جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
مهماني و ضيافت
-(6 Body) 
مهماني و ضيافت
Visitor 338
Category: دنياي فن آوري
رجسته‏ترين خصلتهاي نيکمردان و آزادگان، کرم و سخاوت است. و همين آزادگي از تعلّقات و خوي بذل و بخشش است که ديگران را اسير محبّت و احسان مي‏کند. «ضيافت» و داشتن دستي باز و سفره‏اي گشوده و عطايي پيوسته و مهمان‏داري و مهمان‏نوازي، از نشانه‏ها و جلوه‏هاي اين روحيّه فتوّت و جوانمردي است.
معاشرتها، ديد و بازديدها و رفت و آمدها، گاهي به صورت «مهماني» است. از اين رو آشنايي با آداب ضيافت و رسوم ديني مهماني، در محدوده «اخلاق» معاشرت مي‏گنجد. اين موضوع، دو جنبه و دو طرف دارد: يکي کسي که مهمان مي‏کند، ديگري آن که مهمان مي‏شود. و هر کدام را آداب و روش و حدّ و حدودي است، قابل بحث.

مهمان، برکتِ خانه

بعضي، از مهمان گريزانند. برخي هم مهمان‏دوستند. هر کدام هم نشان‏دهنده خصلتِ دروني افراد است. حضرت علي(ع) را اندوهگين ديدند. پرسيدند: يا علي! سبب اندوه شما چيست؟ فرمود: «يک هفته است که مهماني برايم نيامده است!...»(1)
اين کجا؟ و آن که آمدن مهمان را نزول بلا مي‏شمارد و کوه غم بر دلش مي‏افتد و عزا مي‏گيرد، کجا؟ برکتِ خانه، در آمد و شد مهمان است. مهمان رحمت الهي است و پذيرايي از مهمان، توفيقي ارجمند است که نصيب هر کس نمي‏شود. مهمان حبيب خداست. در ضرب‏المثلهاي ايراني است که: «مهمان، روزيِ خود را مي‏آورد.»(2) البته اين ضرب‏المثل، از احاديث اسلامي گرفته شده و ريشه‏اي ديني دارد. از حضرت رسول(ص) روايت است که: «الضّيفُ يَنْزِلُ بِرِزْقِهِ ...»(3) مهمان، روزي خود را نازل مي‏کند. البته اضافه بر اين، گناهان صاحبخانه و ميزبان را هم مي‏زدايد و اين برکتي شگفت است. باز هم در اين زمينه حديثي از امام صادق(ع) بشنويم که به يکي از يارانش به نام «حسين بن نعيم» فرمود:
ـ آيا برادران ديني‏ات را دوست داري؟
ـ آري.
ـ آيا به تهيدستانِ آنان سود مي‏رساني؟
ـ آري.
ـ سزاوار است که دوستداران خدا را دوست بداري. به خدا سوگند، نفع تو به هيچ يک از آنان نمي‏رسد، مگر آنکه دوستشان بداري. راستي، آيا آنان را به خانه خودت دعوت مي‏کني؟
ـ آري. هرگز غذا نمي‏خورم مگر آنکه پيش من دو سه نفر يا کمتر و بيشتر از برادران هستند.
حضرت فرمود:
ـ آگاه باش که فضيلت آنان بر تو، بيش از برتري تو بر آنان است!
(راوي که با شنيدن اين سخن به تعجب آمده بود، پرسيد:)
ـ فدايت شوم! من به آنان طعام مي‏دهم، مرکب خويش را در اختيارشان مي‏گذارم، با اين حال آنان برتر از منند؟
ـ آري! چون وقتي آنان به خانه تو وارد مي‏شوند، همراه خود، آمرزش تو و خانواده‏ات را همراه مي‏آورند و چون مي‏روند، گناهان تو و خانواده‏ات را با خويش مي‏برند.(4)
کسي که خانه‏اي وسيع، امکاناتي فراوان و دستي سخاوتمند دارد، شکرانه نعمتهاي الهي را گاهي بايد با انفاق و صدقه، گاهي با اطعام و مهماني، هديه، دستگيري از بينوايان، کمک به محرومان و ... ادا کند، و گرنه شهرت و ثروت و مال، وبال او خواهد شد.
«وليمه»، يک سنّت ديني
در باره اينکه کيْ بايد سور و اطعام داد، و به چه کساني و چگونه، در دستورهاي ديني، آداب و نکات فراواني آمده است که به بعضي اشاره مي‏شود.

موارد مهماني

از توصيه‏هاي حضرت رسول به اميرالمؤمنين(ع) يکي هم اين بود:
«يا عليّ! لا وَليمةَ اِلاّ في خَمسٍ: في عِرسٍ اَو خِرسٍ او عِذارٍ او وِکارٍ اَوْ رِکازٍ.»(5)
يا علي! جز در اين پنج مورد، وليمه‏اي (اطعام و مهماني‏دادن) نيست: ازدواج و عروسي، تولّدِ نوزاد، ختنه کردن کودک، ساختن يا خريدن خانه، بازگشت از سفر حجّ.
در اين موارد، سزاوار است که انسان به اين بهانه و مناسبت، سفره‏اي بگسترد، ذبحي کند و مؤمنان را به مهماني دعوت کند.
در حديث ديگري از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود: هر کس مسجدي ساخت، گوسفند چاقي را ذبح کند و از گوشت آن به محرومان بينوا اطعام کند و از خداوند بخواهد که شرّ سرکشانِ جنّ و انس و شيطانها را از او دور کند.(6)
مهماني براي هر يک از موارد ياد شده، سنّتي اسلامي است که دلها را به هم مهربانتر و صفا و صميميّت ميان جامعه را بيشتر مي‏کند و اقوام و دوستان، يکديگر را مي‏بينند و آشناتر مي‏شوند، روحها شاداب‏تر و زندگيها بانشاط‏تر مي‏شود.
در زندگي اولياء دين و پيشوايان معصوم نيز، نمونه‏هاي فراواني از اين گونه ضيافتها ديده مي‏شود. از جمله به اين نمونه دقت کنيد: امام هفتم، حضرت کاظم(ع) براي تولّد يکي از فرزندانش وليمه و اطعام داد و به مدت سه روز در مسجدها و کوچه‏ها، در ظرفهايي به مردم «فالوده» داده شد. برخي پشت سر، اين کار را بر حضرت عيب گرفتند. وقتي امام کاظم شنيد، در پاسخ آن عيبجويي، به سنّت انبيا و روش پيامبر اکرم(ص) استناد نمود.(7)

مهمان‏نوازي

گرچه باديه‏نشينان عرب به مهمان‏نوازي معروفند، همچنين عشاير خودمان در ايران، ولي در بسياري از شهرها و مناطق، با جلوه‏هاي زيباي مهمان‏دوستي مواجه مي‏شويد. شايد شما هم نام برخي از شهرها و مناطق را به عنوان مهمان‏نواز و مهمان‏دوست شنيده‏ايد که در اين خصلت، مشهورند و زبانزدِ خاصّ و عام. اين نيز ريشه در فرهنگ ديني و باورهاي مذهبي دارد و تعليمي است که از قرآن و دين فرا گرفته‏اند. اساسا دين ما، يکي از مؤثرترين عوامل شکل‏دهنده به «فرهنگ عمومي» در جامعه ايراني و اسلامي است.
در روايات اسلامي، حتي فصلي به عنوانِ «باب اِقراء الضّيف و اکرامه»(8) وجود دارد که به تکريم و گرامي داشتن و احترام و پذيرايي از مهمان سفارش مي‏کند و مهمان‏دوستي را خوش مي‏دارد و خوشحال شدن از آمدن مهمان را بسيار نيکو مي‏شمارد و خانه بي‏مهمان را دور از فرشتگان مي‏داند.
امام باقر(ع) به نقل از پدرانش از قول حضرت پيامبر(ص) فرموده است:
«اِذا دَخَلَ الرَّجُلُ بَلْدَةً فَهُوَ ضَيْفٌ عَلي مَن بِها مِنْ اَهلِ دينهِ، حَتّي يَرْحَلَ عَنْهُمْ ...»(9)
هرگاه کسي وارد شهري شد، او مهمانِ همدينان خودش در آن شهر است، تا آنکه آنجا را ترک کند.
وقتي تازه‏واردي به يک شهر، مهمان مردم آنجا محسوب شود و آنان وظيفه اکرام و مهمان‏نوازي دارند، ورود مهمان به خانه شخصي يک مسلمان، ضرورت اکرام و پذيرايي بيشتري را داراست. از همين جاست که اگر شهري پذيراي مهمانهاي خارجي، سيلزدگان، آوارگان جنگ، آسيب‏ديدگان از زلزله و حوادث و آوارگان از يک کشور همسايه باشد، به حکم وظيفه انساني و به دستور اخلاقي اسلام، وظيفه آن شهروندان است که با آغوشي باز و
گرم و برخوردي کريمانه و بزرگوارانه، مهمان‏نوازي کنند. از پيامبر اکرم(ص) روايت شده است که فرمود: «اَکْرِمُوا الضُّيوفَ وَ اَقْرُوا الضّيوُفَ»(10)، مهمانها را اکرام و پذيرايي کنيد.

پرهيز از اسراف و ريا

هر عمل خير و شايسته‏اي، گاهي دچار برخي آفتها مي‏شود. با همه ستايشي که از پذيرايي شايسته از مهمان شده، اگر جنبه تعادل رعايت نشود و به مرز اسراف و ولخرجيهايي برسد که اغلب، روي چشم و هم‏چشمي است، يا ريشه در خودنمايي و تفاخر دارد، ناپسند است و همين کار مقّدس و خداپسند، از قداست و محبوبيّت نزد خدا مي‏افتد.
اطعام، با همه ارزشي که دارد، آنجاست که «فِي‏اللّه‏» و «للّه‏» باشد و به قصد سير کردن شکمي گرسنه يا شاد کردنِ برادري مؤمن يا تقويت رابطه‏هاي خويشاوندي و صله رحم باشد.
درست است که از نعمت الهي بايد بهره گرفت، امّا با حفظ حدّ و مرز ارزشي آن و فراتر نرفتن از مرز اعتدال، و انجام دادن آن کار به صورتي خردمندانه و شرع پسند و عرف‏پذير!
روزي حضرت امير(ع) به «علاء بن زياد» که خانه‏اي وسيع و مجلّل براي خود ساخته بود، فرمود: با اين خانه بزرگ، در اين دنيا مي‏خواهي چه کني؟ تو در آخرت، به چنين منزل وسيعي بيش از دنيا نياز داري؛ مگر آنکه بخواهي از همين خانه وسيع دنيوي، به آخرت برسي، مثل اينکه در اين خانه از مهمان پذيرايي کني، صله رحم نمايي، به بستگانت برسي، حقوقي را که از اين خانه بر گردنِ دوست تو ادا کني. در اين صورت، از همين خانه به آخرت مي‏رسي! ...(11)
گاهي اصل مهماني‏دادن، رياکاري است. گاهي نوع غذا و محلّ اطعام و کيفيّت سفره‏چيدن، تظاهر و خودنمايي است. گاهي مهمانهاي خاصّ و مدعوّين، شايسته اطعام نيستند، يا با انگيزه‏هاي رياکارانه و حسابگرانه و مصلحت انديشانه دعوت مي‏شوند.
همه اينها نارواست و هدر دادن نعمتهاي الهي. پيامبر خدا(ص) فرمود: هرکس طعامي را از روي ريا و خودنمايي اطعام کند و مهماني دهد، در روز قيامت، همانندِ آن را خداوند از طعامهاي دوزخي به او مي‏خوراند.(12)
و امام باقر(ع) فرمود: «وليمه»، در حدّ يکي دو روز، کرامت و بزرگواري است، بيشتر از آن، ريا و سُمعه است:
«الوَليمةُ يَوْمٌ اَوْ يَوْمَيْنِ مَکْرَمَةٌ وَ مازادَ رياءٌ و سُمعَةٌ».(13)
البته اينها در سوردادنها و مهمانيهاي رايج و مرسوم به مناسبتهاي ياد شده است. امّا اصل مهمان‏دوستي و کرم و اطعام به محرومان، سخاوتي است که هرچه بيشتر و مستمرّتر باشد، بهتر و زيبنده‏تر است.
«هاشم»، جدّ بزرگ رسول خدا، هميشه سفره‏اي باز داشت و غذاي آماده او و خانه مهيّايش براي عامّه مردم، او را به سيادت و آقايي قريش رسانده بود.
«حاتم طايي»، سخاوتمند معروف عرب، خانه‏اي داشت که ملجأ مردم و محلّ اميدِ بينوايان و مسافران و مهمانان مختلف بود.
امام حسن مجتبي(ع) مهمانخانه‏اي در منزل داشت که به طور معمول، از طبقات مختلف، بويژه افراد غريب و بي‏خانه و بينوا و مسافران و يتيمان و محرومان، پيوسته از آن بهره‏مند مي‏شدند.
براي کريمانِ بلندهمّت، «اِطعام» لذّتي بيش از طعام خوردن دارد و حظّ روحي آنان از اين رهگذر است.
چه زيباست اين کلام مولا علي(ع) که فرمود:
«قُوتُ الأَجسادِ الطَّعامُ، وَ قُوتُ الأَرواحِ الأِطعام».(14)
قُوت و غذاي جسم، غذا خوردن است، ولي غذاي روح، اِطعام و غذا دادن.
کسي مي‏گفت: بزرگترين لذّت روحي من وقتي است که عدّه‏اي نيازمند و تهيدست را به مهماني دعوت کنم و آنها سر سفره نشسته و مشغول خوردن باشند و من از دور، اين صحنه را نگاه کنم و لذّت ببرم!
مجال سخن در باره مهماني هنوز هم باقي است، تا فرصتي ديگر. پايان اين نوشته را از «قابوسنامه» مي‏آوريم که توصيه مي‏کند:
«چون ميهمان کني، از خوبي و بديِ خوردنيها عذر مخواه، که اين طبع بازاريان باشد، هر ساعت مگوي که فلان چيز بخور، خوب است! يا چرا نمي‏خوري؟ يا من نتوانستم سزاي تو کنم، که اينها سخن کساني است که يک بار ميهماني کنند.»(15)

پي نوشت:

1ـ ميزان‏الحکمه، ج5، ص521.
2ـ امثال و حکم، دهخدا، ج4، حرف ميم.
3ـ ميزان‏الحکمه، ج5، ص520، وسائل‏الشيعه، ج16، ص459.
4ـ کافي، ج2، ص201، ح8 و 9.
5ـ وسائل‏الشيعه، ج16، ص454.
6ـ همان، ح4.
7ـ همان، ص452، ح2.
8ـ بحارالانوار (بيروت)، ج72، ص458.
9ـ همان، ص462.
10ـ کنزالعمّال، ج9، ص245.
11ـ نهج‏البلاغه، خطبه 209.
12ـ وسائل‏الشيعه، ج16، ص455.
13ـ همان، ص456.
14ـ بحارالانوار، ج72، ص456.
15ـ رهنمون، ص748.

منبع: پيام زن

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image