرزندانشان را به نيابت خويش ‍ رهسپار نبرد کردند و گروه ديگري از مجتهدان نيز خود راهي صحنه جهاد گشتند. در ايام محرم فتواهاي شورانگيز جهاد شراره حماسه را بويژه در جان طلايه داران دانش برانگيخت و در اين ميان آقاي خوانساري نيز کرسي درس و تحقيق را رها کرد و در صف رهسپاران جهاد قرار گرفت . او به گروه مجاهداني که به همراه آية الله سيد مصطفي کاشاني عازم نبرد بودند، پيوست . اين گروه سوار بر کشتي در رود دجله و فرات پيش تاختند و خود را به صفوف مقدم جبهه در حوالي بصره رسانيدند.
آقاي خوانساري در سنگرهاي جلو جبهه همراه با همدرسان خود آقاي سيد ابوالقاسم کاشاني و آقاي بختياري زاده مستقر گشت . او در نبرد با هزار تيري که داشت و با مهارتي که در تيراندازي يافته بود سينه سپاهيان دشمن را آماج خشم ساخت و آنگاه که دشمن براي درهم شکستن مقاومت جنوب هجومي سخت را آغاز کرد او پر نشاط برود و خنده هاي بلندش ‍ تعجب دوستان را برمي انگيخت و وقتي هم که سايه رخوت بر گروهي از جنگاوران افتاد باز فرياد او که حرام بودن عقب نشيني در برابر دشمن را اعلام مي کرد، پرطنين بود، و شگفت تر زماني بود که با تنگ تر شدن حلقه محاصره دشمن مجاهدان مهياي مرگ مي شدند و او شور نماز داشت و همگان را به آن مي خواند. گويي نماز عاشورايي حسين عليه السلام در ذهنش زندگي يافته بود.
قواي دشمن پيروزيهاي شاياني در جبهه فرات به دست آورد. ولي شکست در کوت العماره پاي رفتن را از آنان گرفت و به ناچار جبهه جنگ از جنوب به شرق تغيير يافت .
با اشغال بغداد که مقارن با پيروزيهاي ديگر متفقين بود، پايان جهاد فرارسيد. از آن سو اشغالگران در تعقيب نيروهاي مقاومت برآمدند. دستگيريهاي وسيعي آغاز گشت و سرانجام خوانساري جوان هم که در نبرد از قسمت پا مجروح شده بود، دستگير شد.
مجاهدان عرب تنها با سپردن تعهدي آزاد گشتند اما برخورد با مجاهدان ديگر متفاوت بود. انگليسي ها از آزادي آنان اجتناب ورزيدند. در اين ميان وساطتهايي نيز براي آزادي آقاي خوانساري صورت گرفت ولي بي ثمر بود. اشغالگران اسراي جنگي را در بندر بصره جمع نموده ، آنجا يا کشتي هايي به اسرارتگاههاي خود در مستعمراتشان فرستادند و آقاي خوانساري و قريب چهارصد تن ديگر از اسراء به جزيره سنگاپور برده شدند.
چهار ماه طول کشيد تا کشتي آنان در آن سرزمين پهلو گرفت . در سنگاپور، اسرا در زنداني صحرايي قرار داده شدند. در اين زندان گروهي از مردمان وحشي جزيره نيز به نام کوکا به چشم مي خوردند. آنها به آدمخواري معروف بودند از آن رو هر روز صبح که شيفت زندانبان عوض مي شد اسرا سرشماري مي شدند. در آن محيط خش ‍ آقاي خوانساري به تلاش علمي روي آورد. او علاوه بر تدريس منطق و حکمت ، خود نيز به آموختن پرداخت و توانست زبان انگليسي را از يک راجه هندي بياموزد. رئيس زندان که متوجه مقام علمي او شده بود با توجه به آشنايي او به زبان انگليسي از او خواست کتابي گمراه ساز را ترجمه کند. او با آنکه روزهاي سختي را پيش روي خود داشت با اين درخواست مخالفت نمود. و شايد هم براي انتقام از اين سرسختي بود که زندانبانان قصد جان او را کردند.
او خود در اين باره گفته است :
((روزي همه به بيرون رفته بودند و من تنها بودم . زندانبانان حيواني وحشي را از آن دم در بر درون زندان ول کردند. حيوان جستي زد و بسرعت به طرف من آمد. خيلي نزديک شد اما کاري به من نداشت . به دم در رفت و دو مرتبه برگشت . چند دفعه اين کار را انجام داد ولي کاري با من نکرد.))
بعدها که راجه هندي آزاد شد در آزادي آقاي خوانساري کوشيد. در نتيجه آقاي خوانساري نيز پس از گذشت چهار سال تحمل رنج اسارت ، آزاد گشت .(3)

مرجعيت

آية الله خوانساري بعد از رهايي از اسارت به زادگاهش خوانسار بازگشت . پس از آن ، آوازه حوزه نوبنياد سلطان آباد اراک ، در او شيفتگي نخستين را زنده ساخت و از همين رو در حوزه سلطان آباد به احترام آية الله حائري در درسشان شرکت جست و خود نيز جداگانه به تدريس فقه ، اصول و حکمت پرداخت . ديري نگذشت که او توجه آية الله حائري را به خود برانگيخت . آقاي خوانساري در سلک ياران نزديک و مشاوران برجسته (هياءت استفتايي ) آية الله حائري قرار گرفت . وي در پي اين نزديکيها نقش ‍ برجسته اي در شکل گيري حوزه علميه قم ايفا کرد و مشوقي در هجرت آية الله حائري به قم بود. در سال 1315 ش . حوزه قم در ماتم از دست دادن بنيانگذارش به سوگ نشست .
در آن موقعيت خطير آية الله صدر و آية الله حجت و همچنين آية الله خوانساري که سه تن از شاگردان و ياران برجسته آية الله حائري بودند، براي تصدي مسؤ وليت حوزه و عهده داري رهبري ديني مردم مورد توجه قرار گرفتند. در اين ميان آية الله خوانساري با شايستگي هاي فراوان اخلاقي و علمي که داشت پيشگام نگشت ، اما شيخ محمد صدوقي و شيخ مجتبي عراقي و تني چند از دوستانشان در پاگيري مرجعيت ايشان تلاش ورزيدند.
درس خارج براي ايشان تدارک گرديد و قرار شد ادامه درس استادش حائري را بگويد. رفته رفته اين شخصيت برجسته مورد اقبال جامعه ايراني قرار گرفت و با طرح جواز رجوع در مسائل احتياطي به ايشان از طرف آية الله سيد ابوالحسن اصفهاني دامنه مرجعيت او گسترش يافت . اما با اين همه او آية الله صدر و آية الله حجت براي حاکم نمودن وحدت رهبري ديني مردم و زدودن شائبه هاي تفرقه ، آية الله بروجردي را به قم خواندند و با اصرار زياد او را بر اين سمند نشاندند.
سالهاي طولاني تدريس آية الله خانساري که از حوزه نجف آغاز گشت ، جمع زيادي از آموختگان فضل او را همراه داشت . در سالهاي آخر تدريس ‍ هم درس خارج او چنان با عمق و دقت طرح مي شد که تنها شايستگاني چند ياراي حضور در آن را يافتند. آثار علمي ايشان غير از آن رساله هاي فتوايي که نظريات فقهي ايشان را در بر داشت ، تقريرات درسهاي خارجي بود که شاگردانش جمع آوري کرده بودند.
از آن جمله درس طهارت ايشان بود که به همت شاگرد برجسته اش آية الله محمد علي اراکي و درس صلوة که از سوي شاگرد فرزانه ديگرشان آقا مجتبي عراقي نگارش يافت .(4)

نماز

نماز آية الله خوانساري حديث شگفتي داشت . در او چنان باور خدا تجلي کرده بود که در نماز حجاب برمي کشيد و روحش به بهشت ياد درمي آمد. او خود در اين باره چنين گفته بود: در نماز که مي ايستم مثل اين که است که با خدا شفاهي صحبت مي کنم و انگار رخ به رخ هستم . در پي نماياندن اين چهره معنوي او بود که با درخواست جمعي از دل باوران ، آية الله سيد احمد خوانساري ، برقراري نماز جماعت فيضيه را به او واگذاشت .
در اين نماز پرشکوه حتي مقدساني که ترديدشان در عدالت امامان جماعت بسيار بود و به هر کس اقتدا نمي کردند، بي هيچ واهمه اي با او به نماز مي ايستادند. بعضي از شبها هم که آقاي خوانساري نمي آمد آية الله (امام ) خميني که از اساتيد بنام حوزه بود اقامه نماز مي کرد. از آن رو که نماز جمعه در نظرگاه فقهي آية الله خوانساري واجب احتياطي بود در حوالي سال 1320 بعد از ساليان سال اين نماز متروک و مهجور مانده بود، از سوي آن فقيه بزرگ در مدرسه فيضيه بپا شد. بعدها فيضيه هم گنجايش خيل آن همه مشتاقان نداشت . براي همين ، مکان نماز به مسجد امام حسن عسکري عليه السلام انتقال يافت . برگزاري اين نماز چنان پرتاءثير شد که به دنبال آن در بيشتر شهرها نماز جمعه جاني تازه گرفت .(5)

نماز باران

يکي از حوادث مهم که از آثار شهودي آقاي خوانساري از نگاه ديني ، نماز باراني است که او آن را اقامه نمود تا تجلي دعا و نماز را در زندگي به گونه اي ملموس آشکار کند. در شهريور 1320 که متفقين در ايران به طور انبوه حضور يافتند. در آن موقع موجي از قحطي و نابساماني در کشور به راه افتاد. قسمتي از سپاه متفقين در منطقه خاکفرج قم استقرار يافت و بعد از مدتي کنترل شهر در دست آنان قرار گرفت . اشغال هنوز ادامه داشت که زمينهاي مساعد و وسيع شهر قم - که به صورت ديم کشت مي شد - با گذشت دو ماه بهاري از سال 1323 هنوز تشنه بودند. با بروز اين خشکسالي موقعيت غذايي مردم بحراني شد. اهالي قم ، چاره در خواندن نماز باران ديدند.
آنان به جستجوي امامي برآمدند تا آنها را به ساحل اجابت رساند و با خلوص و صفايش خواستن را معني بخشيد. مردم راهي خانه هاي آقايان صدر، حجت و خوانساري شدند. آقايان صدر و حجت در پاسخ مردم گفتند اگر شما وظيفه هاي شرعي خود را بجا آوريد، آسمان و زمين دستهايشان بر شما گشوده خواهد بود. اما آقاي خوانساري نتوانست جواب نه بگويد و مردم هم گمان بردند او موافق با خواندن نماز باران است . به همين علت اطلاعيه هايي در سطح شهر نصب گرديد که آقاي خوانساري در روز جمعه نماز استسقا خواهد خواند. گروهي ايشان را از پايان بد کار بيم دادند.
اما او گفت حالا که چنين شده ، خواندن اين نماز بر من تکليفي است و هر چه صلاح باشد همان واقع خواهد شد. با نزديک شدن لحظه موعود بهائيان شهر، متفقين را به انگيزه هاي اين حرکت بدبين نمودند تا جايي که اين نيروها در پوششي دفاعي رفتند. در روز موعود، جمعيت از گوشه و کنار شهر روانه شدند تا به صحراي خاکفرج که در نيم کيلومتري شهر قرار داشت و مصلاي آن محسوب مي شد بروند. آية الله خوانساري هم با طماءنينه و آرامش مخصوص و در حالي که پاها را برهنه کرده و تحت الحنک انداخته بود با عده اي از همراهان به سمت آن نقطه حرکت نمودند. جمعيت افزون بر بيست هزار نفر بود و 3/2 ساکنان شهر را در بر مي گرفت .
با عبور آرام مردم از کنار پادگان ، شائبه هاي ترديد زدوده شد و توطئه بهائيان بي اثر ماند. آن روز نماز خوانده شد اما اثري از اجابت ديده نشد. آية الله خوانساري که بارها عطوفت و مهرباني پايان ناپذير خدا را با همه وجود خود درک کرده بود، بخوبي مي دانست که خواستن را با اصرار معنا بخشد. چه آنکه اگر خواهش باشد اجابت حتمي است . او بعد از پايان درس و بحث از شاگردانش خواست که تا همپاي او باز به کوي خواهش روند و نماز باراني ديگر بخوانند. اين بار نماز در باغهاي پشت قبرستان نوبپاگشت . غروب يکشنبه فرا رسيد و آسمان بي تکه ابري سرخ ‌گونگي خورشيد را به نظاره نشست . گزارش هواشناسان غربي که در پادگان خاکفرج بودند گوياي اين بود که بارشي روي نخواهد داد.
دين ناباوران زبان تمسخر گشودند. استاد رسولي در خاطره خود مي گويد: ((آن روز گذشت و ما مطابق معمول به نماز جماعت آية الله خوانساري در مدرسه فيضيه رفتيم . اکنون يادم نيست که به چه مناسبتي شبها در مدرسه فيضيه بعد از نماز جلسه روضه خواني و سخنراني بود. مرحوم حاج محمد تقي اشرافي به منبر رفت و هنوز اوايل سخنراني ايشان بود که باران شروع شد... آن شب باران مفصلي آمد.))
اين باران چنان گسترده و بي امان بود که تا آن وقت چنين بارشي را کسي سراغ نداشت . بي سيم هاي پادگان خاکفرج به کار افتاد و خبر اين حادثه شگفت به جهان مخابره شد و در مدتي کوتاه پس از تاءييد آن از طرف مقامهاي رسمي لندن و آمريکا، از طريق راديو انعکاس جهاني يافت .(6)

حج نمونه

تا شهريور 1328 ش هفت سال مي گذشت که ايران از حج محروم بود. در آن سال حضور روحانيان که تشنه تر از همه مي نمودند در اين حج ، حضوري پرجلوه بود. حضوري آنچنان که حج آن سال را حجة العلما ناميدند.
روحانيان بزرگي چون آية الله ميرزا محمد فيض و تني چند از علماي برجسته در اين حرکت به چشم مي خوردند. آية الله خوانساري هم به دعوت يکي از بازاريان تهران به اين کاروان پيوست . در همان روزهاي نخست ورود ايشان به مکه او وحدت آفرين گشت و با اعلام ثبوت رؤ يت ماه از طرف ايشان اختلاف رخت بربست و وقتي هم که جمعي از شيعيان از او تقاضاي برپايي جماعت نمودند، او بي اعتنا به درخواست ايشان ، به نمازجماعت برادران اهل سنت رفت . چه آنکه اين حج براي همبستگي بود و دلبستگي و دميدن روح برادري ، تا در سايه وحدتي ظاهري روحها به وحدت رسند در مدينه نحل اقامت آية الله خوانساري جاي آمد و شد هياءت ها و کاروانهاي مذاهب مختلف بود.
از جمله آنها هياءت علماي مصر به سرپرستي شيخ حسن البناء، مرشد عام جمعيت اخوان المسلمين بود. گفتگوهاي دوستانه اش آغاز گشت و تلاش آية الله خوانساري در نزديکي و ايجاد تفاهم هر چه بيشتر بود. در پاسخ به اين خبر اخوان وحدت ، خطباي مصري هم با او، همصدا گرديدند.(7)

فتواهاي شورآفرين

آية الله خوانساري همگام با آية الله حاج آقا حسين قمي ، پيشگام مبارزه عليه کشف حجاب ، در اين مبارزه شرکت نمود. او در آن جو پراختناق در فتواي روشنگرانه بر زروري بودن حجاب پاي فشرد.(8)
با شروع شکل گيري توطئه اشغال فلسطين ، آية الله خوانساري با فرياد آية الله کاشاني همنوا بود. او در فتوايي فداکاري و کمک مسلمانان را در قضيه فلسطين و جنگ صهيونيسم واجب شمرد سرانجام فريادها کارساز شد و هزاران فدايي اسلام آماده عزيمت به فلسطين گرديدند اما با سنگ اندازي هاي دولت وقت اين اعزام چشمگير انجام نپذيرفت .(9)
همگامي آية الله خوانساري با آية الله کاشاني مرزهاي فراتري پيموده است . او با فتوايي سرنوشت ساز ملي شدن نفت را اعلام کرد و قطع دست غارتگران را از اين سرمايه خداداد خواهان گرديد. در هنگام برگزاري انتخابات مجلس هفدهم که پس از پيروزي نهضت ملي انجام گرفت ، ايشان بار ديگر به ياري رهبري نهضت آية الله کاشاني شتافت و در فتوايي مهم شرکت در انتخابات را اداي وظيفه شرعي دانست و سستي در اين راه را عملي مسؤ وليت آفرين در پيشگاه خدا قلمداد نمود. انتشار اين فتوا، تاءثير بسزايي در انتخابات مزبور گذاشت . و در تهران تاءثير آن شگفت آورتر بود.(10)

پاييز حزن

سال 1331 ش علما و مردم شهر همدان که از حال نامساعد آية الله خوانساري با خبر بودند، از او خواستند تابستان را در هواي ييلاقي همدان سپري کند. با قبول اين درخواست ، آية الله خوانساري با همراهانش آية الله اراکي ، آية الله آخوند ملاعلي همداني ، آية الله خميني و فرزند بزرگشان سيد محمد باقر، مؤ لف محترم آقاي مجتبي عراقي راهي آنجا گرديد.
آية الله خوانساري در استقبالي پرشور وارد شهر شد. در پي اغتنام از انفاس ‍ قدسي او مردم شهر از وي تقاضاي اقامه جماعت در مسجد جامع کردند. در يکي از آن روزها که او براي برپايي نماز به مسجد مي رفت ، در بين راه دچار حمله قلبي گشت و سرانجام نزديکيهاي ظهر هفتم ذيحجه 1371 ق به احرام جانان در آمد و لبيک گويان به سراي او شتافت که حج چهره اي از زندگي هر روز است . و چنين شد که رؤياي آية الله بروجردي نيز تعبير گشت . او در رؤياي در همان شبهاي قبل از وفات آن فقيه نامدار ديده بود که سيد مرتضي رحلت کرده و او را به شهر قم مي آوردند. قبر او اينک در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه عليهاالسلام هم آغوش استادش ‍ آية الله حائري قرار دارد.(11)

پي نوشت :

1- مجله مجموعه حکمت ، سال اول ، ش 12، ص 12 - 17؛ آثارالحجه ، محمد شريف رازي ، ج 1، ص 143.
2- همان ؛ نقباءالبشر، آقا بزرگ تهراني ، ج 1، ص 226؛ مجله نور علم ، شماره اول ، دوره دوم ، ص ‍ 98؛ علماء معاصرين ، واعظ خياباني تبريزي ، ص 211؛ تاريخ قم ، ص 252.
3- الشيعه والدولة القومية في العراق ، حسن العلوي ص 52 - 5 7؛ نگاهي به انقلاب 1920 عراق ، محمد صادقي تهراني ، ص 7 و 8؛ ايران در جنگ 1918 - 1912، مورخ ‌الدوله سپهر، ص 70؛ نهضت روحانيون ايران ، علي دواني ، ج 1، ص 212؛ نهضت شيعيان در انقلاب اسلامي عراق ، عبدالله فهد نفيسي ، ترجمه کاظم چايچيان ، ص 76؛ مجموعه حکمت ، ص 18 - 20؛ مجله نرو علم ، ص 99-101؛ لمعات اجتماعية من تاريخ ‌العراق الحديث ، علي الوردي ، ج 4، ص 350 - 352.
4- مجله مجموعه حکمت ، ص 20 - 22؛ علماء معاصرين ، ص 311؛ اثارالحجه ، ج 1، ص 15، 16، 146.
5- مجله حوزه ، شماره 36، علماء معاصرين ، ص 312؛ مجله مجموعه حکمت ، ص 22 تا 33.
6- مجله حوزه ، ش 12، ص 28 و ش 36، ص 37؛ علماء معاصرين ، ص 312؛ مجله مجموعه حکمت ، ص 22، 29 - 35؛ مجله کيهان فرهنگي ، سال سوم ، ش 12، ص 7.
7- مجموعه حکمت ، ص 43 - 46؛ آثارالحجه ، ج 1، ص 153 و 154.
8- آثارالحجه ، ج 1، ص 155.
9- مجله مجموعه حکمت ، ص 9.
10- همان ، ص 35 - 37؛ روحانيت و اسرار فاش نشده از نهضت ملي شدن صنعت نفت ، ص 88 - 90؛ مجله تاريخ و فرهنگ معاصر، ش 5.
11- مجله مجموعه حکمت ، ص 49 - 51؛ مجله حوزه ش 12، ص 43؛ مجموعه اي از مکتوبات ، سخنرانيها و پيامهاي آية الله کاشاني ، ج 3، ص 56، گنجينه دانشمندان ، محمد شريف رازي ، ج 1، ص ‍ 326
متوفاي 1331

منبع: گلشن ابرار
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image