جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
مزاحمت
-(3 Body) 
مزاحمت
Visitor 540
Category: دنياي فن آوري
تعجب نکنيد اگر به جاي طرح يک موضوع ارزشي و مثبت، از يک رفتار منفي و ضد ارزش به نام «مزاحمت» بحث مي‏کنيم؛ چرا که توجه به نقاط ضعف اخلاقي و پرهيز از آنها نيز، به اندازه همان نقاط قوت و فضايل،
کارساز است.
در معاشرتها، هيچ عاملي به اندازه خدمت و ياري، جلب کننده دلها و محبتها نيست. هيچ عاملي هم به اندازه آزار و زحمت و آسيب‏رساني، رشته‏هاي دوستي و علقه‏هاي مودت را از هم نمي‏گسلد.
اين، طبيعت دلهاست که اسير محبت مي‏شود و گريزان از دشمني و بدخواهي. زندگي، جرياني از حوادث گذران است. انسانها نيز، نقش اصلي اين حوادث را ايفا مي‏کنند. هر چه بي‏دردسرتر و بي‏مانع‏تر باشد، دلها شادتر و اميدها به زندگي افزونتر است.
برعکس، هر چه تصادم و تزاحم منافع و سلب آزاديها از هم و ايجاد زحمت و مزاحمت براي هم فراهم شود، به همان مقياس، رابطه‏ها تيره‏تر، دلها جداتر از يکديگر، ديدها نسبت به هم منفي‏تر و زندگيها به رنج و يأس و سرخوردگيها نزديکتر و آميخته‏تر خواهد بود.
اين است که در «آداب معاشرت»، به فصلي تلخ برمي‏خوريم به نام «مزاحمت»، که در پي نشناختن حق، حدّ و حريم يکديگر و عدم مراعات آنها پيش مي‏آيد.
طرح مزاحمت در بحث آداب معاشرت، به اين معناست که اين «ضدّ آداب» را هم بشناسيم و از مسير راهمان دور کنيم، تا شيرينيهاي زندگي، به تلخکامي و کدورت نيانجامد. گويا مقدمه، اندکي طولاني شد. برويم سر اصل موضوع:

مزاحمت چيست؟

حتما افرادي را مي‏شناسيد که وجودشان، رفتارشان و زبانشان، براي شما دردسر توليد مي‏کند و شما از دست و زبان آنان آسوده نيستيد.
آسايش در محيط کار و خانه، خواسته هر انسان است.
آنکه آسايش ديگران را به هم بزند، «مزاحم» است. به تعبير ديگر مي‏توان گفت: مزاحم، از دايره اسلام بيرون است. اين کلام صاحب شريعت و رسالت محمدي(ص) است، آنجا که به اصحاب خويش فرمود:
«اَلا اُنبّئکُمْ مَنِ المُسْلِمُ؟ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِموُنَ مِنْ يَدِهِ وَ لِسانِه»(1)
آيا شما را خبر دهم که «مسلمان» کيست؟ مسلمان کسي است که مسلمانان از دست و زبانش آسوده باشند.
فرقي نمي‏کند که اين «سلب آسايش» و «آزاررساني»، با حرف باشد يا عمل، مادي باشد يا روحي، براي فرد باشد يا جامعه، از سوي فرد باشد يا جمع، شخصي باشد يا دولتي، در خانه باشد يا اجتماع، يا محيط کار و مطالعه و استراحت، آگاهانه باشد، يا غافلانه، با حسن نيت باشد يا سوء نيّت.

نمونه ‏ها

شايد به تعداد انسانها بتوان مزاحمت برشمرد. هر کسي به نحوي، در هر جا به گونه‏اي. زيرا رابطه‏ها متنوع است، نوع ايجاد
مزاحمت و زحمت هم بي‏شمار و رنگارنگ. ولي براي آنکه کسي تصور نکند مطلقا از مزاحمت براي ديگران دور است، و ... براي هشدار بيشتر، به چند نمونه اشاره مي‏شود:
ـ ديرهنگام به خانه رسيدن و به جاي زدن زنگ در، با بوق زدن اعلام اينکه: منم! در را باز کنيد. اين کار براي همسايه‏هايي که در حال استراحتند، ايجاد مزاحمت است.
ـ بنّايي و ساختمان‏سازي داشتن و شن و ماسه و آجر و خاک را در مسير مردم ريختن و راه را بند آوردن و گرد و خاک به حلق و زندگي ديگران رساندن.
مأموران شهرداري براي کساني که اين گونه سدّ معبر مي‏کنند يا شهر را کثيف مي‏کنند، هشدار و اخطار مي‏کنند. ولي ... کاش خود شهرداريها و ادارات و شرکتهايي هم که چنين تخريبهايي در خيابانها و کوچه‏ها و معابر دارند، سريع اقدام کنند و براي شهروندان اسباب زحمت و نيز ايجاد بدبيني نکنند.
ـ آبهاي اضافي خانه (فاضلاب) را از طريق لوله‏اي به کوچه سرازير کردن و لجنزار پديد آوردن، نمونه ديگري از مزاحمت است.
ـ صداي راديو، ضبط و بلندگو را در مراسم شادي و عزا و جشن و سوگواري تا حدي بلند کردن که سلب آسايش از ديگران کند. مساجدي که بلندگوهاي خود را در مجالس ختم يا شبهاي رمضان و محرم تا ديروقت، به بيرون از مسجد وصل مي‏کنند و همسايگان را از دين و مسجد و عزاداري بيزار مي‏کنند، مسؤولند. فقهاي بزرگوار نيز در پاسخ به استفتا از اين گونه مزاحمتها، از آن نهي کرده‏اند.
ـ پارک کردن ماشين و موتور در جاي نامناسب در کوچه و خيابان و «سدّ معبر» کردن،
ـ دود آب‏گرم‏کن حمام، بخاري و ... را به خورد خانه‏هاي همسايه دادن،
ـ استفاده از اتومبيلهاي دودزا، که هواي محيط را آلوده مي‏سازد،
ـ فرزندان خود را در نيمروز و هنگام استراحت مردم، براي بازي به کوچه فرستادن،
ـ در خيابان، بساط فوتبال و واليبال راه انداختن،
ـ ديروقت، براي شب‏نشيني و مهماني رفتن،
ـ وقت و بي‏وقت، از تلفن همسايه براي مکالمات غير ضروري و مفصل استفاده کردن،
ـ در ميان منطقه مسکوني، گورستان و مقبره احداث نمودن،
ـ باز کردن مغازه تراشکاري و آهنگري و ... در همسايگي خانه‏هاي مردم،
ـ پخش مدام نوار نوحه و قرآن و سرود، از مغازه تکثير نوار و نوارفروشيهاي ثابت و سيّار،
ـ در کتابخانه يا خانه، با ايجاد سر و صدا و شکستن سکوت، مانع مطالعه و درس خواندنِ ديگران شدن،
ـ مزاحمتهاي تلفني براي ديگران و بي‏جهت تماس گرفتن، يا گوشي و تلفن را به عنوان سرگرمي و بازي در اختيار کودکان گذاشتن،
ـ گذرگاههاي عمومي را به معبر يا پارکينگ خصوصي تبديل کردن،
ـ پهن کردن کالا و اجناس در مقابل مغازه و پياده‏رو را گرفتن و براي عابران مشکل ايجاد کردن،
ـ سرزده و بي‏خبر، وارد محل کار يا زندگي ديگران شدن،
ـ در گرما يا سرما، بدون آمادگي صاحبخانه، به مهماني و عيادت و زيارت ديگران رفتن،
ـ و ... دهها و صدها نمونه ديگر که در زندگي و معاشرتهاي اجتماعي پيش مي‏آيد.
هدف از اين فهرست بلندبالاي مزاحمتها چه بود؟ ... اينکه بدانيم مسلماني، در پرهيز از اين گونه رفتارهاي خلق‏آزار نيز جلوه مي‏يابد. گرچه مراعات حقوق مردم و مواظبت بر عدم ايجاد مزاحمت، دشوار است، ليکن دستور و ادب اسلامي چنين اقتضا مي‏کند.
گاهي بايد تحمل رنج کرد، تا ديگران مرفه باشند.
گاهي بايد خود را محدود ساخت، تا سلب آزادي از ديگران نشود.
گاهي بايد خويشتن را به زحمت افکند، تا سبب مزاحمت براي ديگران نشد.
اين نيز از اخلاقيات اسلام و از نشانه‏هاي مؤمن است. کلام اميرالمؤمنين(ع) در اين زمينه چنين است:
«اَلمؤمِنُ نَفْسُهُ مِنْهُ في تَعَبٍ وَ النّاسُ مِنْهُ في راحَةٍ»(2)
مؤمن کسي است که خودش از دست خودش در سختي و رنج است، ولي مردم از دست او در آسايشند.
خدا را بر آن بنده بخشايش است
که خلق از وجودش در آسايش است

فرمان دين

فداکاري به صورتهاي مختلف است. اينکه انسان، «خودسوز» باشد، تا «مردم‏ساز» گردد، ـ طبق حديثي که از امير مؤمنان گذشت ـ دستور دين است. «رنج خود و راحت مردم طلب». سعدي گويد:
من آن مورم که در پايم بمالند
نه زنبورم که از دستم بنالند
کجا خود شکر اين نعمت گزارم
که زور مردم‏آزاري ندارم(3)
البته نبايد به «زير دست و پا بودن» افتخار کرد، چرا که مسلمان عزيز است. زور را هم نبايد تحمل کرد. اما اينکه انسان با زوري که دارد، به ديگران آزار نرساند و با دست و زبان، زحمت و مزاحمتي براي ديگران پيش نياورد، اصلي مهم در «ادب اسلامي» است.
هر چيزي مالياتي دارد. ماليات قدرت و نفوذ، پرهيز از مردم‏آزاري است. در نهايت، سود اين خويشتن‏داري هم به خود انسان باز مي‏گردد. رسول اکرم(ص) فرمود:
«کُفَّ اَذاکَ عَنِ النّاسِ فانّه صَدَقَةٌ تَصَدَّقُ بِها علي نَفْسِکَ»(4)
آزار خود را از مردم باز دار، که اين «صدقه»اي است که بر خويشتن انفاق و تصدق مي‏کني.
يعني پرهيز از عدم مزاحمت براي ديگران، بيمه عافيت و سلامت خويش است. آن حضرت در حديث ديگري فرموده است:
«شَرُّ النّاسِ مَنْ تَأذّي بِهِ النّاسُ وَ شرٌّ مِنْ ذلِکَ مَنْ اَکْرَمَهُ النّاسُ اِتّقاءَ شَرِّهِ»(5)
بدترين مردم کسي است که مردم به خاطر او در اذيت و رنج باشند. بدتر از او کسي است که مردم به خاطر ترس از شر او، احترامش کنند.
و مگر ايجاد مزاحمت، چيزي جز «مردم‏آزاري» است؟ و مسلماني مگر چيزي جز آسودگي خلق‏اللّه‏ از دست و زبان آدمي است؟

نمونه ‏اي از تاريخ:

گفتيم که موارد ايجاد مزاحمت براي ديگران فراوان است. به نمونه‏اي که در صدر اسلام اتفاق افتاد، توجه کنيد. اين حادثه، مبدأ و منشأ يک قانون و مبناي يک حکم فقهي در اسلام شد و يک قاعده فراگير فقهي پديد آورد که به «قاعده لاضَرَر» شهرت يافته است، و آن داستان «سمرة بن‏جندب» است.
سمرة بن‏جندب مردي از اهل مدينه بود و نخلستاني داشت. مردي از انصار، کنار درِ باغ و بوستان او خانه‏اي داشت که درخت خرماي سمرة بن‏جندب داخل آن قرار گرفته بود. سمره گاه و بيگاه، بي‏خبر و سرزده وارد آن خانه مي‏شد و سراغ رخت خرمايش مي‏رفت و هنگام اين آمد و شد، نگاه به داخل خانه و اوضاع زندگي آن مرد انصاري هم مي‏انداخت و اين خانواده از نگاهها و رفت و آمدهاي او در عذاب بودند.
آن مرد از رفتار سمره به رسول خدا شکايت کرد، چون تذکرهاي مکررش به صاحب درخت سودي نبخشيد.
پيامبر اکرم(ص) کسي را نزد آن مرد فرستاد و شکايت مرد انصاري را به اطلاع او رساند و فرمود: هنگام ورود، اجازه بگير. اما آن مرد، حاضر به اين کار نشد. نه حاضر بود آن درخت خرما را بفروشد، و نه حتي به پيشنهاد پيامبر(ص) حاضر شد با چندين درخت خرما در جاي ديگر عوض کند.
رسول خدا(ص) فرمود: از آن درخت در گذر، تا خداوند در بهشت، سه درخت در مقابل آن به تو عطا کند. آن مرد باز هم حاضر به اين معاوضه نشد.
آنگاه فرمود: اي سمره! مي‏بينم که تو مردي آسيب‏رسان هستي.
سپس به آن مرد انصاري چنين خطاب فرمود: برو و درخت او را از بيخ بکن و به طرف صاحبش بينداز، چرا که (در دين اسلام) هيچ ضرر و زياني نيست: «لا ضَرَر و لا ضِرارَ».(6)
در فقه نيز نمونه‏هاي متعددي از احکام شرعي وجود دارد که در آن موارد، چون مزاحمت يا آزار يا آسيب به ديگران مي‏رسد، از آن نهي شده است، از قبيل چاه زدن کنار ديوار ديگري، حفر چاه نزديک چاه ديگران که سبب کاهش آب آن گردد، يا ممنوعيت ايجاد بالکن در رهگذر مردم؛ اگر براي تردد ديگران ايجاد مشقت کند، يا نصب ناودان خانه به کوچه و قرار دادن آبريزگاهها بر سر راه مردم.(7)
گرچه اين نکات، جزئي و کوچک است، ولي رعايت نکردن آنها گاهي مفسده‏ها و ضايعات بزرگي پديد مي‏آورد.
نمونه‏هاي ياد شده، گرچه اغلب، مزاحمتهاي اقتصادي و مالي بود، ولي به هر حال، مراعات حقوق و آسايش ديگران، ايجاب مي‏کند به عنوان يکي از آداب معاشرت اسلامي از هر گونه مزاحمت براي ديگران اجتناب کنيم.
سلب آسايش ديگران، تعدي به حريم «حقوق شخصي» آنان است و نارواست.

پي نوشت:

1ـ بحارالانوار، ج72، ص148.
2ـ ميزان الحکمه، ج1، ص87، بحارالانوار، ج72، ص53.
3ـ گلستان سعدي، باب سوم، حکايت 2.
4ـ بحارالانوار، ج72، ص54.
5ـ همان، ص281.
6ـ وسائل الشيعه، ج17، ص340.
7ـ همان، به صفحات 338، 344 و 347 مراجعه شود.

منبع: پيام زن

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image