ورزش جانبازان و معلولان ايران موفقيت سالهاي اخير خود را مرهون مديريتي واحد ميداند که در راس آن مديري دلسوز و دردآشنا همه چيز را به دقت زير نظر داشته و مراقبت ميکند تا ورزش اين قشر کمادعا و افتخارافرين، با سيلي نيز که شده صورت خويش را سرخ نگاه داشته و بيحاشيه به جلو قدم بردارند.
محمود خسرويوفا که به عنوان جانباز جنگ تحميلي و يکي از يادگارهاي سالهاي دفاع مقدس، طي اين سالها بيشترين خدمت را به ورزش جانبازان و معلولان ايران کرده است تا اين قشر گرانقدر در مسير افتخارات تازه ثابتقدم پيشتازي کند، در طول بازيهاي پاراليمپيک 2008 پکن يا بر روي تخت بيمارستان بود و يا در اتاق محل اقامتش در دهکده بازيها استراحت مطلق ميکرد تا خون لخته شدهاي که در پاي قطع شدهاش نفوذ کرده بود با نسخه پزشکان و آمپولهاي تزريقي، به کنترل درآمده و رئيس دوستداشتني ورزش جانبازان و معلولان را از خطري مهلک مصون دارد.
البته در ايام پاراليمپيک و به واسطه دور بودن خانواده، بيماري خسرويوفا در رسانهها چندان برجسته نشد تا رئيسي که همواره خود را خدمتگزار جامعه ورزش دانسته و با تکيه کلام «کارگر شما هستم» در بين ورزشيها و غيرورزشيها شهره است، برخلاف تمام بازيهاي قبلي، از روي تخت بيمارستان و اتاق محل استراحت اخبار و نتايج ورزشکاران جانباز و معلول را دنبال کند.
او تنها به احترام حضور رئيسجمهور در دهکده بازيهاي پاراليمپيک و ديدار با ورزشکاران اعزامي، براي دقايقي با ويلچر در مراسم استقبال حاضر شد تا به نوبه خود از اقدام تاريخي و بيسابقه بالاترين مقام اجرايي کشور در توجه اساسي و اهميت قايل شدن به ورزش جانبازان و معلولان تقدير و تشکر کرده باشد.
اگرچه رئيس بسيار صبور بوده و عادت ندارد از کمبودها و بيتوجهيها لب به گله و شکوه بگشايد، اما کيست که نداند در پاراليمپيک خسرويوفا از پا افتاد، چون در المپيک برخورد مناسبي به عنوان يک جانباز و مسوول ورزشي با وي صورت نگرفت تا او که بيسر و صدا به تهران بازگشته بود، به واسطه آن فشارها و دوندگيها در المپيک، با لخته شدن خون در پاي آسيبديدهاش در بازيهاي پاراليمپيک مجبور به استراحت مطلق شود.
به هر حال و از آنجا که کار صادقانه هيچ زمان بدون پاسخ نميماند، در بازيهاي پکن نيز حضور کاروان ورزش جانبازان و معلولان ايران قرين با موفقيت شد تا در مسابقاتي که به لحاظ ادغام کلاسها، يکي از سختترين ادوار بازيهاي پاراليمپيک به حساب ميآمد، افتخاري ديگر در عرصه رقابت سخت و ديدني ورزشکاران جانباز و معلول به نام ايران نوشته شود.
? توجه به کيفيت، نه کميت
اما سياست حضور در بازيهاي پاراليمپيک 2008 پکن که ششمين حضور ورزش ايران در اين بازيها به حساب ميآمد، بر مبناي حضوري کيفي و با کيفيت شکل گرفت تا نه صرف مدال، کساني را به بازيها گسيل داريم که بتوانند در ميدان رقابت حضوري پررنگ داشته و جايگاه خود را به لحاظ انفرادي و تيمي ارتقاء بخشند.
روي اين اصل نيز از 94 سهميه به دست آمده براي حضور در پاراليمپيک، 74 ورزشکار در قالب 9 رشته راهي آوردگاه پکن 2008 شدند تا با همبستگي و تلاشي بيشائبه، حضور ششم در عرصه بازيها نيز ختم به خير شده و ناکامي المپيک تحت فرکانسهاي مثبت پاراليمپيک تا حدودي کمرنگ شده و انرژي تازهاي راوارد بدنه ورزش ايران سازد.
آنچه مسلم است اگر خواهان ارتقاي کيفي ورزش در سطح کشور هستيم، بايد بررسي کرده و ببينيم رمز و راز موفقيت ورزش جانبازان و معلولان ايران چيست؟ و چرا در عرصه پاراليمپيک موفق ميشويم و در المپيک نه؟
اين درست که المپيک و پاراليمپيک در دو سطح متفاوت برگزار ميشوند، اما اولا بايد به اين نکته توجه داشت که مسابقات پاراليمپيک نيز طي اين سالها رشد قابل توجهي را به خود ديده و به تبع آن کشورها در اين بخش دست به سرمايهگذاري لازم زده و در سطح کيفي بالايي در بازيها به ميدان ميآيند.
يعني همپا با ادغام صورت گرفته و تجمع قهرمانان نخبه در يک کلاس، مدالآوري در پاراليمپيک سخت و سختتر شده است و اين گونه نيست که براحتي مدالي را به قهرماني تقديم کنند.
اضافه بر آن که برنامهريزي براي حضور در بازيهاي المپيک و پاراليمپيک، موضوعي نيست که خواسته شود در آن تشکيک و تفاوتي قايل شد. متاسفانه رويکرد ما به حضور در المپيک بلندمدت و طبق برنامهاي 4 ساله نيست و با وجود شعارهايي که داده ميشود تنها در سال آخر منتهي به بازيها، يادمان ميافتد که قرار است در المپيک حاضر شويم و روي اين اصل نيز همواره نيمبند در عرصه مسابقات به ميدان ميرويم تا دستمان نيز از مدالآوري کوتاه باشد و خرما بر نخيل. خوشبختانه طي اين سالها عادت کردهايم که انتظاراتمان را از ورزش محدود سازيم، يعني همين که بتوانيم مدالهاي 4 سال قبل را تکرار سازيم، کلاهمان را به هوا مياندازيم.
منبع:www.vista.ir