جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
راز موفقيّت علّامه جعفري (رحمة الله عليه)
-(0 Body) 
راز موفقيّت علّامه جعفري (رحمة الله عليه)
Visitor 282
Category: دنياي فن آوري
مقدمه :
علّت اصلي موفقّيت چه در زمينه علمي و چه زندگي و شهره شدن خيلي از مـــــردان خدا اين است که در لحظات حسّـــاس ، لحظــات امتحان هاي سرنوشت ساز ، لحظــاتي که امکـــان دارد پـــاي هـــــر کسي بلغزد ، تصميمي مي گيرند که شايد من شما در آن لحظات هرگز چنين کـــتاري نکنيم . خدا نيز در مقــــابل به احسن وجوه پاسخ انتخابشان را مي دهد ( طبق آيه شريف? 38 سور? مبـــتارک? نور : لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ : تا خدا در مقـــابل بهترين اعمـال ايشـان ( که خلــوص قلب و خــوف از خـدا و معرفت اوست ) جزا و ثواب فرمايد و از فضل و احســان خويش بر آنها بيفزايد و خدا هرکه را خواهد روزي بي حد و حساب بخشد ( ترجم? مرحوم مهدي الهي قمشه اي (ره) )
براي مثال :
حضراتي همچون : دست گير بي دست صحراي کربلا ، قمر ماه بني هاشم (ع) ( در لحظه اي که امــتتان نامه به او دادند ، امّــا او ساقيي دشت کربلا و بـــرادش حسين (عليه السلام) را بـــا هيچ امتيازي عوض نکرد) – حرّ ( زمـــتاني که از سپاه شمر و مال و منصب دل بريد و راه بهشت و فناي في الحسين (عليه السلام) شدن را برگزيد ) و ...
در ميــــــان دانشمندان و علمـــا : ميرداماد (ره) ( زماني که شبي را با دختـــر شــاه عبّاس ( البتّـــه ايشــــان ابتدا نمي دانستند که آن دختر کيست) تنهـــا در اتـاقي بود امّا تا صبح دست نفس خويش را در آتش چــــراغ مطالعه شان ســـوزاندند امّا عِنـان اسب سرکش نفس را محکم نگاه داشت ) – علّامه محمّد تقي جعفــــتتري ( ره ) ( که ماجراي ايشان در ذيل خواهد آمد ) و ...
راز موفقّيت علّامه جعفري (رحمة الله عليه)
علامه محمّد تقي جعفري ( قدّس سرّه) در تابستان 1376 شمسي در جمع تعدادي از خوّاص در پاسخ به سوالي دربار? مهّمترين عامل موفقّيت در تحصيل علوم و ترويج معارف نوراني اسلام نکته اي تکان دهنده و آموزنده را بيان فرمودند که براي مشتاقان سعادت مفيد مي باشد. ايشان فرمودند :
توفيقي را که در زمينه تحصيل علوم و ترويج مباني اعتقادي کسب کرده ام از توجه خاصّ مولاي متقيّان حضرت علي (عليه السلام) نسبت به خود دارم.
در سال هاي جواني و هنگام اقامت در نجف اشرف در شبي گرم از تابستان دعوت فردي را جهت پيوستن به جمع طلّابي که در منزلش بودند ، پذيرفتم.
در آن جلسه شخصي که به بذله گويي و شوخي معروف بود طبق معمول به شوخي گفت : من تصوير زن شايسته و زيباي را که مربوط به کشورهاي اروپايي است و در جرايد و روزنامه ها چاپ شده را با خود آورده ام ، تا دوستان حاضر در جلسه آن را ببيند و قضاوت کنند.
آن شخص از دوستان خواست که بدون تظاهر به دين داري و تقدّس ، هرکس اين تصوير را مشاهده کرد با صراحت و بدون تعارف بگوييد بين يک لحظه ديدار با حضرت علي (عليه السلام) و يک عمر زندگي زناشويي با صاحب اين عکس کدام يک را بر مي گزينند.
عکس آن زن را به نوبت به افـراد نشـان مي داد و هر کدام به فــراخـور سليقـ? خـود در مـورد آن تصـوير نظـري مي دادند ، معمولاً افراد مشاهده کننده اظهار مي نمودند : حضرت علي (عليه السلام) را انشاء الله در لحظه مرگ و عالم برزخ از نزديک خواهيم ديد – زيرا تمامي انسانها چه خوب و چه بد در لحظ? احتضار ائّم? معصومين ( عليهم السّلام ) را ملاقات خواهند کرد امّا به فراخور اعمال محتضر براي هر يک با سيماي متفاوتي ظاهر خواهند شد . - امّا در اين دنيا زندگي با چنين زني خوب است.
من پنجمين نفر بودم، وقتي مي خواستند تصوير را به من نشان بدهند طوفاني در قلبم پديد آمدد ، ناگاه به خود لرزيدم و با خويشتن زمزمه کردم: چه آزمون حساس و بزرگي! آيا به راستي سزاوار است لحظه اي ديدار با علي بن ابيطالب (عليه السلام) را با شهوات مبادله کنيم؟!
بدون اينکه تصوير را ببينم از جا برخاستم و جلسه را ترک کردم و مورد اعتراض حاضران واقع شدم امّا اعتنايي نکردم و خود را با ناراحتي به حجره رساندم.
به دليل گرماي خشن و خفه کننده و نيز سختي اقامت در حجره در را گشودم ولي داخل حجره نشدم روي پلّه نشستم و در حالي که سرم را به ديوار تکيه داده بودم به خواب رفتم.
ناگهان در عالم رؤيا خود را در سالني بزرگ يافتم که عدّه اي از علماي سلف (گذشته) در آن حضور داشتند و در صدر جلسه يک صندلي ديده مي شد که حضرت علي بن ابي طالب (عليه السلام) بر روي آن نشسته بودند، قنبر غلام آن حضرت (ع) ، مالک اشتر و ... نيز همراه مولاي متقيّان (عليه السلام) بودند.
نخستين پيشواي شيعيان مرا مورد خطاب قرار داده و با نام به محضر خويش فرا خواندند. ديدم آن حضرت (ع) مرا مورد لطف و محبّت قرار داده اند من نيز امام (ع) را با همان خصوصيّاتي که در روايات خوانده بودم، ديدم و لذّت بردم.
در همين حال بيدار شدم و متوّجه شدم از لحظه نشستن روي پلّه ها تا ملاقات و بيدارشدن هشت دقيق طول کشيده است .
با حالتي وصف ناپذير خود را به جلسه اپآقايان رساندم و ديدم هنوز سرگرم ديدن آن تصويرند . به آنان گفتنم : من نتيجه انتخابم را گرفتم . از آن لحظه به بعد موفقيّت ها در پس هم در زندگي علمي نصيبم گشت . (1)
پايان مقاله ام را با شعري از امام مظلوم امت امام خميني ( ره ) آذين مي دهم :
فارغ از هر دو جهانم به گل روي علي (عليه السلام)
از خم دوست جوانم به خم موي علي (عليه السلام)
طي کنم عرصه ملک و ملکوت از پي دوست
ياد آرم به خرابات چو ابروي علي (عليه السلام) (2)

پي نوشت ها :
 

(1) توجهّات خاندان عصمت ( عليه االسّلام) به دانشمندان شيعه، ص 79 به نقل از غوّاص اقيانوس انديشه، ص 58 .
توجّهات خاندان عصمت (عليهم السّلام) به دانشمندان شيعه، عبدالرّحمن باقرزاده، قم، مؤسسه فرهنگي سماء، چاپ اوّل، 1381ش.
(2) ديوان امام خميني (ره) ، روح الله خميني موسوي (ره) ، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) ، چاپ چهارم، 1373ش.
 

ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت: say2010
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image