جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
اسوه مجاهدت
-(0 Body) 
اسوه مجاهدت
Visitor 490
Category: دنياي فن آوري

از ميلاد تا مدرسه

در سال 1281 شمسي ، در خميني شهر کودکي متولد شد که عطاءالله نام گرفت پدرش مرحوم ميرزااسدالله از علماي دين و مردي زاهد با زندگي ساده اي بود.
مادرش بانو ((نجمه )) فرزند مرحوم سيد محمدتقي ميردامادي ، زني با ايمان و موقر، پاکدامن و صبور و فداکار بود.
نياکان از و اغلب از عالمان دين بوده اند. او نيز از نوجواني و پس از گذراندن دوره مکتب خانه ، در دوازده سالگي به توصيه پدر عالمش ، از خميني شهر عازم اصفهان مي شود و دروس حوزه را با اخلاص و ايمان و پشتکار آغاز مي کندو طي ده سال سکونت در حوزه علميه اصفهان ،دوره هاي مقدمات و سطح فقه و اصول را در محضر اساتيدي همچون آيت الله سيد مهدي درچه اي و سيد محمد نجف آبادي به پايان مي برد. سپس به قم هجرت کرده ، دوره عالي و اجتهادي فقه و اصول را در محضر بزرگاني مانند شيخ عبدالکريم حائري ، حاج سيد محمد تقي خوانساري ، سيد صدرالدين صدر، سيد محمد حجت و آيت الله بروجردي و فلسفه را از امام خمين فرامي گيرد.فعاليتهاي فوق العاده او در تنظيم وتقرير دروس آيت الله بروجردي ، استاد را بر آن داشته تا به حجره اش رفته و ايشان را مورد عنايت ويژه خود قرار دهد و همين گام اوليه موجب دوستي و ايجاد علاقه فوق العاده اي بين شاگرد و استاد گرديد.

تدريس

شيخ عطاءالله اشرفي اصفهاني از اوايل طلبگي در اصفهان شروع به تدريس کرد و در قم نيز در مدت هفده سال اقامت ، در کنار تحصيل ، به تدريس و تعليم و تربيت طلاب جوان اشتغال داشتمجتهد مجاهد آيت الله حاج شيخ احمد جنتي ، از شاگردان او در دوره تدريس کفايه و مکاسب در حوزه علميه قم بود. ايشان بعد از انتقال از قم به کرمانشاه و اقامت در آن ديار، به تدريس و تعليم فقه ، اصول و ديگر معارف ديني پرداخت .

آثار قلمي

آثار قلمي و علمي آيت اللهاشرفي اصفهاني بدين قرار است :
1. البيان ، در موضوع علوم قرآن ، به زبان فارسي
2. تفسير قرآن ، خلاصه اي از تفاسير شيعه و سني
3. مجمع الشتات ، در اصول دين و عقايد و کلام ، به زبان عربي در چهار جلد.
4. مجموعه اي پيرامون حروف مقطعه قرآن ، به زبان فارسي
5. کتابي در موضوع ((غيبت امام عصرعجل الله تعالي فرجه الشريف))

آثار عمراني و مراکز ديني

با همت و تلاش آيت الله اشرافي اصفهاني اماکن ذيل تاءسيس گرديد:
1. ساختمان مکتب الزهراء
2. مسجد ولي عصر (عج ) در خميني شهر
3. مسجد امام حسين عليه السلام در خميني شهر
4. حوزه علميه امام خمين در کرمانشاه
5. ساختمان مسجدالنبي در کرمانشاه
6. توسعه مسجد آيت اللهبروجردي در کرمانشاه

شيوه نيکو

ويژگيها و روحيات معنوي وي به گونه اي بود که هر انسان حق بيني را به خود جلب مي کرد. در مدت اقامتش در قم معمولا يک ساعت قبل از اذان صبح به حرم حضرت معصومه عليه السلام مي رفت و به راز و نياز مي پرداخت .
حضرت آيت الله مرعشي (رحمت الله عليه) مي فرمود: هميشه قبل از اذان صبح که به حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها) مشرف مي شدم يا اولين نفر من بودم يا حاجي آقاي اشرفي انس و الفت به قرآن مجيد و حفظ آيات قرآن و نيز تشکيل جلسات تفسير قرآن ، و ادامه آنها تا آخرين لحظات عمر، از وي سيمايي ملکوتي ساخته بود.
خواندن زيارت عاشورا و دلدادگي وي به امام حسين عليه السلام به گونه اي بود که فرزندشان مي گويد: هيچگاه زيارت عاشوراي او قطع نمي شد. او از تربت مقدس امام حسين عليه السلام شفا مي گرفت و ديگران را نيز به اين عمل سفارش مي کرد.
از هنگام تکليف تا پايان عمر شريف خويش ، در شب هاي جمعه ، هيچگاه زمزمه دعاي کميل ايشان ترک نمي شد.
آيت الله اشرفي در برخوردهاي اجتماعي خويش ، آدابي نيکو داشت . در برخوردهاي او همواره تواضع و فروتني نمايان بود و از تکبر پرهيز داشت . هيچگاه در برابر ديگران پايش را دراز نمي کرد. چون آن را بي ادبي مي دانست . توقع نداشت که کارهاي شخصي اش را ديگران انجام دهند. در طول اقامتشان در قم و کرمانشاه ، هيچ کس از خانواده اش به ياد ندارد که حتي براي يک بار از کسي خواسته باشد مثلا يک ليوان آب به او بدهند.
او در زندگي خانوادگي اش کوچکترين اختلافي با همسرش نداشت و بارها بيان مي کرد که من زن را براي کار کردن نياورده ام بلکه او هم در اسلام وظيفه اي برايش مشخص شده است .
هنگامي که بر سر سفره اي وارد مي شد هر چند غذاي مختلفي تهيه شده بود، اما او تنها از يک نوع غذا استفاده مي کرد.
به فرزندان خويش توصيه مي کرد که به کسي حسادت نورزند و خود نيز اينگونه بود. اعتقاد داشت که خدا به کسي که بخواند عزت مي دهد و اگر لايقش نداند عزت را از او خواهد گرفت . پذيرفتن دعوت ثروتمندان براي او بسيار مشکل بود اما با اقشار ضعيف ، کشاورزان و کارگران ساده رفت و آمد داشت و خيلي زود دعوت آنان را مي پذيرفت .
ايشان از ابتداي زندگي تا قبل از موضوع ترور شخصيت ها، خريد لوازم مورد نياز خانه را خودشان انجام مي دادند و در مسير بازگشت از نماز جماعت از مغازه هاي قصابي ، نانوايي و ميوه فروشي ، اقلام مورد نياز را تهيه مي کرد. به خانه مي آورد

ساده زيستي

شيخ عطاء الله ، سرگذشتي همانند سرگذشت اکثر عالمان ديني داشت . او از اوان طلبگي ، با فقر و تنگدستي زندگي مي کرد. وقتي در اصفهان بود، شهريه اي براي کمک هزينه زندگي طلاب در کار نبود. و تنها به برخي از آنان که در دوره عالي مشغول به تحصيل بودند. ماهانه هشت ريال پرداخت مي شد. او حتي قدرت خريد کتابهاي درسي را هم نداشت به طوري که کتاب مکاسب را از روي يکي از کتب وقفي خواند و تمام کرد.
اما هرگز مشکلات ناشي از فقر، نتوانست مانعي بر سر راه علمي و معنوي او ايجاد نمايد. در قم نيز قبل از آمدن آيت الله بروجردي وضع زندگي طلاب خوب نبود به گونه اي که آيت الله اشرفي با داشتن همسر و سه فرزند تنها هر دو ماه يکبار مبلغ بيست و پنج ريال شهريه مي گرفت . اما بعد از آمدن ايشان ، آقاي اشرفي اصفهاني ، چهل و پنج تومان شهريه مي گرفت و نصف آن را براي همسر و دخترش که در خميني شهر بودند، مي فرستاد و نصف ديگرش را براي خود و دو فرزندش - حاج شيخ حسين و محمد - نگه مي داشت . بدين گونه شانزده - هفده سال با دو فرزندش در يک حجره به سر برد و وضع نامساعد مالي اش اجازه نداد که خانواده اش را به قم بياورد و خانه اي اجاره کند.
وقتي از طرف آيت الله بروجردي(رحمت الله عليه) ، به کرمانشاه رفت ، نزديک به يک سال در مدرسه آيت الله بروجردي تنها بود، تااينکه پس از مدتي ، ايشان سفارش ‍ مي کنند که او براي خود خانه اي اجاره کند. وي خانه اي اجاره کرد و خانواده اش را به آنجا برد و پس از گذشت سالها، خانه اي را که بيش از دو اتاق نداشت ، خريد.
او تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ، همچنان ساده زندگي کرد با اينکه وجوه شرعي فراواني به دستش مي رسيد و از سوي فقهاي بزرگ عصر اجازه داشت که از آن استفاده شخصي کند، تا آخر عمر در همان خانه کوچک و ساده و تنگ زندگي کرد و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ، که ايشان نماينده امام و امام جمعه باختران شد و امکانات فراواني در اختيارش بود، باز هم به همان زندگي ساده بسنده کرد و هيچ تغييري در وضع و حال زندگي اش نداد. يکي از دو اتاق خانه اش را براي استراحت خود و خانواده اش اختصاص داده بود و ديگري را براي مطالعه پذيرايي مسؤ ولان شهر، اين وضع را به اطلاع امام راحل رسانده و گفته بودند که اين خانه از نظر امنيتي و نيز آسايش زندگي ، مناسب نيست .
و امام فرموده بودند: به آقاي اشرفي بگوييد يک خانه بزرگ و امن و مناسب با شاءن خودشان ، تهيه کنند. ولي آيت الله اشرفي در جواب گفته بود:
((من بيش از چند روز ديگر، زنده نيستم ! و همين منزل خوب و مناسب است ، از جهت امنيتي هم - ان شاء الله - خطري ندارد))
هر وقت پيشنهاد مي شد که خانه اش را تعمير کنند، مي گفت :
(( اگر راست مي گوييد، برويد خانه فقرا را تعمير کنيد، و همين براي من بس است . بسياري از مردم در زير چادرها (در زمان جنگ ) آواره هستند و امام و رهبر من در جماران ، روي موکت زندگي مي کند، من چگونه اجازه بدهم که خانه ام را تعمير و بازسازي کنيد؟!))
او جسمي ضعيف داشت و کم غذا مي خورد، وقتي به او گفته شد که با اين وضع جسمي که شما داريد، کم خوردن غذا براي شما ضرر دارد، گفت :
((همين قدر هم براي ما زياد است . در حالي که رزمندگان ما در خط مقدم جبهه هاي حق عليه باطل خيلي از اوقات نان خشک مي خورند.))
بعد از انتصاب به امامت جمعه کرمانشاه ، هرچه به او گفته مي شد که خدمتکاري براي خانه اش بياورند، قبول نمي کرد و مي گفت :
((من کي هستم که کسي بيايد و من به او امر و نهي بکنم ! او هم بنده خداست . من تا وقتي که قدرت روي پا ايستادن داشته باشم ، خودم کارهايم را انجام مي دهم . آن وقت هم که از پا افتادم ، آن ديگر وظيفه ديگري است .))

حامي وحدت

آيت الله اشرفي اصفهاني ، عالمي ژرف انديش واقع بين بود و بخوبي مي دانست که اختلافات و گرفتاري مسلمانان ، ناشي از توطئه خصمانه دشمنان اسلام است . در مناطق غربي کشور ايران بويژه منطقه کرمانشاه و اطراف آن ، شيعه و سني در کنار هم زندگي مي کنند. دشمنان اسلام در اين منطقه بيشتر سرمايه گذاري مي کنند تا بتوانند بين اين دو برادر اختلاف و جدايي بيندازند. آيت اللهاشرفي اصفهاني که در سال 1335 شمسي از سوي آيت اللهبروجردي ، به آن استان اعزام شد مي دانست که مهم ترين وظيفه اش ، حفظ وحدت و ايجاد برادري و صميميت در بين مردم آن سامان است . تا آخر هم به اين موضوع بسيار توجه مي کرد، به طوري که بعد از انقلاب اسلامي و آغاز فتنه هاي دشمنان ضد انقلاب ، که سعي کردند به سلاح زنگ زده اختلاف شيعه و سني چنگ بزنند و آشوب به پا کنند، ايشان با تدبير و درايت خاص خود و با چنگ زدن به آيات وحدت بخش قرآن کريم انما المؤ منون اخوة واعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقواشيعه و سني را برادروار در يک صف نشايند و توطئه هاي بدخواهان و دشمنان شيطان سيرت و تفرقه افکن پست را خنثي و ناکام گردانيد. او مي گفت :
((يکي از توطئه هاي بزرگ دشمن اين است که مي خواهد بين اقشار مختلف ، اختلاف بيندازد، بين شيعه و اهل سنت و ديگر فرق مسلمين تفرقه بيندازد... ما بدون وحدت نمي توانيم جامعه و انقلاب اسلامي را به پيش ببريم... امروز مساله مهم ، مساله اتحاد و اتفاق بين برادران شيعه وبرادران اهل سنت است))

يار و مريد امام

آيت الله اشرفي اصفهاني ، از شاگردان مريدان و ياران امام خميني (رحمت الله عليه ) بود. او نسبت به امام شناختي عميق و ارادتي عاشقانه داشت . وي بعد از رحلت مرجع بزرگ تشيع آيت الله بروجردي ، مردم را در امر تقليد به امام راهنمايي مي کرد. خود در اين موضوع مي گويد:
(( اينجانب بر حسب تشخيص خود و تفحصي هم که از شخصيتهاي بزرگ علمي نجف اشرف و حوزه علميه قم کردم ، حضرت امام خميني را شايسته براي مقام مقدس مرجعيت معرفي نمودم و عامه مردم را در امر تقليد، به ايشان سوق دادم ، که اين موضوع با مخالفت بعضي و کارشکني آنها مواجه شد، و از سوي ساواک هم تهديد به تبعيد گرديدم ، ولي به لطف خداوند بزرگ ، در انجام اين امر الهي و وظيفه شرعي موفق شدم .))
در قضيه دستگيري امام در اوايل نهضت نيز او از حاميان ايشانو تا آخرعمر هم وفادار امام بود. امام نيز از اوايل آشنايي به او عنايت و توجه داشت و در سال 1384 ق . اجازه نامه اي مبني بر تصرف آيت الله اشرفي در امور حسبيه و وجوه شرعي براي وي نوشته است و هميشه در مکاتبات خويش ، با احترام و عظمت از او نام مي برد.
در دوران انقلاب اسلامي ، آيت اللهاشرفي اصفهاني ، به عنوان يار و ياور امام ، محور مبارزات مردم کرمانشاه بود و رهبري امام را همواره تبليغ و تاءييد مي کرد و صميمانه به ايشان عشق مي ورزيد.

در سنگر نماز جمعه

نقش نماز جمعه و امام جمعه در حفظ اسلام و اتحاد مسلمين ، انکار شدني نيست . با پيروزي انقلاب اسلامي ، نماز جمعه اهميت بيشتري پيدا کرد و با انتصاب ائمه جمعه شهرهاي بزرگ از سوي امام نماز جمعه سنگر انقلاب و مبارزه شد و ديديم که چگونه دشمنان اسلام منافقان و عافيت طلبان ، از نماز جمعه مي ترسيدند و تيغ کين به روي ائمه جمعه کشيدند. چرا که ائمه جمعه که خون پاکشان در راه حراست از اسلام و ارزشهاي انقلاب ، ريخته شد و شهداي محراب انقلاب شدند، نقش رهبري را در هر منطقه داشتند و دارند.
در اوايل پيروزي انقلاب ، علماي کرمانشاه با نوشتن طوماري ، از رهبر کبير انقلاب امام خميني خواستند که آيت الله اشرفي را به امامت جمعه آن شهر تعيين نمايند. امام نيز با شناختي که از دهها سال قبل از آيت الله اشرفي داشت . خواسته آنان را قبول کرد و در 14 ذيقعده سال 1399 ق . با صدور حکمي ، ايشان را به امامت جمعه کرمانشاه منصوب کرد.

در ميدان جهاد

خطبه هاي ايشان در پيشبرد انقلاب و ادامه جنگ تحميلي و دفاعي مقدس ، فوق العاده مؤ ثر بود. ايشان علاوه برتشويق جوانان به عزيمت به جبهه هاي دفاع ، و دعوت مردم براي کمک به جبهه ها، خود نيز عملا مدافع و مجاهد بود. به رغم کهولت چند بار در جبهه هاي نبرد حاضر شد. وقتي مي گفتند شما جلوتر نرويد ممکن است دشمن ببيند و حادثه اي رخ دهد، مي گفت :
((خون من که از خون اين بچه ها بالاتر نيست ، بگذاريد شايد من هم در جبهه ها شهادت نصيبم گردد، شايد آن چيزي که سالهاست به دنبال آن (شهادت ) هستم ، در جبهه ها پيدا کنم .))

شهادت برترين معراج عشق است ...

منافقان پست و خونخوار و مخنث ، وقتي خو را در مقابله با انقلاب اسلامي و امام امت عاجز و زبون يافتند، مصمم بر کشتن ياران امام شدند. شهداي هفتم تير، شهيد رجائي و باهنر... و شهداي محراب ... از آن جمله اند گرچه امام جمعه کشي در انقلاب اسلامي توسط دشمنان اسلام ، از همان سال اول پيروزي انقلاب شروع شده بود و شهيد محراب آيت الله سيد محمد علي قاضي طباطبايي تبريزي ، نخستين شهيد محراب انقلاب بود، ولي دو سال بعد از آن واقعه خونين بار ديگر وارثان خوارج کور و احمق ، يعني سردمداران و اعضاي ابله((سازمان مجاهدين خلق )) که بحق منافقين خلق بودند، به تحريک امپرياليسم آمريکا و ديگر دشمنان انقلاب اسلامي ايران ، دست به کار شدند و با کشتن ياران امام و بمب گذاري در اتوبوسها و معابر عمومي و مساجد کشور کشتن مردم مسلمان و عادي ايران ، به خيال خام خود، خواستند حمام خون به راه اندازند!... و بدين وسيله انقلاب و امام را از بين ببرند و خودشان به حکومت برسند و ناکامي شيطاني خود را التيام بخشند!... که البته براي هميشه ناکام ماندند! گرچه دستشان به خون هزاران بي گناه آلوده شد.
آري اين منافقان کوردل ناکام ، در ظهر جمعه 23 مهرماه 1361، در سنگر نماز جمعه کرمانشاه با منفجر کردن نارنجکي ، امام جمعه هشتاد ساله و مجاهد پير راه اسلام ، آيت اللهشيخ عطاءالله اشرفي اصفهاني را به شهادت رساندند. و بدين سان چهارمين شهيد محراب به پيشگاه ابديت تقديم شد.
شهادت ميراث مردان خداست و ننگ و رسوايي نصيب منافقان و وارثان آل ابي سفيان و خوارج ...
آيت الله اشرفي اصفهاني با شهادت به آرزوي ديرين خود رسيد، اما ننگ و نفرين ابدي و عذاب الهي دامنگير منافقان گشت .
پيکر مطهر اين لاله خونين پس از تشييع با شکوه مردم کرمانشاه به اصفهان انتقال داده شد و پس از مراسم با شکوه ديگري در گلستان شهداي تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
امام خميني(رحمت الله عليه) که يار وفادار و مجاهد راه اسلام را از دست داده و داغدار شده بود، در پيام مهمي به مناسبت شهادت اين شهيد محراب ، نوشت :
بسم الله الرحمن الرحيم .
انا لله و انا اليه راجعون
چه سعادتمندند. آنان که عمري را در خدمت به اسلام و مسلمين بگذرانند و در آخر عمر فاني به فيض عظيمي که دلباختگان به لقاءالله آرزو مي کنند، نايل آيند... شهيد عزيز محراب اين جمعه ما از آن شخصيتهايي بود که اينجانب يکي از ارادتمندان اين شخص والامقام بوده و هستم . اين وجوه پر برکت متعهد را قريب شصت سال است مي شناختم . مرحوم شهيد بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج آقا عطاءالله اشرفي را در اين مدت طولاني به صفاي نفس و آرامش روح و اطمينان قلب و خالي از هواهاي نفساني و تارک هوي و مطيع امر مولا و جامع علم مفيد و عمل صالح مي شناسم و در عين حال مجاهد و متعهد و قوي النفس بود... خداوند او را در زمره شهداي کربلا قرار دهد و لعنت و نفرين خود را بر قاتلان چنين مرداني نثار فرمايد...
حضرت آيت الله خامنه اي ، رهبر معظم انقلاب اسلامي ، در دوره رياست جمهوري خود، به مناسبت شهادت آيت الله اشرفي اصفهاني فرمودند:
مرحوم آقاي اشرفي رضوان الله عليه يک انسان دوست داشتني مطلوب بود... بسيار متواضع ، با اخلاص ، باصفا و بي ادعا بود. به طوري که احترام و تجليل همگان را بر مي انگيخت .
منبع: www.askquran.ir
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image