جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
نرگس، گلي که بوي مهدي(عج) مي‏دهد
-(5 Body) 
نرگس، گلي که بوي مهدي(عج) مي‏دهد
Visitor 469
Category: دنياي فن آوري
صفات پسنديده و کمالات انساني به دو صورت در انسان پديد مي‏آيد: يکي از راه تلاش و کوشش و جديت خود انسان و ديگري از طريق وراثت و کمالاتي که در پدر و مادر و اجداد انسان وجود دارد. از اين رهگذر است که نقش مادر و کمالات وجودي او در پديد آوردن فرزندي با کمال و شايسته کاملاً آشکار مي‏گردد.
پيشوايان معصوم(ع) چون داراي رسالتي بس مهم و جهاني بودند، از پدران و مادران باکمال و برجسته که داراي ويژگيهاي خاصي بودند، چشم به جهان گشودند. آنان سعي مي‏کردند زنان شايسته‏اي را براي خود انتخاب کنند تا شايستگي پرورش و تربيت امامان معصوم را داشته باشند.

پيوندي مبارک

نرجس خاتون مادر امام دوازدهم، از نوادگان شمعون، وصي حضرت عيسي(ع) که از جمال ظاهري برخوردار بود از کودکي تحت تعليم جدّش، قيصر روم قرار گرفت و با بهره‏گيري از اساتيد چيره‏دست آن روزگار علوم و کمالات فراوان کسب کرد و با زبانهاي مختلف آشنا گشت. او خود در پاسخ کسي که از او سؤال مي‏کند: تو که رومي هستي چگونه با زبان عربي اين چنين آشنايي داري؟ مي‏گويد: جدم به تربيت من اهميت زيادي مي‏داد و در اين راه از هيچ کوششي دريغ نکرد و در همين راستا زني را که به چند زبان تسلط داشت برگزيد تا صبح و شام عربي را به من بياموزد و من از اين راه زبان عربي را به خوبي فرا گرفتم.
او در آغاز، مسيحي بود که در عالم رؤيا پيامبر گرامي اسلام(ص) و علي(ع) و ساير پيشوايان معصوم براي خواستگاري وي به منزل جدش مي‏روند و حضرت عيسي(ع) از آنان استقبال مي‏کند. در اين هنگام رسول گرامي اسلام(ص) در حالي که به امام حسن عسگري(ع) اشاره مي‏کند مي‏فرمايد: اي روح خدا! من به خواستگاري دختر وصي تو شمعون براي فرزندم آمده‏ام، که حضرت عيسي نگاهي به شمعون کرده و مي‏گويد: چه شرافتي نصيب تو شده. با اين پيوند مبارک شما موافقت کن، شمعون هم موافقت مي‏نمايد. سپس رسول خدا بالاي منبر قرار مي‏گيرد و خطبه مي‏خواند و نرجس را به عقد امام حسن عسگري(ع) در مي‏آورد و حاضرين را بر اين امر گواه مي‏گيرد.
و اين چنين اراده حق براي به وجود آوردن دادگستر و مصلح بزرگ عالم و تحقق عدالت و مساوات کامل در جهان تبلور مي‏يابد.

عشق مقدس

پس از انجام مراسم عقد، نرجس علاقه و محبت وصف‏ناپذيري نسبت به امام حسن عسگري(ع) پيدا مي‏کند. اين عشق آن چنان در وجود وي شعله‏ور مي‏گردد که تمام وجود او را فرا مي‏گيرد و او را از خواب و خوراک بازداشته بيمار و رنجور مي‏نمايد. پزشکان حاذق را براي مداواي او مي‏آورند. آنان هر چه در توان داشته به کار مي‏گيرند ولي نتيجه‏اي حاصل نمي‏شود. جد نرجس که از اين وضع بسيار افسرده و ناراحت است به او مي‏گويد: دخترم هر آرزويي که داري بگو تا برآورده نمايم. او که به خاطر پاکي و صداقت و صفات برجسته انساني و کمالات و اين پيوند مبارک در خواب، به اسلام علاقه‏مند شده بود، مي‏فرمايد: اسيران مسلمان را از زندان آزاد کن، اميد است به برکت آنان، حضرت عيسي و مادرش مرا شفا دهند. جدش نيز چنين مي‏کند، و او به ظاهر اظهار بهبودي مي‏کند تا باز هم حاکمان روم به مسلمين اداي احترام بيشتري کنند.
بعد از سپري شدن چهارده شب از ماجراي رؤيا، نرجس خاتون، حضرت فاطمه(س) و مريم(س) و حوريان بهشتي را در عالم خواب مشاهده مي‏کند. حضرت مريم در حالي که به حضرت فاطمه(س) اشاره مي‏کند، مي‏فرمايد: ايشان بانوي بانوان جهان و مادرشوهر تو است. نرجس دامن فاطمه(س) را گرفته و گريه مي‏کند و از اينکه تا کنون به خدمت امام حسن عسگري(ع) نرسيده اظهار ناراحتي و نگراني مي‏نمايد.
او در عالم رؤيا به وسيله حضرت فاطمه(س) اسلام مي‏آورد. سپس در عالم خواب امام حسن عسگري(ع) را ملاقات مي‏کند و به اين طريق فراق، مبدل به وصال مي‏شود.

در بيت امامت

بشير بن‏سليمان از همسايگان امام دهم، حضرت هادي(ع) و از شيعيان مخلص و از نوادگان ابوايوب انصاري است. او نقل مي‏کند: روزي امام علي‏نقي(ع) مرا احضار کرد و فرمود: مي‏خواهم تو را به فضيلتي برسانم که بدان وسيله بر ساير شيعيان برتري يابي. آنگاه نامه‏اي که به خط رومي نوشته بود به من داد و فرمود: به بغداد برو و از ميان کساني که با
کشتي از روم به آنجا آورده مي‏شوند کنيزي را با اين خصوصيات براي من خريداري نما و من بر اساس دستور آن حضرت روانه بغداد شدم و با همان خصوصياتي که حضرت فرموده بود، بانوي مورد نظر را پيدا کرده، نامه امام را به وي دادم. او با ديدن دستخط مبارک امام هادي(ع) از شوق وصال سخت گريست. و از صاحب خود درخواست کرد که بايد مرا به اين فرد تحويل دهي.
بعد از بحثهاي طولاني سرانجام فرد موردنظر را به همان مبلغي که امام فرموده بود خريداري نمودم و نرجس نامه آن حضرت را بر ديده مي‏نهاد و آن را مي‏بوسيد.
بشير مي‏گويد: چگونه نامه‏اي را مي‏بوسي که نويسنده آن را نمي‏شناسي. نرجس ماجراي رؤياي خود را مفصل بيان نموده آنگاه او را به سامره خدمت امام هادي(ع) آوردند. امام هادي(ع) در اولين ملاقات به وي فرمود: «تو را به فرزندي بشارت مي‏دهم که شرق و غرب عالم را مالک شود و جهان را از عدل و داد پر کند در آن هنگام که از ظلم و ستم پر شده باشد.»
نرجس عرض مي‏کند: «اين فرزند از کيست؟» «امام هادي(ع) مي‏فرمايد: از همان کسي که در عالم رؤيا تو را به عقد او در آوردند. آيا اگر او را ببيني مي‏شناسي؟ پاسخ داد: «از آن شبي که به محضر حضرت زهرا(س) رسيدم تا کنون شبي نيست که او را در عالم رؤيا ملاقات نکنم.»
آنگاه حضرت دستور داد تا خواهرش حکيمه‏خاتون را حاضر کنند و به وي فرمود: خواهرم، اين بانو، همان است که گفته بودم. حکيمه‏خاتون، نرجس را در آغوش گرفته، و از ملاقات با او بسيار شادمان مي‏شود. سپس امام هادي(ع) به حکيمه‏خاتون مي‏فرمايد: او را به خانه خود ببر و واجبات و مستحبات ديني را به او بياموز. همانا او همسر فرزندم حسن و مادر قائم آل محمد است.(1)
از اين پيوند الهي و مبارک، حضرت مهدي(ع) به صورتي معجزه‏آسا بدون آنکه آثار حملي در مادرش آشکار باشد يا کسي از آن آگاهي داشته باشد، متولد شد. در اينجا چگونگي تولد آن حضرت بر اساس نقل حکيمه‏خاتون ذکر مي‏شود.

ميلاد آفتاب

حکيمه‏خاتون مي‏گويد: امام حسن عسگري(ع) کسي را دنبال من فرستاد که امشب (نيمه‏شعبان) براي افطار نزد ما بيا؛ چون خداوند در چنين شبي حجّت خود را آشکار مي‏کند.
پرسيدم: اين مولود از چه کسي است؟
فرمود: از نرجس. عرض کردم: من در نرجس‏خاتون هيچ گونه اثر حملي مشاهده نمي‏کنم.
امام حسن(ع) فرمود: موضوع همان است که گفتم. من در حالي که نشسته بودم نرجس آمد و کفش مرا از پايم بيرون آورد و فرمود: بانوي من! حالتان چطور است؟ گفتم تو بانوي من و خانواده‏ام هستي. او در حالي که از اين سخن شگفت‏زده شده بود با حالت ناراحتي فرمود: اين چه سخني است که مي‏گويي؟
گفتم: خداوند در اين شب به تو فرزندي عطا مي‏کند که سرور و آقاي دنيا و آخرت خواهد شد. نرجس از اين سخن بس خجالت کشيد. آنگاه افطار کرده بعد از نماز عشا به بستر رفتم. چون پاسي از نيمه‏شب گذشت برخاستم و نماز شب خواندم و مجددا به خواب رفتم. سپس بيدار شدم و از اتاق بيرون رفتم تا از طلوع فجر بااطلاع شوم. در اين حال اين سخن به ذهنم آمد که چرا حجت خدا تا حال آشکار نشده است! نزديک بود از اين جهت شبهه‏ايي در دلم ايجاد شود که ناگهان امام حسن عسگري(ع) از اتاق مجاور صدا زد: اي عمه! شتاب مکن که موعد نزديک است. بعد از شنيدن اين سخن نشستم و مشغول تلاوت قرآن شدم که نرجس‏خاتون از خواب پريد. با شتاب خود را به او رساندم و پرسيدم چيزي احساس مي‏کني؟ پاسخ داد: آري. گفتم: نام خدا را بر زبان جاري کن. اين همان مطلبي است که گفتم دل را آرام گردان و مضطرب مباش.
در اين حال پرده نوري ميان من و او کشيده شد. ناگاه متوجه شدم که کودک ولادت يافته است. چون جامه را از روي نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته مشغول ذکر خدا بود. هنگامي که او را برگرفتم، ديدم پاک و پاکيزه است. در اين هنگام امام حسن عسگري(ع) صدا زد: عمه! فرزندم را نزد من بياور.
وقتي که نوزاد را خدمت آن حضرت بردم، او را در آغوش گرفت و بر دست و چشم و پاهاي کودک دست مي‏کشيد. آنگاه در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت.

پيام اميد و نويد

آنگاه امام حسن عسگري(ع) خطاب به کودک کرده فرمود: فرزندم سخن بگو. که ناگهان مولود گفت:
اشهد ان لا اله الا اللّه‏ و اشهد ان محمدا رسول اللّه‏.
پس از آن به امامت امير مؤمنان حضرت علي(ع) و ساير ائمه معصومين عليهم‏السلام شهادت داد و چون به نام خود رسيد گفت:
الّلهُمَ اَنْجِزْلي وعدي وَ اَتْمِمْ لي اَمْري وَ ثَبَّتْ وَطْأتي و امْلأ الارضَ بي عَدْلاً و قِسْطاً.(2)
پروردگارا! وعده مرا قطعي گردان و امر مرا به اتمام رسان و مرا ثابت‏قدم بدار و زمين را به وسيله من از عدل و داد پر کن.
و در بعضي روايات وارد شده که آن حضرت هنگام ولادت اين آيه را تلاوت فرمود: وَ نُريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلي الذينَ استُضْعِفُوا فِي الارضِ و نَجْعَلَهُمْ الوارثينَ.(3)
و بدين سان وعده الهي محقق گرديد و حضرت بقية‏اللّه‏(عج) از نرجس متولد شد.
البته برخي نام مادر آن حضرت را سوسن، ريحانه و صيقل ذکر کرده‏اند. ولي بر اساس بعضي روايات اين اسامي همه مربوط به يک نفر بوده که نرجس باشد، و او را صيقل گفته‏اند چون هنگامي که آن حضرت باردار شده بود داراي نورانيت و جلاي مخصوص بوده است.(4)
از اين حادثه مهم و شگفت‏انگيز مي‏توان استفاده‏هايي نمود که به برخي از آنها اشاره مي‏شود.
1ـ نقش زن در اين امر مهم که تحولي همه‏جانبه و بي‏نظير توسط حضرت بقية‏اللّه‏ الاعظم(عج) در زمان ظهور پديد مي‏آيد قابل توجه است. تحول و دگرگوني بسيار سازنده که براي ما چگونگي آن قابل تصور نمي‏باشد. خداوند متعال براي به وجود آوردن مولودي که منشاء اين تحول است، بانوي باکمال و شايسته‏اي برگزيد که در منطقه‏اي قرار داشت که با جهان اسلام فاصله زيادي دارد. اما خداوند که چنين اراده کرده تمام مقدمات لازم جهت رسيدن اين بانو به بيت امامت را فراهم مي‏نمايد. زيرا تنها او است که شايستگي دارد مادر امام زمان گردد، و نه غير او. اهميت و مقام والاي اين بانوي بزرگ را مي‏توان از جمله‏اي که امام هادي(ع) به بشير بن‏سليمان فرمود درک کرد. آن حضرت هنگامي که تصميم گرفت او را براي آوردن آن بانوي بزرگ به بغداد بفرستد به وي فرمود: مي‏خواهم تو را به فضيلتي برسانم که بدان وسيله بر ساير شيعيان برتري يابي.(5)
2ـ نقش حضرت عيسي(ع) و وصي او شمعون که اين امر مي‏تواند در گرايش مسيحيت به حضرت مهدي(عج) و حمايت از آن حضرت و پذيرفتن دعوتش مؤثر باشد. چون آنان با اعتبار اينکه حضرت نرجس از روم و غرب بوده و از نوادگان شمعون محسوب مي‏شود، براي همکاري و ياري مصلح جهاني داراي انگيزه‏هاي بيشتري هستند.
3ـ آنچه اراده خداست محقق خواهد شد، زيرا خداوند با مخفي نگه داشتن جريان بارداري مادر حضرت مهدي، او را از گزند دشمنان که در صدد جلوگيري از تولدش بودند حفظ نمود.

پي نوشت:

1ـ معجم احاديث الامام المهدي، ج4، ص200 ـ 196؛ کمال‏الدين ج2، ص423 ـ 418؛ بحارالانوار ج51، ص10 ـ 6؛ اثبات الهداة ج3، ص393؛ غيبت شيخ طوسي ص124؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص440.
2ـ بحارالانوار، ج51، ص13؛ کمال الدين، ج2، ص428؛ معجم احاديث المهدي(ع)، ج4، ص352؛ اعلام الوري، ص394؛ ينابيع الموده، ص450، باب 79 با مختصر تفاوتي.
3ـ قصص، آيه 5.
4ـ کمال‏الدين، ج2، ص432.
5ـ همان، ص417 ـ 418.

منبع: پيام زن

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image