جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
تحقيقي پيرامون کتاب شريف «مُسَکِّنُ الفُؤاد» تاليف شهيد ثاني (1)
-(8 Body) 
تحقيقي پيرامون کتاب شريف «مُسَکِّنُ الفُؤاد» تاليف شهيد ثاني (1)
Visitor 507
Category: دنياي فن آوري
چکيده:
نوشتار حاضر تحقيقي پيرامون کتاب شريف «مُسَکِّنُ الفُؤاد مَعَ فَقدِ الاَحِبَه وَ الاوَلاد» تاليف شيخ زين‌الدين معروف به شهيد ثاني مي‌باشد. شهيد ثاني وقتي اين کتاب را تاليف کرد که فرزندانش در سن طفوليت از دنيا مي‌رفتند و او از مرگ آن‌ها بسيار متاثر مي‌شد شايد اين حالت تاثر را برخلاف رضا و تسليم در برابر قضا و قدر الهي مي‌دانست از براي تسليت خود و کساني که به اينگونه مصائب مبتلا مي‌شوند اين کتاب را نوشت و آن را « آرام بخش دل هنگام فقدان دوستان و اولاد » نام نهاد.
اين کتاب شريف شامل يک مقدمه و چهار باب و يک خاتمه است. مقدمه آن شامل عوامل و موجبات رضا به قضا و قدر الهي است و پيرامون عدل و حکت خداوند و فلسفه احکام و دستورات و بعثت انبياء و تدبر در گفتار و حالات آن‌ها مطالبي ارزنده و مثال‌هاي بسيار آموزنده بيان داشته است. باب دوم: در مورد صبر مي‌باشد و به اهميت صبر و عظمت صابران پرداخته است. باب سوم: در مورد رضا و خشنودي از مقدرات الهي صحبت مي‌کند. باب چهارم: در مورد گريه کردن در مرگ فرزندان و بستگان مي‌باشد.
کليد واژه‌ها:
شهيد ثاني، مرگ فرزندان، مرگ دوستان، صبر، تسليم، گريه
مختصري از زندگي نامه‌ي جناب شيخ زين الدين، مولف کتاب
جناب شيخ زين‌الدين معروف به شهيد ثاني در سيزدهم شوال سال 91 در قريه جباع ديده به جهان گشود و مقدمات علوم را نزد پدر خويش فرا گرفت و بعد از وفات پدر جهت کسب علوم و معارف مسافرت‌هاي زيادي نمود به مصر، دمشق، حجاز، و بيت المقدس و عراق و استانبول رفتند و از هر خرمني خوشه‌اي چيده است و در اين راه تنها به دانشمندان شيعه اکتفا نورزيده بلکه از علماي اهل سنت نيز استفاده نمود و اساتيد سني او را دوازده تن ذکر کرده‌اند و به همين جهت مردي جامع بوده است علاوه بر فقه و اصول از فلسفه و عرفان و طب و نجوم هم آگاهي داشته است. شهيد مرد فوق العاده اي زاهد و متقي بوده است، شاگردان او در احوالش نوشته‌اند که در ايام تحصيل شبها به هيزم شکني براي اعاشه خاندانش مي‌رفت و صبح به تدريس مي‌نشست مدتي در بعلبک به پنج مذهب (جعفري، حنفي، شافعي، مالکي، و حنبلي) تدريس مي‌کرده است. شهيد ثاني تاليفات زيادي دارد که معروف‌ترين آن‌ها شرح لمعه شهيد اول است اين کتاب يک دوره فقه مي‌باشد و تا کنون از کتب درسي طلاب حوزه‌اي علميه است که قريب به صد شرح و حاشيه بر آن نوشته شده است. از شهيد کرامات زيادي بروز کرده که صاحب کتاب (قصص العلماء) حدود 140 کرامت آن شهيد را ذکر نموده‌اند مانند، خواب ديدن شهيد در مصر پيامبر اکرم (ص) را و وعده خير دادن آن حضرت به او و با خبر شدن از شهادت خود در خواب و خبر دادن از مکان شهادت خود و ساطع شدن نور از قتلگاه او به طرف آسمان. جريان شهادت آن بزرگوار را اينگونه نقل مي‌کنند که روزي دو نفر با هم دعوا و نزاع داشتند و براي رفع نزاع خود نزد شهيد رفتند و از او خواستند که شرعاً بينشان حکم نمايد شهيد هم مطابق دستور شرع مقدس اسلام بين آن دو حکم نموده. طبيعي است که در محاکمه يکي حاکم و ديگري محکوم مي‌گردد شخص محکوم به شدت ناراحت و غضبناک شد و رفت نزد قاضي صيدا و از شهيد ثاني شکايت کرد قاضي هم که به دنبال بهانه مي‌گشت تا مزاحمتي براي شهيد فراهم سازد از اين فرصت استفاده نمود و به سلطان رم نوشت که مردي بدعت گزار شيعي مذهب در ديار ما مردم را به تشيع دعوت مي‌کند و اجتماع را به گمراهي گرايش مي‌دهد و از مذهب چهار گانه (مالکي، حنبلي، شافعي و حنفي) خارج است، سلطان و قت براي دستگيري و جلب شهيد ماموريتي به جبل عامل فرستاد، شهيد ثاني در آن زمان در ميان تاکستان خود بيرون از قصبه (جباع) مشغول تاليف شرح لمعه بود. مردم جبل عامل در پاسخ مامورين سلطان گفند: نامبرده مسافرت کرده است. شهيد وقتي از ماجرا با خبر شد تصميم گرفت که پنهاني به سفر حج مشرف شود و محرمانه در محلي پوشيده به طرف مکه حرکت کرد و مامورين از مسافرت شهيد با خبر شدند و به طرف مکه رهسپار شدند و آن بزرگوار را در مسجد الحرام دستگير نمودند و مدت چهل روز او را در مکه زنداني کردند. سپس او ر ا با کشتي به طرف استامبول حرکت دادند و دربين راه در کنار دريا سر از بدنش جدا نمودند و بدن شريفش را به دريا انداختند.
اساتيد او را چنين ذکر کرده‌اند:
1. پدر او احمد عاملي جبعي (م 925ه. ق) درميس
2. شيخ علي بن عبدالعلي ميسي (م 938 ه. ق) درميس
3. سيد حسن بن جعفر کرکي در کرک نوح
4. ملا حسن جرجاني
5. ملا محمد استرآبادي
6. شيخ محمد بن مکي
7. شيخ احمد بن جابر در دمشق
8. شيخ شمس‌الدين ابوالطيف مقدسي در بيت المقدس
9. سيد عبدالرحمن عباسي در قسطنطنيه
10. ملا محمد گيلاني
11. شهاب‌الدين بن بخار حنبلي
12. زين‌الدين حري مالکي
13. شيخ ناصر‌الدين طلاوي
14. شيخ ابوالحسن بکري
واز شاگردان او مي‌توان به ابومنصور جمال‌الدين حسن اشاره کرد که فرزند شهيد ثاني و صاحب کتاب معالم مي‌باشد. شهيد حدود هفتاد اثر علمي از خود بجاي گذاشته که از روض الجنان آغاز مي‌شود و به الروضة البهية از لحاظ تاريخ تاليف پايان مي‌گيرد و واقعاً اين مجموعه کتاب همچون روضه و بوستاني است که هر پژوهشگر دانش‌هاي ديني را با مناظره دل انگيز خود بر سر نشاط آورده تا گمشده خود را در ميان آن‌ها بيابد و قلب او با مشاهده هز زاويه‌اي از اين بوستان و آبشارهاي آن سيراب گردد. در اينجا به برخي از آثار و تاليف مرحوم شهيد ثاني که برآن اطلاع يافته‌اند بر حسب ترتيب موضوعي در زير ياد مي‌کنيم:

الف: کتب و رسالات فقهي:
 

1. روض الجنان في شرح ارشاد الاذهان
2. مالک الافهام في شرح شرايع الاسلام
3. فوائد العلميه في شرح الغفيله
4. المقاصد العلميه في شرح الالفيّه
5. تيابح الافکار في حکم المقيمين في الاسفار
6. رسالة في ارث زوجة من العقار
7. رسالة في احکام الحيوة
8. رسالة في وجوب صلوة الجمعه
9. رسالة في الحث علي صلوة الجمعه
10. رسالة في تحرير طلاق الحائض الحامل
11. رسالة في حکم طلاق الحائض الغائب عنها زوج‌ها
12. رسالة في تحقيق النية
13. منسک الحج الکبير
14. منسک حج الصغير
15. رسالة في عدم جواز تقليد المت
16. الفتاوي المختصره
17. رسالة في انفعال ماء البئر
18. رسالة فيما اذا احدث المجنب حدثاً صغيراً في اثناء الغسل
19. رسالة فيما اذا تيقن الحدث و الطهارة و شک في السابق منها
20. المسائل النجفيه
21. مسائل جبل عامل
22. رسالة في عدم قبول الصلوة الا بالولاية
23. الرسالة الاسطنبولية
24. الروضة البهيه
25. حاشيه المختصر النافع
26. حاشيه ارشاد الاذهان
27. حاشيه قواعد الاحکام
28. حاشيه شرايع الاسلام

ب: کتب اصول فقه:
 

29. البداية في علم الدراية
30. شرح البداية في علم الدراية
31. تمهيد القواعد الاصولية لتفريع الاحکام الشرعية

ج: کتب مربوط به حديث
 

32) غنية القاصدين في اصطلاحات المحدثين
33. شرح حديث (الدنيا مزرعة الاخرة)
34. کتاب في الاحاديث
35. مسکن الفواد عند فقد الحبة و الاولاد
36. تلخيص مسکن الفواد

د. کتب ادعيه
 

37. رساله في الادعيه
38. رساله في آداب الجمعه

هـ. کلام
 

39. حقايق الايمان يا، تحقيق الاسلام و الايمان، در شب دوشنبه هشتم ذيقعده، 954هـ. . ق

و. تفسير
 

40. رساله في شرح البسمله

ز. نحو
 

41. منظومه في النحو
42. شرح المنظومه في النحو

ح. اخلاق و عرفان ديني
 

43. منار القاصدين في السرار معالم‌الدين
44. منيه المريد في آداب المفيد و المستفيد که در 13 صفر 949 هـ. ق تاليف کرده است.
45. کشف الديبه در احکام الغيبه در 13 صفر هـ. ق
46. التنبيهات العليه علي وظائف الصلوه القلبيه يا «اسرار الصلوه»

شناسنامه کتاب
 

مي‌گويند شهيد ثاني وقتي اين کتاب را تاليف کرد که فرزندانش در سن طفوليت از دنيا مي‌رفتند و او از مرگ آن‌ها بسيار متاثر مي‌شد شايد اين حالت تاثر را برخلاف رضا و تسليم در برابر قضا و قدر الهي مي‌دانست از براي تسليت خود و کسانيکه به اينگونه مصائب مبتلا مي‌شوند اين کتاب را نوشت و آن را در مسکن الفواد عند فقد الاحبه و الاولاد نام نهاد يعني «آرام‌بخش دل هنگام فقدان دوستان و اولاد»
اين کتاب شريف شامل يک مقدمه و چهار باب و يک خاتمه است. مقدمه آن شامل عوامل و موجبات رضا به قضا و قدر الهي است و پيرامون عدل و حکت خداوند و فلسفه احکام و دستورات و بعثت انبياء و تدبر در گفتار و حالات آن‌ها مطالبي ارزنده و مثال‌هاي بسيار آموزنده بيان داشته است.
باب اول: آن در مورد عوض‌هاي است که خداوند کريم در برابر مصائب فرزندان به بندگان عطا مي‌فرمايد و حدود 45 حديث و 7 حکايت شگفت انگيز و آموزنده در اين مورد ذکر نموده است.
باب دوم: در مورد صبر مي‌باشد و در اين باب نيز اهميت صبر و عظمت صابران چند نمونه از آيات قرآن و قريب به 5 روايت از معصومين (ع)جمع‌آوري نموده است و در پايان اين باب نيز حکايت عجيب و غريبي متجاوز از 5 قصه از صبر و استقامت مردان و زنان مصيبت ديده ذکر نموده است.
باب سوم: در مورد رضا و خشنودي از مقدرات الهي صحبت مي‌کند و در اين باب همچنين پس از ذکر چند نمونه از آيات قرآن مجيد متجاوز از 20 روايت در اين زمينه گردآوري کرده است و در پايان اين باب حدود 11 حکايت شگفت انگيز از صبر و تسليم اهل بلا را ياد آور شده است.
باب چهارم: در مورد گريه کردن در مرگ فرزندان و بستگان است و بيان داشته که گريه کردن در مرگ فرزندان، خويشان و دوستان که متضمن اعتراض به کار خدا نباشد بي اشکال است و منافاتي با صبر و رضا، به قضا الهي ندارد و در اثبات اين مطلب شواهدي از گريه‌هاي پيامبر و ائمه عليهم السلام که در مرگ فرزندان و دوستان خويش ابراز داشتند آورده است و بيان داشته که گريه‌هاي آن بزرگواران در مرگ فرزندان و دوستان گريه رحمت بوده و نه اعتراض به کار خدا و در پايان اين باب احاديثي در مذمت خراشيدن و گريبان پاره کردن و داد و فرياد و ناله به راه انداختن در مرگ فرزندان و خويشان گرد آورده است.
خاتمه: پيرامون استجاب و فضيلت تسليت به صاحب عزا و ثواب و کيفيت آن احاديثي ذکر نمود است و سرانجام رساله را با تسليت نامه مفصلي از امام صادق عليه السلام که آن حضرت به اين عنوان براي عموزاده‌هاي خويش نوشته بوده نموده است. اين بود خلاصه‌اي از مشخصات و شناسنامه اين کتاب با همين توضيح کوتاه مي‌تواند به اهميت اين کتاب پي برد که با حجم کمش حدود200 حديث ارزنده و قريب 70 حکايت آموزنده در آن گرد آوري شده است که مطالعه هر يک از آن‌ها باعث زدودن زنگار دل و جلا و روشني قلب مي‌گردد.

محتوي کتاب
 

شهيد ثاني رضوان الله عليه بعد از حمد و ستايش خداوند متعال و شهادت به وحدانيت او و شهادت به رسالت پيامبر خاتم حضرت محمد بن عبدالله (ص) و درود و صلوات بر او و آل اطهار آن حضرت مي‌گويد: « چون مرگ حادثه عظيمي است که همواره بين دوستان جدائي مي‌اندازد و جدائي دوست از بزرگ‌ترين مصائب محسوب مي‌گردد و اين مصيبت به قدري بزرگ است که حتي نزديک است قلب صاحبان عقل و خرد و مردان صاحب نظر را از حق منحرف کند. خصوصاً از عزيزين دوستان فرزندان آدمي است که به منزله جان و قلب پدر و مادر است و از همين جهت است که خداوند متعال در فراق او ثواب‌هاي فراواني براي پدر و مادر مقدر فرموده و به آن‌ها وعده شفاعت داده است. و لذا در اين رساله احاديثي از پيامبر اسلام (ص) و حکاياتي از حالات اهل کمال و اشخاص بلند مرتبه و مختصري از تنبيهات روشن جمع آوري نمودم. اميد است انشاء الله اين مجموعه باعث زدودن زنگار دل محزونان و برطرف نمودن غم و رنج مصيبت ديده‌ها گردد بلکه عارفان را شاد و غافلان را از خواب بيدار نمايد و اين مجموعه را در مسکن الفواد عند فقد الاحبه و الاولاد» نام نهادم و آنرا بر يک مقدمه و چهار باب و يه خاتمه مرتب نمودم. شهيد در مقدمه کتاب پس از آنکه عقل را تنها ابزار شناخت خداوند متعال و تصديق پيغمبران و التزام به شرايع معرفي مي‌کند و مي‌فرمايد « مثل عقل مانند نور در ميان ظلمت است پس در ميان گروهي که عقلشان کم است مانند چشم نابينا يا چشم شب کور است و در ميان عده‌اي ديگر که عقلشان زياد است درخشندگي‌اش مانند روز در وقت ظهر مي‌باشد پس سزاوار است کسي که از اين نعمت الهي برخوردار است با آن مخالفت ننمايد و از هواي نفس خويش پيروي نکند بلکه در همه حالات چه درموقع منفعت و چه در موقع ضرر عقل را حاکم قرار دهد و به ارشاد و راهنمائي آن مراجعه نمايد در اين هنگام است که موجبات رضا به قضاء الهي به رايش کشف مي‌گردد مخصوصاً آنچه که در فراق فرزندان وارد شده با عقل خويش تدبر کند به رايش کشف مي‌گردد که مصيبت مرگ فرزندان لطفي است از الطاف خفيه الهي است که آنگاه است که تحمل مشکلات و مصائب به رايش آسان مي‌گردد. » شهيد در مقدمه اموري را ذکر مي‌کند که مطالعه و تدبر در آن‌ها باعث رضا و خشنودي به قضاء و قدرالهي مي‌گردد.
وجه اول: تدبر در عدل و حکمت خداوند را ذکر مي‌کند که ثمره آن اين است که روشن مي‌گردد که تمام امتحان خداوند به مصلحت بندگان و باعث شرافت ايشان است و مرگ نيز از جمله افعال خداوند حکيم است.
وجه دوم: موجبات رضا به قضاء الهي را ذکر مي‌کنند و مي‌فرمايد اينکه تو به باقي ماندن فرزندت علاقه مندي و از مردن او ناراحت مي‌شوي براي اين است که آن فرزند در دنيا يا در آخرت به رايت فايده‌اي رساند و غالباً اين چنين نسبت که بقاء فرزند را براي خودش بخواهي زيرا اين يک امر طبيعي است که انسان همه چيز را براي خودش مي‌خواهد و بر فرض اينکه فرزندت مي‌ماند و وفات نمي‌کرد منفعت او براي تو نامعلوم بود بلکه اکثراً فرزندان اين زمان براي پدر و مادرشان هيچ گونه خيري نمي‌رساند اگر نگوييم شر مي‌رسانند» زيرا دوره آخر الزمان است و بي خبري و غفلت بيشتر مردم را فراگرفته است و افراد نيک و صالح بسيار در اقليتند. پس بنابراين منفعت رساندن آن فرزند فوت شده براي تو بلکه براي خودش بر فرض اينکه نمي‌مرد نامعلوم بود ولکن نفع بردن او الان و سالم ماندنش از خطر و نفع رساندن به تو معلوم و روشن است پس سزاوار نيست به خاطر چيزي نامعلوم و مظنون بلکه موهوم چيز معلوم و روشن را رها نمائي.
وجه سوم: بي صبري را باعث انحطاط آدمي از مقام رضا مي‌داند و مي‌فرمايد جزع و بي تابي کردن در مرگ فرزند باعث انحطاط بزرگي از مرتبه رضا به قضاء خداست و موجب محروميت و خسران عظيمي است خداوند متعال کسي را که به قضاء او غمناک و به مقدرات الهي اعتراض کند مذمت کرده و فرموده: مَن لم يَرضَ به قضائي وَ لَم يَصبِر عَليَ بَلائي فَليَعُبد رَبِ سَواي» يعني کسي که به قضاء من راضي نشود و بربلايم صبر نکند خدائي را غير از من عبادت کند.
بدانکه همانا رضا به قضا خداي متعال ثمره محبت به خداست زيرا هر کس چيزي را دوست بدارد به کار او نيز راضي است و رضايت عبد از خدا دليل بر رضاي خداوند متعال از عبد است « رَضَي اللهُ عَنهُم و رَضُو عَنهُ».
وجه چهارم: در اين وجه به مصائب و مشکلات انبياء مي‌پردازد و بيان مي‌کند که مشکلات ايشان از همه بيشتر بوده است و در اين زمينه مي‌فرمايد: « بلا و گرفتاري بزرگان ومردان شريف مانند انبياء و اوصياء از سايرين بيشتر بوده شدائد و سختي‌هاي آن‌ها به قدري بوده که کوه‌ها از تحمل آن عاجز بوده‌اند رسول خدا (ص) فرموند «الدُنِيا سِجنُ المُومنُ وَ جَنَهُ الکَافِر» و در ادامه، سخن يکي از عرفا را نقل کرده‌اند که فرموده: « بر مصيبت ديده سزاوار است که مصيبت را برخودش سهل و آسا نمايد و از اينکه همه چيز در اين دنيا فاني مي‌گردد و مسيرها به پايان برسد غافل نباشد و در حقيقت دنيا خانه کسي است که در آن جهان خانه ندارد و مال کسي که عقل ندارد و حرص مي‌ورزد کسي که اعتماد و يقين ندارد و به جهت آن دشمني مي‌کند کسي که دانائي ندارد و بر آن حسد مي‌ورزد کسي که بصيرت ندارد کسي که در دنيا صحت دارد رنجور و کسي که مريض است افسرده و فقير دنيا محزون و غني‌اش مفتون است.

باب اول: در بيان عوض‌ها
 

در ابتداي اين باب بيان مي‌فرمايد، بدانکه خداوند متعال عادل و کريم وغني مطلق است به کمال ذات و جمال صفاتش شايسته نيست به بنده‌ي مومن خود در دنيا بلائي و لو ناچيز نازل کند و عوض آن را زياد تر از آنچه بر عبد وارد نموده ندهد. زيرا اگر در برابر آن بلا هيچ عوضي قرار ندهد ظالم است و اگر به مقدار بلا عوض دهد عابث و بيهوده کار است (تَعَاليَ الله هُنَ ذَالِکَ عُلواً کَبِيرَا) در اين زمينه پيامبر اکرم (ص) مي‌فرمايند: (اِنَّ المُومنَ لَو يَعلَمُ مَا اَعَدَّ اللهُ لَهُ عَليَ البَلاءُ لَتَمنّي انَّهُ فِي دَارُ الدُنِيا قَرضُ بِالمَقاريِض) يعني، (اگر مومن بداند که خداوند چه پاداش بزرگي در دنيا در برابر بلا به رايش آماده کرده‌اند آرزو مي‌کند که در دنيا او را با مقراض‌ها تکه تکه کنند.). در اين باب مصنف به پاداش و عوض کساني که عزيزي يا فرزندي از دست داده پرداخته و با ذکر روايات زيادي پاداش‌هاي آن‌ها را که شامل آمرزش گناهان و دخول در بهشت و همچنين اعطاي مقام و منزلت مي‌باشد را بيان مي‌دارد. در اينجا با ذکر چند نمونه از اين روايات مي‌پردازيم.
پاداش کسي که سه کودگش بميرد:
عَن ابِي ذَر رَضِي اللهُ عَنه قَال« ما مِن مُسلِميِن يُقَدِمَان عَليهِمَا ثَلاثَة اَولادٍ کَم يَبلُغوا الحَنَثَ اِلا اَو فَلَهُما اَلله به فضل رَحمتُِه». (1)ابوذر رضي الله عنه روايت کرده: هيچ مرد و زن مسلماني نيست که فرزند نا بالغ آن‌ها به رايشان پيشي جويد (يعني قبل از پدر و مادر بميرد) مگر آنکه خداوند به فضل ورحمت خويش آن زن و مرد را در بهشت داخل فرمايد.
پاداش کسي که در مرگ فرزند صبر کند:
وَ بِاسنَادِهِ اِلي جَابِر اِبنِ اَبِي جَعفَر مُحَمَدِ بنِ عَليِ البَاقِر عَليهِمَا السَلام قَالَ: «مَن قُدِمَ اَولاداً يَحتَسبَهمُ عِندَ اللهِ تَعالي اَحجبُوهُ مِنَ النَارِ به اذن الله تَعالي عَزوَجلَّ». مرحوم صدوق به اسناد خود به جابر از امام باقر (عليه السلام) روايت کرد که آن حضرت فرمود: هر کس فرزنداني از پيش بفرستد و آن‌ها را به حساب خدا بگذارد آن‌ها او را از آتش جهنم به اذن خداوند متعال حفظ مي‌کند.
يک فرزند از پيش فرستاده از هفتاد فرزند مجاهد بعد از خود بهتر است:
وَ بِاسنَادِهِ اِلي عَليِ بنِ عَبدُالله (عليه السلام) قال: «وَلدٌ وَاحِد يُقدِمُه الرَجلُ افضلُ مِن سَبعينَ يَخلفُهم مِن به عده کله‌ام قَد رَکَبُوا الخَيلُ وَ قَاتِلوا فِي سَبِيل الله». علي بن ميسر از امام صادق (عليه السلام) روايت کرده که آن حضرت فرمودند: اگر مرد يک فرزند پيش بفرستد بهتر است از اينکه هفتاد فرزند بعد از خود باقي بگذارد و تمام آن‌ها سوار بر اسبان شوند و در راه خدا جهاد کنند.
پاداش مومن در مرگ فرزند بهشت است:
وَ عَنهُ عَليهِ السَلام: « نوابُ المومنِ من ولدهِ و الجنةُ صَبراً وَ لَم يَصبِر». امام صادق (عليه السلام) فرمودند: ثواب پاداش مومن در مرگ فرزندش بهشت است خواه در مصيبت فرزند صبر کند خواه نکند.
بلا در جان فرزند و مال باعث آمرزش گناهان است:
رُوي التَرمَزِي به اسناد الي النَبي (ص) انَهُ قال: « مَا نزَلَ البَلاءُ بِالمُومنِ و المُومِنَة فِي نَفسِهِ وَ وَلدهِ وَ مَالهِ حَتي يُلقَي اللهُ عَزَوَجلَ وَ مَا عَليهِ خَطيّة». پيامبر اکرم (ص) فرمودند: هيچ بلائي در جان و فرزند و مال مرد و زن مومن نازل نمي‌شود مگر اينکه خداي عزوجل را ملاقات مي‌کند در حالي که هيچ گناهي بر او نباشد.
تحصن سقط جنين کنار درب بهشت:
عن سهيل بن حنيف رضي الله عنه قال: قال رسول الله (ص): « تَزَوجُوا فَانِي مَکاثرٌ بِکُم الايمم يَومَ القِيَامَة حَتَي اَنّ السِقطُ لَيُطلِ مُحبَنطنا عَليَ بَابُ الجَنة فَيُقالُ لَهُ اَدخَلُ يَقُول: حَتَي يَدخُلَ ابوي». پيامبر اکرم (ص) فرمودند: ازدواج کنيد (تا نسلتان زياد شود) زيرا من به کثرت شما در روز قيامت بر ساير امم مباهات مي‌کنم حتي جنين سقط شده خشمگين بر در بهشت بايستد، به او مي‌گويند برو در بهشت، مي‌گويد تا پدر و مادرم پيش از من به بهشت نروند قدم در بهشت نخواهم گذاشت. (2)
برتري يک کودک پيش فرستاده از صد فرزند مجاهد:
عَن عَمرِ بنِ شُعَيِب عَن اَبِيه عَن جَدِّهِ قال: قال رسول الله (ص): «مَن قَدَّم مِن طَلَبَهِ وَلداً لَم يَبلُغ الحَنَثَ کَانَ اَفضلُ مَن اَن يُخلفَ مِن به عده ماة کله‌ام يُجَاهِدُونَ فِي سَبيل الله لَا تَسکُن رُوعتُهُم الي يَوَم القِيامَة». پيامبر اکرم (ص) فرمودند: کسيکه يک فرزند به حد بلوغ نرسيده از صلب خويش قبل از خود بفرستد بهتر است از اينکه صد فرزند بعد از خود به جاي بگذارد همه آن‌ها در راه خدا جهاد کنند و تا روز قيامت يک لحظه قلبشان از جهاد در راه خدا آرام نگيرد.
استقبال کودکان با جام‌هاي شراب از پدر و مادر در قيامت:
عَن عُبَيدة بِنِ عُمير اليثي اِذَا کَانَ يَومَ القِيَامَة خَرَجَ وَالَدانُ المُسلِيمنَ مِن الجَنَة بِايدِيهم الشَراب. قَال: « فَيَقُولُ النَاس لَهُم اِسقُونَا اِسقُونَا فَيَقولوُن: اَبَوينا اَبَوينا». از عبيدة بن عمير ليثي روايت شده است که مي‌گويد: « وقتي روز قيامت مي‌شود اطفال مسلمين از بهشت بيرون مي‌آيند درحاليکه در دست‌هاي آن‌ها جام‌هايي از شراب بهشتي است آنگاه مردم محشر از شدت تشنگي مي‌گويند: به ما آب دهيد. اطفال مي‌گويند اين شراب بهشتي مخصوص پدران ماست».
کسيکه سه طفلش بميرد آتش جهنم بر او حرام مي‌شود:
عَن النبي (ص): « مَن دَفنَ ثَلاثة مِن وُلدِ حَرّمَ اللهُ عَليهِ النّار». پيامبر خدا (ص) فرمودند: کسي که سه فرزند خود را دفن کند (يعني سه فرزندش وفات کند) خداوند آتش جهنم را بر او حرام مي‌کند.
ادامه دارد
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image