توضيح مختصري در مورد موقعيت قوچان
شهرستان قوچان در شمال استان پهناور خراسان واقع شده و مرکز آن شهر قوچان است اين شهرستان از شمال به مرز ايران و کشور ترکمنستان، از شرق به شهرستانهاي درگز و چناران، از جنوب به شهرستانهاي نيشابور و سبزوار و از جنوب غرب به اسفراين و از غرب به شهرستان شيروان محدود است .
شهر قوچان در ’31 ه 58 دقيقه طول شرقي و ’06 ه 37 دقيقه عرض شمالي واقع شده و انحراف قبله آن "7 ’1ه 51 ثانيه است (1) ارتفاع آن از سطح دريا 1350 (2) متر و جمعيت آن مطابق آمارگيري جاري جمعيت شهريور ماه سال 1370،74919 نفر است.
شهر جديد قوچان
پس از زلزله سال 1312 ه . ق که قوچان قديم (شهر کهنه) بکلي ويران شد در ده کيلومتري شرق آن، شهر جديد قوچان به اهتمام محمدناصرخان شجاع الدوله حاکم وقت قوچان و در زمينهاي شخصي نامبرده از روي نقشه شهر عشق آباد مرکز کشور ترکمنستان ساخته شد و بدين جهت تا سال 1334 ه . ق ناصريه (3) ناميده مي شد (4).
شهر جديد تشکيل شده بود از چهار خيابان در چهار جهت اصلي جغرافيايي به نام بازار (5) که محل تقاطع آنها را چهارسوق مي ناميدند و خيابانهاي فرعي به موازات خيابانهاي اصلي که متقاطع هستند و ميلان (Milan) نام دارند. (6)
در توسعه و تغييرات جديد شهري چهار سوق به ميدان تبديل شد و بعد از انقلاب اسلامي ميدان فلسطين نام گرفت. خيابان شمالي نيز خيابان امام خميني و خيابان غربي خيابان شهيد بهشتي ناميده مي شوند.
محل مزار
کمي بالاتر از تقاطع ميدان شهيد رازقي که از خيابان امام خميني به طرف غرب امتداد دارد با ميلان نظام الملک که از خيابان شهيد بهشتي منشعب مي شود و جهت شمالي دارد، در سمت راست ميلان خانه اي مسکوني به وسعت 252 متر مربع (18×14) به چشم مي خورد که اوايل انقلاب به کمک مردم بازسازي شده است. سبک ساختماني آن با خانه هاي مجاور يکسان و حتي از بيشتر آنها محقرتر و کهنه تر است، فقط تابلو سبزرنگي که بر سردر آن نصب شده مشخص مي کند که محل، مکاني است مقدس و آرامگاه مردي در آن قرار دارد که او را نه تنها بايد از ديدگاه مقام شامخ فقاهت و يا اجتهاد نگريست بلکه همچنين در مقام انساني پرتلاش و سرشار از طهارت نفس و دانشهاي معنوي و منزلت انساني شمرد؛ انساني که به مقام والاي شرف و فضيلت و تقوا و آزادگي رسيده است.
اين عالم رباني آيت الله سيد حسن نجفي معروف به آقا نجفي قوچاني است که در سال 1295 ه . ق در روستاي خرو يا خروه (7) از توابع شهرستان قوچان تولد يافت (8).
وي در راه کسب علم و فضيلت تا آن جا پيش رفت که در سن 30 سالگي به درجه اجتهاد رسيد و پس از آن تا هنگام مرگ (به سال 1363 هجري در قوچان) به تدريس، ارشاد و رتق و فتق امور مردم پرداخت، در تمامي گرفتاريها حامي حقيقي مردم بود و با آن که در هنگام مرگ بر تمام منطقه قوچان و حتي شهرستانهاي اطراف نفوذ معنوي فراوان داشت از مال و منال دنيا هيچ نداشت. (9)
حياط مزار
حياط، شمالي است و در فلزي دولت آن که رنگ طوسي دارد رو به جنوب باز مي شود. بالاي سردر تابلو سبزرنگي خودنمايي مي کند که روي آن نوشته است:
اداره حج و اوقات و امور خيريه شهرستان قوچان
آرامگاه مرحوم آقا نجفي قوچاني
در سمت راست در ورودي حياط، داخل پياده رو اطاقک نگهباني پايگاه بسيج مالک اشتر قرار دارد. نماي بيروني و داخلي خانه تمام سنگ مرمر و کف حياط موزائيک فرش است. جمعا داراي چهار اتاق در اضلاع شمالي و غربي است، جلو دو اتاق سمت غرب يک بهارخواب و متصل به يکي از اتاقهاي ضلع شمالي يک راهرو کوتاه و کم عرض ديده مي شود. اتاقهاي ضلع شمالي هر دو 4×3 متر است. در اتاق سمت راست که راهرو به آن مربوط است پيرزني حدود 80 ساله از اوايل انقلاب به عنوان سرايدار به سر مي برد. اتاق ديگر اين سمت دفتر پايگاه بسيج است. در ضلع غربي نيز دو اطاق سرهم ساخته شده، يکي اتاق مزار به ابعاد 5×5 متر که صورت قبر در آن قرار دارد و ديگري اتاقي 5×8 متر که در سمت راست اتاق مزار واقع است و به وسيله دري سه لت و چوبي به اتاق مزار راه دارد. اين اتاق به کتابخانه و نوارخانه آموزش قرآن اختصاص يافته است (و توسط پايگاه بسيج اداره مي شود).
جلو اين دو اتاق بهارخوابي 2×12 متر ساخته شده که کف آن موزائيک فرش است و بيست سانتي متر از کف حياط بلندتر است. سقف اتاقها و بهارخواب از داخل توفال و از خارج شيرواني پوش است. (10)
ورودي اتاقهاي مزار و کتابخانه درهاي مشابه فلزي چهار لت شيشه دار با بالاي کماني است که از بهارخواب باز مي شوند. کف اتاق مزار موزائيک و ازاره آن 80 سانتي متر سنگ شده و بقيه ديوارها هر يک به ارتفاع چهار متر گچ شده و روي آن را رنگ سبز زده اند. سقف اين اتاق رنگ سفيد دارد و از آن پنجره اي رو به جنوب به ميلان شهيد رازقي باز مي شود.
وسط اين اتاق صورت قبري از سنگ مرمر با دو متر طول و يک متر عرض و سي سانتي متر ارتفاع قرار دارد که دو پله اي است و روي آن حفاظ شيشه اي با چهارچوب آلومينيمي قرار دارد. بر روي سنگ لوح آن مطلب زير نوشته شده:
«هوالباقي مرقد عالم رباني و حکيم صمداني آيت الله سيد حسن نجفي معروف به آقا نجفي قوچاني که در سال 1295 قمري در خسرويه قوچان تولد يافته و تحصيلات مقدماتي و حکمت و فلسفه و اصول را در مشهد و اصفهان و نجف بپايان رسانده و به مقام اجتهاد نائل آمده است. اين عالم بزرگوار در شب جمعه 26 ربيع الثاني سال 1363 قمري در سن 68 سالگي برحمت خدا پيوست ». اتاق کتابخانه ازاره آن 80 سانتي متر سنگ سياه است و ديوارها به رنگ آبي و سقف سفيد است. به خاطر وجود کتابخانه و نوارخانه، جلسه آموزش قرآن بيشتر شبهاي هفته در محل تشکيل مي شود.
مزار درآمدي ندارد و با کمک مالي اهالي و اعضاي کتابخانه و شهريه کلاس آموزش قرآن مخارج آن تامين مي شود. ساير مردم قوچان شبهاي جمعه و رهگذران اتفاقي براي فاتحه خواني به مزار سر مي زنند.
شرح مختصري از زندگي آقا نجفي قوچاني
بهترين راه شناخت آن مرد بزرگ مطالعه کتاب سوانح عمر يا سرگذشت نامه و سفرنامه ايشان تحت عنوان سياحت شرق » است که با نثر ساده و بي تکلف نوشته شده و از ابتداي کودکي تا نيل به مقام اجتهاد در حوزه علميه نجف را در برمي گيرد. اين کتاب را آقا نجفي با زبردستي يک نويسنده هنرمند و يک روانشناس و جامعه شناس تيزبين گزارش کرده و تصويري دقيق از زندگي مردم روزگار خود به دست داده است و رنج و سختي و فقر و گرسنگي طلبه اي محروم را که سرشار از شوق ايمان و ذوق علم است بازگو نموده است. (11)
آيت الله سيد محمدحسن معروف به آقا نجفي فرزند ارشد مرحوم سيد محمد نجفي است. پدر ايشان فارس زبان و مادرشان کرد بوده و زلال (12) نام داشته، از مادر خودشان يک برادر و چهار خواهر و از نامادري شان که زينت بيگم نام داشته چهار برادر داشته اند. که از همه خواهران و برادران فقط حاج سيد هادي جوادي که کوچکترين برادر ناتني آقا نجفي است در قيد حيات و در مشهد به سر مي برد.
پدربزرگ آقا نجفي سيد جواد نام داشته و همين علت انتخاب فاميل جوادي و جوادي مقدم توسط بعضي فرزندان اوست. پدر آقا نجفي اگر چه اهل و ساکن روستا بوده و سواد مقدماتي داشته ولي فردي خير و از طرفداران علم و علاقه مند به تحصيل فرزندش بوده و مقدمات اين کار را از سنين کودکي و از همان مکتب روستاي خروه فراهم کرده، به طوري که آقا نجفي قبل از هفت سالگي قرآن را نزد پدر ختم کرده، گرچه مريض و رنجور بوده ولي از همان کودکي علاوه بر دانش اندوزي به کارهاي سخت مثل نهالکاري، درودگري و پشته کشي، آبياري مي پرداخته است. به واسطه هوش و ذکاوت فطري در مدتي کوتاه دروس فارسي و عربي مرسوم آن زمان را در مکتبخانه روستا به اتمام رسانيد. (13)
وي سعي کرد به پدر بقبولاند که همين مقدار تحصيل براي او کافي است بويژه که امکان ادامه تحصيل در روستا نيست، اجازه خواست دست از تحصيل بکشد و در کارها به او کمک کند و براي اثبات نظر خويش اين شعر مرحوم شيخ بهائي را از کتاب نان و حلوا مي خواند:
علم رسمي سر به سر قيل است و قال
نه از او کيفيتي حاصل نه مال
و پدرش ضمن نصيحت او با اين بيان که «والناس موتي و اهل العلم احيا» اور ا در حالي که 13 سال داشت× وادار به ادامه تحصيل کرد و روانه شهر قوچان ساخت. (14) آقا نجفي پس از سه سال تحصيل در قوچان پياده از راه سبزوار و نيشابور به مشهد رفت (15) و در مدرسه دو درب و پريزاد ادبيات و سطح را تا قوانين فرا گرفت.
در سال 1313 قمري (1895ميلادي) در سن 19 سالگي همراه يکي از همدرسانش پياده از راه طبس و کوير به يزد و از آنجا به اصفهان رفت و در مسجد «عربون » ساکن گرديد. در اصفهان منظومه حاج ملاهادي سبزواري را نزد آخوند کاشي، رسائل را نزد شيخ عبدالکريم گزي و حکمت را نزد ميرزا جهانگيرخان قشقايي فراگرفت. (17)
گاهي نيز در درس فقه و خارج آقا نجفي اصفهاني حاضر مي شد. تحصيلات آقا نجفي قوچاني در مشهد و اصفهان با دشواري بسيار همراه بود، چنان که گاه ناچار مي شد براي گذران زندگي کار کند و يا برخي از کتابهاي خود را به بهاي اندک بفروشد، وي در سال 1318 و در سن بيست و سه سالگي پس از چهار سال توقف در اصفهان يا يکي از دوستانش که شاگردش نيز بود پياده عازم عتبات عاليات گرديد. (18) چون به نجف رسيد در حجره اي متروک واقع در يکي از مدارس شهر ساکن شد. (19) و به حوزه درس آخوند ملا محمدکاظم خراساني راه يافت (20) و همين امر موجب شد تصميم بگيرد براي ادامه تحصيل در نجف بماند. وي به آخوند بسيار ارادت مي ورزيد، به گونه اي که در قيام آخوند و ساير علماي نجف به هواخواهي از مشروطيت، وي نيز از طرفداران مشروطيت گرديد. ايشان حقايقي از نقش روحانيت را در جنبش مشروطه در کتاب سياحت شرق ياد کرده است.
آقا نجفي که در ابتدا به تحصيل بي علاقه بود چنان اشتياق به آن پيدا مي کند که به فکر رياضت مي افتد البته به خاطر منع مذهبي، از رياضت منصرف مي شود ولي در عين حال به مراقبت و تزکيه نفس سخت مقيد مي شود.
آقا نجفي در 18 ماه رمضان سال 1325 ه . ق با دختري منسوب به يکي از خانواده هاي ايراني مقيم کربلا به نام سکينه بيگم ازدواج کرد (21) و از وي در عراق داراي چهار دختر و يک پسر شد. دو دختر و پسر آقا نجفي در عراق وفات يافتند که در وادي السلام دفن اند و دو دختر ديگر را که دو قلو بودند با خود به ايران آورد.
آقا نجفي در کتاب سياحت شرق خاطرات زيادي از ناملايمات و خوشيهاي زندگي بيست ساله خود در نجف آورده که شيرين ترين خاطره مربوط به مرگ مرده شور نجف است: در جريان شيوع مرض وباي سال 1322 ه . ق که بر اثر آن روزانه حدود چهار صد تن از مردم نجف مي مردند، مرده شور نجف از مردن اشخاص خوشحال بود، زيرا از شستن هر نفر يک تومان مي گرفت و از اين راه حدود هشت، نه هزار تومان در آن زمان جمع کرده بود و به اين خاطر دعا مي کرد مرض وبا ادامه يابد ولي عاقبت خودش به وبا مبتلا شد و درگذشت. (22) آقا نجفي بعد از بيست سال زندگي در نجف از فوت پدرش در قوچان آگاه مي شود و ناگزير تصميم به مراجعت به ايران مي گيرد و در روز سوم رمضان المبارک 1338 ه . ق (1920م) رهسپار وطن مي گردد. (23) و پس از زيارت مرقد امام هشتم عليه السلام در مشهد و توقفي کوتاه در اين شهر به درخواست مردم قوچان به آن جا وارد و در قوچان ماندگار مي شود و متجاوز از بيست و پنج سال بقيه عمر را در مقام فقاهت و حاکميت شرع در قوچان مي گذراند و در ضمن به اداره حوزه علميه ديني و تدريس در مدرسه عوضيه (24) مي پردازد. (25)
بازگشت اين مرد عالم و عارف به قوچان و سکونت در آن به حوزه علميه اين شهر رونقي بسزا بخشيد. محضر درس ايشان همه روزه قبل از طلوع آفتاب داير بود. با همه طبقات حشر و نشر داشت، در صدور احکام مردي قاطع، در محضر درس، استادي بزرگ و والامقام و در برخورد با مردم انساني ساده و بي پيرايه و بسيار متواضع و در عين حال بسيار شجاع و صريح و با هيبت بود. در گرفتاريها حامي حقيقي مردم بود. عده اي از بستگان ايشان معتقدند که اگر آقا نجفي به قوچان نمي آمد و مثلا در قم ساکن مي شد مقام و شهرتش بيشتر بود ولي با کمي دقت در طرز تفکر و شخصيت ايشان مي توان پي برد که در نظر آقا نجفي منصب و مقام ارزشي نداشت و هدف او فقط رضاي خدا و خدمت به مردم بود. پس چه بهتر اين مردم، اقوام و همشهريها و آشنايان باشند، کما اين که در يکي از گروههاي کشيکي که در سال 1345 ه . ق براي حرم سلطان ابراهيم در شهر کهنه قوچان تشکيل داده بود خود نيز شرکت داشت و نوبتي کشيک افتخاري مي داد. (26) يا در دو نوبت که شهر قوچان در ناامني بود و مورد حمله ياغيان قرار گرفت (27) دخالت کرد و با نفوذ خود مانع حمله آنان به شهر گرديد. اين مرد وارسته تا آخر عمر از کار و تلاش دست برنداشت. همواره با خرافات در ستيز بود و در اين راه جدي بليغ مبذول مي داشت، پيوسته در اين فکر بود که چرا ديگران آن قدر در علم جلو رفته و ما عقب مانده ايم. در سال 1307 شمسي به اتفاق همسر خود به زيارت مکه معظمه مشرف شد.
آقا نجفي در سال 1318 شمسي دو سال پس از فوت همسر با وفايش تاهل اختيار کرد و از همسر دوم خود به نام فاطمه بيگم داراي دو پسر به نامهاي علي و مهدي شد. سرانجام در روز نهم ارديبهشت 1322 شمسي برابر با جمعه 26 ربيع الثاني 1363 ه . ق (20 مارس 1944 م) در سن 68 سالگي در قوچان به ديار باقي شتافت، همان دياري که تصوير اعمال آن را در کتاب سياحت غرب خود به خوبي ترسيم کرده است. (28)
خواندن سرگذشت آقا نجفي براي کساني که تحت تاثير و استيلاي روزافزون صنعت و تمدن بي امان غرب قرار گرفته اند، حجتي است آشکار که حاصل و ثمره زندگي، روي معناي زندگي است، معنايي که در آن اميد، احساس، وجدان، درستکاري، عواطف و پايداري و بالاتر از همه ايمان و شرافت انساني و فضيلت اخلاقي موج مي زند و عالمي از وفا، گذشت، جوانمردي و ايثار از خود مي آفريند. احوال و زندگينامه کسي است که در سوداي عمر فضيلت خريده و در حيات خود سوخته و جان معنوي خود و جهاني را روشن ساخته است. (29)
خاندان و اولاد آقا نجفي (30)
همان طور که اشاره شد آقا نجفي از مادر خودشان داراي برادري به نام سيد حسين جوادي مقدم بوده اند که مقيم روستاي خروه بوده و شغل کشاورزي داشته و چهار خواهر به نامهاي نسا بيگم، صغري بيگم، راضيه بيگم و مريم بيگم که همه مرده اند و از آنها فرزندان و فرزند زادگان زيادي به جا مانده اند. آقا حاج ميرزا علي رحيمي از استادان تجويد و قرائت قرآن مجيد و مؤسس دارالقرآن محمدي در مشهد نوه سيدة نسا بيگم است.
آقا نجفي از نامادري خود نيز چهار برادر به نامهاي غلامرضا جوادي مقدم، سيد هادي جوادي، سيد اسماعيل جوادي مقدم و سيد ابراهيم جوادي داشته که سيد غلامرضا در سال 1356 ش و سيد ابراهيم در جواني فوت کرده اند. حاج سيد اسماعيل در سال 1373 شمسي در مشهد مرحوم و سيد هادي در قيد حيات و مقيم مشهد و شغل قالي فروشي دارند و حدود 75 سال سن، اين برادران نيز فرزندان و فرزند زادگاني دارند.
فرزندان
آقا نجفي از همسر اول خود چهار دختر (غير از دو دختر و پسري که در نجف فوت شده اند) به نامهاي حميده، خديجه، معصومه و بي بي شريعه داشته اند که همه به رحمت خدا پيوسته اند، حميده و خديجه يکي پس از ديگري همسر حجت الاسلام حاج شيخ غلامرضا غروي بوده اند که دومي بعد از فوت اولي همسر ايشان شده، معصومه بيگم همسر حاج سيد محمود بزرگ نيا و بي بي شريعه همسر سيد مهدي صابري قوچاني بوده که اينها نيز فرزندان و فرزندزادگان مؤمن و با استعدادي دارند که اکثرا داراي تحصيلات عالي اند از آن جمله آقاي دکتر قاسم بزرگ نيا استاد آمار دانشکده علوم مشهد. همچنين مرحوم آقا نجفي قوچاني از همسر دوم خود داراي دو پسر به نامهاي علي و مهدي شدند که آقاي علي نجفي ساکن مشهد و در ناحيه 4 آموزش و پرورش دبير هستند و سيد مهدي نجفي مرحوم شد.
نام بعضي از شاگردان آقا نجفي
1 - شيخ غلامرضا غروي که شوهر دو خواهر آقا نجفي نيز بوده است؛ 2 - شيخ علي قدوسي؛3 - شيخ محمد رئيسي؛ 4 - شيخ عبدالکريم؛ 5 - شيخ ذبيح الله اسلامي؛6 - شيخ آقا فاضل.
آثار بجا مانده از آقا نجفي (31)
1 - سياحت شرق که از تاليفات مهم ايشان است و درباره سوانح عمر از ابتداي زندگي، گزارش تحصيلات و مشقات دوران تحصيلي، و مباحث و معارف اسلامي را به استناد آيات و روايات با قلمي ساده شرح داده است و خواننده را با نکات علمي و رويدادهاي آن زمان آشنا مي کند، رويدادهاي تاريخي و انعکاس نهضت مشروطيت را در عراق بويژه در نجف به تفصيل شرح داده است مسائل تعليم و تربيت و تزکيه نفس نيز در اين کتاب به چشم مي خورد. اين کتاب در1347 قمري نگارش يافته و در 1362 شمسي در تهران چاپ شده است. در مورد اهميت اين کتاب همين بس که از قول آقاي مدرسي طباطبائي نقل شده که کتاب سياحت شرق جزء السنه شرقي در دانشگاه پرستون ايالت نيوجرسي آمريکا تدريس مي شود. (32)
2 - سياحت غرب، در کيفيت عالم برزخ و سير ارواح بعد از مرگ در 1312 ش نگارش يافته است و در1349 شمسي چاپ شده است..
3 - شرح ترجمه رساله تفاحيه ارسطو به وسيله بابا افضل کاشاني که در سال 1354 ه . ق به خط آقا نجفي موجود است.
4 - رساله «سفري کوتاه به آباديهاي اطراف قوچان ».
5 - رساله «عذر بدتر از گناه » تلفيقي از نثر عربي و فارسي درباره مشروطيت ايران مکتوب به سال 1328 ه . ق (1288 شمسي).
6 - شرح دعاي صباح به خط آن مرحوم در سال 1327 ه . ق که در نجف تاليف و تحرير يافته است.
7 - شرح کفاية الاصول، آخوند ملا محمد کاظم خراساني.
رسالات و مکاتبات ديگري نيز از آن مرحوم نزد بستگانشان وجود دارد که براي احياي آنها همت لازم است.
پي نوشت ها :
1- فرهنگ آباديها و مکانهاي مذهبي کشور، ص
2- انحراف قبله از اترک نامه، رمضانعلي شاکري، ص 157.
3- سرزمين و مردم قوچان، ج 1، ص 51، محمد جاباني.
4- کلمه ناصريه يک لفظ با دو معني را تداعي مي کرد يکي آن که نام ناصرالدين شاه قاجار را در برمي گرفت، دوم ناظر به محمدناصر خان شجاع الدوله حاکم وقت قوچان بود. اترک نامه، زيرنويس، ص 296.
5- بازار شمالي را بازار عشق آباد، بازار جنوبي را بازار سبزوار، بازار شرقي را بازار مشهد و بازار غربي را بازار قوچان مي ناميدند که هنوز هم بعضي از اين نامها متداول است. سرزمين و مردم قوچان، محمد جاباني، ج 2، ص 78.
6- ميلان کلمه اي روسي است که به خيابانهاي کم عرض مي گويند. طول ميلانهاي شمالي جنوبي 120 متر و شرقي غربي 150 متر است. سرزمين و مردم قوچان، ج 1، ص 48.
7- مزاري در آغوش تاريخ، رمضانعلي شاکري، مقدمه.
8- روستاي خرو يا خروه يا خروه که اسم آماري آن در فرهنگهاي آبادي کشور خسرويه است جزء دهستان مايوان از بخش فاروج شهرستان قوچان است که در انتهاي دره اي سرسبز و خرم در قسمت شمالي دامنه کوه شاهجهان واقع گرديده، طوس، خرو، خبوشان و استاد در قديم از محلهاي معتبر منطقه بوده اند. مي گويند نام اين روستا از نام خسروپرويز گرفته شده و اهالي دين زردشت داشته اند. سرزمين و مردم قوچان، محمد جاباني، ج 1، ص 334.
جمعيت روستاي خرو يا خسرويه برابر آمار سال 1365 مرکز آمار ايران 941 نفر است که اکثر فارسي زبان هستند.
9- مزاري در آغوش تاريخ، رمضانعلي شاکري، مقدمه.
10- توفال: تخته هاي باريک و نازک که به تيرهاي سقف اطاق مي کوبند و روي آن کاهگل و گچ مي مالند. فرهنگ عميد، ذيل کلمه توفال.
11- مزاري در آغوش تاريخ، رمضانعلي شاکري، مقدمه.
12- درباره نام مادر آقانجفي، از آقاي محمدتقي رحماني از فرهنگيان باسابقه روستا تحقيق شد.
13- آقانجفي کردي نيز مي دانسته و بايد اين زبان را در کودکي از مادر آموخته باشد چون در کتاب سياحت شرق اشاره شده که عربي صحبت کردن با لجهه کردي چيز خوشمزه اي مي شود، ص 26.
14- سياحت شرق به تصحيح رمضانعلي شاکري، ص 45.
15- همان، ص 60.
16- مدرسه دو درب واقع در بازار مشهد در سال 843 ه . ق زمان سلطنت شاهرخ تيموري، به اهتمام امير غياث الدين يوسف خواجه بهادر ساخته شد. مطلع الشمس، ج 2، ص 543؛ مدرسه پريزاد در سال 823 ه . ق به دستور پريزاد خانم کنيز گوهرشاد آغا همسر شاهرخ تيموري و نزديک مسجد گوهرشاد ساخته شده، سياحت شرق، ص 579، زيرنويس.
17- سياحت شرق به تصحيح رمضانعلي شاکري، ص 82.
18- سياحت شرق، آقا نجفي قوچاني، ص 214؛ همراهي آقا نجفي ميرزا حسن و اهل اصفهان بوده است.
19- سياحت شرق، آقا نجفي قوچاني، ص 289.
20- سياحت شرق، ص 324.
21- سياحت شرق، آقا نجفي قوچاني، ص 419.
22- چهارمين سال اقامت آقا نجفي در نجف، سياحت شرق، ص 354.
23- سياحت شرق، ص 675.
24- مدرسه عوضيه را مرحوم حاج عوض وردي فرزند حاج محمدعلي خبوشاني در سال 1111 ه . ق در شهر قديم قوچان بنا نهاد که بر اثر زلزله سال 1311 بکلي ويران و در سال 1320 ه . ق به جاي آن در شهر جديد قوچان مدرسه اي به همان نام ساختند که امروز مسجد جامع است. اترک نامه، رمضانعلي شاکري، ص 296.
25- همان، ص 296.
26- سرزمين و مردم قوچان، ج 2، ص 82.
27- سال 1304 شمسي شهر مورد حمله لهاک خان سالار قرار گرفت و سال 1321 شمسي موقع غائله فرج بيک شهر نزديک بود به ناامني و جنگ داخلي کشيده شود که در هر دو مورد مرحوم آقا نجفي قوچاني با دخالت بموقع مانع شدند. اترک نامه، ص 129 و136.
28- سياحت شرق، آقا نجفي قوچاني، ص 679.
29- همان: ص 680.
30- مزاري در آغوش تاريخ، رمضانعلي شاکري، قسمت نتيجه کتاب.
31- اطلاعات در مورد خاندان آقانجفي را آقاي محمدتقي رحماني شوهر نوه دختري آقانجفي و آقاي سيد هادي جوادي برادر ايشان و ساير بستگان در مجلس ترحيم مرحوم سيد اسماعيل جوادي مقدم دادند. 30/4/73.
32- سياحت شرق، آقا نجفي قوچاني، ص 680.
33- نقل و قول آقاي رمضانعلي شاکري که براي نگارنده صحبت کردند.
34- لهجه محلي منطقه که به «تات » معروف است از آقاي محمد جاباني پرسش شد.
35- کما هو الراي الجديد.
36- ملا محسن فيض کاشاني محقق و فيلسوف و مفسر بزرگ، متوفي در سال 1091 ه . ق که کتاب معروف المحجة البيضا في تهذيب الاحياء را در شرح احياء علوم غزالي در 8 جلد نوشته، محمدرضا عطائي قوچاني.
مآخذ
1- اترک نامه يا تاريخ جامع قوچان، رمضانعلي شاکري، تهران، اميرکبير، 1365ش.
2- استفاده از اطلاعات معمرين و مطلعين در مشهد و قوچان.
3- سرشماري عمومي نفوس و مسکن مهرماه 1365 ش (فرهنگ آباديهاي کشور) مرکز آمار ايران، سال 1368 ش، شهرستان قوچان.
4- سياحت شرق، آقانجفي قوچاني، به کوشش رمضانعلي شاکري، تهران، اميرکبير، 1362ش.
5- فرهنگ آباديها و مکانهاي مذهبي کشور، محمدحسين پاپلي يزدي، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي،1367.
6- فرهنگ عميد.
7- مردم شناسي (سرزمين و مردم قوچان)، محمد جاباني، ج 1 و 2، انتشارات اطلس مشهد، سالهاي 66-1363.
8- مزاري در آغوش تاريخ، رمضانعلي شاکري، 1354 ش.
9- مطلع الشمس، اعتمادالسلطنه، ج 2، چاپخانه آبان تهران، 1362.
www.hawzah.net /ع