مختصري از زندگينامهي پروين
12در 25 اسفند 85 هجري شمسي، «رخشنده اعتصامي» مشهور به پروين اعتصامي در شهر تبريز ديده به جهان گشود. او تنها دختر خانواده در کنار چهار برادر ديگرش بود. پدر پروين، «يوسف اعتصامي آشتياني» مشهور به «اعتصام الملک» اهل آشتيان بود. او از نويسندگان و مبارزان دوران مشروطه بود. مادرش اختر فتوهي هم از اهالي تبريز بود. شش سال از عمر پروين گذشته بود که آنها به خاطر شغل پدر به تهران آمدند. حضور در يک خانوادهي فرهنگي باعث شده بود تا او بتواند از همان دوران کودکي زبان فرانسه، عربي و انگليسي را بياموزد.
معلم زبان فارسي پروين از استعداد خارقالعاده و روحيهي لطيف پروين براي پدرش گفته بود. بارها در مهمانيهاي خانگي که دوستان پدر جمع ميشدند، با خواندن شعرهايي که خود سروده يا حفظ کرده بود، همه را متحير ميکرد.
پروين تحصيلاتش را در مدرسهي دخترانهي آمريکايي ادامه داد و در سال 1303 در هجده سالگي از آنجا فارغ التحصيل شد. ده سال بعد در سال 1313 با پسر عموي خود ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج عازم کرمانشاه شده و به خانه شوهر رفت.
شوهر پروين رئيس شهرباني کرمانشاه بود. اخلاق نظامي او با روح لطيف و آزادهي پروين جور در نميآمد. پروين در خانهاي سرشار از مظاهر معنوي و ادبي و به دور از هرگونه آلودگي بزرگ شده بود؛ اما پس از ازدواج ناگهان وارد خانهاي شد که يک دم از بساط عيش و نوش خالي نبود. سرانجام اين ازدواج ناهمگون به جدايي کشيد و پروين پس از دو ماه و نيم از شوهرش طلاق گرفت.
با اين همه او تلخي شکست را با خونسردي و متانت شگفتآوري تحمل کرد و تا پايان عمر از آن سخني به زبان نياورد و شکايتي ننمود.
بعد از بازگشت به تهران، از طريق يکي از دوستان پدر، به رياست کتابخانهي دانشسراي عالي تهران انتخاب شد و در کنار کار، فعاليتهاي فرهنگي و سرودن شعر را نيز ادامه داد.
اما دست روزگار باز هم براي او محنت ميخواست. اين بار درگذشت پدرش در سال 1316 ضربهاي سنگين براي پروين در پي داشت که آن را از مرثيهاي که پس از وفات او سرود به خوبي ميتوان درک کرد:
پدر آن تيشه که بر خاک تو زد دست اجل
تيشهاي بود که شد باعث ويراني من
گنج خود خوانديَم و رفتي و بگذاشتيَم
اي عجب! بعد تو با کيست نگهباني من؟
چهار سال بعد، وقتي پانزده روز از فروردين سال 1320 گذشته بود، بيماري حصبه مجال زندگي را از نابغهي شعر ايران زمين گرفت و دوران پر فروغ او را خاموش کرد؛ اما بدون شک اشعار دلنشين او، هرگز اجازه نخواهد داد که ياد او از ذهن عاشقان شعر و هنر پارسي پاک شود و همواره مانند ستارهاي رخشنده، در آسمان ادب ايران خواهد درخشيد.
پس از وفات پروين، پيکر او را با تشييعي با شکوه و کم نظير، طبق وصيتش، به قم آوردند تا در کنار قبر پدر در بقعهي خانوادگيشان در حرم حضرت معصومه(س) براي هميشه آرام بگيرد. در تهران و ساير شهرها هم، ادبيان و شاعران اشعار و مقالههايي براي سوگ در جرايد گفتند و نوشتند و مجالس يادبود متعددي براي او برپا کردند.
بد نيست بدانيد پروين اعتصامي حتي براي روي سنگ قبرش هم شعري سرود. اکنون هم اين شعر روي سنگ قبر او حک شده است:
اينکه خاک سيهش بالين است/ اختر چرخ ادب پروين است
گرچه جز تلخي ايام نديد/ هرچه خواهي سخنش شيرين است
صاحب آن همه گفتار امروز/ سائل فاتحه و ياسين است
دوستان به که ز وي ياد کنند/ دل بيدوست دلي غمگين است
خاک در ديده بسي جانفرساست/ سنگ بر سينه بسي سنگين است
بيند اين بستر و عبرت گيرد/ هرکه را چشم حقيقت بين است
هرکه باشي و ز هرجا برسي/ آخرين منزل هستي اين است
آدمي هرچه توانگر باشد/ چون بدين نقطه رسيد مسکين است
اندر آنجا که قضا حمله کند/ چاره تسليم و ادب تمکين است
زادن و کشتن و پنهان کردن/ دهر را رسم و ره ديرين است
خرم آن کس که در اين محنتگاه/ خاطري را سبب تسکين است
گذري بر زندگي ادبي پروين
از همان هفت- هشت سالگي که وارد مدرسه شد، شعر هم ميسرود. پدرش اعتصام الملک در نويسندگي از شخصيتهاي تواناي زمان خود بود و به همين خاطر با چهرههاي بزرگ ادبيات آن زمان ايران، مانند استاد علياکبر دهخدا و ملک شعراي بهار دوستي نزديکي داشت. به همين خاطر پروين از کودکي با شخصيتهاي بزرگ فرهنگي آشنا بود و همين در بارور کردن استعداد درخشان او، تأثير فراواني گذاشت. شعرهايي را که پدر و دوستانش ميخواندند خيلي زود حفظ ميکرد و يک دم از خواندن بوستان و گلستان و ديگر کتابهاي پدر غافل نميشد.
پروين در تمام سفرهايي که پدرش در داخل و خارج ايران ميرفت شرکت ميکرد. اين سفرهاي متعدد، تجربه، جهانبيني و افکار او را بزرگتر ميکرد و با مشکلهاي مردم بيشتر آشنا ميشد.
از سال 1300 که پدرش انتشار «مجلهي بهار» را آغاز کرد، اشعار او را هم در آن به چاپ ميرساند. پانزده سال بعد، وقتي اشعار پروين به اندازهي يک کتاب رسيده بود، با تشويق ملک الشعراي بهار و با حمايت پدرش ديوان اشعارش را چاپ کرد. مقدمهي ديوان هم به قلم ملک الشعراي بهار نوشته شده است. ديواني با 6500 بيت شعر که در قالب 248 قطعه سروده بود.
ديگر آنقدر نامش بر سر زبانها افتاده بود و اشعارش طرفدار پيدا کرده بود که از دربار شاه هم به او پيشنهاد کردند که وارد دربار شود و مدال افتخار وزارت معارف را هم بگيرد؛ اما او در کمال آزادگي نه درباري شد و نه مدال را پذيرفت.
ويژگي آثار
اشعار پروين بيشتر داراي محتواي اخلاقي و عرفاني است. پروين موضوعهاي حکيمانه و اخلاقي را با چنان زبان ساده و شيوايي بيان کرده است که خواننده را از هر طبقه و هر سني تحت تأثير قرار ميدهد. قدرت کلام و تسلطش بر صنعتها و آرايههاي ادبي، مثال زدني و کمنظير است. اوج اين قدرتنمايي را ميتوان در مناظرههايي که بين اشيا، حيوانها و انسانها و... به زبان شعر برپا کرده است، مشاهده کرد. پروين حتي شعري دارد که در آن بين اميد و نااميدي مناظرهاي برپا کرده و از زبان آنها مضامين اخلاقي را منتقل کرده است:
به نوميدي، سحرگه گفت اميد
که کس ناسازگاري چون تو نشنيد...
از ميان 248 قطعه شعر ديوان پروين، 65 قطعهي آن را به صورت مناظره سروده است. اشعار پروين اعتصامي بيشتر در قالب قطعات ادبي است.
استادان ادبيات اشعار او را به دو دسته تقسيم ميکنند: دستهي اول، که به آن سبک خراساني ميگويند و شامل پند و نصيحت است و بيشتر به اشعار ناصرخسرو شبيه است. دستهي دوم، اشعاري که سبک عراقي گفته ميشود و بيشتر جنبهي داستاني به ويژه از نوع مناظره دارد و به سبک شعر سعدي نزديک است. شهرت اين دسته از اشعار پروين بيشتر از دستهي اول است.
بدون شک پروين اعتصامي بزرگترين زن شاعر ايراني است. براي همين هم چند سالي است که براي بزرگ داشت او «جشنوارهي پروين اعتصامي» برگزار ميشود. اين مراسم يکي از معتبرترين مسابقههاي ادبي ايران هم هست؛ تا جايي که رياست هيأت امناي آن با وزير فرهنگ و ارشاد هر دولت است. اعضاي هيأت امنا را نمايندگاني از فرهنگستان زبان و ادب فارسي، صدا و سيما، وزارت علوم تحقيقات و فناوري و وزارت آموزش و پرورش تشکيل ميدهند.
گفتار بزرگان
ملک الشعراي بهار:
«خانم پروين در قطعات خود مهر مادري و لطافت روح خود را از زبان طيور، از زبان مادران فقير و يا از زبان بيچارگان بيان ميکند. گاه مادري دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگي با ملاي روم و عطار و جامي سر هم قدمي دارد. خواننده در اين قصايد خود را يک باره در عوالم رنگارنگي که به صورت يک عالم مستقل درآمده است حس ميکند.»
عبدالحسين زرين کوب:
«نشان اصالت در شيوهي شاعري او پيداست. تنوع قالبها و مضمونهاي مأخوذ از حيات هر روزي و شيوهي مناظرهپردازي بين اشياي بيجان، مختصات عمده شعر او را رنگ تازهاي ميدهد و اين همه در کلام او از جوش فکر و از تازگي و اصالت راستين حاکي است.
منبع: ماهنامه سلام بچه ها شماره 241