نگاهي به مقوله تشويق و تنبيه
در اين مقاله قصد داريم به الگوهاي تربيتي كه مقولات بنيه درست و تشويق به جا را با هم آميخته اند اشاره كنيم تا براي معلمان در برخورد آموزش و پرورش و مقوله حساس و ظريف آموختن و ياد دادن از دغدغه هاي مهم و در عين حال، زيباي هر انسان در مسير زندگي اوست.
دست يافتن ما به كمال مطلوب اين دغدغه، زماني خواهد بود كه دانش آموزي و دانش دوستي و دانش خواهي فرزندان اين آب و خاك را شاهد باشيم.
به عبارت ديگر مشاهده كنيم كه دانش آموز از حضور در كلاس و درس خواندن لذت و سود مي برد.
يكي از راه هاي درست و اصولي رساندن فرزندانمان به چنين آرمان شهري سرشار از آگاهي و دانايي و در واقع، شناخت مستقيم و غيرمستقيم روحيه و كشش روحي و رواني شان توسط معلمان است.
به عبارتي ديگر، يك مربي زماني مي تواند در امر تدريس موفق و توانا باشد كه ضمن شناخت تمامي جنبه هاي رفتاري و اخلاقي و روحي شاگردانش، ارتباطي دوستانه و صميمي با آنها ايجاد كند.
كارشناسان روان شناسي، جملگي بر لزوم چنين شناخت و ارتباطي با دانش آموزان و در حالت كلي با همه نوآموزان در هر گروه سني و اجتماعي تأكيد دارند و معتقدند كه يكي از راه هاي مؤثر براي رسيدن اولياي مدرسه به اين گونه شناختها و رابطه هاي خوب، بهره مندي از «تشويق و تنبيه» است.
در مورد فلسفه نياز به ابزار تشويق و تنبيه و نيز، چگونگي به كارگيري آن با شكلها و قالبهاي مختلف توسط مربيان آموزشي و پرورشي، بحث و آراي فراواني ديده، شنيده و ارايه شده است.
در اين پژوهش كوچك و فشرده، نظر بر اين است كه در چند مرحله، جايگاه اين ابزار مهم تربيتي را در قرآن كريم در «آيينه شعر و عرفان بزرگان شعر و ادب و عرفان ايران زمين»، به ويژه «مولانا جلال الدين رومي» و نهايت در «وادي انديشه نظريه پردازان و كارشناسان دنيا»، بررسي كنيم و به اين نكته آگاهي يابيم كه تصوير تشويق و تنبيه در تابلوي آسماني قرآن خداوند دانا و توانا و نيز در تابلوي لطيف «مولانا» به چه شكلي طراحي شده است؟
* تشويق و تنبيه
منظور از «تشويق»، پاسخ مثبت در برابر رفتار مطلوب متربي است. اين پاسخگويي متنوع بوده و ممكن است به صورت ستايش از متربي، ابراز مهرورزي به او، واگذاري مسؤوليت مناسب به او، وعده پاداش، آفرين و احسنت گفتن و... جلوه گر شود.
مقصود از «تنبيه» نيز پاسخ منفي در برابر رفتار نامطلوب متربي است و براي آن مصاديقي است، از جمله: نگاه سرد، روي برگرداندن، بي اعتنايي، تغيير چهره، حبس كردن، محروم ساختن، جريمه و تنبيه بدني.
تشويق، موجب رغبت و دلگرمي و نشاط مي شود، انسان را به حركت وا مي دارد و اعتماد به نفس او را تقويت مي كند. برعكس، اگر شخص مورد نكوهش قرار گيرد، احساس حقارت و خود كم بيني مي كند، توان خود را از دست مي دهد و نمي تواند بر مشكلات فايق آيد.
* تشويق و تنبيه در آيينه قرآن كريم
قرآن كريم پر است از وعده و وعيد، بشارت و انذار، ولي در تربيت اسلامي بر تشويق بيش از تنبيه تأكيد شده است.
خداوند مي فرمايد:
«ما حقايق قرآن را سهل و آسان به زبان تو آورديم تا اهل تقوا را بشارت دهي و معاندان لجوج را بترساني.»
و يا:
«اي پيامبر! به كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، بشارت بده كه جايگاه آنان در قيامت، باغستان هايي است كه نهرهاي آب در آن جاري است.» چنانچه مي بينيم در منطق قرآني، تشويق و امر به معروف و نيكي و بشارت به تحقق وعده الهي بر تنبيه و عذاب مقدم است.
* تشويق و تنبيه در مكتب مولانا
تشويق، حس خودپسندي وحب ذات انسان را اقناع مي كند. نكوهش و ناسپاسي، شخصيت انسان را تحقير مي نمايد. وجود تشويق و تنبيه براي پرورش و تربيت انسانها امري ضروري است.
مكتب انسان ساز اسلام و آموزه هاي ائمه بر اين ويژگي ها تأكيد مي كند.
همچنين در بين متفكران اسلامي نيز چهره هايي كه به تبيين ويژگي هاي تربيت اسلامي بپردازند كم نبوده اند و از جمله آنها مولاناست.
«مولوي» اساس تعليم و تربيت را بر شيوه تشويق و محبت گذارده و در موارد بسياري از نقش تعيين كننده محبت سخن به ميان آورده است:
از محبت، دردها صافي شود
از محبت، دردها شافي شود
از محبت، مرده زنده مي كنند
از محبت، شاه بنده مي كنند