چگونه براي کودکان خاطرهسازي کنيم؟
افسوسِ گذشتن روزگار کودکي، بسياري از ما را گاه و بيگاه در آغوش ميگيرد؛ مثل گل سرخي که با همه لطافت و زيبايياش خارهايي هم دارد. اما اين خاطرات براي خيليها بي هيچ نشاني از آن روزهاست؛ بي هيچ نشاني از مادربزرگ، پدربزرگ و حتي مادر و پدري که آن روزها همراهمان بودهاند. خيلي از ما وقتي ياد آن روزگار ميافتيم، پناه ميبريم به آلبوم عکسهايمان و آرزو ميکنيم در آنها نشاني باشد از آن روزها. گاهي چيزي پيدا ميکنيم و گاهي دست خالي برميگرديم.
در اين مقاله ميخواهد با همسراني که فرزندي در راه دارند يا صاحب فرزندي شدهاند و يا حتي با پدربزرگ و مادربزرگ خوشذوقي که نوهشان را بزرگ ميکنند؛ از درست کردن جعبه خاطرات کودکي بگويد، جعبهاي که ميتواند درون خود چيزهايي را جاي دهد که گاه با دنيايي از پول و ثروت قابل مقايسه نيستند.
گاهي وقتها هيجانهاي قبل از تولد نوزاد باعث ميشود از کنار اين روزهاي پرهياهو خيلي ساده بگذريم و حتي به خاطر سيل اضطرابهايي که در اطرافمان است، خيلي از خاطرات اين روزها را به ياد نياوريم؛ در حالي که ميتوانيم حجم زيادي از جعبه خاطرات کودکي فرزندانمان را با همين روزها پر کنيم. ميپرسيد چگونه؟ با ما همراه شويد.
روزنگاري
روزي که متوجه شديد بچهاي در راه است، چه روزي بوده؟ چه ساعتي؟ چه ماهي از سال؟ در حال انجام چه کاري بودهايد؟ نوشتن همه اينها ميتواند جالب باشد.اين يادداشت ميتواند هم از طرف مادر نوشته شود، هم از طرف پدر. حتي ميتوانيد جداگانه درباره احساستان از ورود او به زندگي خانوادگيتان بگوييد. از اينکه چه آرزوهايي براي او داريد، حتي خودتان را چه پدر يا مادري ميبينيد؟ فکر ميکنيد پدر خوبي باشيد؟ فکر ميکنيد مادر مهرباني باشيد يا سختگير؟ نوشتن همه اينها ميتواند به خودتان هم آرامش بدهد. يک نمونه از اين قبيل نامهها را بخوانيد، جالب است:
«دختر يا پسر گلام! راستاش هنوز نميدانم تو پسري يا دختر. همين امروز برگه آزمايش را گرفتم و تو تازه يکماهه شدهاي. تنهايي به آزمايشگاه رفته بودم و آن قدر هيجان داشتم که انگار پاهايم روي زمين نبود! با اينکه فکر نميکردم داشتن بچه اين همه هيجان زدهام کند اما اين اتفاق افتاده بود. روي صندلي آزمايشگاه با چشمهاي بسته مدام قيافه تو را تصورميکردم! راستي قرار است شبيه کي بشي؟ شبيه بابا؟ سبزه و قدبلند يا شبيه من: کمي سفيد با چشمهاي قهوهاي؟ راستي بابا در سفر است و هنوز از آمدن تو خبر ندارد...»
شايد بگوييد من هيچوقت اهل نوشتن نبودم. خب ياد بگيريد و اين يک فرمول ساده است که اول دست شما را ميگيرد و کمک ميکند به اينکه بنويسيد و بعد کمکم فراموش ميشود چون شما ياد گرفتهايد، چگونه بنويسيد:
• تاريخ (روز،ماه، سال، ساعت)
• مکان(شهر، خانه، حتي آدرسي که در آن زندگي ميکنيد)
• اتفاقي که امروز افتاده
• حسي که داريد
خاطرات تصويري
شما ميتوانيد برگههاي آزمايش، تصاوير سونوگرافي و نوار ضربانقلب او را به اين جعبه اضافه کنيد. براي نگهداري بهترشان حتي ميتوانيد يک دفتربزرگ نقاشي تهيه کنيد و آنها را کنار يادداشت روزانه بچسبانيد. کار ديگري که اتفاقا خيلي جالب است و بسياري از آن غافلايم، فيلمبرداري است. خيلي از ما وقتي کودک پا به دنيا ميگذارد، شروع ميکنيم به فيلمبرداري لحظه به لحظه که به جاي خودش خوب است اما شما ميتوانيد اين فيلمبرداريها را زودتر شروع کنيد، با گرفتن فيلم از مادر خانواده، پدر خانواده، مادر بزرگ و پدر بزرگ و عمه و خاله و دايي و حتي ميتوانيد از آنها بخواهيد با بچهاي که هنوزمتولد نشده حرف بزنند. اين کار يک امتياز ويژه دارد. متاسفانه خيلي از ما در دوران کودکي عزيزاني را از دست ميدهيم که بعدها افسوس آنها را ميخوريم و دلمان ميخواهد از آنها بدانيم و آرزو ميکنيم کاش حس آنها را به خودمان ميدانستيم. اين فيلمبرداريها ميتواند کمي جاي خالي که وجود دارد را براي ما پر کند. حتي اين کار محدود به افراد نميشود. شما ميتوانيد از خانه قديمي پدربزرگ و مادربزرگ که براي فروش گذاشته شده، خانه قديمي خودتان، شهري که تا قبل از ورود «کوچولو» در آن زندگي ميکرديد را درون تصاوير عکاسي و فيلمبرداري جاي دهيد.
مراسم اسمگذاري
شايد هر از چند گاهي اسمي به ذهنتان ميرسد. آنها را چه ميکنيد؟ اگر جايي در دفترچهاي يادداشت کنيد، ميتوانيد بعدها با خواندن بعضي از آنها و اينکه چه چيزي موجب رد يا قبولشان شده يادي از گذشته کنيد. اين کار براي فرزندتان هم جالب خواهد بود، وقتي با خودش تصور ميکند اگر به جاي اسم سينا، اسماش اميرعلي يا محسن يا.... بود. البته به مواردي که ميتوان قبل از تولد در جعبه خاطرات جاي داد اضافه کنيد: تصاويري از اولين تخت و کمد، مراسم آورده شدن سيسموني، تصاوير مربوط به روز رفتن به بيمارستان و....
يادگارهاي بعد از تولد
خب، در اين روز و روزگار، اکثر ما تصاوير زيادي از بچههايمان داريم؛ آلبومهاي فراوان، فيلمهاي کوتاه و بلند. هر چند همه اينها خوب است اما کافي و کامل نيست. نگاهي به آلبوم خودتان بيندازيد. خيلي از عکسهاي کودکيهاي ما يا از مراسم تولد است يا عکسهاي رسمي در آتليه، در حالي که ميتوان عکسهاي زندهتر و واقعيتري داشت. حتي ميتوان فيلمهاي جالبتري گرفت. نميدانم شما آن ويديو کليپي را که پدري يواشکي از پسرش که در حال دزدي از يخچال است، فيلم گرفته، ديدهايد؟ اين صحنههاست که بايد يادگار بماند، صحنههايي که نه تنها ميخنداندمان که صداي قهقههمان را تا 10 خانه آن طرفتر با خود ميبرد و يک خاطره واقعي است. گرفتن فيلمهاي پنهاني، گرفتن عکس بدون اينکه به «بچه» پزي داده شود، در حال خراب کاري يا نقاشي کردن و يا حتي دزدي از يخچال يا وقتي که کفش پدر و مادرش را پوشيده حتما امتحان کنيد و بيخيال آتليه و عکسهاي غيرواقعي و بدون حس شويد. حرف از عکس و فيلم شد. شما ميتوانيد اين آرشيو را حتي کاملتر کنيد. چگونه؟ خيلي از آلبومها برگه و جايي براي توضيح عکس دارند. حتما اين برگهها را پر کنيد، مخصوصا با اتفاقهاي خاص!
جاي پاي تو
خيلي از ما وقتي دست و پاي نوزادي را ميبينيم خندهمان ميگيرد و باور نميکنيم ما هم روزي در اين ابعاد دست و پا داشتيم. دفتر نقاشي که اول مطلب خريدارياش را به شما توصيه کرديم را يادتان هست؟ هر ماه دست و پاي نوزادتان را روي برگههاي سفيدش بگذاريد و دور آنها خط بکشيد. يک کار جالب ديگر ثبت تغييرات قدي بچهها است، اگر در اتاقشان خطکشهايي را نصب کنيد که در مغازههاي فروش وسايل سيسموني وجود دارد. هر از چند گاهي او را کنار اين خطکش بگذاريد و قدش را يادداشت کنيد و حتي عکس او را بگيريد.
خاطرات مدرن
دنياي اينترنت هم پر شده از يادگاريهايي براي آينده. فکر کنيد فرزند 2 ساله شما 2 سال و 9 ماه است وبلاگ يا سايت دارد و اين وبلاگ يا سايت قرار است 17، 18 ساله يا بيشتر شود. اگر اهل اينترنت هستيد، ميتوانيد پنجره اين جعبه خاطرات کودکي را در دنياي مدرن باز کنيد.
منبع:www.salamat.com