واقعيتها و بايستهها
يکى از شاخصههاى نظامهاى دينى توجه به واقعيتها پيش از بيان مسئوليتها است . اساسا در ميان نظامهاى تربيتى، آن سيستمى موفقتر است که پيش از بيان «بايدها و نبايدها» به «هستها و نيستها» توجه نمايد . بنابراين بر ما لازم است که با غرايز، روحيات، عواطف، احساسات، نيازها و ابعاد مختلف فرزندان خود آشنا شويم و در همان قالبها به برنامهريزى براى تربيت دينى آنهابپردازيم .
الف) سن مناسب براى آغاز برنامههاى تربيتى
از آنجا که بنابر مطالعات روانشناختى و آموزههاى دينى، عوامل مختلف وراثتى و ژنتيکى و حتى محيطى از آغاز شکلگيرى نطفه بر انسان تاثير به سزايى دارند، بايد از دوران انتخاب همسر و حتى پيش از آن براى برخوردارى فرزندان آيندهمان از تربيتى سالم و مناسب، زمينهسازى نماييم . (1) بر همين اساس، پيامبر اکرم ص از ازدواج با همسران ناشايست نهى فرموده و فرزندان به دنيا آمده از آنها را تباه شده و از دست رفته مىشمارد . (2) اميرمؤمنان عليه السلام نيز خصلتهاى زشت و زيبا در روح و روان انسانها را متاثر از شير مادرانشان مىداند . (3) آزمايشهاى تجربى در اين زمينه نيز اين واقعيت را تاييد مىکند که انسان از دوران جنينى نسبت به محيط و صداهاى مختلف اطراف خود حساس بوده و به خصوص از مادر و سخنان و روحيات وى تاثير مىپذيرد . (4) به همين دليل، در اسلام به پدران سفارش شده است که از روزى حرام اجتناب ورزند و آداب ويژهاى را به هنگام همبسترى رعايت کنند .
به مادران نيز توصيه شده که در دوران باردارى، مراقب انديشهها و رفتارهاى خويش بوده، همواره در طهارت جان و پاکيزگى تن و روان تلاش کنند;چرا که از کوزه همان برون تراود که در او است . پس از ولادت نيز فرزندان به طور مستقيم در معرض برخى آداب و مراسم مذهبى قرار مىگيرند; (5) آدابى مانند خواندن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ که در روايات به عنوان پناهى در برابر وسوسههاى شيطانى شمرده شده است;کام گرفتن کودک با تربت امام حسين عليه السلام ; انجام غسل ولادت;ختنه کردن;عقيقه کردن ; صدقه دادن به وزن موى سر کودک از طلا يا نقره و به وزن بدنش از خرما و . . . . امروزه از نظر علمى نيز تاثير بسيارى از اين اعمال بر آينده کودک غيرقابل انکار است . (6) با اين حال، بديهى است که فرزندان را نمىتوان از آغاز تولد به طور مستقيم مورد تعليم و تربيت قرار داد و ناچار بايد منتظر پيدايش زمينههاى يادگيرى و تربيتپذيرى در آنها بود . در اين باره که آموزش و پرورش دينى فرزندان را از چه سنى بايد آغاز کرد، ميان دانشمندان و کارشناسان امور تربيتى اختلاف نظر است . برخى با هرگونه تعليم و تربيت مذهبى تا پيش از بلوغ مخالفند، ولى عدهاى ديگر با تاکيد بر آمادگى و استعداد اطفال براى تربيتپذيرى، بر اين باورند که مىتوان برخى معلومات دينى را به طور ساده و قابل فهم به آنها عرضه نمود و با تلقين، آنها را در اين فضاى مقدس قرار داد . (7) جان لاک از انديشمندان غربى نيز معتقد است که تربيت دينى را بايد از کودکى آغاز کرد . وى مىگويد: «انديشه خدا را از همان آغاز کودکى مىتوان در نهاد فرزندانمان جاى داده، عشق و احترام به خدا را در روانشان بدميم .» (8)
به نظر مىرسد براى يافتن سن مناسب براى آغاز برنامههاى تربيتى بايد سن طبيعى گرايش فرزندان به دين و مذهب را شناخت . بررسىهاى روانکاوان نشان مىدهد که آغاز پيدايش حس مذهبى در کودکان به ماههاى قبل از چهارسالگى بازمىگردد و حتى گاه در حدود 2 تا 3 سالگى ظاهر مىشود . کودکان از سه سالگى، علاقه بسيار به دعا و سرودهاى مذهبى داشته، از تکرار و خواندن دعاهاى دسته جمعى، لذت بسيار مىبرند . از حدود 4 سالگى، کنجکاوى سراسر وجود کودک را فرامىگيرد و درباره حقايق مختلف جهان و از همه مهمتر آفريدگار جهان مىپرسد . اين مرحله، سن طبيعى کودک براى پذيرش مفهوم خداوند است . کودک چهارساله، پدر خود را به بزرگى و اهميتخدا مىداند و تلقى او از خدا همچون پدر، ولى بزرگتر است . او حتى گاه خدا را همچو عضوى از خانواده به حساب مىآورد . احساس مذهبى با رشد و افزايش سن کودک آشکارتر مىشود و در ششسالگى به روشنى مىتوان تظاهر به رفتارهاى مذهبى را در کودکان مشاهده کرد . يک کودک ششساله با علاقه تمام درباره خدا پرسش نموده، خواستار آشنايى و صحبتبا او است و درخواستهاى غالبا مادى خويش همچون اسباب بازى، خوراک و پوشاک را با او در ميان مىگذارد . به تدريج در سن هفتسالگى، خدا را مقامى قدرتمند و بالاتر از والدين مىشناسد . (9) بر همين اساس، امام باقر عليه السلام در حديثى مفصل به تشريح وظايف اوليا در تربيت ايمانى فرزندان از سن سهسالگى مىپردازد:
در سه سالگى کلمه توحيد «لا اله الا الله» را به کودک بياموزيد و در چهارسالگى با نبوت پيامبر اسلام آشنايش سازيد و در پنجسالگى رويش را به قبله کنيد و سجده بر زمين را يادش دهيد . در ششسالگى رکوع و سجود را به شيوه صحيح به او بياموزيد و در هفتسالگى وضو و نماز را به طور کامل آموزش دهيد . (10) بر اساس اين حديثشريف، کودک را بايد در سهسالگى با خداوند، در چهارسالگى با نبوت و در پنج و ششسالگى با پرستش به شيوههاى مختلف آشنا ساخت، تا آن که در هفتسالگى بتوان مجموعه نماز را به عنوان نمادى از کل دين و به تعبير روايات ستون دين به او القا نمود .
نکته مهم ديگر در اين ميان توجه به پرسشهاى دينى کودکان است . آنها بر مبناى سير پيشگفته به پرسش درباره مذهب و موضوعات دينى پرداخته، بر حسب درک و فهم خود، سؤالات متفاوتى از اطرافيان مىپرسند . در شش سال اول درباره منشا و علت اشيا سؤال مىکنند: من از کجا آمدهام؟ آسمان را که درست کرده است؟ و . . . . در سن 7 تا 10 سالگى سؤالهايى عميقتر مىپرسند و خواهان پاسخهايى مستدلتر هستند: چرا خدا ديده نمىشود؟ چگونه خداوند در همه جا حضور دارد؟ خدا چيست؟ انسانها چطور در قيامت دوباره زنده مىشوند؟ در سنين نوجوانى به دليل افزايش آگاهىها و معلومات بر دامنه و عمق سؤالات افزوده مىشود . اگر مبانى اعتقادى در سالهاى پيش در ذهنشان جاى گرفته باشد، پاسخ به سؤالات بعدى آسانتر خواهد بود;زيرا پاسخهايى که در سنين قبل شنيدهاند، فضايى اعتقادى در ذهنشان ترسيم نموده و در آن فضا به انديشه و پرسش مىپردازند . در اين سنين سه گونه احساس در رابطه با مذهب براى فرزندانمان پديد مىآيد:
1 . رشد و گسترش و تقويتحس مذهبى و علاقهمندى به دين;
2 . پيدايش ترديد در آموختههاى پيشين;
3 . پيدايش سؤالات متعدد و برخاسته از آن ترديدها .
نکته درخور توجه در اين زمينه آن است که فرزندان در اين سنين، به علت غرور نوجوانى، گاه از طرح همه سؤالات خويش پرهيز دارند و همچنين به دليل رشد عقلانيت و قوه استدلالشان به هر پاسخى راضى نمىشوند;لذا بر ما است که مستقيم و غيرمستقيم، آنان را به سخن آورده و سپس پرسشهاىشان را مستدل و منطقى و در حد فهم و درکشان پاسخ دهيم . (11)
ب) آمادگى بسيار کودکان براى تربيت پذيرى
کودکان همگى با فطرت الهى و همراه با روحياتى پاک و زمينههايى آراسته زاده مىشوند و حس مذهبى به طور طبيعى در آنها پديد آمد، سپس رشد يا افت مىيابد . در واقع، اين محيط اطراف است که با تاثير مستقيم و غيرمستقيم خود، زمينه هدايتيا گمراهى آنها را فراهم مىآورد;گرچه اراده آزاد انسان هيچگاه از ميان نمىرود و حق اختيار و انتخاب در هر حال باقى است . بر همين اساس، پيامبر اکرم ص مىفرمايد:
هر نوزادى بر فطرت سالم الهى زاده مىشود;ليکن اين پدر و مادر هستند که گاه او را با تربيتهاى ناشايستخويش از صراط مستقيم منحرف مىسازند . (12)
بنابراين، رسالت پدر و مادر آن است که با انجام فرايض دينى و بيان آنها براى کودکان و تجسم بخشيدن به روحيات زيباى ايمان و تعهد دينى، استعدادهاى آنها را در مسيرى درستبه فعليت رسانند;در غير اين صورت، فطرت پاک کودکان به تدريج رو به خاموشى مىگرايد و به محيط آلوده خو مىگيرد . کودکان و نوجوانان از اخلاق همه اطرافيان خود کم و بيش تاثير مىپذيرند . پدر و مادر، بستگان، همکلاسىها، معلمان، قهرمانان ورزشى و هنرى، شخصيتهاى سياسى و اجتماعى و . . .
همگى بر فرزندان ما تاثير گذاشته، الگوهاى مثبتيا منفى آنها را شکل مىدهند که البته در اين ميان والدين از نقش مهمترى برخوردارند . از اين رو است که اميرمؤمنان، على ع در سفارشنامهاى به فرزندش امام حسن ع مىنويسد: «همانا جان و روان خردسالان همچون زمين بايرى است که در آن هر نوع دانه و تخمى افشانى، آن را مىپذيرد و رشد و نمو مىدهد» . (13)
بنابراين، همان قدر که زمينه هدايت و ديندارى براى آنها فراهم است زمينه انحراف و فساد نيز مهيا است . کودکان و نوجوانان به دليل کمتجربگى و ناآگاهى در آستانه لغزش قرار دارند و لذا بر پدران و مادران است که موانع زندگى سالم را از پيش پاى آنها بردارند و فطرتهاى پاک فرزندانشان رااز آلايش به رذايل اخلاقى و مفاسد اجتماعى مصون نگه دارند . (14) با اين حال، به نظر مىرسد طبيعت و فطرت انسانها، و به ويژه کودکان و نوجوانان، به خير و سعادت تمايل بيشترى دارد و لذا پيامبراکرم ص درباره آنان مىفرمايد:
آنها قلبى فضيلتپذير و دلى رقيق و حساس دارند . . . خداوند مرا به پيامبرى برانگيخت تا مردم را به رحمت الهى بشارت و از عذابش بيم دهم;جوانان و نوجوانان سخنانم را پذيرفتند و با من پيمان محبتبستند، ولى پيران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند . (15)
امام صادق عليه السلام نيز به يکى از ياران خويش که به تبليغ دين و نشر تعاليم اهل بيت اشتغال داشت، چنين توصيه مىفرمايد: «برنامههاى تبليغى خويش را متوجه نسل جوان کن;زيرا آنان براى پذيرش خوبىها آمادگى بيشترى دارند و بيش از ديگران حق را مىپذيرند .» (16)
ج) نياز به محبت و دوستى
نياز به محبت از نيازهاى اساسى انسان به شمار مىرود; همانگونه که انسان به آب و غذا نياز دارد، به محبت نيز نيازمند است و بود و نبود آن، در تعادل روحى و روانى وى تاثير فراوان دارد . روانشناسان بر همين اساس به ترسيم هرم نيازهاى انسان پرداختهاند.
کودکى که در محيط گرم و محبتآميز رشد کند، روانى شاد و دلى آرام و بانشاط و به تبع آن، جسمى سالم خواهد داشت . چنين فردى به زندگى اميدوار و دلگرم بوده، خود را در جهانى پرآشوب، تنها و بىياور نمىبيند . از سوى ديگر، اظهار محبتبه کودک از ابتلاى وى به عقده حقارت جلوگيرى مىکند . کودکى که از محبتهاى گرم پدر و مادر محروم بوده، يا نيازش به محبتهاى آنان به حد کافى اشباع نشده است، نسبتبه اطرافيان خويش و حتى پدر و مادر عقده نفسانى مىيابد و در نتيجه، زمينه هرگونه فساد و انحرافى برايش مهيا مىشود . به اعتقاد کارشناسان امور تربيتى، تندخويى، خشونت، اعتياد، افسردگى، نااميدى و . . . غالبا معلول عقده حقارتى است که در اثر کمبود محبت پديد آمده است . گاه فشارهاى روانى تا بدانجا اين اشخاص را آزار مىدهد که دستبه خودکشى مىزنند . بسيارى از فرزندانى که از منزل فرار کردهاند، انگيزه خود را از فرار، بىتوجهى و کممهرى پدر و مادر دانستهاند. (17) همانگونه که محبوب بودن از نيازهاى اوليه انسان است، محبت نمودن نيز از نيازهاى اساسى او است . دوستيابى و برقرارى روابط اجتماعى که به خصوص در سنين نوجوانى و جوانى شدت مىگيرد، براساس همين رابطه متقابل ميان نياز به محبت و نياز به مهر ورزيدن شکل مىگيرد . بنابراين، رفيق خوب و مناسب گرچه براى همگان مهم است، ولى براى نسل جوان اهميتبيشترى دارد;زيرا در اين دوره از يک سو عواطف نوجوان، نسبتبه دوران کودکى، عمق بيشترى مىيابد و دوستىهاى سطحى او به دوستىهاى صميمى بدل مىشود . از سوى ديگر، نوجوان در اين سن به دنبال کسب استقلال است و لذا به طور طبيعى به دوستان جديد گرايش پيدا مىکند . بررسىهاى علمى نشان مىدهد که اثرپذيرى نوجوانان از گروه همسالان بيش از هر گروه ديگرى همچون خانواده و معلمان است . حال اگر دوستانى شايسته و مناسب گرداگرد نوجوان باشند، موجب تکامل تربيتى و معنوى او مىگشوند و اگر افرادى فاسد با او طرح دوستى بريزند، سبب سقوط وى در گرداب لغزشها و انحرافها مىگردند .
بنا بر اين، بر والدين است که از يک سو به تقويت دوستى خود با فرزندان در سنين نوجوانى بپردازند و از سوى ديگر، بر معاشرتهاى آنان نظارت کرده، آنها را در انتخاب دوستانى مناسب يارى رسانند .
د) توجه به ويژگىهاى فرزندان
هر انسانى از شخصيتى مستقل و هويتى مخصوص به خود برخوردار است;بر اين اساس، بايد همواره ويژگىهاى ثابت و متغير، علايق، انگيزهها و هيجانات فرزندان خويش را مورد مطالعه قرار دهيم و بر مبناى آن به برنامهريزى تربيتى بپردازيم . اين انتظار برخى از والدين که مىخواهند فرزندانشان همچون خودشان و نسخهاى کپى شده از آنها باشند صحيح و بهجا نيست . در ديثشريف آمده است که «راههاى وصول به خداوند به عدد جانهاى آدميان است» . بنابراين، نمىتوانيم برنامهاى ثابت و غيرقابل تغيير براى تربيت دينى فرزندانمان در نظر گرفته، بر همگان به طور يکسان پياده کنيم;بلکه بايد با توجه به متغيرها و در پرتو ثوابتبه روشى مناسب براى تربيت دينى فرزندمان نايل آييم:
برنامه مناسب تربيت دينى متغيرهاى شخصيتى فرزندمان + مفاهيم و الگوهاى ثابت دينى بر همين اساس، در حل مشکلات و ناهنجارىهاى کودکان و نوجوانان بايد ابتدا کليد شخصيت آنها را شناسايى کرده، به نقاط ضعف و قوت آنها پى ببريم و سپس با بررسى علل انحرافشان، به درمان مناسب بپردازيم . در اين ميان، طبيعى است که گاه به خطا مىرويم;از اين رو، چه نيکو است که با ثبت تجربيات خويش اطلاعات دقيقترى از شخصيت و روحيات فرزندمان به دست آوريم .
فرزند يکى از انديشمندان مذهبى نقل مىکرد که پس از مرگ پدر در لوازم شخصى او به مجموعهاى از دفترها و يادداشتها برخوردم که نکات دقيق و جالب توجهى از روحيات، عواطف و ابعاد مختلف (مثبت و منفى) من و ديگر خواهران و برادرانم در آن ثبتشده بود و تجربيات مختلفى را که پدرم در خلال تربيت ما به دست آورده بود - چه موفق و چه ناموفق - در آن دفترها نگاشته بود . آنچه در اين ميان مهم است، پيگيرى مستمر و پرهيز از خستگى و بىتفاوتى در شناخت فرزندمان و برنامهريزى مداوم در تربيت وى است .
حقوق فرزندان و مسئوليتهاى والدين
خداوند سبحان در برابر اعطاى ولايت فرزندان به والدين، مسئوليتهايى ويژه بر دوش آنها نهاده است که از آنها به حقوق فرزندان تعبير مىشود . امام سجاد 7 در رساله حقوق که به تبيين وظايف و مسئوليتهاى مختلف انسانها مىپردازد، بخش خاصى را به حقوق فرزند اختصاص داده، در عباراتى کوتاه و بسيار پربار چنين مىفرمايد:
اما حقى که فرزندت بر تو دارد، آن است که بدانى او از تو و وابسته به تو است;خوب و بدش در اين دنيا به تو باز مىگردد و به يقين تو در مقابل ولايتى که بر او دارى مسئول هستى به تربيت نيکوى او بپردازى و به سوى خداوند راهنمايىاش کنى . و در انجام وظايف الهى و حقوق خود بر او يارىاش رسانى، که تو در مقابل اين تکليف از پاداش و مجازات برخوردار خواهى بود .
پس درباره فرزندت چنان رفتار کن و تلاش نما که اثرى نيکو پس از خود بر جاى گذارى و در مقابل پروردگارت توان پاسخگويى را داشته باشى . (18)
شگفت آن است که برخى از خانوادهها نسبت به غذا و پوشاک و سلامتى جسمانى فرزندان خويش اهتمام فراوان مىورزند، ولى به تربيت و ديندارى و بيمارىهاى روحى و روانى آنها توجهى نمىکنند و به تعبير امام حسن مجتبى ع: «شگفتا از کسى که در غذاى جسم خويش انديشه مىکند ولى به غذاى روح خود نمىپردازد» . پيامبر اکرم ص حقوق اساسى فرزندان را در وصيتى به امام على عليه السلام چنين بر مىشمارد:
اى على، حق فرزندان بر والدينشان آن است که نام نيکو بر آنها نهاده و آنان را به حسن ادب مزين سازند و در محيطى سالم پرورششان دهند . اى على، نفرين خداوند بر پدر و مادرى که زمينه نافرمانى فرزندان و بىاحترامى آنها نسبتبه خودشان را فراهم سازند و رحمت الهى بر پدر و مادرى که فرزندان خويش رابر نيکوکارى به والدين يارى رسانند . (19)
والدين با عمل به چهار توصيه پيامبر اکرم صلي الله عليه واله مىتوانند زمينه صلاح فرزندانشان را فراهم آورده، از نافرمانى آنها و گستاخىشان جلوگيرى نمايند:
1 . آنچه را کودک در حد توان خود انجام دادهاست، از او بپذيرند .
2 . آنچه انجام آن براى کودک، سنگين و طاقتفرسا است از او نخواهند .
3 . او را به گناه و سرکشى وادار نکنند .
4 . به او دروغ نگويند و در برابر او به اعمال سبک و احمقانه دست نزنند . (20)
با بررسى آيات و روايات، مىتوان اهم حقوق فرزندان يا مسئوليتهاى والدين را در موارد ذيل برشمرد:
1 . نام نيکو:
نخستين حق و يکى از مهمترين حقوق فرزند آن است که براى او نام نيکو، با معنا و زيبا انتخاب کنيم; (21) چرا که نام انسان در روح و روان وى تاثير مىگذارد و مىتواند او را به جانب محتوا و مضمون آن نام سوق دهد . بر همين اساس، آدمى از نام زيبا مسرور گشته، به آن افتخار مىورزد و از نام بد رنجبرده، از آن شرمسار مىگردد . (22) حال چه خوب است از ميان نامهاى نيکو، نامى را برگزينيم که همواره الگويى والا و عينى را در مقابل ما قرار دهد . نامهاى امامان و پيامبران و انسانهاى نيک در پيوند فرزندانمان با آن قهرمانان تاريخ تاثيرى فراوان دارد . بر همين اساس، امام حسين بن على عليه السلام براى تمام فرزندان خويش نام مبارک فاطمه و على را برگزيده بود تا يادآورى مکرر آنها در عصر غربت آن دو شخصيتبزرگ، زمينه بازتوليد آن قهرمانان را فراهم آورد و افراد و جوامع را از شعاعهاى وجودىشان بهرهمند سازد .
2 . مهر و محبت:
والدين بايد محبتخويش را به فرزندانشان اظهار نموده و تنها به دوستى قلبى بسنده نکنند;زيرا براى کودکان فقط آنچه قابل مشاهده و لمس است معنا و مفهوم مىيابد .
محبتهاى والدين بايد در نوازشها، بوسهها، آغوش گرفتنها، تبسمها و حتى نوع نگاهها و آهنگ سخنانشان نمود و ظهور داشته باشد . بر همين اساس پيامبر گرامى اسلام صلي الله عليه اله مىفرمايد: «نگاه محبتآميز پدر به فرزند عبادت محسوب مىشود .» (23) و «هر کس فرزند خويش را ببوسد خداوند براى او ثوابى در نظر مىگيرد و هر کس فرزندش را شاد گرداند، خداوند او را در يامتشاد مىسازد .» (24) امام صادق عليه السلام نيز مىفرمايد: «خداوند بندهاى را به دليل محبتبسيار به فرزندش مورد رحمتخويش قرار مىدهد .» (25) همچنين در روايتى ديگر از موسى عليه السلام نقل مىفرمايد که او از خدا پرسيد:
«پروردگارا چه عملى نزد تو نيکوتر است؟» خداوند در پاسخش فرمود: «محبتبه کودکان;چرا که من فطرت آنها را بر يگانگى خويش قرار دادهام و لذا اگر آنها را بميرانم از روى رحمتم به بهشت جاىشان دهم .» (26)
3 . محيط سالم:
يکى از نکاتى که در روايات به آن سفارش بسيار شده، انتخاب محيطى سالم براى رشد کودکان و به حداقل رساندن عوامل منفى تاثيرگذار بر آنها است . (27)
انتخاب محله مناسب، مدرسهخوب، اطرافيان و دوستان شايسته و . . . همگى تاثير بهسزايى در تربيت فرزندان داشته و از مسئوليتهاى مهم والدين به شمار مىروند . چرا که محيط گناهآلود، روان را فاسد و مسموم ساخته، خانه دل را تاريک مىنمايد . شايد به همين دليل است که مسلمان حق ندارد در محيط آلودهاى که قادر به حفظ دين و عقيده خود در آن نيست، زندگى نمايد و کمترين وظيفه او مهاجرت از آن محيط مسموم است . (28)
يکى از امورى که در سالمسازى محيط رشد فرزندانمان تاثير فراوان دارد، آموزش محرم و نامحرم، کنترل معاشرتها با جنس مخالف و جداسازى بستر خواب فرزندان است . معاشرت مختلط دختران و پسران در مجالس عروسى، ميهمانىها و . . . تاثير فراوانى بر تغيير روحيه دينى و بينش معنوى آنها خواهد گذاشت . اين مساله در مورد دختران اهميتبيشترى دارد;زيرا آنها زودتر از پسران به بلوغ مىرسند . بستر کودکان نيز بايد در ششسالگى از هم جدا شود . رعايت اين اصول به تدريجسبب مىشود هر يک از پسران و دختران، نقش مردانه و زنانه مناسب را يافته و براى دوران بحرانزاى بلوغ آماده گردند . نوه امام;عاطفه اشراقى در اين باره خاطرهاى شنيدنى دارد:
از مسائلى که امام زياد به آن توجه داشتند، محدود بودن روابط زنان و مردان بود . يادم است که ده سال بيش نداشتم و با برادرها و پسرخالههايم بازى مىکردم و در عين حال حجاب نيز به سر داشتم . امام يک روز مرا صدا زد و فرمود: «شما هيچ تفاوتى با خواهرتان نداريد، مگر او با پسرها بازى مىکند که شما اين کار را مىکنيد .» از آن روز به بعد ديگر من در بازى پسرها شرکت نمىکردم . (29)
محيط درونى خانه نيز بايد از هرگونه عوامل منفى در تربيت فرزندان تهى باشد; روابط جنسى والدين به هيچوجه نبايد در معرض ديد فرزندان قرار گيرد . به تدريجبايد به کودک آموزش داد که در اطاق خاص خود بخوابد و براى رفتن به اطاق والدين اجازه بگيرد . قرآن کريم نيز در آيه 58 و 59 سوره نور به اين امر تصريح نموده است . (30) در روايات حتى از همبسترى در مکانى نزديک به محل خواب نوزادان نيز نهى شده و انجام اين عمل، موجب پيدايش انحرافات جنسى در بزرگسالى آنها شمرده شده است .
4 . آموزش قرآن:
در روايات از آموزش قرائت قرآن به عنوان يکى از وظايف والدين در تربيت فرزندانشان ياد شده است . (31) بر همين اساس، امام على عليه السلام به معلمى که «بسم الله الرحمن الرحيم» را به فرزندان خردسالش آموخته بود، به گنجايش دهان استاد، طلا و جواهر هديه داد . امام حسن عسکرى عليه السلام نيز در روايتى ثواب آموزش قرآن به فرزندان را تشکيل دهنده بخش بزرگى از نامه اعمال والدين مىشمارد . (32) اين سفارشها همگى از آن رو است که قرائت قرآن در جوانى موجب آميختگى مفاهيم آسمانى آن با روح و روان کودک گشته و ذهن و انديشه وى را قرآنى و الهى مىگرداند و در نتيجه، ضمانتى درونى در مقابل انحرافات اخلاقى و اجتماعى بدو مىبخشد .
5 . آشناسازى با مفاهيم و معارف اسلامى:
افزون بر قرائت قرآن، بايد معانى، مفاهيم، داستانها و مثلهاى قرآن را به کودکانمان بياموزيم و در کنار آن با روايات و احاديث معصومين:
آشناىشان سازيم و براى لحظهلحظه زندگى الگويى عملى در مقابل چشمانشان قرار دهيم .
امامعلى عليه السلام در اين باره چنين توصيه مىکند: «از دانش ما به کودکانتان بياموزيد که خداوند بدين وسيله منافعى به ايشان رساند .» (33) امام صادق عليه السلام نيز به شيعيان خويش سفارش مىکند که نونهالان خود را پيش از آن که افکار و انديشههاى انحرافى، گمراهشان سازد، با احاديث اهلبيت آشنا سازند . (34) چه نيکو است که پدران و مادران هر شب و يا دست کم هر هفته در جمع خانواده چند آيه يا حديث و يا برخى اشعار سازنده و داستانهاى مفيد را بخوانند و درباره آن به صحبتبنشينند .
مهمترين موضوعاتى را که فرزندانمان بايد با آنها آشنا باشند، مىتوان بدين ترتيب فهرست کرد:
- خداشناسى: معرفى خدا و صفات او، عدالت و حکمت الهى در آفرينش جهان و توضيح درباره بلاها و امتحانات .
- راهنماشناسى: شناخت پيامبران و فلسفه نبوت و آشنايى با امامان و کارکردهاى آنان .
- معادشناسى: رستاخيز، حسابرسى، برزخ، قبر، کيفر و پاداش .
- انسانشناسى: رابطه انسان با خدا و جهان هستى، نظارت خدا بر انسان، خلافت انسان در زمين . (35)
6 . محبت به پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام) :
وظايف والدين تنها به آموزش برخى مفاهيم و ايجاد پارهاى از نگرشها محدود نمىشود، بلکه بر آنها است که برخى گرايشهاى مثبت را به فرزندان خود القا کنند و در جانهاىشان رسوخ دهند . محبتبه خوبها و خوبىها و نفرت از بدها و بدىهاايمنسازى قوى و مؤثرى در مقابل هرگونه زشتى و گناه بوده، محرکى به سوى کمال و ترقى معنوى به شمار مىرود .
محبتبه معصومين: آنان را به حقايقى عينى و الگوهايى عملى مبدل ساخته، امکان همانند سازى با آنها را فراهم مىآورد . پيامبر اکرم ص در روايتى مىفرمايد: «فرزندان خود را بر دوست داشتن پيامبرتان و محبتبه اهل بيت او تربيت نماييد .» (36)
7 . آموزش احکام شرعى:
آشنا ساختن کودکان با وظايف و تکاليف شرعى آنها نيز يکى از مسئوليتهاى مهم والدين است که با نزديک شدن آنها به سن بلوغ، ضرورت بيشترى مىيابد .
فرزندان ما بايد پيش از بلوغ به تدريجبا احکام مورد نياز همچون طهارت و نجاست، وضو، غسل، نماز، روزه و . . . آشنا شوند و روش مراجعه به توضيح المسائل را فرابگيرند . همچنين، از خجالتهاى بىمورد در پرسش از مسائل شرعى بپرهيزند .
8 . ازدواج به موقع:
يکى از وظايف مهمى که در روايات بر دوش والدين نهاده شده، پيشگيرى از انحرافات جنسى فرزندان است . پيامبر اکرم صلي الله عليه واله حقوق فرزندان بر والدين را اينگونه مىشمارد: نام نيکو، آموزشهاى لازم و ازدواج به موقع . (37) چه نيکو است که پدران و مادران از يک سو با مراعات نکات تربيتى از بلوغ زودرس فرزندان - که در اثر عوامل مختلفى مانند معاشرت با جنس مخالف، مشاهده فيلمهاى نامناسب، دوستىهاى ناشايست و . . . پديد مىآيد - جلوگيرى کنند و از سوى ديگر، با آموزشهاى لازم، سن بلوغ عقلى آنها را پايين آورند و به حد واقعى خويش که مقارن با بلوغ جنسى است، برسانند . سپس زمينه ازدواجى ساده و پاکيزه را براى آنها فراهم آورند .
پي نوشت:
1. على قائمى، نگرش و رفتار دينى در دانشآموزان، انتشارات اميرى، تهران، 1374، ص 83 .
2. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، مؤسس الوفا، بيروت، 1983، ج 100، ص 237236 .
3. محمد بن يعقوب کلينى، فروع کافى، دار الکتب الاسلامى، چاپ سوم، 1367، ج 6، ص 44 .
4. غلامعلى افروز، روشهاى پرورش احساس مذهبى «نماز» در کودکان و نوجوانان، انجمن اوليا و مربيان، تهران، 1376، ص 23 .
5. على قائمى، پيشين، ص 83 .
6. على قائمى، پرورش مذهبى و اخلاقى کودکان، انتشارات اميرى، تهران، 1364، ص 109 .
7. کريمى نيا، الگوهاى تربيت اجتماعى، انتشارات پيام مهدى، قم، 1377، ص 212 و 213 .
8. على قائمى ، نگرش و رفتار دينى در دانشآموزان، ص 84 .
9. على قائمى، پرورش مذهبى و اخلاقى کودکان، ص 32 و 34 .
10. محمد تقى فلسفى، گفتار فلسفى (کودک)، هيئت نشر معارف اسلامى، تهران، 1352، ص 198 و 199 .
11. على قائمى، پيشين، ص 36- 38 .
12. محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 3، ص 281- 282;صحيح بخارى، دار الفکر، بيروت، ج 2، ص 9897 .
13. نهج البلاغه، دار المعرف، بيروت، نامه 31، ص 40 .
14. محمد جواد طبسى، حقوق فرزندان در مکتب اهل بيت (ع)، دفتر تبليغات اسلامى، قم، 1376، ص 152 .
15. محمد تقى فلسفى و مرتضى فريد، الحديث، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1364 ، ج 1، ص 394 .
16. محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 23، ص 236- 237 .
17. ابراهيم امينى، اسلام و تعليم و تربيت، انجمن اوليا و مربيان، تهران، 1372، ج 2، ص 197 .
18. محدث نورى، مستدرک الوسايل، مؤسس آل البيت، قم، 1408، ج 11، ص 161;ابن شعبه حرانى، تحف العقول، جامعه مدرسين، قم، چاپ دوم، 1363، ص 263 .
19. شيخ حر عاملى، وسايل الشيعه، دار احيا التراث العربى، بيروت، ج 15، ص 123 .
20. محمد تقى فلسفى، پيشين، ج 2، ص 45 .
21. شيخ حر عاملى، پيشين، ج 15، ص 124122 .
22. محمد تقى فلسفى، پيشين، ج 2، ص 224- 227 .
23. محدث نورى، پيشين، ج 15، ص 170169 .
24. محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 101، ص 99 .
25. شيخ حر عاملى، پيشين، ج 15، ص 201 .
26. محمد باقر مجلسى، پيشين، ج 101، ص 97 .
27. شيخ حر عاملى، پيشين، ج 15، ص 123 .
28. على قائمى، هدايت نوجوانان به سوى نماز، ستاد اقامه نماز، 1373، ص 40 .
29. مطهرى، جلوههاى رفتارى خمينى، ص 153 .
30. طبسى، پيشين، ص 154 .
31. محمدى رى شهرى، ميزان الحکمه، دار الحديث، ج 4، ص 36803679 .
32. محدث نورى، پيشين، ج 1، ص 290 .
33. رىشهرى، پيشين، ج 4، ص 3680 .
34. همان .
35. على قائمى، نگرش و رفتار دينى در دانشآموزان، ص 33 .
36. رىشهرى، پيشين، ج 4، ص 3680 .
37. همان، ص 3679 .
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله