جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
عشق ما بيمار است
-(3 Body) 
عشق ما بيمار است
Visitor 576
Category: دنياي فن آوري
عاشقانه‌ها هميشه زيبا هستند؛ نه به اين دليل که قصه‌اي شيرين دارند و ما با شنيدن آن لذت مي‌بريم
غرق در رؤيا با آنها همذات‌پنداري مي‌کنيم؛ زيبا هستند از آن جهت که عشق واقعي براي هر کس، يک بار، در يک لحظه و در روزي خاص اتفاق مي‌افتد و آن لحظه‌هاي ناب تکرارشدني نيستند. اما گاهي با اينکه عاشقانه شروع مي‌کنيم و شاعرانه زندگي مي‌کنيم، قافيه‌ها را خوب کنار هم نمي‌چينيم و همين، شعر و آهنگ زندگي ما را ناکوک مي‌کند. اما مي‌شود قافيه‌ها را بار ديگر کنار هم چيد و شعر زندگي را يک بار ديگر آهنگين کرد؛ اگر فراموش نکنيم روزي شعر زندگي را با هم سروده‌ايم... . در اين شماره ابتدا نگاهي داريم به علائم بيمارشدن زندگي مشترک و سپس با راهکارهاي درمان آن آشنا مي‌شويم.
شکي نيست که هيچ‌کدام از ما زندگي مشترک را به قصد جدايي آغاز نمي‌کنيم؛ حتي اگر گاهي به آن فکر کنيم و ته دلمان از فکر کردن به اين موضوع بلرزد. اما هميشه اوضاع بر وفق مراد نيست و جر و بحث‌ها شروع مي‌شود و ما بدون اينکه بخواهيم، سر مي‌خوريم و تا چشم باز مي‌کنيم، مي‌بينيم ته دره‌ايم!
اين ترمز بريدن‌ها گاهي دست ما نيست اما فقط گاهي؛ با اين حال اغلب اوقات تقصير خودمان است ولي هر دو به آن بي‌اعتنا هستيم و در واقع به علائم بيمارشدن زندگي مشترک‌مان حساسيت نشان نمي‌دهيم. شايد هم فکر مي‌کنيم همه چيز خود به خود درست مي‌شود و نيازي به تلاش براي رفع مشکل نيست.
اما اين درست نقطه‌اي است که بايد هر دو حرکتي از خود نشان بدهيم تا طناب محبتمان پاره نشود و هر يک به سويي پرتاب نشويم. بنابراين نسبت به اين علائم حساس باشيم:

علائم ازدواج بيمار

لجبازي و نه گفتن‌هاي ما بيش از حد طبيعي است؛ فرقي هم نمي‌کند حرف طرف مقابل منطقي است يا نه.
روابط زناشويي حداقل است و اگر رابطه‌اي هم اتفاق مي‌افتد، روح و احساس ما را درگير نمي‌كند.

نقاط مشترک به حداقل رسيده است.

عشق جاي خود را به اجبار به در کنار هم بودن داده است. اين اجبار هم ناشي از وجود فرزندان، عرف اجتماعي، نيازهاي فردي و ضرورت رفع اين نيازها توسط همسر، ناتواني در تصميم‌گيري براي جدايي، مهريه بالاي همسر و هزار و يک دليل ديگر است.
روح سومي در زندگي ما حاضر است. اين موجود الزاما زن يا مرد واقعي ديگري نيست بلکه مي‌تواند به‌شکل علاقه يا يک «دلخوشي يا سرگرمي خاص» مثل ورزش، برنامه تلويزيون، فرزند، مطالعه غيرعادي، اشتياق به بودن در کنار دوستان، کار و... باشد. مسائل و مشکلات و حتي درد دل‌هاي خاص زن و شوهر به بيرون از منزل راه پيدا کرده و هيچ‌كدام از ما ترسي از مخدوش‌کردن چهره طرف مقابل نداريم.
مقايسه‌کردن را شروع کرده‌ايم و هر کدام از ما کمبودها و عيب‌هاي طرف مقابل را جست‌وجو مي‌کنيم و سعي مي‌کنيم علاوه بر ايراد گرفتن از طرف مقابل، او را با ديگران مقايسه کنيم. بدتر اينکه اين تفاوت‌ها را هم به راحتي جلوي همسرمان بازگو مي‌کنيم.
نفر سوم به‌صورت واقعي وارد زندگي ما مي‌شود. نشانه اين ورود نيز بازگو کردن نظر شخص سوم است. مثلا به نظر خانم يا آقاي فلاني، خانم يا آقاي فلاني گفت و...
مانند گذشته از پاسخ گفتن به نيازهاي همسرمان- هر نيازي که باشد- لذت نمي‌بريم و با انجام هر کاري احساس انجام وظيفه مي‌کنيم.
ترجيح مي‌دهيم براي انجام هر کاري به تنهايي اقدام کنيم.
زماني که در منزل هستيم، احساس شادي، رضايت، آرامش و امنيت نمي‌کنيم و حس‌هايي مثل اسير بودن، اجبار به انجام کارها، استثمار شدن، تباه‌شدن زندگي و... آزارمان مي‌دهد. در واقع زندگي مشترک را مانعي براي پيشرفت و ترقي تصور مي‌کنيم.
شايد براساس علائمي که به آن اشاره کرديم، ترميم اين رابطه شکست خورده يا در حال شکست، کار چندان آساني نباشد؛ چون علائم نشان مي‌دهد خانه از پاي‌بست ويران است.
با اين حال، خانه مي‌تواند ويران نشود؛ اگر فقط چند حرکت ساده و مهم را از همين حالا شروع کنيم:

پوست‌اندازي کنيم

اگر تصميم اوليه زندگي ما - يعني انتخاب همسفر زندگي - انتخاب درستي بوده باشد- که حتما هم هست- آنچه اکنون درگير آن هستيم، ناشي از انتخاب نادرست نيست؛ دليل آن، فرو رفتن در لاک دفاعي و پافشاري هر کدام از ما بر سر خواسته‌ها و عقايد است؛ عقايد و خواسته هايي که پيش از اين يا اصلا وجود نداشته‌اند يا بوده‌اند و چندان مهم نبوده‌اند.
روان‌شناسان معتقدند مدتي پس از شروع زندگي مشترک يا حتي مدت‌ها بعد از آن، برخي زوج‌ها دچار اختلالات رفتاري مي‌شوند؛ اختلالاتي مثل خودمحوري، بي‌صبري، سرسختي و عدم انعطاف‌پذيري، احساس رياست و تلاش براي به‌دست‌گرفتن اختيارات زندگي به‌تنهايي، حسادت، خودبزرگ‌بيني (به دليل مقايسه ويژگي‌هاي خود يا خانواده‌شان با طرف مقابل) تعصب روي رفتارها يا عقايد خود يا بستگان، عدم گذشت و انعطاف‌پذيري و... .
به اين ترتيب مشکلات زندگي مشترک آغاز مي‌شود مگر اينكه براي از بين بردن اين حالت‌ها يا بهتر بگوييم توفان اختلالات رفتاري تلاش کنيم و تغيير کنيم. يکي از بهترين شيوه‌هاي از بين‌بردن توفان اختلالات رفتاري، اصلاح فردي است. اما شکي نيست که خود ما اين اختلالات را متوجه نمي‌شويم؛ بنابراين کافي است اين حالت‌ها و احساس‌ها را براي روانپزشک، روان‌شناس يا مشاور تعريف کنيم و از آنها کمک بخواهيم. پس گام اول، تغيير و شروع اين تغيير از خود است.

از زاويه‌اي ديگر ببينيم

مثبت‌انديشي، اولين شيوه تغيير ديد ما به زندگي است. گام بعدي تعريف دوباره است؛ به اين معني که اهداف، خواسته‌ها، برنامه‌ها و... زندگي مشترک‌مان را بار ديگر تعريف کنيم. مثلا اگر دوست داشتيم به‌خاطر مادر شدن کار مورد علاقه‌مان را کنار نگذاريم اما مجبور به انجام اين کار شديم، حالا که فرزند ما کمتر از قبل به ما نياز دارد، بار ديگر کار مورد علاقه‌مان را شروع کنيم. از نگاهي ديگر، هيچ‌گاه فکر نکنيم شرايطي که در آن قرار داريم يا قرار داشته‌ايم، تغيير نخواهد کرد. اگر يک بار ديگر زندگي و خواسته‌هايمان را تعريف کنيم، حتما همه چيز به راحتي تغيير مي‌کند.

بي‌صدا صحبت کنيم

علم روان‌شناسي مي‌گويد اختلاف زوج‌ها زماني آغاز مي‌شود که آنها نسبت به احساس‌هاي هم کور و کر مي‌شوند. از اين لحظه به بعد حرف‌زدن هم نمي‌تواند اين خلأ را پر کند. به عقيده روان‌شناسان، درواقع شرط اول شنيدن و درک کردن نيازهاي طرف مقابل، برقراري ارتباط حسي بين زن و شوهر است.
پس از همين لحظه، «شنيدن در سکوت را آغاز کنيم. به رفتارها، عصبانيت‌ها، حساسيت‌ها، گريه‌ها و سکوت‌هاي طولاني و معني‌دار همسرمان دقت کنيم. مطمئن باشيم آنچه را که بايد، مي‌بينيم و مي‌شنويم. بعد از اين مرحله آگاهي، صحبت کردن را شروع کنيم.

سومين را محو کنيم

حضور مهره سوم در زندگي مشترک - چه به صورت واقعي و چه به صورت مجازي - يکي ديگر از دلايل جدايي زوج‌هاست. خيلي از ما به محض اينکه احساس مي‌کنيم موجود سومي - چه به صورت واقعي و چه خيالي - وارد زندگي مشترک‌مان شده است، عقب‌نشيني مي‌کنيم اما اين روش درستي نيست. به جاي اينکه ميدان را خالي کنيم يا با سؤال‌پيچ کردن همسرمان بدتر او را کلافه کنيم، حرکت کنيم.
هرازگاهي به محل کار همسرمان سر بزنيم؛ به اين ترتيب، هم با شرايط کاري همسرمان آشنا مي‌شويم و هم بعضي شک و ‌ترديدهايمان برطرف مي‌شود.
اگر همسرمان به سرگرمي خاصي علاقه دارد، با او همقدم شويم؛ مثلا به جاي اينکه در تمام طول مدتي که او فوتبال تماشا مي‌کند حرص بخوريم، در هيجان و شادي او شريک شويم.
اگر نفر سوم، زن يا مردي واقعي است، کنار نکشيم؛ با افراد آگاه مشورت کنيم و با مشورت و برنامه‌ريزي همسرمان را به خانه بازگردانيم.
مسائل زندگي مشترک‌مان را برملا نکنيم تا طرف خطاکار بتواند روي بازگشت داشته باشد؛ با آبروريزي، فرصت بازگشت را از همسرمان مي‌گيريم.

پيشقدم شويم

خيلي از ما بعد از گذشت مدتي از زندگي زناشويي، محبت‌کردن را فراموش مي‌کنيم و همين فراموشي، زمينه بسياري از اختلاف‌هاي ماست. بدتر اينکه به‌تدريج محبت کردن را منت کشيدن فرض مي‌کنيم و تازه وقتي که طرف مقابل محبتي مي‌کند، شک مي‌کنيم که جواب او را بدهيم يا نه! اين افکار را فراموش کنيم و براي محبت کردن بار ديگر پيشقدم شويم.
و در نهايت اينکه هيچ‌وقت و در هيچ شرايطي زندگي مشترک‌مان را فنا شده تصور نکنيم. هر حرکت و تلاشي، فرصتي براي بازگشت به روزهاي طلايي‌اي است که تصور مي‌کنيم تمام شده است.
http://www.nioc.org
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image