اينجا، جايگاه، ناپاکان، چاپلوسان، خودنمايان، فخر فروشان، نابخردان و ناجوانمردان نيست!
آيين باستاني، آيين جوانمردي، ميهن دوستي، فداکاري، نوع دوستي، راستي و امانت داري، چشم پاکي، خوش خلقي، خرد و فروتني است
? ريشه هاي آيين زورخانه اي و معماري ويژه ي آن
آيين زورخانه اي، آييني است رزمي، که به گذشته اي دور تعلق دارد، و همانگونه که در سايت دليرستان آمده است" از ديرباز نداي ياري کردن اهورامزدا در پيکار با اهريمن، در نزد ايرانيان، دعوتي مقدس شناخته مي شده است". علاوه بر آن اشعارحماسي حکيم فردوسي، اين ميهن دوست بي مثال ، درجان بخشايي زبان پارسي، بيانگر فلسفه ي وجودي آنست؛
زورخانه ها، بطور سنتي، در درون کوچه پس کوچه ها، در محله هاي پيشه وران و در مرکز مردمي ترين محله ها ساخته مي شده است. مي توان گفت که زورخانه ها، قلب پر تپش محله و مرکز ثقل تربيت جوانمردان و پاکان هر محله را، در جريان روزانه زندگي توده ها، به نمايش مي گذاشته است. قشرهاي زحمتکش و توليدي، همانند شاطران، چلينگران و نجاران و غيره، پروتاگونيست هاي اصلي اين "گود" بوده اند.
زورخانه، داراي بامي گنبد شکل بوده، و اکنون نيز چنين است، و کف " گود" آن در پايين تراز سطح کوچه ها قرار دارد. اين نوع ساختار ما را به ياد معابد ميترا مي اندازد که هميشه در اعماق و گودي ها جاي داشته است، زيرا ميترائيست ها(پيروان مهر) معتقد بودند که براي ستايش نور و خورشيد بايد در تاريکي جاي گرفت، تا لايق ستايش "ميترا" شد. بد نيست بدانيم که، مسيحت اروپا که بر ستونهاي ميترائيسم بناشده است، معابد ميترا را که محل تمرکز ستايشگران مهر بود و دراعماق کم زمين جاي داشت با خاک پوشانيد و بر روي اين معابد، کليساهاي مسيحيت را بسوي آسمان کشانيد. لختي به اختلاف اين دو ديد گاه خيره شويد!
شکل مدورخارجي "گود زورخانه"، و جايگاه آن در "گودي"، اين انديشه را به ذهن نويسنده ي اين سياهه راه ميدهد که شايد از حوض هايي تقليد شده است که در قديم در وسط حياط خانه مي کندند تا به جايگاه جمع آوري آب هاي طبيعي بدل شود. فرهنگ ايران ما، يک فرهنگ "کاريزي" است و آب هميشه براي ما ايرانيان، عنصري تشويش زا و حياتي بوده است، در نتيجه در نظر گرفتن اين عامل در ريشه يابي پديده ها، شايد بتواند گاهي رهگشا باشد. طرح هاي موجود در فرشهاي ايراني نيز مويد اين انديشه است.
زورخانه ها در ورودي کوتاهي دارند، بگونه اي که فردي که وارد و يا از آن خارج مي شود، ضرورتا خم ميگردد. اين نوع معماري داراي فلسفه اي انساني و بسيارزيبايي است، زيرا شخص، در هنگام ورود به زورخانه، بدون زبان و کلام به ديگران اداي احترام ميکند. وينگونه فضا وترکيب زورخانه در کليت خويش، فضاي نيرومندي و فروتني است. احترام بدون کلام يکي از زيبايي هاي برجسته ي فرهنگ ديرين ماست. اين عمل را شما در روشن کردن سيگار ازطرف شخص مقابل، که با انگشت کوچک سمت راست انجام ميگردد و يا در هنگام بهم زدن دو جام مي، که هر کس سعي مي کند، جام بي صبر خود را در سطحي پايين تراز حريف قرار دهد، و يا در بسياري از ديگر موارد، ديده ميشود.
آنچه روشن است اينست که، اين رسوم بر اساس اشعار حماسي حکيم ابوالقاسم فردوسي استوار است، اشعاري مملو از شور و غرور ملي . بايد در نظر داشت که در دوره هاي مختلف مبارزات ايرانيان بر ضد نيروهاي خارجي و يا در مقابل پليدي هاي دروني، اشعار حکيم فردوسي الهام بخش ترين اشعار رزمي و حماسي در ميهن ما بوده است، و جنبشهاي مردمي، و انديشمندان و استراتژيست هايي چون، حسن صباح و جنبش" باطنيان" نيز در راه زنده کردن و نجات فرهنگ ايران از دست دشمنان، از اکسير اين اشعار شکل گرفته و در پيگره ي تاريخ ايران حکاکي شده اند
" زورخانه ها شباهت زيادي به معابد مهري دارند که در زيرزمين قرار داشتند و داراي پلکان و دري کوتاه بودند که نور اندکي به داخل شان راه مي يافت. در معابد مهري، زنگي پيدا شده که گمان مي رود آنها را مانند زنگ زورخانه در مراسم دعا به صدا درمي آورده اند. شباهت گود و سکوي اطراف آن مانند معابد مهري است که براي نشستن تماشاگران تعبيه شده است.
سنت برهنگي پهلوان در زورخانه، مانند برهنگي مهر رومي به هنگام زايش است که جامه اي برتن ندارد و با برگي از انجير خود را مي پوشاند. همان طور که پهلوان با لنگي و تنکه اي ميان خود را بسته است.
در آيين مهر، کساني حق تشرف دارند که بالغ شده باشند و نيز در زورخانه کسي مي تواند در مسلک پهلوانان درآيد که شانه در ريشش بايستد(بالغ باشد). در آيين پهلواني دستگيري از زيردستان و مبارزه با زورگويان سنت است و در مهريشت آمده است که «باشد که او براي دستگيري ما آيد... باشد که او براي دادگري ما آيد».
جوانمردي و شواليه گري رستم، قهرمان افسانه اي با عياران و پهلوانان زورخانه در قرون اسلامي داراي شباهت است. بنابراين فرهنگ و آيين ورزش زورخانه قطعاً با آيين هاي پهلواني دوران باستان پيوند آشکار دارد و همانندي بسيار نزديک معابد مهري و ساختمان زورخانه از يک سو و رواج آيين هاي ماني گري((Manicheismoو مهرپرستي))Mitraismoدر سنن زورخانه ارتباط اين نهاد را به وضوح با دوره اشکانيان نشان مي دهد.
در ضمن بايد دانست، که گوهر انديشه و سيستم فکري- فلسفي "ماني"، يا"Manicheismo" نيزکه از قرن سوم ميلادي آغاز شد و همانند "ميترائيسم" به انديشه اي جهاني بدل گشت، عبارت از "هومانيسم صلحجويانه و تمدن گرا، بر پايه ي يک بينش جهاني" است.
"البته ورزش هاي زورخانه اي، با اين مشخصات و آداب به کلي در ايران باستان وجود نداشته است و پيدايش اين نهاد ها به تاريخ بعد از اسلام باز ميگردد که با توجه به نيازهاي مقطعي براي مقابله با ستمگران عرب و مغول بوجود آمده است. در اين راستا گروههايي مانند "شاطران" و "عياران"، جوانمرداني بودند که رسم فتوت و پهلواني را بنا نهادند و طبعا آداب و آيين آنها از مکتب "عرفان" و "تصوف" نشات مي گرفته است، همانگونه که بسياري از آداب زورخانه، نمادي از مشرب عارفانه و فتوت است."
? ابزارهاي ورزشي زورخانه
? تخته شنا
"چوبي است هموار بدرازاي 70 سانتي متر و پهناي 7 و ستبري 2 سانتيمتر و گاهي کوچکتر و يا بزرگتر از اين هم ساخته مي شود. به زير تخته نزديک دو سرآن، دو پايه زنخي(ذوزنقه اي) به بلندي 4 سانتيمتر ميخکوب شده است."
? سنگ
دو پاره و راست گوشه است، که از درازا با بست هاي فلزي به يگديگر چسبانيده شده و يک بر آن هلالي است.
درازاي سنگ يک متر و پهناي آن 70 سانتينتر است. در ميان سنگ، سوراخي است که در آن دستگيره اي گذاشته اند و روي آن را با نمد يا کهنه پوشانده اند تا دست ورزشکار را هنگام سنگ گرفتن زخم نکند. وزن هر سنگ از 20 کيلو تا 120 کيلو است. سنگ را در قديم"سنگ زور" و "سنگ نعل" هم مي ناميدند، زيرا به شکل نعل است.
? ميل ورزش
"ابزاري است چوبي و کله قندي و تو پر، ته آن گرد و هموار و سر آن تخت يا گرد است و در ميان آن دسته اي به درازاي 15 سانتي متر فرو برده اند. وزن هر ميل از پنج کيلو تا چهل کيلو گرم است."
? ميل بازي
مانند ميل ورزش است، ولي دسته ي آن بلند تر از ميل ورزش، و وزنش کمتر از آن است تا در هنگام بازي، پرتاب کردنش آسان باشد. وزن هر ميل بازي از 4 تا 6 کيلو گرم بيشتر نمي شود.
? کباده
ابزاري است آهني، مانند کمان و سراسر تنه ي آن از آهن است، و در ميانش"جا دستي" دارد. درازاي آن نزديک به 120 تا 130 سانتيمتر است. چله ي کباده زنجيري است 16 حلقه اي، و گاهي کمتر يا بيشتر، و در هر حلقه 6 پولک آهني دارد و ميان آن جا دستي گذاشته شده است. وزن کباده از 10 تا 40 کيلو گرم است. گاهي نيز کباده هاي سنگين تر و سبک تر هم ميسازند و يکار مي برند.
? ويژگي برجسته ي ورزش زورخانه اي
يکي از ويژگيهاي برجسته ي ورزش زورخانه اي، حضور همزمان نسل هاي مختلف در گود و فضاي زورخانه است، اين همزماني نسل ها، براي انتقال دست بدست آمال ها و سنت هاي ميهني، در طي زمان، و جلو گيري از هر نوع پارگي و انقطاع، در تاريخ ميهن عزيزماست. از ديدگاه نويسنده ي اين سياهه، انتخاب اين پرنسيپ، براي حفظ فرهنگ ايران از حملات مداوم دشمنان خارجي، امري حياتي بوده است.
منبع:www.vista.ir