حجاب، در ظاهر محدوديت زن را نشان مىدهد؛ اما روح واقعى حجاب، حکايت از محدوديت کاميابىها به محيط خانوادگى و همسران مشروع و همچنين سلامت جامعه و حفظ آن از لجنزار فساد و مفاسد اجتماعى است تا زمينه براى کمال اخلاقى آماده گردد.
اسلام با اين روش خواسته زن از تعرض مصون بماند و به او به ديد ارزشى بنگرند لزوم حجاب از سوى اسلام در حقيقت براى حفظ کرامت زن و آرامش و پيروزى جامعه است.
آنچه مسلم است حدود معين در دين اسلام منطبق با نيازها و خواستههاى فطرى و ذاتى زن است و شناخت و رعايت آن نه تنها احساس محدوديت و قيد و بند را براى زنان فراهم نمىکند بلکه ضامن آزادى و اصالت و مقام و شان واقعى زن مسلمان است. اصولا دين در جهت سهولت بخشيدن به امور مردم به خدمت گرفته مىشود نه همانند تازيانهاى که بر سر مردم مسلط باشد.
عدهاى را گمان بر اين است که حجاب مانع آزادى و فعاليتهاى اجتماعى زن است.
در نگرش اسلام آزادى واژه مقدس و داراى اصالت است که آزادى عقيده و انديشه در راس هرم آن قرار دارد.
درباره آزادي، عقيدهها و سليقههاى مختلفى وجود دارد. عدهاى تصورشان از آزادي، نبودن قيد و بند براى رسيدن به مال و مقام و شهرت و خواستههاى نفسانى انسان است ولى اسلام، آزادى را در تسلط داشتن بر غرائز و هواى نفسانى و در استخدام گرفتن علم و دانش و مال و مقام براى ترقى و تکامل انسانها و پاکسازى جامعه مىداند که قيام پيامبران و مردان الهى براى رسيدن به اين مقصود بوده است. آزادى جزء ذات انسان است، آزادى در صحنههاى سياسي، اجتماعى و فرهنگى و عناوين عمدهاى که اسلام براى زندگى بشر بيان کرده همان مسائل اوليه حيات هستند، لذا در نگرش اسلام انسان ذاتا آزاد آفريده شده است و از اين مقام نبايد تنزل کند و در پرتو اين اصل ديگران نيز حق ندارند انسانى را تحت سلطه خود درآورند، هدف انقلاب عظيم اسلامى ايران نيز همين است. در دين مبين اسلام زنان در انتخاب و عملشان آزادند.
منتها در چهارچوب شرع مقدس اسلام و در هالهاى از عفاف، آزادى به مفهوم واقعى و صحيح نه مانند آزادىهاى قلابى که کشورهاى دموکراسى ادعاى آن را دارند و به نام آزادى با زنجيرهاى اسارت، زنان را به دام مىکشند. حجاب به معناى منزوى کردن زن نيست حجاب به زن اين آزادى را مىدهد که رها از نگاههاى تحقيرآميز و حتى بهعنوان يک انسان در جامعه و محيط اجتماعى وارد شود نه يک ابزار جنسي، بلکه حجاب به معناى جلوگيرى از اختلاط و آميزش بىقيد و شرط زن و مرد در جامعه است و هيچ منافاتى با فعاليتهاى زنان مسلمانان در مسائل سياسي، اجتماعى و فرهنگى ندارد، بىبند و بارى و آزادىهاى جنسي، زنان را در منجلاب شهوت و پستى سقوط داده و دامنهايى که بايد فرهنگ و تمدن بسازد آلوده مىکند، اما اسلام براى زن ارزش والايى قائل است زيرا زن دستى به گهواره و دستى به اداره اجتماع دارد.
مفهوم آزادى در منطق اسلام
آزادى يکى از ارمغانهاى پيامبر خاتم محمدمصطفى است که زن و مرد در آن يکسان مىباشند.
عناوين عمدهاى را که اسلام براى زندگى بشر بيان کرده مسائل اوليه حيات هستند، چنانچه فلسفه حرکت اديان الهى عدالت است و قيام پيامبران الهى براى رسيدن به اين مقصد بوده است و هدف انقلاب عظيم اسلامى ايران نيز به همين منظور است.
زيرا عدالت رابطه انسان با خدا و همنوعانش را متعادل مىکند و همين طور است مفهوم آزادي، در نگرش اسلام انسان در خواستهها و اراده خود در برابر سايرين آزاد است و اين حقيقتى است که کليه حرکتهاى اسلامى در صحنههاى سياسي، اجتماعى و فرهنگى بر آن اساس انجام پذيرفته است و آزاد کسى است که بنده خدا باشد. «لا تکن عبد غيره لقد جعلک الله حرا» بندگى هيچ کس غير خدا را نپذير، به تحقيق خدا تو را آزاد آفريده است. مفهوم اين کلام اين است که حريت و آزادى جزء ذات انسان است و انسان از اين مقام نبايد تنزل کند و در پرتو اين اصل ديگران نيز حق ندارند انسانى را تحت تسلط خود در آورند.در اسلام آن کس که تابع هواى نفس باشد اسير است و آزادى را در تسلط داشتن بر غرايز و هواى نفسانى و در استخدام گرفتن علم و دانش و مال و مقام براى ترقى و تکامل انسان ها و پاکسازى جامعه مىداند و با تفکرات غربى تفاوت دارد که محدوده آزادى در آن آزادى جنسى است. تصورشان از آزادى نبودن قيد و بند براى رسيدن به مال و مقام و شهوت و خواستههاى نفسانى انسان است. زن در تاريخ بشري، سرنوشت پرماجرايى داشته است. از همراه و همکار و شريک مردان بودن تا بردگى و کنيزى و ابزار شهوترانى يا سودجويى يا ... اگر در گذشته، در حرمسرا، ابزار صاحبان زر و زور بود امروز در غرب، در حرمسراى عمومى ابزار ارضاى شهوات عمومى و سودآورى بيشتر براى شرکتها و کارتلها و تراستها و صاحبان سينما و ... است که تا زيبايى و طراوت دارد از او بهرهکشى مىکنند و پس از آن محروم، منزوى و سرخورده به خانه کهنسالان تبعيدش مىکنند. سرنوشت جوامع بشرى از شرق گرفته تا غرب يکسان است و انسان در قلب ماديت به صورت (شي) در آمده، ماهيت آدمى و اصالت انسانى خود را از دست داده، در چنان انديشه و فرهنگى که انسان پوچ است، آزادى انديشه و شخصيت فکرى ندارد زن که موجودى انسان ساز و تمدنپرداز است ظالمانهتر قربانى شده و بيش از هر قشر ديگرى سيلى استضعاف را خورده است. در عصر کنونى که غبار ماديت چهره انسانست را تيره ساخته و بند بردگى حلقوم بشريت مظلوم را فشرده، در بازار تمدن کالاى معنويت ارزشش را از دست داده و در اين ميان شخصيت و والايىهاى زن بيش از همه خسارت ديده است. به گفته مقام معظم رهبرى : زن در طول تاريخ در ميان دو ستم يعنى انزوا و عريانى قرار گرفته که اين هر دو ستم در يک نقطه، اشتراک داشتهاند و آن تحقير زن بوده است. ديدگاه مظلوم بودن زن در اسلام از طرفى از مفهوم تعريف شده توسط آزادى زن در غرب به وجود آمده است و از جانب ديگر زاده برداشتهاى نادرست و ناشى از سنت و ايدههاى شخصى برخى مسلمانان است که موجبات ظلم به زن را با نام اسلام فراهم آورده است و مسئله اين است که زنان هم در جهان اسلام مورد ظلم هستند و هم در غرب.برخى از مسلمانان به نام اسلام و ادعاى حرمت به جايگاه زن، قيد و بندها و محدوديتهاى غير ضرورى و غير شرعى بر زنان اعمال مىدارند و سليقههاى شخصى يا پسماندهاى فرهنگى و سنتى پيشينيانشان را به نام اسلام به زنان تحميل مىکنند و موجبات بدبينى و کژانديشى نسبت به احکام و موازين رهايى بخش اسلام را فراهم مىکنند.