جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
زنان و نقش مجالس سوگواري دردوره قاجاريه
-(5 Body) 
زنان و نقش مجالس سوگواري دردوره قاجاريه
Visitor 409
Category: دنياي فن آوري

مقدمه

در شکل‏دهي هويت زن ايراني، عوامل متفاوتي دخالت داشته و دارند که از اينها مي‏توان به عوامل طبيعي (محيط جغرافيايي)؛ عوامل فرهنگي و اجتماعي مثل: احکام، عقايد، باورها، آموزه‏هاي ديني، آداب و رسوم قبيله‏اي و ... اشاره کرد. کتاب‏هاي زيادي نيز مفصلاً به توضيح و شرح بسياري از عوامل فوق پرداخته‏اند.
در مراجعه به کتاب‏هاي مربوطه اثري که اختصاصا به بررسي نقش آموزه‏هاي شيعي در زنان ايراني پرداخته باشد يافت نشد و حتي مقاله‏اي تحت اين عنوان به دست نيامد، از آن جايي که يکي از شاخصه‏هاي اختصاصي مکتب تشيع، برگزاري مراسم عزاداري ائمه اطهار(ع) و مجالس روضه‏خواني مي‏باشد، بنابراين در اين مقاله سعي شده تا با تأکيد بر نقش مجالس روضه‏خواني، در شکل‏گيري شخصيت و هويت‏بخشي به زنان معاصر پرداخته شود.

دورنماي کلي مجالس عزاداري درايران بعد از صفويه

روي کار آمدن صفويان صرفا يک دگرگوني سياسي يا تعويض قدرت سياسي خاندان حاکم بر ايران نبود. از ديدگاه تاريخ سياسي ايران، دست کم در ايران پس از اسلام، معمولاً در جابه‏جايي قدرت از فردي به فرد ديگر و حتي از خانداني به خاندان ديگر در ساختار مذهبي فرهنگي و ديواني تغييري روي نمي‏داد زيرا حکّام بعدي ادعاي فرهنگي ويژه نداشتند بلکه تنها هدف آنها کسب قدرت سياسي بود،(1) اما با روي کار آمدن صفويه همه بنيان‏هاي فرهنگي کشور دچار تغيير شد زيرا قبل از هر چيز دعاوي فرهنگي خاص است که سلسله صفويه را از سلسله‏هاي پيشين جدا مي‏کند.
با بدست گرفتن قدرت توسط شاه اسماعيل اول و اعلان رسميت مذهب تشيع، به عنوان آئين ملي کشور، به يکباره مکتب تشيع، دين رسمي کشور شد اما تا ريشه دواندن اين فرهنگ در عمق و جان مردم و آشنايي مردم ايران با آموزه‏هاي شيعه‏گري مدت زماني به طول انجاميد. زيرا هنگامي که مذهب اثني‏عشري به عنوان مذهب رسمي کشور اعلام شد، «صفويان با اين مشکل روبه‏رو شدند که مردم از احکام تشيع اثني‏عشري، از مسائل مذهب حق جعفري و قواعد ائمه اثني‏عشري آگاهي نداشتند ... زيرا از کتب فقه اماميه چيزي در ميان نبود.»(2) به طوري که براي ترويج اين مذهب با مسئله کمبود يا فقدان علما و کتب ديني مواجه شدند. بنابراين تلاش کردند تا «دانشمندان عرب شيعه را از هر جايي که امکان داشت به ايران آوردند. اين علما از دو ناحيه به ايران مي‏آمدند. يکي بحرين و ديگري جبل عامل در سوريه.»(3)
با ورود علما به ايران تبليغات براي پيشرفت مذهب تشيع نيز گسترش يافت و به تبع آن عناصر فرهنگ تشيع نيز گسترش يافت، که از جهات گوناگون شايسته بحث و بررسي مي‏باشد.
يکي از اين عناصر فرهنگيِ خاص که تأثير شگرفي روي فرهنگ عمومي زنان ايران گذاشت به طوري که در شناخت هويت زن ايراني معاصر، اين عنصر را همواره بايد مدّ نظر قرار داد، مسئله عزاداري براي امام حسين(ع) و برپايي مجالس روضه‏خواني بود.
هر چند سوگواري براي امام حسين(ع) از مدت‏ها قبل ـ از زمان ائمه(ع) ـ کم و بيش به صورت پنهاني و نيمه‏پنهاني وجود داشت، و در زمان سلاطين آل‏بويه (در سال 334ه••• .ق و 963م) نيز وسعت يافته و از دايره تنگ نوحه‏سرايي در خانه‏ها و مجالس خصوصي و ... به دايره بازارها و آشکارا و با حرکت به خيابان‏ها و کشاندن مردم به سينه‏زني و ... مبدل گرديد،(4) اما هيچ گاه تا قبل از روي کار آمدن صفويه به صورت يک نهاد اجتماعي قدرتمند در نيامد به طوري که با رفتن سلسله آل‏بويه اين سنت نيز رو به اضمحلال نهاده و با روي کار آمدن سلجوقيان به کلي پايان يافت.(5) بنابراين با تغيير سياست حکومت‏هاي محلي که در مناطق مختلفه ايران حکومت را به دست مي‏گرفتند تغييرات و دگرگوني‏هايي از نظر قوت و ضعف در مسئله اقامه عزاداري بر امام حسين(ع) روي مي‏داد.(6) اما با روي کار آمدن صفويه و تشکيل يک دولت مرکزي مقتدر و اهتمام و کوششي که در برگزاري عزاي حسيني در داخل و خارج خانه در مساجد، تکيه‏ها، معابد و بازار و ... داشتند،(7) موجب شد تا عزاداري امام حسين(ع) به صورت يک نهاد اجتماعي در آيد. به اين معنا که بعد از اضمحلال سلسله صفويه نه تنها اين سنت از بين نرفت، بلکه روز به روز بارورتر و تنومندتر شد و اگر در روز اول کارکردي جز احياء عزاداري و سوگواري نداشت، به مرور ايام کارکردهاي ديگري به آن اضافه شد.

تأثير مجالس عزاداري امام حسين(ع) بر زنان دوره قاجاريه

اين تأثير در دو موضوع حائز اهميت است:
موضوع اول: مجالس عزاداري سالار شهيدان کارکردهاي گوناگوني همچون، کارکرد تعليمي، کارکرد انسجام‏بخشي، شورآفريني، سوگواري و ... داشته و دارد که در اين ميان کارکرد تعليمي آن مورد بحث ماست.
ابتدا کارکرد تعليمي مجالس محرم و صفر چندان وسيع نبود يعني نوحه‏سرايان، شاعران و مديحه‏گران معمولاً به اطلاع‏رساني در مورد حادثه کربلا و حداکثر حوادث کوفه و شام و مدينه اکتفا مي‏کردند و تلاش در زنده کردن و زنده نگه داشتن اصل مراسم عزاداري محرم و صفر بود.
به طوري که از سال 334ه••• .ق در روز عاشورا زن‏ها از خانه بيرون مي‏آمدند، سيلي به صورتشان مي‏زدند و بر امام حسين نوحه‏سرايي مي‏کردند و اين عادت و رويه هر سال در روز عاشورا (تا اواسط قرن ششم) استمرار داشت.(8) و اعلان سياه‏پوشي در دهه اول محرم‏الحرام بزرگ‏ترين رويه‏اي بود که معزالدوله بويهي اول آن را رسم کرد و اين عادت مشهورترين عادات شيعه شد.(9) همچنين زن‏ها شب‏ها و مردان روزها با سر و پاهاي برهنه براي عزاداري بيرون مي‏آمدند و با تعزيت، به همديگر تحيت و سلام مي‏کردند و براي حادثه غمبار حسين(ع) محزون مي‏شدند.(10)
يا دعبل خزاعي وقتي اشعارش را در رثاي آن بزرگوار مي‏خواند، به وضوح پيداست که تلاش دارد تنها عمق فاجعه را به حضار نشان دهد.
اما در عصر قاجار خصوصا اواخر عصر قاجار تا عصر حاضر، تغييرات عمده‏اي در مجالس عزاداري داده شد. يکي از آن تغييرات اطلاع‏رساني و تبليغ عمومي دين اعم از احکام و فقه، کلام و ساير معارف ديني در مجالس عزاداري است. يکي از علل اين امر مي‏تواند اين باشد که در يکي دو قرن اخير مداحان و شاعران از روضه‏خوان‏ها و (وعاظ) تمايز يافته‏اند. يعني اگر در قرون اوليه، دعبل هم شاعر بود، هم خواننده شعر و هم مصيبت‏خوان، از دوره قاجار به بعد اين وظايف تقسيم شده و هر کسي کار معيني را انجام مي‏دهد. لذا وعاظ فرصت بيشتري را دارند تا معارف ديني را هم به عزاداران بياموزند و مداحي و نوحه‏سرايي را به مداحان و نوحه‏سرايان واگذار کنند. در شرايطي که زنان از اولين امکانات آموزشي بي‏بهره بودند، اين مجالس فرصت خوبي براي آموختن و فراگيري ضروريات اجتماعي و ديني محسوب مي‏شد. و همچنين به موازات پيشرفت‏هاي جهاني دو قرن اخير انتظارات مستمعان نيز بيشتر شده و وعاظ هم مايلند تا از اين فرصت در تبليغ دين به بهترين وجهي استفاده کنند.
بنابراين مي‏بينيم که در مجالس وعظ بعضا مطالبي عنوان مي‏شد که اصلاً ربطي به حادثه کربلا نداشت و چه بسا مسائل روز در مجالس وعظ طرح و عنوان مي‏گرديد. به عنوان نمونه مي‏توانيد به روزنامه الجمال که متن سخنراني‏هاي سيدجمال‏الدين واعظ اصفهاني را در سال‏هاي 1323 و 1324ه••• .ق در تهران چاپ مي‏کرد، مراجعه کنيد.
موضوع دوم: شرکت انبوه زنان ايران (خصوصا در شهرها) در مجالس روضه‏خواني از دوره قاجار:
هر چند زنان ايراني در همه ادوار علاقه‏مند شرکت در مجالس وعظ و سخنراني و پي‏گير امور اجتماعي بوده‏اند، اما شرکت زنان در اين گونه مجالس در قرون گذشته با مشکلات زيادي همراه بوده، چنانچه اسرارالتوحيد در مورد مجلس و وعظ ابوسعيد ابوالخير مي‏نويسد:
«... در همان زمان دختر استاد بوعلي دقاق کدبانو فاطمه که در حکم استاد امام ابوالقاسم قشيري بود، از استاد امام ابوالقاسم دستوري خواست تا به مجلس شيخ ما بوسعيد برود. استاد امام در آن ايستادگي مي‏نمود و اجازت نمي‏کرد. چون به کرّات بگفت، استاد گفت دستوري دادم اما متنکروار و پوشيده شو و ناونه، به زبان نيشابوريان يعني چادر شب کهنه، بر سر افکن تا کسي ظن نبرد که تو کيستي، کدبانو فاطمه چنان کرد و چادري کهنه بر سر گرفت و پوشيده به مجلس شيخ ما آمد و در ميان زنان بر بام نشست.»(11)
همچنين در مورد شرکت در مجلس شيخ نه اينکه مسجدي يا خانه‏اي باشد و نيمي مردان و نيمي زنان يا تمامي آن مجلس را زنان تشکيل دهند بلکه معمولاً مجلس براي مردان برگزار مي‏شد. اسرارالتوحيد مي‏گويد زنان براي شنيدن سخنان ابوسعيد در پشت‏بام‏ها ازدحام کرده بودند.(12)
اما پديده جالبي که در دوره قاجار با آن مواجه هستيم عبارت است از ارزشمند شدن شرکت زنان در مجالس روضه‏خواني و به تبع آن هجوم زنان به اين مجالس و همچنين کثرت برگزاري اين گونه مجالس در منازل مي‏باشد چنانچه کسروي مي‏گويد: در محرم سال 1324 در تبريز علاوه بر مساجد و تکايا از هر ده خانه در يک خانه مراسم عزاداري بر پا بود.(13)
مستوفي شرکت زن‏ها در مجالس روضه‏خواني را چنين توصيف مي‏کند: «فعال‏ترين بُعد حضور اجتماعي زنان در دوره قاجار، شرکت در مراسم عزاداري ماه محرم، روضه‏خواني و نمايش‏هاي تعزيه بود. لازم به ذکر است که اين مراسم در آن دوره مدت زمان بيشتري را در بر مي‏گرفت.»(14)
در دوره قاجار در تهران، در هر محله و بر سر هر گذري، تکيه‏اي وجود داشت که مردم در ماههاي محرم و صفر [حداقل به مدت 60 روز] به برپايي مراسم روضه‏خواني در آن مي‏پرداختند. بهترين و مفصل‏ترين مجالس روضه‏خواني ماه محرم در مسجد حاج شيخ عبدالحسين برگزار مي‏گرديد که گاه جمعيت شرکت‏کننده در آن، متجاوز از ده هزار زن و مرد مي‏شد.(15)
در بررسي منابع تاريخ معاصر بارها به مسئله حضور فعال زنان در چنين مراسمي برخورد مي‏کنيم. مثلاً مهدي قلي‏خان هدايت گزارش مي‏دهد: «در تکيه دولت، اطراف سکو از زن‏ها پُر مي‏شد، قريب شش هزار نفر، مردها به علت کثرت جمعيت زنان، بدان راه نمي‏يافتند.»(16)
همچنين طبق منابع موجود اين نکته مسلم است که شرکت انبوه زنان در مجالس روضه و مراسم عزاداري تنها به تهران و تکيه دولت اختصاص نداشت.(17) همچنين اختصاص به محرم و صفر نيز نداشت بلکه در شب‏هاي جمعه و وفيات و جهت اداي نذر نيز برگزار مي‏شد.
کسب اجر اخروي، نيت براي توبه از معاصي، افزودن بر اطلاعات ديني، ديدن رجال سياسي، روحانيون، مراجع بزرگ و شنيدن مواعظ آنها در کنار محظوظ شدن از لذت در جمع واقع شدن، مشارکت در طبخ غذا و تناول آن از انگيزه‏هاي کوچک و بزرگي بودند که به حضور زنان در اين مراسم قوت مي‏بخشيد.(18)
در نتيجه اين دو موضوع، درست در زماني که به قول علي‏اصغر شميم «زن در خانه زندگي مي‏کرد و تقريبا هيچ گونه ارتباطي با خارج از محيط خانواده نداشت»،(19) حوادث تاريخي مهمي اعم از مشارکت سياسي، مبارزات سياسي و ...، که به تفصيل ذکر خواهد شد، از زنان ايران در تاريخ ثبت گرديده و اين در صورتي است که هنوز مدارس امروزي دختران داير نشده بود و زنان تقريبا به اتفاق از نعمت خواندن و نوشتن محروم بوده و حجاب نيز به شدت تمام مراعات مي‏شد.
توضيح اينکه در دوران قاجار خصوصا در عصر حکومت ناصرالدين شاه، تهران بارها شاهد تظاهرات دسته‏جمعي زنان، در سال‏هاي 1277ه••• .ق، 1302ه••• .ق(20) و مهم‏تر از همه اينها قيام تنباکو در سال 1309ه••• .ق بود.(21) که عين ماجرا از تاريخ دخانيه شيخ حسن کربلايي نقل مي‏شود:
به دنبال حکم ناصرالدين شاه به آيت‏اللّه‏ ميرزاي آشتياني در روز يکشنبه دوم جمادي‏الثانيه 1309، مبني بر اينکه يا حکم تحريم آيت‏اللّه‏ ميرزاي شيرازي را لغو کنيد يا اينکه تهران را ترک نماييد، ميرزاي آشتياني تصميم گرفت که فرداي آن روز (دوشنبه سوم جمادالثانيه) تهران را به مقصد عتبات عاليات ترک نمايد.
اين خبر در شهر پخش شد و صبح روز دوشنبه مردم دسته دسته رو به محله سنگلج ... روانه شدند.
هنگام ظهر زنان نيز دسته دسته و فوج فوج جمع آمده جمعيت زنان نيز انبوه شد. پس از اين اجتماع، اول کار زنان اين بود که روانه بازارها شدند. هر دکان را گشوده ديدند، خواهي نخواهي بستند، تا به جايي که در تمامي [بازار] شهر به اين عظمت، يک باب دکان ديگر گشوده نماند. اين جمعيت زنان با آن همه انبوهي و کثرت پس از فراغت جستن از اين کار تماما سرها را از روي چادرها لجن گرفته و ...»(22)
تيموري اين صحنه را چنين وصف مي‏کند: «جمعيت زنان با روبند سفيد و چاقچور که اغلب سر خود را لجن ماليده و شيون و ناله مي‏کردند و يا حسين يا حسين مي‏گفتند بسيار دلخراش بود.»(23)
کربلايي در ادامه مي‏نويسد:
همين قدر در شرح عظمت اين هنگامه مي‏توان گفت که اين چنين شورش و غوغاي عظيمي را پيش از آنکه به عيان آيد هيچ وهمي نمي‏انديشيد. اين جمعيت زنان که در هنگامه‏جويي پيش‏آهنگ شورشيان بودند، نخست طرف خطابي را که در نظر خود معين داشتند، به اسم شاه‏باجي، شاه‏باجي سبيلو، مخاطب ساخته، ... يکمرتبه صداي يا علي و يا حسين از تمامي اين همه مخلوق بلند شده ... از اين چنين هنگامه عظيمي که دفعتا در ميدان ارک [سلطنتي] بر پا گرديد، تمامي اجزاي دولت خاصه [اهل [حرمسراي سلطنتي را وحشت و دهشت عظيمي فرا گرفته از صدر تا ساقه، مضطرب و پريشان شدند ... در ضمنِ هر فصلي نيز فريادهايي بدين مقوله بلند بود که اي خدا! مي‏خواهند دين ما را از بين ببرند، علماي ما را بيرون کنند تا فردا عقد ما را فرنگيان ببندند، اموات ما را فرنگيان کفن و دفن کنند، بر جنازه ما، فرنگيان نماز گزارند ... بالجمله؛ جمعيت زنان پس از اين هنگامه، از ارک مراجعت نموده به مسجد شاه رفتند؛ مصادف افتاد که در آن هنگامه آقاي امام جمعه در بالاي منبر مشغول وعظ [عليه نهضت تحريم ميرزاي شيرازي] و تهديد مردم بودند به خيال اينکه شايد اين گونه فتنه عظيم را به پاره‏اي تهديدات بتوانند فرو نشانند، جمعيت زنان هجوم آورده، همين که از وضع صحبت آگاهي يافتند يک دفعه آغاز فرياد و فغان کرده آنجا نيز به تفصيلي که شرح‏دادني نيست قيامت کردند ... واعظ بيچاره را به افتضاح هر چه تمام‏تر از منبر به زير آورده و از آنجا دوباره به ارک مراجعت نمودند. جمعيت مردم به حدي شد که تمام کوچه و بازارها تا ميدان ارک يک وصله پيوسته زن و مرد بود. راه عبور و مرور از کوچه و بازارها بالمرّه مسدود گرديد. فرياد و افغان وا شريعتاه و وا اسلاماه، يا علي، يا حسين، از تمامي اين همه مخلوق پيوسته بلند بود. تمامي شهر به اين عظمت را چنان ضجه [و ناله] و غلغله و شور و شيون فرا گرفته بود که به وصف نتوان درآمد.(24)
لازم به يادآوري است که چنين تحرک سياسي منحصر به زنان پايتخت نبود بلکه نمونه‏هاي مشابهي در اصفهان(25) و تبريز(26) و ... گزارش شده است.
نکات مهمي که تقريبا در همه موارد اجتماع زنان مشترک بود عبارتند از:
1ـ اصل رعايت حجاب کامل سنتي ايراني به صورت چادر، روبند (پوشش تمامي اعضاي بدن حتي وجه و کفين)
2ـ استفاده از شعارهاي اسلامي يا علي و يا حسين
3ـ فرياد وا اسلاماه سر دادن (درد دين داشتن)
4ـ دفاع از علما و روحانيت.(27)
جالب اينجاست که روشنفکران عصر ما در توجيه اين وقايع تاريخي، راه به خطا رفته و سعي مي‏کنند با الگوهاي غربي اين وقايع را توجيه کرده و همه موارد شبيه اين را با يک چوب رانده و براي همه امراض نسخه‏هاي مشابه بنويسند.
به عنوان مثال خسرو معتضد و نيلوفر کسرا در تحليل حوادث فوق مي‏گويند: با پيشرفت زمان و روشن شدن اذهان مردم، مردان و زنان روشنفکر و آزادانديش جامعه به اهميت نقش زنان در پيشبرد فعاليت‏هاي اجتماعي و مسئوليت خطير خود در تکوين جامعه روشن‏تر و زيبنده‏تر پي بردند. با افزايش هوشياري اجتماعي و آشنايي با علوم جديد و اصطلاحات هر چند کوچک که در اين دوران صورت گرفت ... افزايش رفت و آمدهاي خارجي‏ها به ايران و آشنايي با شيوه زيستي بانوان ايشان ... بر اهميت اثر زنان در ايجاد جامعه فعال‏تر اذعان نمودند.(28)
اين جملات هر چند براي محافل سرّي و اتحاديه غيبي نسوان(29) يا زنان درباري مثل تاج‏السلطنه(30) و در خصوص بانوان بعد از کشف حجاب رضاخان، صادق است اما وقايع قبل از مشروطه خصوصا وضعيت زناني که درد دين داشتند و تنها براي دفاع از اسلام و علماي دين قيام کرده و مي‏کنند، را نمي‏تواند توجيه کند.
تحريف عمدي يا اشتباه ديگر روشنفکران اين عصر اين است که در مورد حوادثي که زنان به انگيزه غير ديني به ميدان مي‏آيند مثل حادثه قحطي نان در سال 1277 که زنان تظاهرات کرده و ناصرالدين شاه هنگام بازگشت از شکار با انبوهي چند هزار نفري زنان روبه‏رو مي‏شود،(31) اين گونه حوادث را با آب و تاب شرح و تفصيل مي‏دهند اما وقتي نوبت به مواردي مي‏رسد که تنها انگيزه قيام زنان درد دين بوده با شتاب هر چه تمام‏تر فقط به ذکر گوشه‏هايي نارسا اکتفا مي‏نمايند.

تحليل و نتيجه گيري

قبل از تحليل نهايي دو مطلب به عنوان مقدمه ذکر مي‏شود:
مطلب اول: با توجه به رواج و گسترش وسيع مجالس روضه‏خواني و با توجه به عدم وجود رسانه‏هاي جمعي امروزه و همچنين بي‏سوادي اکثريت قريب به اتفاق مردم، مي‏توان منبر و مجالس روضه را يک وسيله بسيار مهم اطلاع‏رساني و از جمله رسانه‏اي براي ارتباطات اجتماعي در آن زمان دانست. اصغر فتحي در کتاب «منبر به عنوان يک رسانه عمومي در اسلام» مي‏نويسد: «از مشاهدات ما چنين بر مي‏آيد که منبر در جامعه اسلاميِ ميانه يک نظام تشکيلاتي‏يافته ارتباطي بود.»(32)
وي در ادامه ويژگي‏هايي چند براي اين نظام ارتباطي بر مي‏شمارد که به طور خلاصه عبارت است از:
«ارتباط حضوري، غير تصنعي و عميق با مخاطب، انتقال آگاهي، قابليت استفاده از تأثيرگذاري بر مخاطبان گوناگون اعم از باسواد و بي‏سواد، غير رسمي، غير سازماني و غير تشکيلاتي بودن مسجد و در نتيجه مردمي و عمومي بودن آن، که امکان حضور و مشارکت همگان را به طور مساوي فراهم مي‏سازد، سهل‏الوصول بودن و دسترسي سريع و راحت به آن با توجه به وجود شبکه‏اي از دهها هزار مسجد که در هر کوي و برزن و در شهر و روستا پراکنده‏اند، عدم امکان مخالفت و مقابله با آن از سوي حکام و صاحبان قدرت به دلايل از دست دادن مشروعيت خود، قائل بودن نوعي قداست، صحت در پيام‏رساني و قابليت اعتماد به آن و ... مواردي از اين قبيل».
بر اين اساس، مي‏توان گفت منبر يک نوع نظام ارتباطي بوده و است.
مطلب دوم: اينکه بايد توجه داشت که هر فرد انساني کساني را که به عنوان افراد خاص ارزش مي‏نهد و رفتار آنها را سرمشق قرار مي‏دهد در حقيقت نقش آنها براي او الگو است، بنابراين وقتي فرد نقش معيني ايفا مي‏کند، رفتار خود را با توجه به نقشي که برايش الگو است برمي‏گزيند. نقش‏هاي نمونه (الگو) در فرآيند آموزش بسيار کمک مي‏کند زيرا فرد را با الگوهاي رفتاري پذيرفته در موقعيت‏هاي مختلف آشنا مي‏سازد.(33)
در زمان قاجاريه که رفتن زن‏ها به مجالس روضه به صورت يک ارزش اجتماعي درآمده بود، شرکت در مجالس روضه از جمله مکان‏هايي بود که زنان بي‏هيچ قيد و شرطي اجازه رفت و آمد بدان جا را داشتند.

ساير کارکردهاي مجالس عزاداري امام حسين(ع)

شرکت در مجالس روضه‏خواني کارکردهاي بسياري داشت که دو کارکرد مهم اين مجالس عبارت بودند از:

1ـ سرمشق‏ گيري و الگوسازي

يکي از مباحثي که در اين مجالس آموخته مي‏شد، زندگي ائمه بخصوص حضرت زهرا(س) و حضرت زينب(س) (به خاطر هم‏جنس بودنشان) و طبيعتا رفتار، افعال و کنش‏هاي آنها را سرمشق خود قرار مي‏دادند، و با توجه به نقش‏هايي که آن بزرگواران در موقعيت‏هاي مختلف ايفا مي‏نمودند، اينان نيز سعي داشتند مثل آنها باشند، بنابراين افعال و رفتار فاطمه(ع) الگويي براي رفتار و اعمال زنان ايراني گشته بود.
توضيح مطلب: در حديث مشهوري از فاطمه(ع) نقل شده که ايشان فرمود: بهترين چيز براي يک زن آن است که او مرد نامحرمي را نبيند و مرد نامحرمي هم او را نبيند.(34)
يا وقتي پيامبر(ص) در تقسيم کارهاي منزل بين علي(ع) و فاطمه(س)، کارهاي منزل را به فاطمه(س) و کارهاي خارج منزل را به علي(ع) سپرد، فاطمه(س) فرمود: هيچ چيز در دنيا به اندازه اين تقسيم کار مرا خوشحال نکرد، چرا که رسول‏اللّه‏(ص) با اين عمل مرا از مراوده با نامحرمان معاف داشتند.
اما از طرف ديگر هم در تاريخ آمده که حضرت زهرا(س) براي دفاع از حق خود (فدک) و دفاع از امام علي(ع) به ميان مردان نامحرم آمده(35) (البته با حفظ کامل حجاب) و آن سخنراني مشهور خود را در محاجّه با ابوبکر بيان مي‏کند به طوري که ابوبکر مجبور مي‏شود قباله فدک را به او برگرداند، (هر چند توسط عمر بازگرفته مي‏شود) يا در مورد زينب(س) آمده که حضرت زينب(س) براي اينکه نامحرمي او را نبيند شبانه به زيارت قبر جدش رسول اللّه‏(ص) مي‏رفت، اما همين ايشان وقتي اسلام در خطر مي‏افتد، به همراه برادر به ميدان کربلا آمده و آن گونه در بازار کوفه آتشين سخنراني مي‏کند يا در شام و مجلس يزيد آن گونه در ميان نامحرمان سخنراني مي‏کند و از اسلام و امام(ع) دفاع مي‏کند.(36)
همين رفتار و اعمال را ما در زمان قاجاريه از زنان ايران‏زمين مي‏بينيم. يعني از يک طرف مشاهده مي‏کنيم که زنان ايران در عصر قاجار شديدا نامحرم‏گريز و خانه‏نشين هستند به طوري که اگر مجبور به خارج شدن از منزل باشند بايد طوري بيرون بيايند که حتي صورت و انگشتان دست و پاي آنها را کسي نبيند و در عين حال وقتي خبر تبعيد آيت‏اللّه‏ ميرزاي آشتياني در تهران پخش مي‏شود، سراسيمه به خيابان‏ها ريخته و شروع به سر و صدا مي‏نمايند.
اين دسته از زنان با آنکه قريب به اتفاقشان از نعمت سواد بي‏بهره بودند اما در عمل همان کاري را کردند که زنان در سال‏هاي 1357 و سال‏هاي بعد در پيروزي و حفظ انقلاب اسلامي انجام دادند.
پاسخ به يک پرسش:
سؤال اول: اگر اين فرض درست باشد پس چرا در ساير مناطق شيعه‏نشين مثل عراق و لبنان ما چنين قيام‏هايي را از زنان سراغ نداريم و چرا حتي در ايران از زمان صفويه تا زمان ناصرالدين شاه چنين امري اتفاق نيفتاده است؟
جواب: اولاً صرف شيعه بودن چنين خاصيتي ندارد، چرا که تنها به اسم شيعه بودن و آشنا نبودن با تعاليم اجتماعي شيعه و تنها انجام وظايف فردي مثل نماز، وضو و غسل چنين تأثيراتي از خود بر جاي نمي‏گذارد.
ادعا اين نبود که صرف شيعه شدن چنين اثري داشته است بلکه گفته شده که به دنبال رواج روضه‏خواني و به تبع آن بسط تعاليم اجتماعي تشيع، زنان از چنين بلوغ فکري برخوردار شدند. اما در قرون گذشته گفته شد که حضور زنان در مجالس وعظ چندان مرسوم نبود و اين امر با مشکلات همراه بود و ثانيا در قرون قبل از قاجار مجالس روضه به صرف نوحه‏خواني و عزاداري محدود بود. با رجوع به کتاب‏هاي منبري موجود مشاهده مي‏شود که اکثرا بلکه قريب به اتفاق کتاب‏هاي منبري که قبل از قاجار نوشته شده به امور فردي و عبادي مؤمنين مي‏پردازند. اما کتاب‏هاي بعد از قاجار، مسائل اجتماعي را هم متذکر شدند.
اما اينکه چرا چنين اموري از شيعيان ساير بلاد شيعه‏نشين (غير ايران) سر نزده بايد گفت که اين شاهدي براي ادعاي فوق است نه ردي بر آن.
توضيح اينکه: اولاً در کشورهاي ديگر غير از ايران موضوع وعظ و روضه‏خواني از رواجي مثل ايران برخوردار نبود و ثانيا از آنجا که همواره اکثريت و يا حاکميت ساير کشورهاي شيعه‏نشين با غير شيعيان بوده، لذا مبلغين شيعه از آزادي عمل برخوردار نبودند و در منابر کمتر از امور اجتماعي صحبت مي‏نمودند.

2ـ ايفاي نقش در جامعه و مشارکت سياسي

دومين کارکرد مجالس روضه‏خواني در قرن گذشته، مسئوليت‏پذيري و به دنبال آن ايفاي نقش در جامعه و مشارکت سياسي بوده است. قبل از شرح اين کارکرد لازم است ابتدا تعريفي اجمالي از مشارکت سياسي ارائه شود.
ميل برات مشارکت سياسي را چنين تعريف مي‏کند:
مشارکت سياسي رفتاري است که اثر گذارد و يا قصد تأثيرگذاري بر نتايج حکومتي را دارد.(37)
يا ساموئل هانتينگتون(38) و جان نلسون(39) مشارکت سياسي را چنين تعريف مي‏کنند:
«مشارکت سياسي کوشش‏هاي شهروندان غير دولتي براي تأثير بر سياست‏هاي عمومي است.»(40)
بحث مفصل در باره مشارکت سياسي زنان در تاريخ معاصر از حوصله اين مقاله بيرون است و تنها به توضيحي کوتاه در اين باره اکتفا مي‏شود.
يکي از آموزه‏هاي علماي شيعه در منابر و روضه‏خواني‏ها اين بوده و هست که حق حکومت از آنِ ائمه و در زمان غيبت حق فقهاي طراز اول يا مرجع تقليد شيعيان مي‏باشد. براي همين امر است که ما مشاهده مي‏کنيم در طول دوره قاجار و قبل از آن مردم براي امور قضاوت و ساير مسائل حقوقي خود مثل ثبت اموال و معاملات و صدور قباله فروش و خريد و ... به علما مراجعه مي‏کردند و با آنکه دولت با گشايش دادگاه عرف سعي در تعطيلي دادگاه شرع داشت ولي موفق نمي‏شد. در حقيقت حکومتي غير رسمي در داخل حکومت رسمي ايجاد شده بود.(41) که به عنوان نمونه مي‏توان از سيدمحمدباقر شفتي و ملا قربان‏علي زنجاني و آقا نجفي اصفهاني و ... نام برد. بنابراين، دستورات و فتاوا و حتي توصيه‏هاي اجتماعي فقها واجب‏الاطاعة بود و وظايف ديني تنها محدود به مسائل فردي ـ عبادي نمي‏شد از اين‏رو، زنان نيز به عنوان مسلماناني که وظايفي دارند موظف بودند که از دستورات اجتماعي مراجع اطاعت کنند و در امور واجب اذن شوهر و پدر و برادر لازم نيست بلکه حتي با مخالفت آنان نيز بايد واجب را اتيان نمود مثل رفتن به حج واجب.
از طرف ديگر اسلام براي زن استقلال مالي قائل شده و زن در اموال خودش بدون اذن شوهر مي‏تواند تصميم بگيرد. مشاهده مي‏شود که در نهضت مشروطه، زنان وسائل تزئيني خود را براي مقابله با اولتيماتوم روس به مجلس هديه مي‏کنند.(42)
بنابراين يکي از کارکردهاي مجالس روضه را مي‏توان مشارکت سياسي زنان جهت تأثير در سياست‏هاي حکومت دانست، چرا که در مجالس روضه هيجان مذهبي زنان تحريک مي‏شد. مانند تلاش زنان در دوره قاجار خصوصا در نهضت قيام تنباکو و مقابله با تبعيد مرجع تقليد خود (ميرزاي آشتياني) و در دوره‏هاي بعد تلاش آنان در بازگرداندن علما از مهاجرت (جهت داير کردن عدالتخانه).

3ـ تقويت انسجام اجتماعي و ارائه گروههاي مرجع مناسب

يکي ديگر از کارکردهاي مهم مجالس روضه در تاريخ معاصر، تقويت انسجام گروهي بود.
هر جامعه براي آنکه بتواند در قالب فرهنگ معيني زندگي کرده، ارتباط متقابل و موفقيت‏آميزي داشته باشد، گونه‏هاي شخصيتي خاصي را که با فرهنگش هماهنگي داشته باشد پرورش مي‏دهد.(43)
ايفاي نقش هر فرد با مقايسه او با کساني که وظيفه‏اي مشابه او دارند، ارزيابي مي‏شود. فرد با اين مقايسه مي‏تواند مشخص کند که آيا نقش خود را به درستي ايفا کرده يا نکرده است. پس گروههاي مرجع، يکي از معيارها و الگوهاست که هر کسي هنگام ارزيابي نقش خود در يک موقعيت معين از آن استفاده مي‏کند.(44)
گروههاي مرجع در شکل دادن به افعال و رفتار انسان‏ها بسيار مؤثر مي‏باشند و وقتي فردي خود را عضو گروهي دانست، يک نوع احساس همانندي با ديگران به او دست مي‏دهد.
پس مي‏توان گفت که در اين اجتماعات وجدان جمعي به بهترين وجه شکل مي‏گرفت و احساسات افراد مشترک مي‏شد.(45)
مسئله اصلي اين است که هر کسي به ناچار بر اساس جايگاهي که در اجتماع دارد گروه مرجعي براي خود انتخاب مي‏کند. حال نقش اين مجالس در اين امر خيلي مهم جلوه مي‏کند که گروه مرجع مناسبي اعم از متدينان و مؤمنات که در رأس آنها حضرت زهرا(س) و حضرت زينب(س) قرار دارند به زن‏هاي آن زمان معرفي مي‏کرد.
در نتيجه بايد گفت که در عصر گذشته منبر و مجالس روضه نقشي تقريبا همانند رسانه‏هاي جمعي امروزه بر عهده داشتند و فراهم‏سازي عوامل تعيين‏کننده در رفتار جمعي بسيار مؤثر بودند. اما عوامل تعيين‏کننده رفتار جمعي کدامند؟
نيل اسملسر جامعه‏شناس، شش شرط را به عنوان عوامل اوليه و تعيين‏کننده رفتار جمعي ذکر کرده است:
1ـ زمينه ساختاري: به معناي اين است که ساختار جامعه بايد به گونه‏اي باشد که شکل خاصي از رفتار جمعي در آن به وقوع بپيوندد.
2ـ فشار ساختاري: هنگامي که فشاري بر جامعه تحميل مي‏شود، مردم اغلب براي يافتن راه حلي پذيرفتني، به همکاري با يکديگر ترغيب مي‏شوند.
3ـ باور تعميم‏يافته: قبل از اينکه راه حلي دسته‏جمعي براي يک مسئله يافت شود، بايد همه بپذيرند که چنين مسئله‏اي وجود دارد. بنابراين مسئله بايد شناخته شود، افکار را متوجه کند و راه‏حل‏هاي ممکن ارائه شود.

4ـ عوامل شتاب‏دهنده:

براي ظهور رفتار جمعي بايد نخست رويداد مهمي افراد را به واکنش جمعي وا دارد.

5ـ بسيج براي اقدام:

هنگامي که رويداد شتاب‏دهنده رخ داد گروه براي اقدام بسيج مي‏شود.

6ـ عمليات کنترل اجتماعي:

موفقيت يا عدم موفقيت تلاش‏هاي جمعي افراد عمدتا به موفقيت يا شکست مکانيزم‏هاي کنترل اجتماعي در جامعه بستگي دارد.(46)
از اين شش عامل چهار عامل، (زمينه ساختاري، باور تعميم‏يافته، بسيج براي اقدام و عمليات کنترل اجتماعي) در مجالس روضه شکل مي‏گرفت.
توضيح مطلب: با توجه به بکر بودن (فرهنگي) جامعه دوره قاجاريه و همچنين ديني بودن ساختار جامعه، زمينه پذيرش مطالب مطرح شده در منابر بسيار بالا بود به طوري که گاه سخنان واعظ را مثل سخنان پيامبر يا امام بدون چون و چرا مي‏پذيرفتند. بنابراين عقايد مشترک و باورهاي يگانه از اولين چيزهايي بود که در نتيجه حضور در مجالس روضه شکل مي‏گرفت.
از طرف ديگر چون مجالس روضه محل گردهمايي زنان بود لذا زمينه بسيج نيروها از آنجا نشأت مي‏گرفت (هر چند شروع عملي بسيج به عوامل ديگري مثل عوامل شتاب‏دهنده نياز داشت).
کنترل اجتماعي آن دوره نيز عمدتا کنترل اجتماعي دروني(47) و غير رسمي بود زيرا حکومت جرئت حمله نظامي به زنان را نداشت. به طوري که در برخي از شورش‏هاي زنان (مثل شورش زنان 1277) شوهرانشان به جاي آنها مورد مؤاخذه قرار مي‏گيرند.(48) اما اين کنترل اجتماعي دروني نيز، اين چنين شورش‏هايي را بر اساس همان آموزه‏ها و الگوهاي ديني تقويت مي‏کرد.
اما دو عامل ديگر، عمدتا از طرف حکومت وقت ايجاد مي‏شد؛ يعني فشارهاي ساختاري بر اثر ظلم، ستم، اسراف بيت‏المال، واگذاري انواع امتيازات به بيگانه، دشمني با علما و دين و ... ايجاد مي‏شد.
عامل شتاب‏دهنده يا آخرين جرقه لازم براي انفجار نيز همانا حوادث به وقوع يافته مثل خبر تبعيد ميرزاي آشتياني (بزرگ‏ترين مجتهد پايتخت)، در ماجراي تحريم تنباکو، مي‏باشد.
در دوره معاصر نيز مجالس روضه و منابر عينا همان نقش سنتي را در عصر حاضر در انقلاب اسلامي ايران نيز ايفا کردند و اين نيست مگر تأثير مکتب حسيني بر مردم ايران، از جمله زنان ايراني. چرا که در جوامع ديگر زنان يا راه افراط را مي‏پيمايند يا راه تفريط را. يا کاملاً از اجتماع فاصله مي‏گيرند و اصلاً کاري به سرنوشت خود و کشور خود ندارند يا آنقدر به قول خودشان سياسي مي‏شوند که مي‏خواهند همدوش و همراه مردان در همه عرصه‏ها حضور داشته باشند هر چند اين همدوشي با فطرت خودشان و آموزه‏هاي ديني‏شان منافات داشته باشد.
در انقلاب اسلامي ايران دوباره حماسه نهضت تنباکو تکرار شد و همه ديديم که چگونه زناني که جز به وقت ضرورت آن هم با حفظ حجاب کامل از منزل خارج نمي‏شدند، به خيابان‏ها ريخته و با رشادت‏هاي خود انقلاب را به ثمر رساندند و هر گاه که انقلاب نياز به کمک آنان داشت، چه در پشت جبهه و چه در راهپيمايي‏ها و ...، حمايت‏هاي بي‏دريغ خود را نثار آن نمودند.
نتيجه خيلي مهمي که مي‏توان گرفت اينکه امروزه نيز ترويج و تشويق مجالس روضه و وعظ و برگزاري آنها در منازل مي‏تواند يکي از راههاي بسيار مهم در مقابله با تهاجم فرهنگي باشد.
فهرست منابع:
1) آدميت فريدون، انديشه ترقي و حکومت قانون عصر سپهسالار، خوارزمي، تهران، 1351.
2) ابن‏ابي‏الفتح الاربلي، کشف‏الغمه، ج2، الطبعة الثانية، دار الاضواء، بيروت، 1405.
3) اعظام قدسي، حسن، خاطرات من يا روشن شدن تاريخ صد ساله، ج1، بي‏جا، بي‏تا، تهران، 1342.
4) براون، ادوارد، تاريخ ادبيات ايران از صفويه تا عصر حاضر، ترجمه رشيد ياسمي، ابن‏سينا، تهران، 1345.
5) بروس کوئن، مباني جامعه‏شناسي، ترجمه غلام‏عباس توسلي ـ رضا فاضل، سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انساني دانشگاهها «سمت»، تهران، 1372.
6) پولاک، ياکوب ادوارد، سفرنامه پولاک، ترجمه کيکاوس جهانداري، خوارزمي، تهران، 1361.
7) تيموري، ابراهيم، قرارداد رژي: تحريم تنباکو، اولين مقاومت منفي در ايران، کتاب‏هاي جيبي، تهران، 1361.
8) حجازي، بنفشه، بررسي جايگاه زن ايراني از قرن اول هجري تا عصر صفوي (به زير مقنعه)، نشر علم، چاپ اول، تهران، 1376.
9) دلريش، بشرا، زن در دوره قاجار، دفتر مطالعات ديني هنر سازمان تبليغات اسلامي، 1375.
10) دورکيم، اميل، در باره تقسيم کار اجتماعي، ترجمه باقر پرهام، نشر کتابسراي بابل، 1369.
11) شميم، علي‏اصغر، ايران در دوره سلطنت قاجار، چاپ سوم، انتشارات علمي، تهران، 1371.
12) شهرستاني، صالح، تاريخچه عزاداري حسيني از زمان آدم تا زمان ما در تمام کشورهاي جهان، حسينيه عمادزاده، قم، 1402ه••• .ق.
13) صفت‏گل، منصور، ساختار نهاد و انديشه ديني در ايران عصر صفوي، مؤسسه خدمات فرهنگي رسا، تهران، 1381.
14) طاهرزاده، بهزاد، کريم، قيام آذربايجان در انقلاب مشروطه، بي‏جا، اقبال، 1363.
15) فتحي، اصغر، منبر يک رسانه عمومي در اسلام، تهران، پژوهشکده علوم ارتباطي و توسعه، چاپ اول، 1358.
16) کرماني، ناظم‏الاسلام، تاريخ بيداري ايرانيان، چاپ پنجم، نشر پيکان، جلد 2، تهران، 1377.
17) کسروي، احمد، تاريخ مشروطيت ايران، چاپ شانزدهم، اميرکبير، تهران، 1370.
18) محمد بن‏منور، اسرارالتوحيد، به تصحيح احمد بهمنيار، طهوري، تهران، 1357.
19) مستوفي، عبداللّه‏، شرح زندگاني من، ج1، چاپ دوم، زوار، تهران، 1343.
20) مصفا، نسرين، مشارکت سياسي زنان در ايران، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1375.
21) معتضد، خسرو، و کسرا نيلوفر، سياست و حرمسرا، زن در عصر قاجار، انتشارات علمي، تهران، 1379.
22) هدايت، مهدي قلي‏خان، خاطرات و خطرات، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، 1344.
Millbrath, L, Political Participation, Hand book of political Behavoir, vol.4 (ed)
Sumuel Huntington and jean Nelson participation no easy choice, (London: Harvard U.P, 1976).

پي نوشت ها:

1 ـ ر.ک: ساختار نهاد و انديشه ديني ... منصور صفت‏گل، ص9.
2 ـ احسن‏التواريخ، حسن بيک روملو، ص86؛ منصور صفت‏گل، ساختار نهاد و انديشه ديني، ص136.
3 ـ تاريخ ادبيات ايران از صفويه تا عصر حاضر، براون، ص312.
4 ـ ر.ک: شهرستاني، تاريخچه عزاداري حسيني، ص213 و 214.
5 ـ ر.ک: همان، ص215.
6 ـ ر.ک، کتاب تاريخچه عزاداري حسيني، شهرستاني، 213 تا 326.
7 ـ ر.ک، همان، ص312.
8 ـ تاريخچه عزاي حسيني، شهرستاني، ص215.
9 ـ همان، ص216.
10 ـ همان.
11 ـ محمد بن‏منور، اسرارالتوحيد، به تصحيح احمد بهمنيار، طهوري، تهران، 1357، ص64.
12 ـ همان؛ بنفشه حجازي، بررسي جايگاه زن ايراني از قرن اول عصر صفوي (به زير مقنعه)، نشر علم، تهران، 1376، ص175.
13 ـ احمد کسروي، تاريخ مشروطيت ايران، ص.
14 ـ عبداللّه‏ مستوفي، شرح زندگاني من، ج1، چاپ دوم، زوار، تهران، 1343، ص277 ـ 286؛ ياکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک، ترجمه کيکاوس جهانداري، خوارزمي، تهران، 1361، ص236؛ بشرا دلريش، زن در دوره قاجار، دفتر مطالعات ديني هنر سازمان تبليغات اسلامي، 1375.
15 ـ حسن اعظام قدسي، خاطرات من يا روشن شدن تاريخ صد ساله، ج1، بي‏جا، بي‏تا، تهران، 1342، ص22؛ بشرا دلريش، زن در دوره قاجار، دفتر مطالعات ديني هنر سازمان تبليغات اسلامي، 1375، ص72.
16 ـ مهدي قلي‏خان هدايت، خاطرات و خطرات، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، 1344، ص88.
17 ـ بشرا دلريش، همان، ص73، همچنين طالبين مي‏توانند به سفرنامه ديولافوا، ص111 در مورد عزاداري قزوين و ... مراجعه کنند.
18 ـ بشرا دلريش، همان، ص73 ـ 74.
19 ـ علي‏اصغر شميم، ايران در دوره سلطنت قاجار، چاپ سوم، انتشارات علمي، تهران، 1271، ص370.
20 ـ خسرو معتضد ـ نيلوفر کسرا، سياست و حرمسرا، ص203 و 204.
21 ـ ر.ک: شيخ حسن کربلايي، تاريخ دخانيه، ص168 تا 172؛ ابراهيم تيموري، اولين مقاومت منفي در ايران، ص102 تا 104.
22 ـ حسن کربلايي، تاريخ دخانيه، ص169.
23 ـ ابراهيم تيموري، اولين مقاومت منفي در ايران، ص103.
24 ـ حسن کربلايي، تاريخ دخانيه، ص169 تا 172.
25 ـ اعتمادالسلطنه، احمد حسن‏خان، روزنامه خاطرات، ص1059.
26 ـ طاهرزاده، کريم، قيام آذربايجان در انقلاب مشروطه، ص84 و 85.
27 ـ عده‏اي از زنان پس از حرکت مظفرالدين شاه به سوي خانه اميربهادر در نزديکي آن گرد آمدند و فرياد زدند ما آقايان و پيشوايان دين را مي‏خواهيم، ما مسلمانيم و حکم آقايان را واجب‏الاطاعه مي‏دانيم، چطور راضي شويم علما را نفي بلد و تبعيد نمايند، اي شاه مسلمانان بگو تا علماي اسلام را ذليل و خوار نگردانند، اي شاه اسلام، وقتي روس و انگليس با تو طرف شوند شصت کرور ملت ايران به حکم اين آقايان جهاد مي‏کنند، آنها را برگردانيد. (معتضد خسرو، و کسرا نيلوفر، سياست و ... انتشارات علمي، تهران، 1379، ص206، به نقل از حيات يحيي).
28 ـ همان، ص199.
29 ـ همان، ص209.
30 ـ همان، ص199.
31 ـ همان، به نقل از آدميت فريدون، انديشه ترقي و حکومت قانون عصر سپهسالار، ص78 و 79.
32 ـ فتحي، اصغر، منبر يک رسانه عمومي در اسلام، تهران، پژوهشکده علوم ارتباطي و توسعه، چاپ اول، 1358، ص37.
33 ـ بروس کوئن، مباني جامعه‏شناسي، ترجمه غلام‏عباس توسلي ـ رضا فاضل، سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انساني دانشگاهها «سمت»، تهران، 1372، ص85.
34 ـ محمد بن‏سليمان الکوفي، مناقب اميرالمؤمنين(ع)، ج2، تحقيق محمدباقر محمودي، مجمع احياء الثقافة الاسلامية، 1412ه••• .ق، ص210.
35 ـ ابن‏أبي‏الفتح الإربلي، کشف‏الغمة، ج2، الطبعة الثانية، دار الاضواء، بيروت، 1405، ص102.
36 ـ علاقه‏مندان مي‏توانند به کتاب‏هاي مقتل‏الحسين(ع)، أبومخنف الازدي، ص205 و ص226؛ اعلام الوري بأعلام‏الهدي، الشيخ الطبرسي، ج1، ص471؛ اللهوف في قتلي الطفوف، السيد ابن‏طاووس الحسني، ص86؛ إعلام الوري بأعلام‏الهدي، الشيخ الطبرسي، ج1، ص471 مراجعه نمايند.
37- Millbrath, L, Political participation, Hand book of political Behavoir, Vol.4 (ed).
و نسرين مصفا، مشارکت سياسي زنان در ايران، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1375، ص21.
38 ـ Sumuel Huntington.
39 ـ jean Nelson.
40- Sumuel Huntington and jean Nelson Participation no easy choice, (London: Harvard U.P, 1976).
و نسرين مصفا، همان، ص20.
41 ـ براي مطالعه بيشتر رجوع شود به کتاب علم و دولت فقر (شرح حال ملا قربان‏علي زنجاني) از ابوالحسني منذر.
42 ـ ناظم‏الاسلام کرماني، تاريخ بيداري ايرانيان، چاپ پنجم، نشر پيکان، جلد 2، تهران، 1377، ص92 و 93.
43 ـ بروس کوئن، همان، ص110.
44 ـ همان، ص86.
45 ـ براي مطالعه بيشتر به کتاب «در باره تقسيم کار اجتماعي» تأليف اميل دورکيم، ترجمه باقر پرهام، نشر کتابسراي بابل، 1369، ص83 تا 110 مراجعه شود.
46 ـ بروس کوئن، همان، ص324 تا 327.
47 ـ هر جامعه، نوعي نظام پاداش و مجازات را تعبيه کرده است تا بتواند اعضا را وادار کند که خود را با هنجارهاي موجود تطبيق دهد. به سيستم مجازات و پاداش رسمي و دولتي کنترل اجتماعي بيروني و به سيستم مجازات و پاداش غير رسمي و غير دولتي کنترل اجتماعي دروني گفته مي‏شود (بروس کوئن، همان، ص202 و 203).
48 ـ خسرو معتضد و کسرا نيلوفري، همان، ص.

منبع: ماهنامه پيام زن
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image