چند روايت درباره اهميت حجاب در نظر فاطمه زهرا عليهاسلام:
حضرت موسي بن جعفر عليه السلام از پدران گراميش از حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام نقل فرمود که:
روزي شخص نابينايي اجازه ورود خواست. فاطمه عليهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود:« چرا از او رو ميگيري، او که تو را نميبيند؟»
فاطمه عرض کرد:« او مرا نميبيند، اما من که او را مي بينم. و او اگر چه مرا نميبيند ولي بوي مرا که حس ميکند.»
رسول خدا فرمود:« شهادت مي دهم که تو پاره تن مني.»
روزي رسول خدا از اصحاب خود پرسيد:« نزديکترين حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. اين سؤال به گوش فاطمه عليهاسلام رسيد. فاطمه فرمود:« نزديکترين حالات زن به پروردگارش وقتي است که در خانه اش بنشيند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)»
وقتي رسول خدا اين سخن را شنيد، فرمود:« فاطمه پاره تن من است.»
اميرالمؤمنين عليه السلام ميفرمايد: روزي رسول خدا از ما پرسيد:« بهترين کار براي زنان چيست؟»
فاطمه عليهاسلام پاسخ داد:« بهترين کار براي زنان اين است که مردان را نبينند و مردان نيز آنها را نبينند »
رسول خدا فرمود:« فاطمه پاره تن من است »
رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه عليهاسلام کارها را بين او و علي عليه السلام تقسيم کرد و فرمود کارهاي منزل با فاطمه و کارهاي خارج از منزل با علي.
فاطمه عليها سلام ميفرمايد:« هيچ کس نميداند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پيش چشم مردان معاف کرد.»
روزي فاطمه زهرا سلام الله عليها به اسماء فرمود:« چه بد است اين تختههايي که بدن مرده را براي تشييع جنازه روي آن ميگذارند! زيرا وقتي زني را روي آن قرار مي دهند و پارچه اي بر بدنش مي کشند، حجم بدن او معلوم است.»
اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، ميديدم مردم آنجا تابوتي از چوب درست ميکردند و مرده را داخل آن ميگذاشتند.»
سپس اسماء با چوب خرما تابوتي لبهدار درست کرد و به فاطمه عليهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسيار خوشحال شد و فرمود:« اين خيلي خوب است. وقتي مرده را داخل آن قرار دهند و پارچهاي روي آن بکشند، ديگر معلوم نميشود مرده مرد است يا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همين تابوت بگذاريد.»
منابع:
• بحارالانوار، ج 43، صفحات 91 و 93 و 54 و 81 و 189.
• بحار/92/43 اول صفحه -
• بحار/189/43 -
• بحار1/81/43-
• بحار/54/43 -