گفتگو با آيت الله سيدمحمدرضا محصل همداني
درآمد
علاقه شهيد آيت الله صدوقي به تشويق جوانان با استعداد براي تحصيل در حوزه هاي علميه و نيز اشراف بر ضروريات زمان، موجب گرديد تا ايشان با بهره گيري از دانش روز و استفاده از افراد متخصص، بهترين حوزه ها با آخرين امكانات رفاهي را حتي در شهرهاي دورافتاده تاسيس كنند كه منشاء خدمات شايسته اي بوده اند.
نخستين آشنائي شما با آيت الله صدوقي در كجا و از چه زماني بود؟
همان طور كه مطلع هستيد، بيت آيت الله صدوقي از مهاجرين به شهر يزد هستند. در واقع شهيد صدوقي اصالتاً يزدي نيستند. تا آنجا كه من اطلاع دارم، جد بزرگوار ايشان ابتدا در كرمانشاه اقامت داشتند و سپس در زمان قاجار، به دلايلي خاص و از روي اجبار به شهر يزد مهاجرت كردند. شهر يزد، از گذشته پذيراي مهاجرين بي شماري بوده است و مهاجرين نيز، معمولاً معروفيتشان بر اساس شهرستاني انتخاب مي شد كه از آن مهاجرت مي كردند؛ از اين رو آيت الله صدوقي در يزد به كرمانشاهي معروف بودند. بر اساس شجره نامه شهيد صدوقي، ايشان از اولاد عالم بزرگوار شيخ صدوق هستند و به همين دليل نيز، نام خانوادگي صدوقي را براي خويش انتخاب كردند. با توجه به اينكه آقاي ميرزا محمدكرمانشاهي و آقاي ميرزا مهدي كرمانشاهي (اجداد بزرگوار شهيد صدوقي) از علماي مشهور و بزرگ يزد بودند، مردم يزد نيز ارادت خاصي نسبت به اين بيت دارند. از طرفي مردم يزد، همواره روحانيون و افرادي را كه به اين شهر تبعيد مي شدند، مورد توجه قرار مي دادند و خود را موظف مي دانستند كه اين بزرگواران را تنها نگذارند. در زمان طاغوت، توجه و علاقه مردم به آيت الله فاضل لنكراني كه به يزد تبعيد شده بودند، بيانگر اين مسئله است. همين مسئله علاقه مردم را به بيت آيت الله صدوقي بيشتر كرده بود. مكاني فرهنگي به نام حظيره، از گذشته در يزد وجود داشت كه از اين محل به عنوان مسجد، كتابخانه، خانه اي براي علما و جايگاهي براي پذيرش مسافرين استفاده مي شد كه امروز نام آن به مسجد روضه محمديه تغيير يافته است. توليت اين مكان در دست بيت آيت الله شهيد صدوقي بود و حتي شهيد صدوقي بناي آن را بازسازي كردند. اين مسائل، موجب علاقه بيشتر مردم به آيت الله صدوقي شد.
آيت الله صدوقي از سن 13-14 سالگي، تحصيل در علوم ديني را آغاز كردند. در ابتدا براي تحصيل علم به اصفهان سفر كردند. در آن زمان، حوزه علميه اصفهان، در سطوح كشور بسيار مطرح بود تا جائي كه حضرت امام خميني(ره) مدتي در حوزه علميه اصفهان مشغول به تحصيل بودند. هنگامي كه حاج شيخ عبدالكريم يزدي در قم ساكن شدند، علماي بسياري از جمله امام خميني، آيت الله صدوقي، آيت الله فكور، آيت الله داماد، شيخ هاشم آملي و آيت الله سيد احمد خوانساري به قم رفتند تا در مقام شاگردان حاج شيخ عبدالكريم يزدي، مشغول به تحصيل شوند. در طول اين مدت، آيت الله صدوقي با حضرت امام خميني آشنا شدند و حكايات بسياري نيز از ايشان نقل كرده اند. زماني كه من براي تحصيل، وارد حوزه علميه يزد شدم، آيت الله صدوقي به تازگي از قم به يزد آمده بودند.
همان طور كه مي دانيد، در زمان حضور آيت الله صدوقي در شهر قم، از آيت الله العظمي بروجردي درخواست شد كه در قم اقامت كنند. آيت الله بروجردي نيز پس از مشورت و استخاره در قم ماندند و در طول اين مدت شهيد صدوقي در دستگاه آيت الله بروجردي، موقعيت بالائي داشتند. آيت الله صدوقي ويژگي هاي منحصر به فرد و ممتاز زيادي داشتند. از جمله اين ويژگي ها، مي توان به حافظه قوي اين بزرگوار اشاره كرد تا جائي كه وقتي، پس از مدت طولاني به شهر يزد بازگشتند، با كمك تن صداي افراد مي توانستند آنها را بشناسند.
آيت الله صدوقي قبل از اقامتشان در يزد، سفري به اين شهر كردند. در آن زمان، مرحوم آيت الله كاشاني با مصدق برنامه اي در كشور داشتند. آيت الله كاشاني موقعي ويژه اي داشتند و مدتي رئيس مجلس بودند و در طول اين دوره خدمات ارزنده اي براي كشور انجام دادند. قرار شد عده اي از علما به عنوان نماينده مجلس، در آنجا حضور يابند تا آيت الله كاشاني در مجلس تنها نباشند. دكتر مهدي حائري، فرزند مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري (مؤسس حوزه علميه قم) در نظر گرفته شدند تا از سوي مردم يزد، به عنوان نماينده مجلس فعاليت كنند. آيت الله صدوقي نيز طي سفري كوتاه، به نفع دكتر مهدي حائري براي رفتن ايشان به مجلس به تبليغات پرداختند. در اين سفر، من سعادت آشنائي بيشتر با ايشان را پيدا كردم؛ ولي چون سفرشان كوتاه بود، نتوانستم ملاقات خصوصي با ايشان داشته باشم. در آن زمان مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري، علماي بسياري را به شهرستان ها اعزام مي كردند، به طور مثال آيت الله خوانساري را به تهران و آيت الله سريزدي را به كرج فرستادند. ايشان تصميم گرفته بودند آيت الله صدوقي را نيز به يزد اعزام كنند كه در زمان ايشان، اين كار انجام نشد، ولي آيت الله العظمي بروجردي اين كار را انجام دادند و با وجود اينكه آيت الله صدوقي در دستگاه ايشان نقش ويژه اي را ايفا مي كردند، شهيد صدوقي بنا بر درخواست آيت الله بروجردي به يزد اعزام شدند. شهيد صدوقي به دليل موقعيت خاصشان در دستگاه آيت الله العظمي بروجردي، بسيار مورد توجه ايشان بودند تا آنجا كه شهريه هاي آيت الله بروجردي را پرداخت مي كردند.
شهيد صدوقي درس سطح را در قم تدريس مي كردند و هرگاه آيت الله بروجردي برگه اي جهت اجازده دادن به علماي شهرستان ها صادر مي كردند، آيت الله صدوقي آن را مي نوشتند.
آيا از روز ورود شهيد صدوقي به يزد خاطره اي داريد؟
زماني كه قرار بود آيت الله صدوقي به شهر يزد تشريف بياورند، من در مدرسه بودم. مرحوم آقاي وزيري، افرادي را به مساجد معروف يزد مي فرستادند و به ائمه جماعات مساجد سفارش مي كردند كه پس از اقامه نماز جماعت صبح كه در شهر يزد همواره با خيل عظيمي از نمازگزاران بر پا مي شود، مأمومين را به مصلي و مدرسه عبدالرحيم خان ببرند تا مردم براي استقبال از آيت الله صدوقي آماده شوند. طبق برنامه، جمعيت كثيري از مردم به استقبال آيت الله صدوقي رفتند و ايشان را تا منزلي كه برايشان در نظر گرفته شده بود، همراهي كردند. اين منزل در ابتداي كوچه گازرگاه قرار داشت. وقتي همگي به منزل ايشان رسيدند، شهيد صدوقي بالاي بلندي رفتند و از همراهي و محبت مردم تشكر كردند. در مجموع استقبال خوبي از ايشان انجام شد.
دعوت از آيت الله صدوقي به اقامت در يزد از سوي آقاي وزيري انجام شد يا شخص ديگري اين كار را انجام داد؟
در ابتدا آيت الله بروجردي اين مسئله را مطرح كردند.
پيشنهاد آيت الله بروجردي به آيت الله صدوقي براي آمدن به يزد، توسط چه گروهي و چگونه انجام شد؟
در آن زمان، آيت الله العظمي بروجردي، علماي زيادي را به شهرستان ها اعزام مي كردند، ولي پس از سفر كوتاه آيت الله صدوقي به يزد جهت تبليغ براي دكتر مهدي حائري، مردم يزد از آيت الله العظمي بروجردي تقاضا كردند تا شهيد صدوقي را به يزد اعزام كنند. آيت الله بروجردي امور يزد را از طريق حاج شيخ غلام رضا فقيه خراساني و آقاي وزيري انجام مي دادند. در ماجراي دعوت از آيت الله صدوقي نيز اين دو نفر بسيج شدند و مقدمات آمدن شهيد صدوقي را فراهم كردند.
قبل از اينكه درباره حضور آيت الله صدوقي در يزد صحبت كنيد، بفرمائيد كه ايشان در تبليغ براي دكتر مهدي حائري از چه شيوه اي استفاده كردند و نتيجه اقدامات ايشان چه بود؟
مرحوم دكتر مهدي حائري، فرزند آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري بودند. حاج شيخ عبدالكريم حائري دو فرزند بيشتر نداشتند. يكي حاج آقا مرتضي حائري كه داراي موقعيت علمي بالائي بودند و از آيات عظام به شمار مي آمدند و ديگي حاج شيخ مهدي حائري كه داراي استعداد سرشاري، بالاخص در علم فلسفه و اصول بودند. تبليغ آيت الله صدوقي براي دكتر مهدي حائري، از طريق بالاي منبر رفتن و سخنراني انجام مي شد. از آنجائي كه بيت كرمانشاهي در ميان مردم يزد، محبوبيت خاصي داشت و همچنين جد اعلاي آيت الله صدوقي در ميان مردم شناخته شده بود و توليد مسجد حظيره نيز در اختيار بيت كرمانشاهي بود، شهيد صدوقي نيز محبوب و مورد قبول مردم يزد بودند و از اين رو، صحبت هاي شهيد صدوقي با علما، مردم محلات مختلف يزد، هيئت ها و اصناف در مورد دكتر مهدي حائري، فوق العاده تأثيرگذار بود. زماني كه اصناف و اشخاص بنام در محلات و رئيس شوراها با آيت الله صدوقي تماس گرفتند و در مورد انتخاب نماينده مجلس از ايشان نظرخواهي مي كردند، شهيد صدوقي موافقت خود را در انتخاب دكتر مهدي حائري اعلام مي كردند.
در سال 1330 آيت الله صدوقي براي اقامت دائم وارد شهر يزد شدند. حدود سال هاي 1331-1330، من وارد حوزه علميه يزد شدم. (بنده متولد سال 1314هستم.) زماني كه آيت الله صدوقي وارد شهر يزد شدند، به تدريس تفسير در مدرسه عبدالرحيم خان و مسجد حظيره پرداختند. البته علاوه بر تفسير، فقه و اصول را هم تدريس مي كردند. ايشان همچنين نماز جماعت را اقامه مي كردند. در اين اثنا تصميم گرفتم براي تحصيل به نجف اشرف سفر كنم. 3-4 سال در نجف ماندم كه ناگهان كودتاي عبدالكريم قاسم در عراق رخ داد و در نتيجه، من به تهران بازگشتم. شهيد صدوقي و بستگان، مصلحت را در آن ديدند كه من به قم بروم. زماني كه در قم بودم، به تدريج صداي مبارزين به گوش رسيد و مبارزات عليه رژيم آغاز شد، دولتمردان نيز تصميم گرفته بودند تا در مقابل مخالفان دولتي بايستند. اندكي بعد، آيت الله بروجردي از دنيا رفتند.
قبل از اينكه در مورد مبارزات صحبت كنيد، درباره تدريس آيت الله صدوقي و روش ايشان در اداره كردن حوزه نكاتي را ذكر كنيد.
در آن زمان، چندين استاد در حوزه علميه تدريس مي كردند. عده اي به تدريس مقدمات مشغول بودند. اساتيد سطح نيز به بيان دروس لمعه، قوانين و مكاسب مشغول بودند. علم كفايه كمتر در يزد تدريس مي شد. از اساتيد بنام آن دوره مي توان به مرحوم آقاسيد عليرضا مدرسي، مرحوم حاج عليرضا مدرسي، آيت الله ميرزا محمد سريزدي، مرحوم آيت الله علومي، مرحوم آيت الله حاج شيخ جلال آيت اللهي كه استاد فلسفه بودند، اشاره كرد. اين بزرگان، علوم فلسفه و فقه را در حوزه تدريس مي كردند. آيت الله صدوقي نيز تفسير را براي عموم مردم و فقه و اصول را براي علما تدريس مي كردند. علماي بسياري نيز در كلاس هاي ايشان حاضر مي شدند و از بيان شيواي اين شهيد بزرگوار استفاده مي كردند.
شخصي در مورد كلاس هاي درس آيت الله صدوقي مي گفت كه اگر طلبه اي در كلاس چرت مي زد، ايشان مي گفتند اگر مي خواهيد كلاس را تعطيل كنم تا شما راحت تر بخوابيد. اين خاطرات نشان دهنده توجه ايشان به شاد نگه داشتن كلاس بود. اگر مطلب يا خاطره اي در اين باره داريد، بفرمائيد.
آن زمان من به تازگي تحصيل را شروع كرده بودم و در كلاس هاي ايشان حاضر نمي شدم، اما ساير طلاب در حوزه علميه از كلاس هاي درس ايشان تعريف مي كردند. آيت الله صدوقي در حين تدريس، مطالب خارج از درس را بيان مي كردند تا از اين طريق فضاي كلاس شاداب و متنوع شود.
بعد از سفرتان به قم، آيا همچنان با آيت الله صدوقي در ارتباط بوديد؟
بله، ارتباط من با ايشان همچنان برقرار بود. يكي دو بار در مورد مشكلات مالي و اقامتي طلاب قم- بالاخص طلبه هاي يزدي در قم- با ايشان صحبت كردم. در آن زمان همان طور كه مطلعيد، هر شهرستاني مدرسه اي به نام خودش در قم احداث مي كرد. در قم، مدرسه اي به نام برخي شهرستان ها نبود و من در اين مورد با آيت الله صدوقي صحبت كردم. جلسه اي تشكيل داديم و در اين جلسه قرار شد تا از شهيد صدوقي دعوت به عمل آيد تا به قم بيايند و در جلسات شركت كنند تا علما بتوانند از نزديك، مشكلاتشان را با ايشان در ميان بگذارند. جلسه اي در منزل ما تشكيل شد و شهيد صدوقي نيز تشريف آوردند. آقازاده آيت الله صدوقي در منزل ما توسط آيت الله داماد، معمم شدند. در آن جلسه، مرحوم آقاي وزيري هم حضور داشتند كه از مهمم شدن آقازاده شهيد صدوقي، فوق العاده خوشحال بودند. آن زمان، اولين مشكل يك طلبه، در بدو ورود به شهر، مسئله اقامت و مسكن بود و از طرفي در خور يك طلبه نبود كه در منازل ديگران اقامت كند، از اين رو بهترين و شايسته ترين مكان براي زندگي طلاب، مدرسه بود. آن روز مشكل مسكن طلاب را به شهيد صدوقي گفتيم و ايشان نامه اي نوشتند و سفارش كردند كه مكاني براي تأسيس مدرسه خريداري شود. منزلي را كه به نام سلامتي ها معروف بود، پيدا كرديم، ولي مالك آن وقتي متوجه شد كه براي خريد راغب هستيم، براي خانه قيمت بالائي گذاشت و بالطبع ما از خريد آن منزل منصرف شديم. شهيد صدوقي كه با توليت آشنا بودند، زميني را كه هم اكنون مسجد آيت الله صدوقي در آن واقع شده است، خريداري كردند و مدرسه در انتهاي آن خيابان بنا شد. اقدام شهيد صدوقي در سروصداي زيادي ايجاد كرد. شهيد صدوقي در تهران در منزل آقاي موحديزدي جلسه اي تشكيل دادند و مهندسين را دعوت كردند. مهندس قندهاري كه در حال حاضر نيز به يزد رفت و آمد مي كند و از مهندسين خوشنام و پركار و مسلط به علم معماري جديد و قديم است، سرپرستي گروه مهندسان را به عهده گرفت. مسجد ساخته شد و اين مدرسه در حال حاضر به صورت شبانه روزي در حال فعاليت است و قرار است براي تعليم وعاظ از آن استفاده شود. طلاب بايد چند سال در اين مدرسه، دوره وعظ را ببينند و سپس در اين زمينه مشغول به فعاليت شوند. احداث اين مدرسه اولين كار اجرائي بود كه ما با آيت الله صدوقي انجام داديم كه خوشبختان با موفقيت به پايان رسيد.
از آغاز مبارزات امام و نقش شهيد صدوقي در آن دوران نكاتي را ذكر كنيد.
شهيد صدوقي با امام رابطه نزديكي داشتند و اكثر كارهاي امام را انجام مي دادند و اين مسئله ناشي از اطمينان امام به آيت الله صدوقي بود، مسئله كاپيتولاسيون كه در كشور مطرح شد، آقاي فلسفي صحبت هائي در اين مورد كردند و امام نيز سخنراني هائي را ايراد نمودند و در پي اين ماجرا، امام را در قم بازداشت و به تهران منتقل كردند. پس از اين اتفاق، علماي بسياري از جمله آيت الله صدوقي از شهرستان ها به تهران رفتند. آقاي دواني در مورد «نهضت دو ماهه روحانيت» كتابي نيز نوشته اند. تلاش روحانيون منجر به بازگشت امام شد.
شهيد صدوقي در ساخت مدارس علميه اهتمام خاصي داشتند. در اين زمينه نيز به نكاتي اشاره كنيد.
هنگامي كه امام در قم بودند، شهيد صدوقي پيغامي براي ايشان نوشته و به من سفارش كرده بودند كه آن را به دست امام برسانم. در اين نامه، ايشان مسئله كمبود جا براي طلاب در حوزه علميه قم را بيان كرده بودند. در آن زمان با ورود امام به قم، طلاب بسياري به دليل علاقه به امام، به قم آمدند تا به كمبود جا براي طلبه ها مواجه شد. براي حل اين مشكل تصميم گرفته شد تا طلاب، دوره مقدماتي علوم ديني را در شهرهاي مجاور قم از جمله تهران، اراك، كاشان و خوانسار بگذرانند و سپس براي ادامه تحصيل به قم بيايند. در متن نامه، شهيد صدوقي خطاب به من نوشته بودند كه به امام سلام مرا برسانيد و به ايشان بگوئيد كه يزد پذيراي 1000 طلبه است. اقدامات لازم انجام شد و عده اي از طلاب براي گذراندن دوره مقدماتي به يزد آمدند. بعد از مدتي به يزد رفتم.
مسجد حظيره چگونه موقعيت كنوني را پيدا كرد؟
آيت الله صدوقي اقدامات زيادي را در يزد انجام دادند. در آن زمان مسجد حظيره به وسعت امروز نبود. شهيد صدوقي چندين خانه را در اطراف مسجد حظيره خريداري و با اصول مهندسي، اين خانه ها را به هم متصل كردند و مسجد را گسترش دادند. از ساختمان مسجد حظيره علاوه بر اقامه نماز، براي اقامت مهمانان و ملاقات با افراد استفاده مي شود. مقام معظم رهبري نيز در سفر اخيرشان به شهر يزد در مسجد روضه محمديه(مسجد حظيره) اقامت داشتند.
از ارتباط شهيد صدوقي با مسئولين و رفع مشكلات اجتماعي و اقتصادي يزد چه خاطراتي داريد؟
شهيد صدوقي براي رفع مشكلات بنياد مستضعفان، بنياد شهيد و جهادسازندگي اقدامات زيادي را انجام دادند. ايشان يك روز به من گفتند: «دادگاه هاي اسلامي، احكام اسلامي را اجرا نمي كنند.» و سفارش كردند كه جلسه اي تشكيل و در اين جلسه با مسئولين صحبت شود. جلسه اي در منزل آيت الله صدوقي تشكيل شد و مسئولين نيز در آن شركت كردند. شهيد صدوقي در آن جلسه در مورد لزوم اجراي احكام اسلامي در قوانين صحبت و اعلام كردند كه هركس با اين مسئله موافق نيست، مي تواند كناره گيري كند.رئيس دادگستري كه بعدها در ديوان عالي كشور مشغول به كار شد، در آن جلسه حضور داشت. وي بعد از جلسه به طور محرمانه به من گفت كه ما نمي توانيم قوانين را زير پا بگذاريم. دو سه روز از برگزاري نشست سپري شد و هيچ كدام از خواسته هاي آيت الله صدوقي توسط مسئولين اجرا نشد. جلسه ديگري تشكيل شد و شهيد صدوقي در اين جلسه اعلام كردند: «يا احكام اسلامي را اجرا مي كنيد يا من در دادگاه را مي بندم.» حتي يك بار به من گفتند كه يك كاميون آجر، مقابل در دادگاه خالي كنيد. خلاصه، با اين صحبت ها و رفت و آمدها تا حدودي اصلاحات انجام شد و اين مورد يكي از اقدامات مفيد آيت الله صدوقي پس از پيروزي انقلاب بود. استاندارهائي كه به يزد مي آمدند، تحت نظر ايشان فعاليت مي كردند. اوايل انقلاب نيز رؤساي برخي ادارات، توسط ايشان منصوب مي شدند. فرماندارها از سوي وزير كشور ابلاغ دريافت مي كردند، ولي در نهايت بايد شهيد صدوقي آنان را تأئيد مي كردند. در جرياني، آيت الله صدوقي دستوراتي دادند و فرماندارها از اين دستورات تبعيت نكردند؛ در نتيجه همگي تصميم گرفتند نزد شهيد صدوقي بروند و استعفا بدهند. من نيز در آن جلسه حضور داشتم. آيت الله صدوقي نيز استعفاي آنان را پذيرفتند و قرار شد تا ايشان براي هر شهرستان فرمانداري را تعيين كنند و فرماندارها انتخاب شدند. البته چندي بعد معلوم شد كه گرداننده اين قضيه كه بود. پس از اين ماجرا، آنان دوباره نزد شهيد صدوقي رفتند و بابت اين ماجرا عذرخواهي كردند.
سمت شما در آن زمان چه بود؟
من حكم حاكم انقلاب را داشتم. هنگامي كه به يزد رفتم، غير از محاكم انقلاب، نماينده امام در جهاد و نماينده آيت الله صدوقي در بنياد مستضعفان هم بودم، البته لازم به ذكر است كه بگويم بنياد شهيد پس از شروع جنگ در جبهه ها تأسيس شد. در حين فعاليت من در جهاد، جنگ آغاز شد و ما نيز به فكر تهيه امكانات و وسايل براي كمك به جبهه ها افتاديم. من طي دو سفر با جمعيتي از نيروهاي جوان و امكانات، به جبهه رفتم. شهيد اشرفي اصفهاني نيز كه در كرمانشاه بودند، در آنجا مستقر شدند. امكانات و نيروها را در آنجا تحويل داديم تا تجهيزات و نيروها از آن محل به ساير مناطق جنگي ارسال شود.
شهيد صدوقي علاوه بر كمك هاي مالي بسيار، در خطوط مقدم نيز حضور پيدا مي كردند. خاطره اي در اين مورد به ياد داريد؟
خير، من هيچ گاه همراه ايشان به جبهه ها نرفتم و از اين رو خاطره اي از حضور ايشان در مناطق جنگي به ياد ندارم. پس از آنكه دو سه سال در يزد ماندم، آقاي محقق از شهيد صدوقي در خواست كردند كه من به تهران بروم تا به عنوان قائم مقام بازرسي مشغول به كار شوم. براي بازرسي در مسائل جبهه نيز به مناطق جنگي مي رفتم؛ اما در هيچ يك از اين سفرها همراه آيت الله نبودم.
از اسناد ساواك به خوبي مي توان دريافت كه قدرت آيت الله صدوقي در يزد به حدي بود كه گاهي اوقات مأمورين شاه مجبور مي شدند حرف هاي ايشان را بپذيرند و دستوراتشان را اجرا كنند. آيا آيت الله صدوقي در امور اجرائي نيز نظر و رهنمودي ارائه مي دادند؟
بله، من بنا بر فرمايش آيت الله صدوقي به عنوان نماينده ايشان در جهاد مشغول به كار شدم. جهاد، تشكيلات و برنامه هاي خاص خود را داشت و از طرفي، چون شهيد صدوقي در امور جهاد نظراتي مي دادند، اختلافاتي به وجود مي آمد، به طوري كه در اولين روز ورود من به جهاد، استقبال چنداني از من صورت نگرفت، از اين رو به تهران آمدم و آقاي ناطق حكمي براي من نوشتند، سپس بازگشتم. البته رفت و آمدم به تهران را منعكس نكردم و به آنان گفتم كه من نماينده امام در جهاد هستم. چندي بعد، چندين جلسه تشكيل دادم و مسئولين جهاد را نزد آيت الله صدوقي بردم و طي اين ملاقات ها، اختلاف ها بر طرف شدند. از جمله اقداماتي كه جهاد انجام مي داد، آسفالت جاده ها و راهسازي- بالاخص روستاها- كمك به كشاورزان، كشت، درو و برداشت بود. روساي ادارات مربوطه براي انجام اين فعاليت ها، از طرف شهيد صدوقي انتخاب مي شدند. به عنوان مثال ايشان ابلاغي براي مهندس علائي كه پيش از پيروزي انقلاب به دلايلي از كار كناره گيري كرده بود، صادر و ايشان را به عنوان رئيس سازمان راه و ترابري منصوب كردند. خوشبختانه مهندس علائي اقدامات مفيد زيادي را در اين زمينه انجام دادند.
آيا انتخاب رؤساي ادارات از سوي شهيد صدوقي باعث كدورت كسي نمي شد؟
چرا، ولي ايشان در كارهاي اجرائي رسماً نظر مي دادند. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، فعاليت ايشان در امور اجرائي شدت گرفت تا جائي كه اختلاف به شوراي عالي قضائي كشيده شد. شوراي عالي قضائي موظف به انجام يك سري وظائف خاص بود. آيت الله صدوقي اعلام كردند كه من در يزد شوراي عالي قضائي تشكيل خواهم داد و براي اشخاصي نيز براي عضويت در شوراي عالي قضائي، احكامي را صادر كردند. چندي بعد احكام و شوراي عالي قضائي، مورد تأئيد قرار گرفت. حضور پربركت آيت الله صدوقي با انتخاب ايشان به عنوان امام جمعه يزد، از سوي امام (ره) گسترده تر شد.
آيت الله صدوقي درحوزه هاي علميه شهرهاي مختلف از جمله بم، تاكستان و شهركرد اهتمام داشتند. در مناطقي كه شهيد صدوقي در آنجا حضور اجرائي داشتند، اهل تسنن و ساير اقليت هاي مذهبي نيز زندگي مي كردند. به طور مثال شهر يزد، محل سكونت زرتشتيان است. برخورد شهيد صدوقي با اهل تسنن و ساير اقليت هاي مذهبي چگونه بود؟
شهر يزد همواره مرجعيت جنوب را بر عهده داشته است. بندرعباس، خوزستان، بلوچستان، زاهدان، كرمان و شهر بم همگي زير نفوذ مرجع يزد بودند. حتي طلبه ها از اين مناطق براي كسب علم به شهر يزد مي آمدند و همان طور كه مي دانيد شهيد صدوقي در ساير شهرستان ها – حتي شهرستان هاي خارج از استان يزد- حوزه علميه تأسيس كردند. آيت الله صدوقي با اقليت زرتشتي، رابطه خوبي داشتند. البته لازم به ذكر است كه بگويم زرتشتي ها همواره با مسلمانان شيعه رابطه خوبي داشته اند تا جائي كه مي گويند امام حسين(عليه السلام) داماد ما هستند. حتي برخي از زرتشتيان در مجالس روضه شيعيان شركت مي كنند و هدايائي را نيز به مجلس مي آورند. به خاطر دارم در سال 1340يا 1341 زني زرتشتي مسلمان شد و شهيد صدوقي براي زندگي او تدارك مفصلي ديدند. اين گونه اقدامات از جانب ايشان باعث مي شد تا افراد زيادي تشويق شوند و از دين زرتشت به اسلام گرايش پيدا كنند. رئيس زرتشتي ها به دادگستري شكايت كرد كه مسلمان شدن اين زن زرتشتي، طبق ضوابط نبوده و كاملاً تحميلي بوده است. آيت الله صدوقي نامه اي نوشتند و به من دادند. در آن زمان داماد آيت الله خوانساري با چند تن از شخصيت هاي درباري، آشنائي داشتند. نامه را همراه خودم بردم و با اين اشخاص جلسه اي برگزار شد و تقريباً از آن روز، شكايت كمرنگ شد و اين ماجرا به پايان رسيد.
شهيد صدوقي در جهت تامين امكانات درماني نيز اقدامات ارزنده اي كردند. به برخي از آنها اشارتي داشته باشيد.
در سال 1359 شهيد صدوقي به من گفتند كه قصد دارم دانشگاه پزشكي در يزد تأسيس كنم. در آن زمان، هيچ دانشگاهي در يزد نبود. ايشان به من گفتند چندين يزدي در هندوستان زندگي مي كنند. نامه اي مي نويسم. به آنجا سفر كن و با اساتيد دانشگاه هندوستان برنامه ريزي كنيد تا به يزد بيايند و در اينجا دانشگاه پزشكي تأسيس كنند. طبق فرمايش آيت الله صدوقي به هند سفر كردم. اين سفر دو ماه به طول انجاميد. در آنجا به كمك آقاي ياوري با اشخاص مربوطه صحبت كرديم. اقدامات اوليه صورت گرفت و كتاب هاي مورد نياز تهيه شدند. به ايران بازگشتم و قرار بر اين شد تا از افراد كارآمد دعوت به عمل آيد كه به ايران بيايند و در تأسيس دانشگاه با ما همكاري كنند. آيت الله صدوقي محلي را براي تأسيس دانشگاه تدارك ديدند. قرار بر اين شد تا آقاي بازرگان از ايرانيان مقيم هند دعوت كند و اجازه اين كار از سوي ايشان صادر شود، اما او مخالفت كرد و اين مسئله بين شهيد صدوقي و بازرگان كدورت ايجاد كرد. البته شهيد صدوقي از تلاش خود براي تأسيس دانشكده پزشكي نكاستند و بحمدالله امروز مركز پزشكي صدوق يزد و دانشگاه پزشكي، مكان مناسبي براي ارائه خدمات به مردم يزد است.
رابطه آيت الله صدوقي با نهضت آزادي و دولت موقت چگونه بود؟
آيت الله صدوقي نسبت به دولت موقت و نهضت آزادي خوش بين نبودند و زماني كه بني صدر قصد داشت رئيس جمهور شود، ايشان با صراحت در مقابل بني صدر جبهه گيري كردند و در نماز جمعه و جلسات خصوصي اعلام كردند كه من به دكتر حبيبي رأي مي دهم. در اين دوره، منافقين در يزد تشكيلات عظيمي برپا كرده بودند و دفاتر مخصوصي براي امور خود در اختيار داشتند. با فرمان شهيد صدوقي، مردم تمام اين دفاتر و تشكيلات را از بين بردند و تمامي اين مسائل باعث شد تا اختلاف زيادي بين منافقين و شهيد صدوقي ايجاد شود. در يك كلام جبهه گيري آيت الله صدوقي در مقابل بني صدر و نابودي تشكيلات منافقين در يزد به فرمان شهيد صدوقي باعث شد تا ايشان را به شهادت برسانند. در اينجا خاطره اي را برايتان تعريف مي كنم كه شايد تا كنون نشنيده باشيد. زماني كه پهلوي روي كار آمد، اوضاع حوزه هاي علميه، بالاخص حوزه علميه قم، اندكي مغشوش شد. در اين زمان مرحوم عبدالكريم حائري به علما و طلاب سفارش مي كردند كه عكس العملي نشان ندهند و استقامت كنند. در همين اثنا شهيد صدوقي در عباس آباد- اطراف قم- در مزرعه اي كه متعلق به خودشان بود، كشاورزي مي كردند. امام خميني نيز گاهي اوقات به مزرعه ايشان مي رفتند. يك بار شهيد صدوقي براي من تعريف كردند كه در مزرعه، زير يك درخت تنومند، كنار جوي آب در حالي كه عباي خود را بر بالاي درخت آويزان كرده بوديم، مشغول استراحت بوديم كه مشاهده كرديم ماشيني توقف كرد و رضاشاه پهلوي از ماشين پياده شد. مشخص بود كه آنها براي فرار از گرما قصد داشتند تا زير سايه درخت استراحت كنند. مسلماً پهلوي منتظر بود تا ما از جايمان بلند شويم و به آنها تعارف كنيم، اما آنها با مشاهده عبا و لباس هاي ما بر روي درخت متوجه شدند كه ما روحاني هستيم و همچنين وقتي ديدند كه هيچ اهميتي به حضور آنها در آنجا نمي دهيم، بازگشتند، سوار ماشين شدند و به راه خود ادامه دادند. شهيد صدوقي گفتند كه بعدها متوجه شديم كه آن روز، پهلوي در مسير سفرش از ايران به جزيره موريس بوده است. او در مسير حركت خود از يزد به كرمان و از كرمان به بندرعباس رفت. پهلوي در يزد، در منزل يكي از اشراف اقامت داشت. آن زمان، بين مردم معروف بود كه اگر وي از وسيله اي تعريف مي كرد، صاحب آن بايد آن را به او هديه مي داد اتفاقاً او در طول اقامت خود در ان منزل، از دو فرش بسيار تعريف و تمجيد كرد و صاحبخانه نيز زماني كه پهلوي قصد خروج داشت، آن دو فرش را به او تقديم كرد، اما وقتي متوجه شد كه اين سفر، براي بركناري و عزل پهلوي است، فوراً خود را به ماشين او رساند و فرش ها را پس گرفت.
شما در خلال صحبت هايتان به رابطه دوستانه بين شهيد صدوقي و امام اشاره كرديد. از نامه هاي شهيد صدوقي به امام، بالاخص در دوران تبعيد امام، مي توان به رابطه دوستانه و در عين حال رابطه ميان مريد و مراد پي برد. به نظر شما اين دو شكل ارتباطي، جمع پذير است؟
بله، آيت الله صدوقي فوق العاده به امام نزديك بودند و رابطه دوستانه عميقي بين اين دو بزرگوار برقرار بود، ولي از طرفي ايشان از فرمايش هاي امام اطاعت مي كردند. شهيد صدوقي قلباً به امام معتقد بودند و در مقابل، امام نيز كاملاً به ايشان اطمينان و اعتقاد داشتند. در طول مبارزات، آيت الله صدوقي مقدمات نشر بسياري از اطلاعيه ها و اعلاميه هاي امام را تدارك مي ديدند و در اين مورد، امام امور را به ايشان واگذار كرده بودند. اين امر، بيانگر اعتماد قلبي امام به شهيد صدوقي است.
بعد از پيروزي انقلاب، شما در چه سالي وارد يزد شديد؟
من در اسفندماه سال 1357 مشغول به كار شدم.
آيا شما در جريان انتخابات خبرگان قانون اساسي بوديد؟
بله.
طبق آرا، 99 درصد مردم استان يزد به آيت الله صدوقي رأي دادند. اين آمار بالا ناشي از چه بود و اگر مطلبي از عملكرد شهيد صدوقي در مجلس قانون اساسي به خاطر داريد، بيان بفرمائيد.
آيت الله صدوقي در يزد جايگاه ويژه اي داشتند، بالاخص در زمان پيروزي انقلاب اسلامي و خروج شاه از كشور، شهر يزد دچار خفقان شده بود و شهيد صدوقي تنها كسي بودند كه مردم را از اين فضا نجات دادند. ايشان مجالسي را در مسجد حظيره برپا و از مردم دعوت مي كردند تا در اين مجامع حضور يابند. در پي سخنراني هاي كوبنده ايشان بود كه مجسمه شاه در شهر يزد پائين آورده شد. البته در آن زمان، مقامات دولتي مانع از هرگونه فعاليت ضدرژيم مي شدند، اما با وجود اين سخت گيري ها، آيت الله صدوقي به فعاليت هاي خود ادامه مي دادند. ايشان در يزد يكه تاز بودند و هيچ عالمي نمي توانست در مقابلشان اظهار وجود كند. در اين ميان، جبهه گيري صريح شهيد صدوقي در مقابل بني صدر نيز باعث گرايش بيشتر مردم به ايشان شده بود. همان طور كه مردم به امام علاقمند بودند، به شهيد صدوقي نيز گرايش خاصي داشتند. آرا بالا در انتخابات قانون اساسي، بيانگر اين مطلب است.
آيت الله صدوقي كه به حق شخصيت والائي داشتند، توسط منافقين كه ادعا مي كردند ما مجاهدين خلق هستيم، به شهادت رسيدند. به نظر شما منافقين به چه دليل تصور مي كردند كه پس از به شهادت رساندن اين شخصيت محبوب، مردم از آنها رويگردان نخواهند شد؟
منافقين رياست دفتر بني صدر را در انتخابات در اختيار گرفتند و همچنين برنامه ريزي كردند تا در پست هاي مختلف اداري مشغول به كار شوند كه البته در اين مورد تا حدودي هم موفق شده بودند. وقتي عده اي از مردم يزد نزد شهيد صدوقي آمدند و در مورد اقدامات منافقين در يزد با ايشان صحبت كردند، ايشان فرمودند كه ما به مجاهدين خلق در شهر يزد نيازي نداريم. پس از اين ماجرا، مردم يزد، طبق فرمايش ايشان تمامي دفاتر و تشكل هاي منافقين در يزد را از بين بردند. اين اتفاق ضربه بزرگي به منافقين وارد كرد و باعث شد تا آنها نتوانند اظهار وجود كنند. مسلماً خشم وجود آنا را فرا گرفته بود و در نهايت، آنها با نقشه اي از پيش تعيين شده، آيت الله صدوقي را به شهادت رساندند.
انعكاس خبر شهادت آيت الله صدوقي در يزد چگونه بود؟
اين خبر تنها مردم يزد را متأثر نكرد، بلكه به نظر من بايد به تأثير آن بر روي مردم ايران توجه شود. مردم از سراسر ايران به شهر يزد آمده بودند و تمام خانه ها در يزد پذيراي مهمان بودند. اين صحنه مرا به ياد فوت امام و آمدن مردم از سراسر ايران به تهران مي اندازد. شهادت آيت الله صدوقي، مرحوم دستغيب، آيت الله مدني و مرحوم اشرفي توسط منافقين، رسوائي بزرگي را براي نفاق به وجود آورد. مردم وقتي مشاهده كردند كه منافقين با علما چه برخوردي دارند، با موضوع نفاق آشنا شدند و به نظر من پس از به شهادت رسيدن آيت الله صدوقي، اولين ضربه به منافقين وارد شد. به فرموده امام، اين خون ها باعث بقاي انقلاب شد. اين اقدام منافقين كاري بود كه بني اميه با اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه و آله) كرد. پس از شهادت آيت الله صدوقي ديگر هيچ شخصي را نمي شد در يزد، شيراز و ساير شهرها پيدا كرد كه از مجاهدين خلق به خوبي ياد كند.
اگر نكته اي در مورد شخصيت آيت الله صدوقي باقي مانده است، بفرمائيد.
شهيد صدوقي كارهاي اجتماعي بزرگي را انجام دادند. ساير علما بايد زيرنظر مرجعيت، از وجوهات شرعي در راه خير استفاده كنند، اما امام براي شهيد صدوقي در استفاده از وجوهات، هيچ حد و حصري تعيين نكرده و در واقع به ايشان اختيار تام داده بودند. بعد از پيروزي انقلاب، امام حساب و كتاب ويژه اي براي اموال اشخاص ثروتمند قرار داده بودند. بسياري از افراد متمول در شهرهاي اصفهان، شيراز، تهران و يزد اموال خود را در اختيار آيت الله صدوقي قرار داده بودند تا ايشان از اين اموال در امور خير و در مسير اسلام استفاده كنند. در حال حاضر نيز اين اموال خير و در مسير اسلام استفاده كنند. در حال حاضر نيز اين اموال تحت نظر آقازاده ايشان و در بنياد صدوق، راهگشاي مشكلات مالي بسياري در حوزه هاست. حتي براي بازسازي خانه ها پس از وقوع زلزله از اين اموال استفاده مي شود. آيت الله صدوقي با افراد زيادي در امور مالي در ارتباط بودند و از اين طريق به مناطق ديگر كمك مي رساندند. ايشان با اهل تسنن در زاهدان و كردستان، برخي علما در مكه و مدينه و آقاي رحيمي، امام جمعه كردستان، حساب و كتاب داشتند و با اين اشخاص در ارتباط بودند. در اين ميان، خطوط مقدم جبهه ها، بيشترين بهره را از كمك هاي ايشان مي برد و شهيد صدوقي در اين امر بسيار اهتمام مي ورزيدند. كمك هاي مالي را ارسال مي كردند و يا خودشان با حضور يافتن در جبهه، آنها را به دست رزمندگان مي رساندند. به نظر من افرادي كه اموالشان را در اختيار آيت الله صدوقي قرار دادند - كه برخي از آنان در قيد حيات هستند- ثمرات معنوي قابل توجهي از اين اقدام نصيبشان شده است و بركات اين خير، همچنان در امور بسياري تأثيرگذار است.
منبع:ماهنامه شاهد ياران، شماره 34