چه اتفاقي ميافتد که روابط عاطفي و پيوندهاي خانوادگي و اجتماعي از بين ميروند و جدايي جاي آنها را ميگيرد؟
زن و شوهري را در نظر بگيريد که براي شما الگوي يک زوج موفقاند. آنها با يکديگر رفتار خوبي دارند و به هم احترام ميگذارند و زندگي مالي مستحکمي بنا نهادهاند. به خواستههاي هم ارج مينهند و در نهايت زوج موفقي به نظر ميرسند. اين طرز فکر شما، يک روز در حالي که مشغول خوردن شام و گفتگوي خانوادگي هستيد به يکباره با شنيدن خبر جدايي آن زوج به هم ميريزد. هرچه فکر ميکنيد نميتوانيد علتي منطقي براي اين اتفاق بيابيد. تمام زواياي مغزتان را ميکاويد تا نشانهاي دال بر مشکلات زناشويي آن زوج بيابيد اما به نتيجه خاصي نميرسيد. چه اتفاقي ميافتد که روابط عاطفي و پيوندهاي خانوادگي و اجتماعي از بين ميروند و جدايي جاي آنها را ميگيرد؟ حتما دليلي هست ولي ناشناختهتر از آن است که شما به وجودش پي ببريد.
در مرگ روابط عاطفي زندگي زناشويي، چهار مرحله وجود دارد که کارشناسان خانواده به اين صورت تقسيمبندي ميکنند: مخالفت، رنجش و عصبانيت، عدم پذيرش يا طرد و سرکوبي.
مرحله 1: مخالفت
در زمينه عاطفي و در زندگي زناشويي اين مسأله به کرات اتفاق ميافتد زيرا تعداد تعاملات ميان فردي زوجين خيلي زيادتر از انواع ديگر روابط است و به همين نسبت احتمال بروز اختلاف ميان آنها بيشتر است. اگر مخالفتهاي کوچک خود را بيان نکنيد و با توجه به تعداد موارد پيش آمده، از خير مطرح کردن آنها بگذريد، اين مخالفتهاي کوچک جمع شده و کمکم به علامت هشداردهنده بعدي يعني رنجش و عصبانيت تبديل ميشود.
مرحله 2: رنجش و عصبانيت
در اين مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت ميکنيد و فرد مقابل هم عکسالعمل نشان ميدهد و شما را مورد حمله قرار ميدهد. خيلي مواقع که سر موضوع کوچک و بيربطي دعواي بزرگي راه ميافتد علت آن را بايد در جاي ديگر و موضوع ديگري جستجو کنيد. اگر رنجش و عصبانيت، مدام تکرار شود شما در مقام جلوگيري از آن، با به درون ريختن اين عصبانيت و رنجش و انباشت انرژي منفي بسيار در درونتان پا به مرحله سوم ميگذاريد.
مرحله 3: عدم پذيرش و طرد
بعد از يک دعواي مفصل، در را به هم ميکوبيد و از منزل خارج ميشويد. شما در منزل و زير يک سقف هستيد ولي به يکديگر بياعتنايي ميکنيد و يکديگر را مورد بيتوجهي قرار ميدهيد. در واقع طرف مقابل را هم از ديده و هم از دل بيرون ميکنيد. بيشتر جداييها و طلاقها در اين مرحله اتفاق ميافتد. اين دوره بحراني ترين دوره اختلافات و در حقيقت زمان به زانو در آمدن آخرين تلاشهاي عاطفي طرفين براي بقاي زندگي مشترکشان ميباشد.
مرحله 4: سرکوب
سرکوبي نوعي احساس کرخي و بيحسي است. شما ديگر احساسات منفي خود را حس نميکنيد اما در مقابل، بهاي بزرگي ميپردازيد و ديگر احساسات مثبت خود را نيز لمس و درک نخواهيد کرد. آنچه اين مرحله را فاجعهآميز ميکند نوع رابطهاي است که بين زوجين وجود دارد. به اين ترتيب که همه چيز خوب و مرتب به نظر ميرسد و طرفين به ظاهر زندگي خوبي در کنار يکديگر دارند اما در واقع بسياري از استعدادها و مهارتهاي عاطفي خود را فراموش کردهاند و به يک جسد ماشيني و متحرک تبديل شدهاند که زندگي محدود و بيطراوتي را دنبال ميکند.
داريم از هم دور ميشويم!
زماني كه روابط عاطفي مناسبي در ميان زن و شوهر وجود داشته باشد خانواده با آرامش بيشتري به فعاليت خود ادامه ميدهد و در انجام امور بيرون از خانه نيز موفقتر عمل ميكنند. زن وشوهري كه ذهن و رفتار يكديگر را درك كنند، روابط عاطفي مثبتي هم با يكديگر برقرار ميكنند. روانشناسان تنها راهحل اين مسأله را داشتن هوش عاطفي زن و شوهر در خانواده ميدانند و ميگويند: «هوش عاطفي مجموعهاي از مهارتها و شاخصها براي شناخت احساس خود، كنترل احساس خود، شناخت احساس ديگران و تنظيم روابط با ديگران است كه در خانواده جايگاه بسيار بالايي دارد.»
هشدار رئيس انجمن جامعهشناسان
رييس انجمن جامعهشناسان ايران با انتقاد از اينكه اعضاي خانواده در كشور ما بيشترين وقت خود را در محيط خانه صرف تماشاي تلويزيون و استفاده از وسايلي همچون رايانه و تلفن ميكنند، گفت: «نتايج آخرين تحقيقات و بررسيها نشان داده است كه در خانوادههاي ايراني، افراد به طور متوسط روزانه شش ساعت از وقت خود را به تماشاي تلويزيون اختصاص ميدهند.»
دكتر معيدفر گفت: «در سالهاي اخير با ورود وسايل جديد ارتباطي اين وضعيت دامنه وسيعتري پيدا كرده است و تاسف بارتر اينكه بگوييم در برخي خانهها به جاي يك تلويزيون، دو تا سه تلويزيون وجود دارد و هريك از اعضاي خانواده ترجيح ميدهند جداي از يكديگر به تماشاي برنامههاي مورد علاقه خود بنشينند.»
در واقع مسايل مختلف در خانوادهها باعث شده است تا فرصت تعامل و گفتگو بين اعضاي خانواده كاهش يابد. متاسفانه ماشيني شدن زندگيها و بروز مشكلات متعدد اقتصادي و اجتماعي مانع از انسجام بين اعضاي خانواده شده است و ميان پدر و مادر و فرزندان در برخي خانوادهها فاصله عاطفي زيادي ايجاد شده كه اين امر امكان تبادل نظر و ايجاد همدلي را بين اعضاي خانواده به حداقل رسانده است.
منبع: http://www.salamat.com