? ورزش تسکين دهندهي ناراحتي و بر طرف کنندهي ناتواني
بيشک، عمدهترين ناراحتي، تنگي نفس بيموقع يا شايد تقريباً در همهي مواقع باشد. اين احساس نامطبوع عمدتاً ناشي از انسداد جريان هواست. پيش از آغاز ورزش، بايد به پزشک مراجعه کرد و در صورت لزوم براي تثبيت وضعيت ريوي داروهاي مناسب دريافت کرد تا در حد امکان از انسداد بر طرف شود. اما متاسفانه بايد دانست که حتي پس از مدتي ورزش، نتايج آرمونهاي عملکرد ريوي در بيماران COPD تغييري نخواهد کرد.
? ميتوان پرسيد : اگر ورزش باعث بهبود وضع من نميشود چرا به خود زحمت بيمورد بدهم؟
در واقع، ورزش بدون بهبود آزمونهاي عملکرد ريوي از تنگي نفس ميکاهد. اين وضعيت نامعمول را ميتوان با اصول فيزيولوژي توضيح داد. ممکن است دانستن اينکه ورزش مستمر کدام يک از اعمال فيزيکي را قويتر و سالمتر ميکند و کدام را تغيير ميدهد تعجب آور باشد.
وقتي يک فرد سالم با تمام قوا، ورزش ميکند، عاملي که نهايتاً باعث خستگي او ميشود تنگي نفس نيست بلکه خستگي عضلاني است. علت آن است که قلب و دستگاه گردش خون نميتوانند به قدر کافي خون سرشار از اکسيژن را در اختيار عضلات در حال فعاليت قرار دهند و عامل آن عدم توانايي ريهها در دريافت اکسيژن کافي نيست.
وضعيت شخصي ممکن است قدري متفاوت باشد. وقتي براي بار اول شروع به ورزش ميکند، ممکن است به مرحلهي خستگي عضلاني نرسد، مدتها پيش از آن که عضلات شخص خسته شوند، تنگي نفس چنان شديد ميشد که مجبور ميشد دست از ورزش بکشد. اما اگر، ورزش را به تدريج آغاز کرد، استقامت شخص زياد ميشود، تنگي نفس ديگر مشکلي ايجاد نخواهد کرد.
? واکنش ريه در برابر ورزش
ميزان تنگي نفس حين ورزش به تعادل ظريفي بين نياز تهويهاي بدن و ظرفيت تهويهاي آن بستگي دارد. نياز تهويهاي ميزان هوايي است که ريهها، حين ورزش، بايد به درون بکشند و خارج کنند تا نياز بدن به اکسيژن و دفع دي اکسيد کربن زائد برآورده شود. ظرفيت تهويهاي ميزان هوايي است که در حين ورزش عملاً ميتوان به درون کشيد و خارج کرد. اين ظرفيت بستگي به سلامت ريهها دارد و در بيماران COPD ميزان آن کاهش مييابد. وقتي نياز تهويهاي بدن بيشتر از ظرفيت تهويهاي ميگردد ( اين امر در بيمارانCOPD که براي اولين بار ورزش ميکنند، به سرعت رخ ميدهد) تنگي نفس شديدي عارض ميشود و بايد ورزش را قطع و استراحت کرد. به طور خلاصه، بدن هوايي بيشتر از آنچه که ريهها قادر به تنفس آن هستند، طلب ميکند ( اين مسئله در افراد با ريههاي سالم رخ نميدهد).
بيمار COPD ، بر حسب نوع بيماري ممکن است يکي از وضعيتهاي نا مطلوب زير را در ريهاش داشته باشد ( تمام آنها باعث کاهش ظرفيت تهويهاي يا افزايش نياز تهويهاي حين ورزش يا هر دو اين حالات تواماً مي گردند) :
? انسداد جريان هوا
? بافت ريه مقدار زيادي از توانايي حياتي کشساني خود را پس از دم و خروج خود به خود هوا از دست دادند و بنابراين، ريهها به طور مزمن پر هوا شدهاند.
? کيسههاي هوايي در ريهها در رها سازي اکسيژن به درون خون و گرفتن دي اکسيد کربن از آن کارا نيستند ( اصطلاحاً تبادل ناقص گاز ناميده ميشود) .
متاسفانه ورزش مستمر نميتواند اين اوضاع را تا حد مطلوبي کاهش دهد. اما هر چه بيشتر در ورزش مداومت داشته باشيد، کمتر از تنگي نفس به زحمت ميافتيد زيرا برخي از عوامل تعيين کنندهي نياز تهويهاي بدن بهبود مييابند. مثلاً، ميتوان براي انجام مقدار مشخصي از ورزش به اکسيژن کمتري نياز پيدا کرد، و مقدار دي اکسيد کرين توليد شده حين ورزش و اسيد لاکتيک توليد شده توسط عضلات حين فعاليت کاهش يابد. ( توليد اسيد لاکتيک توسط عضلات غالباً باعث ميشود تا ورزشکاران دچار خستگي شوند و ورزش را قطع کنند، ضمناً نياز تهويهاي را نيز افزايش ميدهد.) اين مزايا ناشي از بهبود کار دستگاههاي عضلاني اسکلتي و قلبي ـ عروقي است. احتمالاً قدرت و استقامت عضلات تنفسي قفسهي سينه و شکم نيز افزايش مييابد. به همين دليل است که تاکيد ميشود : ورزش، ورزش، ورزش ?حتياگرآزمونهاعملکردريويرابهترنکندباعثمنافعديگريميشود.
? ورزش از خطر مرگ زودرس و پيشرفت بيماريهاي ديگر ميکاهد
در معرضِ خطر قرار گرفتن زندگي بر اثر بيماري تنفسي، به دو عامل بستگي دارد: نوع بيماري و ديگر آنکه قبل از شروع دارو درماني بيماري در چه مرحلهاي بوده است.
مثلاً اگر آمفيزم کسي دير و در اواخر سير بيماري تشخيص داده شود او هم به علت نارسايي تنفسي و هم به دليل نوع خاصي از بزرگي قلب موسوم به قلب ريوي در معرض خطر مرگ زودرس است. ( اگر قسمت راست قلب بايد سختتر کار کند تا با فشار خون را به درون ريههاي مبتلا بفرستد، گاهي بزرگ ميشود که ممکن است منجر به نارسايي قلبي شود.)
اگر بيماري تا اين حد وخيم باشد، بايد پرسيد برنامهي توانبخشي ريوي همه جانبه شامل ورزش مستمر فايدهاي دارد؟ براي روشن شدن اين موضوع، بايد تحقيقات بيشتري انجام شود. مثلاً، هنوز شواهدي دال بر تاثير ورزش بر بيماري قلب ريوي وجود ندارد. اما شواهد فراواني وجود دارد که نشان ميدهد ورزش مستمر براي ديگر نارساييهاي قلبي که با دارو تحت کنترل قرار گرفتهاند، مفيد واقع شده است.
ضمناً، مطالعات و شواهد موجود نشان ميدهد که برنامهي توانبخشي ريوي خوب ميتواند به بهبود زندگي بيماران COPD و احتمالاً افزايش عمر آنها ( حتي در بيماران با COPD پيشرفته ) کمک بکند. مثلاً، پزشکان دانشکدهي پزشکي دانشگاه نيويورک چند صد بيمار مبتلا به درجات مختلف COPD را تحت مطالعه قرار دادند. برخي از آنان در يک برنامهي توانبخشي ريوي مخصوص شرکت کردند. ميزان مرگ بيماراني که در برنامه شرکت کردند در عرض 5 سال، 48% کاهش پيدا کرد.
اگر تشخيص التهاب آسمي مزمن نايژه يا التهاب مزمن نايژه، در اوايل بيماري به عمل آيد، بر خلاف بيماران پيشرفتهي COPD، پيش آگهي خوبي دارد. مانند بيشتر مردم، آنان عمدتاً از بيماري سرخرگهاي اکليلي ( بيمارياي که باعث حملهي قلبي ميشود ) ميميرند تا بيماري ريوي.
در سال 1987، کنت پاول و همکارانش در « مرکز کنترل بيماريها » بيش از 40 مطالعهي معتبر ( که برخي متعلق به دههي 50 بود ) را مورد بررسي قرار دادند. هدف آنها اين بود که تعيين کنند چگونه ميتوان با ورزش مانع مرگ ناشي از بيماري سرخرگهاي اکليلي در افراد سالم شد. آنها نتيجه گرفتند که عدم تحرک و بيفعاليتي ميتواند مانند عوامل ديگر ( استعمال سيگار،افزايش فشار خون، افزايش کلسترول ) باعث افزايش خطر مرگ زودرس ناشي از بيماري قلبي شود. پس از انتشار اين نتايج، مطالعات ديگري انجام گرفت که به شدت مؤيد نظرات پاول و همکارانش بود. شواهد حاکي از آن است که با ورزش مستمر تا 50% خطر مرگ ناشي از بيماري سرخرگهاي اکليلي کاسته ميشود.
بنابراين، اگر چه ممکن است شخص از COPD جان خود را از دست ندهد، اين بيماري ميتواند شخص را به طرز زندگي مهلکي سوق دهد. افرادي که به بهانهي بيماري تنفسي، خود را از انجام هر فعاليتي دور نگه ميدارند و گوشه نشيني اختيار ميکنند باعث کوتاه شدن دورهي عمرشان ميشوند. روزها در يک صندلي نشستن باعث ميشود تا بيماريهاي ديگري به وخامت همان بيماري تنفسي به سراغتان بيايد.
? ورزش باعث بهبود نگرش و کيفيت زندگي ميشود
ادعا نميشود ورزش اکسير شفابخش مشکلات روحي است، اما بر اساس شواعد علمي، بايد گفت که ورزش اثر عميقي بر اين مشکلات دارد. مطالعات متعدد نشان داده است بيماران مبتلا به بيماري هاي مزمن که مستمراً ورزش ميکنند از تنش، اضطراب و افسردگي کمتري رنج ميبرند، بهتر ميخوابند، و اعتماد به نفس بيشتري دارند. مجمع موسسهي ملي بهداشت رواني در ايالات متحده نيز بيان ميدارد که ورزش و آمادگي بدني اثر مثبتي بر سلامت رواني بيشتر مردم، بدون توجه به سن آنان، دارد. متخصصان پزشکي، به همراه دارو و روان درماني ورزش مستمر را درماني کمکي براي افسردگي ميدانند. انجمن امريکايي توانبخشي ريوي و قلبي ـ عروقي نيز برنامهي کامل توانبخشي ريوي را ( که ورزش جزء مهمي از آن است ) کليد دستيابي به « بهبود در عملکرد رواني و اضطراب و افسردگي کمتر و افزايش حس اميدواري و اعتماد به نفس » ميداند.
ورزش مستمر چگونه ميتواند باعث افزايش حس اعتماد به نفس شود؟ 50 % افرادي که برنامهي ورزشي هوازي را آغاز ميکنند در عرض 3 تا 6 ماه از آن دست ميکشند. ممکن است اين ارقام باورکردني نباشد. در واقع، ورزش نشانهي پشتکار و توانايي در سپردن تعهد و وفاداري به آن است. ورزش گواهي است بر اينکه شما بيشتر از آنچه که فکر ميکرديد بر بيماري خو کنترل داريد. اين آگاهي مانع ظهور نشانگان معروف به آگاهي از ناتواني ميشود، ( در اين نشانگان بيمار تصور ميکند کنترل بيماري در توانايياش نيست و احساس عجز و ناتواني ميکند). آگاهي از ناتواني چرخهي باطلي را به وجود ميآورد و مشکلات رواني بيمار و اتکاي او به ديگران بيشتر ميشود. نتيجهي منطقي آن زمينگير شدن بيمار خواهد بود.
کِن کوپر ورزش را « آرامبخش طبيعي » قلمداد ميکند. به نظر او و ديگران قسمتي از اين اثر آرامبخشي مربوط است به ترشح آندروفينها ( هورمونهايي که توسط غدهي هيپوفيز در مغز توليد ميشوند). وقتي آندروفينها وارد جريان خون ميشوند، اثرات مفيدشان ساعتها دوام مييابد. يکي از اين اثرات سرخوشي است ( اين احساس که همه چيز درست است).
کاهش اضطراب اثر شگرفي بر بيمار دارد. اما احساس سلامت و توانايي انجام تکاليف با شادابي و روحيهي بيشتر و ناتواني کمتر براي بيمار ارزش بيشتري دارد. جامعهي پزشکي اين حالت را « بهبود کيفيت زندگي » مينامد. محققان در کلينيک کليوند گزارش کردند که 16 بيمار مبتلا به ناراحتيهاي تنفسي پس از يک دورهي 6 هفتهاي توانبخشي به اين بهبود کيفي زندگي دست يافتند.
اميدوارم، اکنون قانع شده باشيد که يک زندگي فعال چه مزايايي براي بيماران تنفسي در بر دارد. اما به خاطر داشته باشيد که ورزش اکسير نيست، بلکه درمان کمکي مهمي به شمار ميرود. براي آنکه ورزش مستمر بيشترين تاثير خود را داشته باشد، بايد همراه مراقبتهاي پزشکي مناسب و تغييرات مثبت ديگر در نحوهي زندگي ( مانند ترک استعمال سيگار، و تغذيهي مناسب ) باشد.
منبع:www.vista.ir