چکيده
فرهنگ هر دوره معرف نحوه ي زيست اجتماعي و فرهنگي جوامع آن عصر است . به طريق اولي ، با اطلاع از فرهنگ سياسي هر دوره ، مي توان به شناخت روابط ، جريانات و حرکت هاي سياسي موجود دست يافت . عصر فاطمي ( دوره ي حيات و ممات حضرت فاطمه زهرا عليهالسلام طليعه دار پيدايش اتفاقات و رويدادهاي سياسي – اجتماعي تعيين کننده در حيات سياسي شيعيان بوده که پرداختن به آن از اهميت اساسي برخوردار است . فرهنگ سياسي با تعين سه عنصر « بينش سياسي » . « نگرش سياسي » و « کنش و رفتار سياسي » مشخص مي گردد و سطوحي از تفکر و آگاهي سياسي ، احساس و منش سياسي و عملکرد و حرکت سياسي را در بر مي گيرد . حضرت فاطمه عليهاالسلام خود در مشي سياسي خود ، پايه گذار و مقوم فرهنگ سياسي تشيع بوده اند و سه عنصر تشکيل دهنده ي اين فرهنگ را، چه در عرصه ي نظر و چه در عرصه ي عمل ، به منصه ي ظهور رسانيده اند.
کليد واژه ها : فرهنگ سياسي ، عصر فاطمي ، بانوي شيعه ، بينش سياسي ، منش سياسي ، کنش سياسي .
مقدمه
شناخت فرهنگ هر جامعه گامي موثر در شناخت هر عصر و دوره محسوب مي شود و مي توان آن را به عنوان منبع کسب معرفت علمي بشر از اعصار قلمداد نمود. نخبگان جامعه به عنوان عواملي مهم در تشخص و تعين بخشي به فرهنگ هر جامعه ، با تعيين خط مشي هاي اجتماعي ، به آگاهي بخشي مردم آن جامعه مي پردازند.
عرصه ي سياست يکي از عرصه هاي مهم زندگي بشر است که به نوبه ي خود، ساير عرصه هاي زندگي اجتماعي را تحت تأثير خود قرار داده. اين عرصه و نيروهاي فعال عمل کننده در اين ميدان ، با دخالت در ورود و خروج قدرت هاي سياسي ، تعيين هيأت حاکمه و قواي حکومتي ، نقش خاص خود را در ساختار سياسي جامعه رقم مي زنند.
جهان تشيع با در اختيار داشتن پشتوانه و عقبه ي مهم و ممتد سياسي در صحنه ي تاريخ ، قادر است سرنوشت خويش را در عصر حاضر تعيين کند. شيعيان و از جمله زنان شيعه ، استمرار حکم الهي را پس از ختم نبوت ، در وجود امامان معصوم عليهم السلام و قيام هاي انقلابي شيعيان براي اعتلاي کلمه حق قلمداد مي نمايند و سيره ي ائمه ي اثنا عشر عليهم السلام و تاريخ حرکات شيعه و نيز تاريخ اسلام و جهان را بر اين اساس بنياد نهاده اند.
فهم حرکت هاي سياسي شيعه و از جمله بانوان شيعه، بدون فهم بنيان گذاران و پيش قراولان جهان تشيع امکان پذير نيست . و از اين رو ، فهم و درک رهبران جهان تشيع از اهميت خاصي برخوردار مي گردد.
حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام به عنوان الگوي جهان تشيع و از جمله بانوان شيعه ، در ايجاد فرهنگي مبتني بر آموزه هاي ديني در همه ي عرصه ها ، به ويژه عرصه ي سياست ، نقش بي بديلي را نه تنها به جامعه ي شيعه ، بلکه به جامعه ي بشري معرفي نموده اند ، نقشي که از عصر فاطمي و دوران حيات آن حضرت آغاز مي گردد و دوران ممات و بلکه نظام نامه ي حکومت جهاني بشر را به خود اختصاص داده است ، چرا که سيره ي طيبه ي حجت الهي ، حضرت مهدي موعود (عج) ، اساسا بر سيره ي فاطمي مبتني گشته که آن جناب مي فرمايند :« و في ابنة رسول الله لي اسوة حسنه ... » ؛ (1) براي من در دخت پيامبر ( فاطمه )، الگويي نيکوست .
1. کار پايه هاي مفهومي
الف. فرهنگ سياسي
فرهنگ سياسي « گرايش هاي مشخص سياسي نسبت به نظام سياسي و بخش هاي گوناگون آن و نگرش نسبت به نقش خود اين نظام را در بر مي گيرد .» (2)
طبق يک تعريف ، « رفتار سياسي هر فرد ، گروه ، طبقه و حتي دولت ، بستگي به چگونگي فرهنگ سياسي آن دارد . در واقع ، فرهنگ سياسي ، رفتار سياسي فرد را هدايت مي کند و ساختار ارزشي جامعه را به وجود مي آورد. فرهنگ سياسي محصول تاريخ ، نظام سياسي و اعضاي نظام است و ريشه در رويدادهاي اجتماعي و تجارب فردي دارد. فرهنگ سياسي رويکرد ذهني يا نگرش افراد به موضوعات اجتماعي را تا حدود زيادي تعيين مي کند . » (3)
بنابراين، آنچه فضاي مفهومي فرهنگ سياسي را شکل مي دهد و محدوده ي آن را در حوزه ي فرهنگ مشخص مي کند ، واقعيت ها و مسائل سياسي اند و به عبارت ديگر ، پاسخ هاي اجتماعي معطوف به مسائل سياسي ، فرهنگ سياسي يک قوم، يک گروه يا يک جامعه را شکل مي دهند. فرهنگ سياسي اعم از ايدئولوژي سياسي است و ايدئولوژي سياسي به منزله ي « مجموعه ي ديدگاه ها يا عقايد اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي مرتبط با شکل و نقش حکومت » (4) از عناصر فرهنگ سياسي به حساب مي آيد .
به عبارت ديگر ، آدمي به دليل آنکه در حيات اجتماعي خود با مسائل سياسي متفاوتي روبه رو مي گردد، ناگزير از پاسخ گويي به آن هاست ؛ چرا که اساسا قوام جامعه در برون رفت از اين موقيت هاي بحث انگيز نهفته است ؛ بدين معنا که کنشگر اجتماعي در مواجهه با واقعيت هاي سياسي ، اولا اين واقعيات را با توجه به بينش هاي نظري خود منظم مي کند ؛ ثانيا ؛ با توجه به جهت گيري ارزشي دست به انتخاب مي زند ؛ و ثالثا ، به کنش روي مي آورد . از اين منظر ، مي توانيم « فرهنگ سياسي » را در سه « بينش » ، « نگرش » و « کنش » مطرح نماييم. هنگامي که فرهنگ سياسي را در سطح « بينش سياسي » طرح مي کنيم ، اعتقاد ، آگاهي و شناخت وجهه ي غالب اين مفهوم را در بر مي گيرد و هنگامي که از « منش سياسي » سخن به ميان مي آيد ، نگرش ، تعلق ، تعهد سياسي و اراده ي سياسي را افاده مي نمايد و نيز هنگامي که از « کنش سياسي » سخن به ميان مي آوريم ، مشارکت و آزادي به ذهن متبادر مي گردد.
براي نتيجه گيري بهتر از اين مباحث ، مي توان مفهوم « فرهنگ سياسي » را در قالب سه وجه يا سه جنبه مورد بررسي و ارزيابي و تبيين قرار داد: مشروعيت ، مشارکت و خط مشي ها . (5)
1. مشروعيت : اين وجه ناظر بر نگرش شهروندان نسبت به نظام سياسي است : آيا شهروندان حکومت موجود را مشروع مي دانند ؟ در صورت مشروعيت ، رشد اين مشروعيت در کجاست ؟
2. مشارکت : اين بعد ناظر به سوالاتي از اين قبيل است : نگرش شهروندان نسبت به درگير شدن در نظام سياسي چگونه است ؟ آيا بيشتر شهروندان خود را به منزله ي مشارکت کنند گان در نظام سياسي مي دانند يا اينکه خود را مستقل فرض مي کنند ؟ آيا نظام سياسي را با زندگي روزمره ي خود نا مرتبط احساس مي کنند؟ وضعيت گروه هاي اجتماعي مختلف در اين حوزه چگونه است ؟ نسبت به نظام سياسي ، احساس اعتماد و دوستي وجود دارد ، يا احساس خصومت و دشمني ؟
3. خط مشي ها: انتظارات سياسي شهروندان مشخصه ي اين بعد است : شهروندان تعادل بين نظم و آزادي را چگونه مي بينند ؟ نظر مردم در مورد مالکيت خصوصي ، رفتار اجتماعي و ساير مسائل چيست ؟ آيا فرهنگ سياسي تعارض آميز است يا وفاق آميز ؟ آيا خرده فرهنگ سياسي با اهميتي وجود دارند ؟
ب. فرهنگ سياسي بانوي شيعه
فرهنگ سياسي بانوي شيعه بخش جدايي ناپذير از فرهنگ سياسي تشيع است و اساسا در اين حوزه ، قابل بررسي ، تبيين و ارزيابي است . « فرهنگ سياسي تشيع » نيز مجموعه اي از نظام هاي اعتقادي ، فکري ، انگيزشي ، احساسي و رفتاري مسلمانان و معتقدان به ولايت علي بن ابي طالب عليه السلام براي سامان دهي به زندگي سياسي و اجتماعي خود است . واژه ي « بانوي شيعه » در اينجا يک نمونه ي مثالي است .
ج. عصر فاطمي
منظور از « عصر فاطمي » در اينجا ، دوراني است که از ولادت تا شهادت حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام را به عنوان طليعه دار اين عصر در بر مي گيرد . با وجود اين ، به دليل آنکه فعاليت سياسي حضرت با جريان دفاع از امامت حضرت علي عليه السلام تشخص مي يابد ، بيشتر ناظر به اواخر عمر شريف آن حضرت است . تقارن اين دوره به خاطر مصادف شدن با رحلت نبي مکرم صلي الله عليه و آله و آغاز انحراف در جريان جانشيني ايشان و غصب امامت ، تعين خاصي مي يابد . پس از وفات حضرت زهرا عليهاالسلام ، فاطميان (6) يا ادامه دهندگان راه آن حضرت ، با الهام از ايشان ، به دفاع از امامت حضرت علي عليه السلام پرداختند.
2. مناسبات سياسي در عصر فاطمي
با آنکه در روزگار 23 ساله ي نبوت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله اختلاف آشکاري در بين پيروان اسلام و حضرت محمد صلي الله عليه و آله وجود نداشت ، اما از نخستين لحظات درگذشت رسول خدا صلي الله عليه و آله ، اختلاف نظر عميقي ميان مسلمانان پيدا شد و با گذر زمان ، بر عمق آن افزوده گشت . انگيزه ي اصلي و نخستين اين اختلاف ، سياسي بود که بعدها به مذاهب فقهي و کلامي مختلف تبديل شد و با گذشت روزگاران ، فرقه هاي بسياري از درون آن مذاهب پديد آمدند. موضوع اين اختلاف سياسي بحث جانشيني پيامبر صلي الله عليه و آله و زعامت جامعه ي اسلامي بود.
با ورود اسلام و حاکميت نبوي حضرت محمد صلي الله عليه و آله و نوع رهبري و زعامت ايشان ، تقريبا تمام آموزش هاي سياسي و چگونگي قدرت سياسي عرب ، که مبتني بر رهبري فردي از قريش با استفاده از شيوه ي جا افتاده ي « شوراي روساي قبايل قريش » بود، فروپاشيد و مضمحل گشت و نوع کاملا تازه اي از انديشه هاي سياسي – اجتماعي و فلسفه ي رهبري را بنياد نهاد. وقتي پيامبر صلي الله عليه و آله رحلت نمودند ، برخي از اصحاب مشهور ايشان از مهاجران و انصار ، با الهام از سنت سياسي گذشته ي قبيله اي ، در محلي به نام « سقيفه ي بني ساعده » گرد آمدند تا هر چه زودتر با انتخاب رئيس و پيشوا ، خلأ قدرت سياسي پس از پيامبر صلي الله عليه و آله را پر کنند . اين عده بدون فرمان بري از گفته ي پيامبر صلي الله عليه و آله و اعلام رسمي ايشان ( در قضيه ي « حجة الوداع » و در محل « غدير خم » ) در انتخاب حضرت علي صلي الله عليه و آله به جانشيني خود و امامت امت اسلامي ، دست به اين اقدام خودسرانه زدند.
در مقابل جدال مهاجران و انصار بر سر خلافت ، گروهي ديگر از صحابه گرد علي بن ابي طالب عليه السلام جمع شدند و ايشان را نامزد خلافت نمودند و اين مقام را منحصرا سزاوار آن حضرت شمردند . (7) با تهديدهايي که از سوي حاميان خلافت صورت گرفتند ، طرف داران امام عليه السلام يکي پس از ديگري به بيعت با ابوبکر تن دادند و به هر حال ، تلاش طرفداران امام علي عليه السلام در صحنه ي معادلات سياسي وقت ناکام ماند.
هر چند با تسليم شدن انصار و سپس ياران حضرت علي عليه السلام ، از درگيري شديد و خونين جلوگيري به عمل آمد و پايه هاي خلافت نوبنياد استوار گرديد ، اما اختلاف و مبارزه ي سياسي از ميان نرفت . گروهي که « شيعه علي عليه السلام » و حاميان اهل بيت رسول عليهم السلام ناميده شدند ، در برابر اکثريت شکل گرفتند . اين گروه نسبت به منشأ قدرت سياسي حاکم و نيز برخي عملکردهاي دستگاه خلافت و وابستگان سياسي آن ها معترض بودند . اينان که افزون بر صحابي نام آور و محبوبي همچون امام علي عليه السلام و دخت پيامبر حضرت فاطمه عليهاالسلام ، شماري از اصحاب برجسته و پارسا در ميانشان بودند ، به استناد حادثه ي « غدير » ، اينکه امام علي عليه السلام در حيات پيامبر صلي الله عليه و آله و در سفر « حجة الوداع » به وسيله ي پيامبر به خلافت و جانشيني رسول اکرم صلي الله عليه و آله انتخاب شده است و مسلمانان نيز در همان جا به عنوان ولي و جانشين پيامبر با امام علي عليه السلام بيعت کرده بودند ، قدرت سياسي جديد را از بنياد ، فاقد « مشروعيت ديني و شرعي » مي دانستند و اساسا حق انتخاب ، مشورت و بيعت مجدد براي اصحاب در امر خلافت را ناموجه و انحراف آميز تلقي مي نمودند .
شيعيان استدلال ديگري نيز داشتند و آن اين بود که صرف نظر از مسئله ي « غدير» و انتخاب حضرت علي عليه السلام به ولايت امت ، در بين اصحاب نيز ايشان شايسته ترين فرد براي تصدي مقام جانشيني پيامبر صلي الله عليه و آله است و از اين رو ، مقام خلافت ، شايسته ي ايشان بود و ايشان مي بايست به خلافت برگزيده مي شد و نه فردي ديگر . امام علي عليه السلام خود بارها به شايستگي برين خود به خلافت اشاره کرده اند. (8)
به هر حال ، تهديد، ارعاب ، حمله به حريم شيعيان و غصب « فدک » حضرت زهرا عليهاالسلام از جمله آزارها و فشارهاي سياسي بودند که براي وادار نمودن شيعيان به بيعت با ابوبکر ( منتخب خود سران به خلافت ) ، توسط غاصبان خلافت به انجام رسيدند. واقعه ي غصب « فدک » ، که در منابع روايي اهل سنت و شيعه نقل شده ، بنا به قول ابن ابي الحديد معتزلي ، حاوي نکات و اسرار فراواني است . وي مي نويسد : از علي بن فاروقي مدرس بغدادي پرسيدن که اگر حضرت زهرا در ادعاي فدک راست مي گفت ، چرا فدک را به او ندادند ؟ وي با لبخند پاسخ داد :« لو اعطاها اليوم فدک بمجرد دعواها لجائت اليه غدا و ادعت لزوجها الخلافة »؛ (9) اگر آن روز فدک را به فاطمه مي دادند ، فردا خلافت شوهرش (علي ) را ادعا مي کرد.
1. بينش سياسي بانوي شيعه
يکي از مهمترين و بنيادي ترين ارکان فرهنگ سياسي ، عنصر « شناخت و آگاهي » و به عبارتي « بينش » سياسي است که براي بانوي شيعه در عصر فاطمي تبلور داشت . حضرت فاطمه زهرا علياالسلام به عنوان الگوي راستين بانوي شيعه ، در فرازهايي از سخنان خود، به بيان فلسفه ي حکوکت و رهبري حق پرداخته اند:
1. « فجعل الله ... اطاعتنا نظاما للملة و امامتنا امانا للفرقة » ؛ (10) خدا اطاعت و پي روي از ما ( اهل بيت عليهم السلام ) را سبب برقراري نظم اجتماعي در امت اسلامي ، و امامت و رهبري ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه ها قرار داده است.
2. « و الجهاد عزا للاسلام » ؛ (11) و جهاد در راه خدا را مايه ي عزت و جاودانگي اسلام گردانده است.
3. « و قد اوصاکم رسول الله باتباعنا و مودتنا و التمسک بنا ، فقال الله تعالي : ( قل لا اسألکم عليه اجرا الا المودة في القربي ) » ؛ (12) رسول خدا پي روي از ما و دوستي با ما را به شما سفارش کرده و فرمود ه است : ( در امور زندگي ) از اهل بيت عليهم السلام اطاعت نماييد که خداوند فرمود : به مردم بگو : از شما پاداش رسالت نمي خواهم ، جز آنکه با اهل بيت من دوستي کنيد .
4. « و لا وردهم منهلا نميرا صافيا رويا ؛ تطفح ضفتاه و لا يترنق جانباه و لأصدرهم بطانا » ؛ (13) تشنگان عدالت را از چشمه ي سرشار و زلال حقيقت سيراب مي کرد ؛ چشمه اي که آب زلال آن فواره زنان از هر سو جاري است و هرگز رنگ کدورت نپذيرد و همواره سيراب است و رنج تشنگي نبيند .
5. « ابوا هذه الأمة محمد و علي عليهم السلام يقيمان أودهم و ينقذانهم من العذاب الدائم ان أطاعوهما و يبيحانهم النعيم الدائم ان وافقوهما »؛ (14) محمد و علي عليهم السلام دو پدر امت اسلام مي باشند ، کجي ها را راست و انحرافات را اصلاح مي نمايند ؛ اگر مردم از ايشان اطاعت کنند ، اين دو آن ها را از عذاب جاويدان نجات مي دهند و اگر مردم با ايشان موافق و همراه باشند ، اين دو نعمت هاي پايدار خداوندي را از ايشان دارند .
6. « مثل الامام مثل الکعبة اذ توئي و لا تأتي » ؛ (14) [ به نقل از پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله ] ... مثل امام همانند کعبه است ، مردم بايد در اطراف آن طواف کنند ، نه آن که کعبه گرد مردم طواف نمايد .
آن حضرت همچنين در فرازهايي به تبعات عدم استقرار حکومت حق اشاره مي نمايند :
7. « ثم طيبوا عن دنياکم انفا و اطمأنوا للفتنة جأشا ، و ابشروا بسيف صارم و سطوة معتد غاشم و هرج شامل و استبداد من الظالمين » ؛ (16) از اين پس ، قلب هاي خود را از بروز آشوب ها مطمئن سازيد . بشارت باد شما را به شمشيرهاي کشيده و حمله ها و تهاجم هاي پي درپي ، و به هم ريخته شدن امور اجتماعي مسلمانان و استبداد ستمگران ؛ آن ها که غنايم و حقوق شما را اندک پرداخت مي کنند !
8. « ويحهم اني زعزعوها عن رواسي الرسالة و قواعد النبوة و الدلالة » ؛ (17) واي بر آنان ! چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار يابد ؟ و خلافت بر پايه هاي نبوت استوار ماند ؟
ماحصل ديدگاه ها و بينش سياسي حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام را مي توان در قالب جدول ذيل طراحي نمود:
جدول ( 1 ) : فلسفه ي سياسي حکومت حق و ابعاد آن از ديدگاه حضرت فاطمه عليهاالسلام
منشأ مشروعيت حکوکت نوع و شکل حکومت منتها و غايت حکومت
دستور خداوند و فرهمندي اعطا اشده ي الهي به شخص نبي و امام خلافت بر پايه ي نبوت يا امامت ولي بر جامعه ي اسلامي و ولايت امت - سيراب شدن تشنگان عدالت از چشمه ي حقيقت ؛
- برقراري نظم اجتماعي و وحدت اجتماعي ؛
- در امان ماندن از تفرقه ها ؛
- برقراري نعمت هاي پايدار الهي در بين مردم .
2. منش سياسي بانوي شيعه
طرز تلقي هايي که همراه با جهت گيري عاطفي و احساسي بوده و مصداق و تعين خاصي در وجود فرد يا افراد مي يابند ، « منش سياسي » را تشکيل مي دهند . در ادامه ، به فرازهايي از سخنان حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام در اين باب مي پردازيم:
1. « ان السعيد ، کل السعيد ، حق السعيد من احب عليا في حياته و بعد موته » ؛ (18) قطعا سعادتمند کامل و حقيقي کسي است که ( امام) علي عليه السلام را در دوران زندگي و پس از مرگش دوست داشته باشد .
2. وقتي از حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام در کنار قبر حضرت حمزه عليه السلام در « احد » و در حال عزاداري و گريه ، براي امامت حضرت علي عليه السلام دليلي خواستند ، آن حضرت فرمودند :« ... ولکن قدموا من أخره الله و أخروا من قدمه الله ، حتي اذا الحدوا المبعوث و أودعوه الجدث المجدوث اختاروا بشهوتهم و عملوا بآرائهم تبا لهم اولم يسمعوا الله يقول : ( و ربک يخلق ما يشاء و يختار ما کان لهم الخيرة ) » ؛ (19) ... اما ( افسوس ) کسي را مقدم داشتند که خدا او را کنار زده بود و کسي را کنار زدند که خدا او را مقدم داشته بود. رهاورد بعثت را انکار کردند و به بدعت ها روي آوردند. آن ها هواپرستي و شهوت را برگزيدند و بر اساس رأي و نظر شخصي عمل کردند . هلاکت و نابودي بر آنان باد ! آيا نشنيدند کلام خدا را که فرمود: پروردگار تو خلق مي کند آنچه را که مي خواهد و اختيار تعيين امامت به دست اوست ؟
3. حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام گريان به هنگام شکوه از غصب امامت ، به درگاه حق تعالي مي فرمايند : « اللهم اليک نشکو فقد نبيک و رسولک و صفيک و ارتداد امته علينا و منعهم ايانا حقنا الذي جعلته لنا في کتابک المنزل علي نبيک المرسل »؛ (20) پروردگارا ! به سوي تو شکايت مي کنم اندوه از دست دادن پيامبر و فرستاده و برگزيده ات را ، و به تو شکايت مي کنم ارتداد امت پيامبر صلي الله عليه و آله را و اينکه حق ما را از ما بازداشتند ؛ همان حق « ولايت و رهبري » را که در قرآن کريم ، خود بر پيامبرت نازل نمودي.
4. حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام خطاب به عمر ، وقتي به حريم خانه ي آن حضرت تعدي نمود و با بردن حضرت علي عليهاالسلام با زور به مسجد براي گرفتن بيعت سعي داشت ، فرمودند :« اما و الله يابن الخطاب ! اولا أني اکره ان يصيب البلاء من لا ذنب له لعلمت أني سأقسم علي الله ثم اجده سريع الاجابة »؛ (21) اي پسر خطاب ! سوگند به خدا ! اگر کراهت نداشتم که بي گناهان ( مدينه ) گرفتار بلاي الهي شوند ، نفرين مي کردم و آن گاه مي فهميدي که نفرين من خيلي زود تحقق مي پذيرد .
5. حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام پشت در منزل خود ، خطاب به عمر ، که در پيشاپيش مهاجمان به خانه ي اميرالمومنين علي عليه السلام قرار داشت ، فرمود: « ويحک يا عمر ! ما هذه الجرأة علي الله و علي رسوله ؟ تريد ان تقطع نسله من الدنيا و تفنيه ؟ و تطفي ء نور الله ؟ و الله متم نوره »؛ (22) واي بر تو اي عمر ! اين چه جرئت و جسارتي است که نسبت به خدا و رسول خدا کرده اي ؟ آيا مي خواهي نسل رسول خدا را نابود کني و از ميان برداري ؟ آيا مي خواهي نور خدا را خاموش کني ؟ خداوند نور خود را حفظ مي کند و تداوم مي بخشد.
6. حضرت فاطمه عليهاالسلام خطاب به مهاجران و انصار عذرخواهي کننده فرمود: « اليکم عني فلا عذر بعد تعذيرکم و لا أمر بعد تقصيرکم. هل ترک ابي يوم غدير خم لأحد عذرا »؛ (23) دور شويد و مرا به حال خود واگذاريد ! پس از کوتاهي و سهل انگاري شما ، جايي براي عذرخواهي نمانده است . آيا پدرم پيامبر صلي الله عليه و آله پس از حادثه ي غديرخم جايي براي عذر تراشي و بي تفاوتي گذاشته است ؟
جدول (2) : منش سياسي بانوي شيعه بر حسب نگرش هاي گوناگون نسبت به نظام سياسي
علاقه ي سياسي نفرت سياسي
1. نسبت به امام علي عليه السلام در دوران زندگي و پس از مرگ
2. نسبت به پيامبر و فرستاده و برگزيده ي خداوند حضرت محمد صلي الله عليه و آله نسبت به :
1. مدعيان دروغين خلافت و غاصبان ولايت و رهبري : ابوبکر ، عمر و ...
2. نسبت به هوا پرستان و شهوت گزيدگان که رأي خود را بر رأي خدا مقدم داشته اند : مخالفان و بي تفاوت ها در برابر حادثه ي غدير.
5. کنش سياسي بانوي شيعه
کنش سياسي شهروندان در نظام سياسي موجود ، همراهي و يا درگير شدن آنان با نظام حاکم وقت ، دلالت هاي رفتاري و کرداري يک شهروند در نظام سياسي را رقم مي زند. در اين قسمت ، به بيان رفتارها و عملکرد بانوي شيعه مي پردازيم .
الف. حضور فاطمه عليهاالسلام بر مزار شهداي جنگ احد و زيارت آن ها
آن حضرت هفته اي دو روز ، دوشنبه و پنج شنبه به زيارت شهداي « احد » مي رفتند و محل جنگ رسول خدا با مشرکان را دقيقا نشان مي دادند. اين مطلب ، که به سند صحيح از کافي نقل شده است ، مي رساند که حضرت فاطمه عليهاالسلام علاوه بر زيارت اهل قبور و شهداي جنگ ، شخصا در جنگ « احد » نيز حضور داشتند و محل را با چشمان مبارکشان ديده بودند . (24) زناني که از مدينه به جنگ « احد » آمدند 14 نفر بودند که حضرت فاطمه عليهاالسلام يکي از آنان بود. آن ها نان و آب را با خود حمل مي کردند و در کنار رزمندگان به آن ها ، آب و نان مي دادند و جراحتشان را پانسمان مي کردند. (25)
ب. هشدار حضرت زهرا عليهاالسلام نسبت به غصب حکومت
حضرت زهرا عليهاالسلام در کنار اميرالمومنين و فرزندانش ، حسن و حسين عليهم السلام ، تا چهل روز پس از ر حلت رسول خدا صلي الله عليه و آله به در خانه هاي مهاجران و انصار مي رفتند و آنان را در غصب خلافت ، توسط حکومت وقت هشدار مي دادند. (26)
ج. سخنراني سياسي عليه هيأت حاکمه ي وقت
فاطمه زهرا عليهاالسلام در مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله در ميان مهاجران و انصار با ابوبکر و غاصبان امامت و رهبري ، به مبارزه برخاستند و طي سخناني قاطع و کوبنده ، ابوبکر را ، که غاصب « فدک» نيز بود ، محکوم کردند و مردم حاضر در مسجد را با سخنان خود به گريه واداشتند و جوي فراهم نمودند که همه بدانند دختر پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مظلوم واقع شده و حقوق مسلم وي و خاندانش غصب گرديده اند . (27) سخنراني در ميان جمعي از مردم کوچه و بازار و نيز سخنراني براي زنان مهاجر و انصار نيز نمونه هاي ديگري از اين نوع هستند . (28)
د. جلوگيري از بردن حضرت علي عليه السلام به مسجد توسط غاصبان براي اخذ بيعت
فاطمه زهرا عليهاالسلام زماني که حضرت علي عليه السلام را با زور براي بيعت گرفتن به طرف مسجد مي بردند ، در ميان جمعيت آمدند و بين امام عليه السلام و مهاجمان و زورگويان قرار گرفتند و فرمودند :« و الله لا أدعکم تجرون ابن عمي ظلما . ويلکم ! ما اسرع ما خنتم الله و رسوله فينا اهل البيت و قد أوصاکم رسول الله صلي الله عليه و آله باتباعنا و مودتنا و التمسک بنا فقال الله تعالي : ( قل لا اسألکم عليه اجرا الا المودة في القربي ). »؛ (29) سوگند به خدا ! پسر عموي مرا ظالمانه به سوي مسجد بکشانيد. واي بر شما ! چه زود به خدا و رسولش خيانت کرده و به خانواده ي او ستم نموده ايد ، با اينکه رسول خدا پي روي از ما و دوستي با ما را به شما سفارش کرده و فرموده است : ( در امور زندگي ) از اهل بيت عليهم السلام اطاعت نماييد ، که خداوند فرمود : به مردم بگو: از شما پاداش رسالت نمي خواهم ، جز آنکه با اهل بيت من دوستي نماييد .
ه. دفاع از امام علي عليه السلام در مسجد
حضرت زهرا عليهاالسلام هنگامي که امام را مظلومانه و با ستم به مسجد بردند ، وارد مسجد شد و در اعتراض به اين اقدام و در دفاع از جان امام علي عليه السلام در برابر تهديد ابوبکر به زدن گردن حضرت علي عليه السلام در صورت عدم بيعت ، خطاب به ابوبکر فرمود : « يا ابابکر اتريد ان ترملني من زوجي ؟ و الله لئن لم تکف عنه لأنشرن شعري و لاشقن جيبي و لآتين قبر ابي » ؛ (30) اي ابوبکر ! آيا مي خواهي شوهرم را از دستم بگيري ( و مرا بيوه سازي؟) سوگند به خدا ! اگر دست از او برنداري ، موي سرم را پريشان مي کنم و گريبان چاک زده ، کنار قبر پدرم رسول خدا مي روم.
و. دفاع تا رهايي و سلامت امام علي عليه السلام
آن گاه که سلمان فارسي از يگانه دخت پيامبر خواست تا دست از نفرين خود بردارد و به خانه بازگردد ، فرمود : « ويلهم يا سلمان ! يريدون ان يوتموا ولدي الحسنين. فو الله يا سلمان ! لا اخلي عن باب المسجد حتي اري ابن عمي سالما بعيني »؛ (31) واي بر آنان اي سلمان ! آنها مي خواهند دو فرزند من حسن و حسين عليهماالسلام را يتيم و بي سرپرست کنند.
اي سلمان ! سوگند به خدا ، از در مسجد مدينه يا بيرون نمي گذارم تا آنکه پسر عموي خود را با چشمان خودم ( رها شده ) و سالم مشاهده نمايم .
ز. وصيت سياسي
حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام به اميرالمومنين عليه السلام وصيت کردند که هنگام وفاتشان ، شبانه او را غسل دهند و دفن کنند و کليه ي امور از چشم غاصبان پنهان بمانند و حتي ابوبکر و عمر بر جنازه شان نماز نخوانند :« اذا توفيت لا يعلم احدا الا ام سلمه و ام ايمن و فضة و من الرجال ابني و العباس و سلمان و عمارا و المقداد و اباذر و حذيفة و لا تدفني الا ليلا و لا تعلم قبري احدا » ؛ (32) وقتي وفات کردم به هيچ کس اطلاع نده ، مگر ( از زنان ) ، ام سلمه و ام ايمن و فضه ، و از مردان ، دو فرزندم حسن و حسين عليهماالسلام و عباس و سلمان و عمار و مقداد و ابوذر و حذيفه . و مرا دفن نکن ، مگر در شب و قبر مرا به هيچ کس اطلاع نده ( تا مخفي بماند.)
ح. شهادت فرزند
با هجوم منافقان و غاصبان به منزل امام علي عليه السلام و دفاع بي نظير و افشاگرانه ي حضرت زهرا عليهاالسلام ، که با جواب هاي دندان شکن خود ، ادعاهاي آنان را باطل و با بيان زلال حقيقت ، رسوايشان نمود و يک تنه از حريم ولايت دفاع کرد، در منزل را به آتش کشيدند و حضرت فاطمه عليهاالسلام را بين در و ديوار کوبيدند و جراحتي شديد بر ايشان وارد ساختند و فرزندي را که باردار بودند ، ساقط کردند. کودک به دنيا نيامده ي حضرت ( محسن عليه السلام ) اول شهيد خط مقدم دفاع از ولايت گرديد و خود آن حضرت نيز از عوارض ناشي از جراحت وارد شده ، چندي بعد به شهادت رسيدند . در آن هنگامه ، حضرت خطاب به فضه فرياد زدند :« يا فضة ! اليک فخذيني ، فوالله لقد قتل ما في احشائي من حمل » ؛ (33) آه فضه ! مرا درياب ، سوگند به خدا ! فرزندي که در شکم داشتم به شهادت رسيد .
ما حصل کنش هاي سياسي حضرت زهرا عليهاالسلام در جدول شماره سه آمده است .
3.کنش هاي سياسي حضرت فاطمه عليهاالسلام در مبارزه با ستمگران
حضور در ميدان جنگ زيارت شهدا هشدار سياسي سخنراني سياسي دفاع سياسي مرگ سياسي وصيت سياسي
- غذا رساني به رزمندگان ؛ -پرستاري از رزمندگان مجروح . - هفته اي دو روز زيارت شهداي احد - مراجعه به خانه ي مهاجران و انصار و آگاهي بخشي نسبت به غصب حکومت - در مسجد پيامبر ، پس از غصب فدک؛
- در ميان مردم کوچه و بازار ؛ - در ميان زنان و مهاجر و انصار . - جلوگيري از بردن امام علي عليه السلام براي بيعت گيري از وي و آزادي ايشان . - مقاومت در برابر دشمن براي ورود به منزل و دفاع از حريم ولايت و مجروح و شهيد گشتن در اين راه. - کفن و دفن ايشان شبانه و به دور از چشم دشمن انجام شوند ؛ - ابوبکر و عمر و غاصبان بر جنازه ي ايشان نماز نخوانند.
4. بانوي شيعه ؛ الگوي بانوان شيعه
زنان بسياري به تبعيت از خط مشي سياسي حضرت زهرا عليهاالسلام ، در عرصه هاي گوناگون فعاليت سياسي عليه کفار و غاصبان حکومت ، ايفاي نقش نمودند . پر واضح است که کنش سياسي آنان ، دلالت هاي وثيقي بر بينش و منش سياسي آنان نيز دارد . در ذيل ، به ذکر چند نمونه مي پردازيم :
1. ام ايمن : از زنان پرهيزگار و خدمت کار حضرت رسول صلي الله عليه و آله بود . پيامبر ايشان را مادر خطاب مي کرد و مي فرمود :« هذه بقية اهل بيتي »؛ (34) اين زن باقي مانده ي خاندان من است . وي همواره در کنار زنان مجاهد در جبهه جنگ، به مداواي مجروحان مي پرداخت . ام ايمن از شيفتگان خاندان امامت بود که در ماجراي غصب « فدک » توسط خليفه ي غاصب وقت ، حضرت زهرا عليهاالسلام او را به عنوان « شاهد » بر حقانيت خود معرفي کردند . (35)
2. نسيبه ، دختر کعب مازنيه: او معروف به « ام عماره » و از زنان فداکار صدر اسلام بود که در برخي از جنگ هاي پيامبر صلي الله عليه و آله شرکت مي جست و مجروحان جنگي را مداوا مي کرد. او در جنگ « احد »، بهترين نقش را ايفا کرد : با ديدن صحنه ي فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پيامبر ، به دفاع از جمال شريف پيامبر صلي الله عليه و آله پرداخت و در اين راه ، بدنش زخم هاي فراواني برداشت . پيامبر اين فداکاري را ستودند و به فرزندش عماره فرمودند : امروز مقام مادر تو از مردان جنگي والاتر است . (36)
3. اسماء بنت عميس : او تنها زني بود که پس از وفات رسول خدا صلي الله عليه و آله ، همدم و مونس حضرت زهرا عليهاالسلام بود . همچنين زماني که دشمنان حضرت علي عليه السلام قرار گذاشتند تا ايشان را در نماز غالفلگير کرده ، به قتل برسانند ، بي درنگ اين توطئه را به وسيله ي کنيز خود ، به حضرت علي عليه السلام گزارش کرد. (37)
4. ام سلمه : همسر محترم پيامبر صلي الله عليه و آله بود که بارها از امام علي عليه السلام دفاع نمود و تلاش کرد از رفتن عايشه ، طلحه و زبير براي آشوب جلوگيري نمايد . (38)
5. مادر عبدالله بن عباس : يکي از زنان با تقوا بود که با فرستادن مردي از قبيله ي « جهينه » به نزد حضرت علي عليه السلام ، خبر خروج طلحه و زبير ار به سوي بصره گزارش کرد. (39)
6. حبابه والبيه : اولين ملاقات وي با حضرت علي عليه السلام بود که از آن حضرت دليلي براي امامت درخواست کرد. حضرت در حضور وي ، سنگي را برداشتند و بر آن مهر خود را نقش کردند و اثر آن مهر در سنگ جاي گرفت و به او فرمود : پس از من هر که توانست در اين سنگ چنين اثري بر جاي بگذارد ، او امام است . از اين رو ، حبابه پس از شهادت هر امامي نزد امام ديگر مي رفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ مي زدند و اثر آن نقش مي بست . او دوره ي زندگي هشت امام معصوم را درک کرد. در يک يا دو نوبت ، به وسيله ي امام زين العابدين و امام رضا عليه السلام جواني اش به او بازگردانده شد. (40).
7. کلام آخر
بزرگ بانوي شيعه ، حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام ، به عنوان الگوي بانوان شيعه و جهان تشيع ، پيش قراول و پرچمدار عصر فاطمي در مبارزه با ستم و ستمگري است . ايشان با تبيين فلسفه ي حکومت اسلامي ، برقراري نظم اجتماعي و انسجام و وحدت بخشي به جامعه را متذکر شده ، برقراري عدالت و در امان ماندن از اختلاف ها و تفرقه ها و برقراري نعمت هاي الهي در ميان مردم را از ثمرات برقراري حکومت حق معرفي نموده اند . با انحراف در جانشيني پيامبر صلي الله عليه و آله و غصب حکومت توسط ابوبکر و عمر ، مبارزه ي سياسي ايشان آغاز مي گردد و با تأکيد بر آگاهي بخشي سياسي به مردم ، به اتمام حجت با غاصبان منتهي مي شود . منش سياسي ايشان نگرش غضب آلود به نظام سياسي وقت و هيأت حاکم را در پي دارد و به لحاظ عملکرد و کنش سياسي ، طيف وسيعي از فعاليت ها را شامل مي شود . گفت و گو با مردم کوچه و بازار ، سخنراني در مسجد ، مراجعه به خانه هاي مهاجران و انصار ، دفاع عقيدتي و فيزيکي از مقام ولايت ، مقاومت در برابر دشمنان و دفاع از حريم ولايت تا مرز شهادت خود و فرزندش و در نهايت ، وصيت سياسي مبني بر دفن شبانه و ا ختفاي تشييع و عدم حضور غاصبان بر جنازه ي ايشان ، مبارزه با دشمنان ولايت و ستمگران را براي پس از حيات خود و براي شيعيان و طرفداران خويش وصيت مي نمايد و خطي از گذشته تا آينده ترسيم مي کنند و فرهنگ سياسي ولايت پذيري و مقابله با غاصبان ولايت را بنياد مي نهند.
پي نوشت ها:
*دکتراي جامعه شناسي و عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت معلم.
1. محمد باقر مجلسي ، بحارالانوار ، دارالکتب الاسلاميه ، ج 53، ص 180.
2. G.A.F Verba Almond , The civic culture: Political Attitud and Democracy in Five Nations ( Princeton University Press . 1963), P12.
3. محمد رحيم عيوضي ، رشد مباني فکري و تحول فرهنگي در انقلاب اسلامي ، تهران ، المهدي ، 1378، ص 8.
4.A. Tocqueville , America Political Culture , (1960).
www.socialsudieshelp.com/ APGOV notes – weekfore.htm, P.6.
5. Penna, David, 2003 Political Culture : Socialization,
http:// homepage. gallad , edu. complcal.html,1-2.
6. شايان ذکر است که کلمه فاطميان در اينجا صرفا به پيروان حضرت فاطمه عليهاالسلام اشاره دارد و ناظر به هيچ گروه سياسي – تاريخي خاصي نمي باشد .
7. احمد بن يعقوب ، تاريخ يعقوبي ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ج 2، ص 124.
8. نهج البلاغه، خطبه هاي 2 و 4 و 237.
9. ابن ابي الحديد ، شرح نهج البلاغه ، ج 16، ص 284.
10. محمد باقر مجلسي ، پيشين ، ج 43، ص 158.
11. همان .
12. همان ، ج 8، ص 233.
13. شيخ صدوق ، الامالي ، ج 1، ص 384.
14. محمد باقر مجلسي ، پيشين ، ج 23، ص 259.
15. همان ، ج 36، ص 353.
16. شيخ صدوق ، الامالي ، ج 1، ص 384.
17. همان .
18. سلمان بلخي قندوزي ، ينابيع الموده ، ج 1، ص 376.
19. محمد باقر مجلسي ، پيشين ، ج 36، ص 353.
20. همان ، ج 53، ص 19 و ج 43، ص 156 و 214.
21. محمد بن يعقوب کليني ، اصول کافي ، دفتر نشر و فرهنگ اهل بيت عليهم السلام ، ج 1، ص 460.
22. محمد باقر مجلسي ، پيشين ، ج 5، ص 18 و ج 28، ص 339.
23. شيخ صدوق ، الخصال ، ج 1، ص 173.
24. ابن ابي الحديد ، پيشين ، ج 15، ص 40/ محمد باقر مجلسي ، پيشين ، ج 43، ص 90.
25. ابن ابي الحديد ، پيشين ، ج 15، ص 35-36.
26. همان ، ج 6، ص 12-13 و ج 2، ص 47.
27. محمد باقر مجلسي ، پيشين ، ج 43 ، ص 158.
28. همان ، ج 28 ، ص 205 / شيخ صدوق ، الامالي ، ج 1، ص 384.
29. محمد باقر مجلسي ، پيشين ، ج 8 ، ص 233.
30 . همان ، ج 43، ص 47.
31. شيخ مفيد ، الجمل ، داوري ، ص 181 به نقل از : محمد دشتي ، نهج الحياة ، فرهنگ سخنان فاطمه زهرا عليهاالسلام ، موسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمومنين عليه السلام ، 1381، ص 110.
32. محمد باقر مجلسي ، پيشين ، ج 78، ص 310.
33. همان ، ج 43، ص 198.
34. محمد جواد طبسي ، زنان در حکومت امام زمان عليه السلام ، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (عج) ، 1379، ص 29.
35. همان / علامه محمد تقي شوشتري ، قاموس الرجال ، ج 10، ص 387.
36. محمد جواد طبسي ، پيشين ، ص 28 / واقدي ، مغازي ، مرکز نشر دانشگاهي ، ج 1، ص 273.
37. محمد جواد طبسي ، پيشين ، ص 13 / طبرسي، الاحتجاج ، ج 1، ص 117.
38. محمد جواد طبسي ، پيشين ، ص 13 / شيخ مفيد ، پيشين ، ص 124.
39. محمد جواد طبسي ، پيشين ، ص 13 / ابن صباغ ، الفصول المهمه ، ص 51.
40. محمد جواد طبسي ، پيشين ، ص 30-31 / شيخ عباس قمي ، سفينة البحار ، ج 1 ، ص 204.
منبع: فصلنامه تخصصي بانوان شيعه