جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
عقبيم، زير ساخت نداريم تقصير مطبوعات است
-(2 Body) 
عقبيم، زير ساخت نداريم تقصير مطبوعات است
Visitor 448
Category: دنياي فن آوري
دلايل و نتايجي که معمولاً از کميته هاي شکست بيرون مي آيد
«کميته بررسي علل شکست هاي تيم هاي ملي» بيشتر از اين که اسم يک مجموعه کارآمد، مستمر و کارگشابا شد، طي اين سال ها تبديل به ترفندي براي منتقدان در راه ملامت مسئولان و طعنه زدن به تلاش هاي تکراري و بي حاصل آن ها شده است. ماجرا از اين قرار است که وقتي از حدود يک دهه پيش، سريال ناکامي هاي فوتبال ايران استارت خورد، دست اندرکاران ارشد ورزش کشور در جايگاه هاي مختلف ــ از سازمان و فدراسيون تا مجلس ــ به صرافت تحليل اين شکست ها افتادند تا هم نشان بدهند نسبت به اين ناکامي ها بي تفاوت نيستند و هم از رهگذر اين تحليل و بررسي ها شايد به راهکارهاي مناسبي دست پيدا کنند. با اين حال در عمده موارد اين قبيل کميته ها خروجي درخشاني نداشته اند و بزرگترين تأييد اين فرضيه تداوم شکست هاي مورد نظر و حتي تشديد آن ها در برهه هاي بعدي بوده است. اين مطلب مي کوشد تا به شکلي نه چندان جدي و به طور کنايه آميز مروري بر نتايج کميته هاي قبلي بررسي علل شکست داشته باشد و خروجي هاي احتمالي آتي مجموعه هاي مشابه را حدس بزند!

تعويض کادر فني
 

اگرچه براي اين يکي اصولاً نياز زيادي به تشکيل کميته هاي بررسي علل شکست نيست و بعد از هر نوع ناکامي، بلافاصله کادرهاي فني تيم هاي ملي ما اتوماتيک وار عزل مي شوند، اما خب اين کميته ها هم بر اين محکم کاري ميخ آخر را به تابوت مربيان شکست خورده مي زنند. اصولاً براي ترميم اعصاب ضعيف افکار عمومي، بعد از هر باختي بايد يک قرباني پيدا شود و جان چه کسي مباح تر از مربياني که مي بازند؟! اين جور کميته ها مشابه، حتي پا را از اين هم فراتر مي گذارند و معمولاً بعد از ناکامي مربي ايراني، استفاده از مربيان خارجي را به تصويب مي رسانند و برعکس! نکته جالب ديگر در اين زمينه آن است که اتفاقاً بعد از هر تغيير و تحولي روي نيمکت تيم هاي ملي، همين آقايان دست اندرکار در تصميم گيري ها، مصاحبه مي کنند و به رسانه ها مي گويند: «مشکل فوتبال ما مربي نيست که با تعويض آن مسأله حل شود. ما در بخش زيرساخت ها مشکل داريم» اما احتمالاً رويشان نمي شود بگويند چون در زمينه کارهاي ميان مدت و بلندمدت کاري از دست ما برنمي آيد، فقط مي توانيم همين مربي را هي فرت و فرت عوض کنيم!

محکوميت رسانه ها
 

اساساً براي کميته بررسي علل شکست ها، يا هر جاي ديگري که وظيفه نبش قبر ناکامي ها را بر عهده دارد، محکوم کردن و گناهکار دانستن رسانه ها و به خصوص مطبوعات ورزشي، از نان شب واجب تر است. آخر همه شکست ها از نظر آقايان به اين جا ختم مي شود که «حاشيه سازي» و ترور شخصيت هاي صورت گرفته در جرايد و ساير رسانه ها باعث ايجاد تشنج و بحران در فضاي اطراف تيم هاي ملي شده و در نتيجه بچه ها نتوانسته اند شاخ غول هاي رقيب را براي ملت ورزش دوست بکشند! اين جا همه مدعي هستند که از انتقاد سازنده خوشحال مي شوند، اما دقيقاً هيچ کس نمي تواند بفهمد اين شکل «سازنده» انتقاد دقيقاً چه جوري است که شامل حال هيچ کدام از نقدها نمي شود و همه مخالف خواني ها و اعتراضات از نظر آقايان، لقب «تخريب» مي گيرد! مرز ميان انتقاد و کوبيدن در فوتبال ايران بسيار باريک است و شما به عنوان يک رسانه اگر به يک مسئول يادآوري کنيد که بالاي چشم تان ابروست، به سرعت يک خرابکار نشخيص داده مي شويد! مشکل ديگر رسانه ها در اين ميان آن است که همه زمان ها براي فوتبال ايران «مقطع حساس کنوني» يا «شرايط تعيين کننده فعلي» قلمداد مي شود، بنابراين تقريباً هميشه وقت حمايت است و نوبت انتقاد، هرگز فرا نمي رسد. يک روز مقدماتي جام جهاني است، يک روز خود جام جهاني است يک روز جام ملت هاي آسيا است و يک روز ديگر مقدماتي المپيک!

اعتراف به ضعف در زير ساخت ها
 

از ديگر دستاوردهاي هميشگي و تکراري کميته بررسي علل و عوامل شکست ها، اذعان به اين مسأله است که «فوتبال ايران در بخش زيرساخت ها، اعم از مسايل تجهيزاتي و سخت افزاري مکانيزم هاي استعداد يابي و بحث باشگاهداري خصوصي با مشکل روبرو است و اول بايد اين مشکلات حل شوند» با اين حال و به رغم اين که تمام دوستان، کارشناسان ومسئولان حاضر در اين کميته ها از اين مسأله اطلاع کامل دارند و هر کدام با ادبيات شيک خودشان اين موضوع را به سمع و نظر افکار عمومي مي رسانند، باز هيچ گامي در راه حل اين مشکلات برداشته نمي شود و بلافاصله بعد از شکست بعدي دوباره همين مسايل به همين شکل مطرح مي شوند. ظاهراً بيانيه دادن از ورزشگاه ساختن آسان تر است، نه؟!

غيرت ها، نم کشيده!
 

از ديگر مسائلي که معمولاً در پايان بررسي دلايل و عوامل ناکامي ها مورد اشاره قرار مي گيرد، غيرت، تعصب و عرق ملي بازيکنان است. در اين ميان، لژيونرها هميشه در صف مقدم اعتراض ها و طعنه ها قرار دارند و معمولاً متهم به اين مي شوند که براي حفظ ساق هايشان تلاش مي کنند! اشاره به اين که نسل قديمي بازيکنان، متعصب تر و با اخلاق تر بودند، هميشه بخشي از ارزيابي هاي دست اندرکاران حاضر در کميته بررسي علل شکست را تشکيل مي دهد و خب اين دم دستي ترين کاري است که مي شود بعد از هر نوع ناکامي انجام داد. دوستان عزيزي که داستان غيرت را بعد از هر تورنمنت علم مي کنند البته راهکارهاي در اين مورد ارايه نمي دهند و نمي گويند که اين مشکل را چطور بايد حل کرد!

تيم هاي پايه نداريم
 

اين يکي هم از همان اعترافات تاريخي است که بعد از هر شکستي مطرح مي شود. آن جا که کارشناسان و دست اندرکاران فوتبال ايران در کميته هاي مورد نظر به اين نتيجه مي رسند که مشکل اصلي از بازيکنان و کيفيت پايين آن هاست، بند مي کنند به اين که بايد تيم هاي پايه تقويت شوند و بازيکنان از سنين کودکي و نوجواني، اصول فوتبال را بياموزند. با اين وجود، اين پيشنهاد نيز صرفاً در حد شعار و حرف باقي مي ماند. عجيب است که دوستان انتظار دارند تيم هاي پايه تقويت شوند، بدون آن که بودجه مناسبي براي اين کار در نظر گرفته شود و يا کمپ هاي کشف ويروس استعدادها به وجود بيايند!

اخلاق رئيس فدراسيون
 

وقتي قافيه در کميته هاي برسي علل و عوامل ناکامي ها به «تنگ» مي آيد، کار به تخطئه کردن اخلاق و رفتار رؤساي فدراسيون هاي فوتبال هم مي کشد. تا وقتي صفايي و دادکان نفر اول تشکيلات فوتبال ايران بودند، ابروهاي گره خورده و مزاج تند ان ها مورد بحث و اشاره آقايان بود. اما حالا چند سالي است که از خنده هاي علي کفاشيان به عنوان مهم ترين علت ناکامي هاي فوتبال ما ياد مي شود و کارشناسان از رئيس فدراسيون فوتبال مي خواهند کمي «جدي تر» باشند؛ اخم کن آقاي کفاشيان، همه مشکلات خودشان حل مي شوند!

چند سال عقبيم؟!
 

...و سرانجام مهم ترين و تکراري ترين کشف کاشفان رازهاي شکست در فوتبال ايران اين است که «آهاي ملت! ما 30 سال از فوتبال دنيا عقب افتاديم و بايد به خودمان بجنبيم» البته در مورد سنوات دقيق عقب افتادگي فوتبال ايران، اختلاف بين علماي فن زياد است و بعضي ها از نيم تا يک قرن فاصله هم حرف مي زنند!
منبع:تماشاگر، شماره 44
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image