جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
ضرورت آموزش هاي قبل از ازدواج
-(2 Body) 
ضرورت آموزش هاي قبل از ازدواج
Visitor 316
Category: دنياي فن آوري

چرا و چگونه اين مقاله نوشته شد

دنياي زناشويي دنياي شگفت انگيز و پيچيده اي است که هر قدر انسان در مورد آن مطالعه و تحقيق نمايد بيشتر به ناداني خود پي مي برد و از سوي ديگر علاقه به دانستن چيزهاي جديدتر فزوني مي گيرد، در طول مدتي که به امر مشاوره ازدواج، بويژه در بين دانشجويان مشغول به کار بودم به اسرار و حقايق بسيار زيادي دست يافتم که تصميم گرفتم اين اسرار و رموز را ماندگار نموده و آن را به بقيه جوانان و بويژه نسل هاي آينده نيز منتقل نمايم.
اکنون به اين نتيجه رسيده ام که جوانان در هيچ برهه اي از زندگي به اندازه زمان انتخاب همسر نيازمند به کمک و راهنمايي نيستند و هيچ تصميمي به اندازه ي تصميم به ازدواج نمي تواند بر زندگي آنها تأثير بگذارد.
در بين جوانان ما نگرش هاي نادرست بسيار زيادي در مورد ازدواج و روابط زناشويي وجود دارد که تبعيت از اين نگرش ها مشکلات بسيار زيادي بوجود آورده است. از آمار طلاق در کشورمان خبر داريد؟ از طرف ديگر آيا فکر مي کنيد چند درصد از زن و شوهرهاي ما با عشق و علاقه کنار هم زندگي مي کنند؟ اما نکته جالب تر اين است که حل همه ي اين مسايل بسيار ساده تر از آن است که فکر مي کنيم. پسر و دختري براي ازدواج مراجعه مي کنند و اظهار ميدارند يک سال است که با هم آشنا شده اند اما در مورد ميزان آگاهي از ويژگيهاي خانوادگي، روابط قبلي، خصوصيات شخصيتي يکديگر سؤال مي پرسيم هيچگونه آگاهي ندارند.در طول اين مدت فقط به تعريف و تمجيد از همديگر پرداخته اند و به اصطلاح روابط رمانتيک داشته اند. ناگفته پيداست که اين ازدواجها به کجا مي انجامند و مواردي بسيار زياد که اگر بخواهيم ذکر نمائيم صحبت به درازا خواهد کشيد. واقعيت اين است که جوانان ما در مورد ازدواج بسيار خوش بينانه فکر مي کنند. و تصميمات و نگرش هاي کاملاً غلطي نيز در اين زمينه دادند. يکي از نگرش هاي کاملاً غلط که تقريباً هر روز با آن مواجه مي شوم اين است که زيبايي ظاهري را مبناي انتخاب قرار مي دهند و صرفاً در جستجوي دختران زيبا هستند و از ويژگيهاي شخصيتي فرد هيچ تحقيقي نمي کنند و عقيده دارند که شخصيت او را هر طور بخواهند تغيير خواهند داد. اما اين نگرش کاملاً غلط است و در سرتاسر اين مقاله بارها و بارها متذکر شده ام که همسرتان را با خصوصياتي که دارد بپذيريد و اميد تغيير در رفتار او را نداشته باشيد.
بر خلاف نظر اکثريت کساني که در ازدواج به زيبايي ظاهر اهميتي نمي دهند نظر مؤلف اين است که زيبايي ظاهري نيز در موفقيت امر ازدواج و رضايت زناشويي تأثير بسيار زيادي دارد در انتخاب همسر به ظاهر دختر يا پسر مورد علاقه تان اهميت بدهيد و بدنبال همسري زيبا باشيد اما زيبايي او را تنها اصل قرار ندهيد بلکه بايد خصوصيات ديگر را نيز در نظر بگيريد به مهرباني، صميميت، پاکدامني و خوش اخلاقي و خلاصه سيرت زيباي همسرتان نيز به همين اندازه و بلکه بيشتر توجه کنيد.و خلاصه اينکه نکات و پيشنهادات ارزنده ئ بسيار زيادي در طول مشاوره و مطالعه ي کتب نويسندگان معروف به دست آورده ام که همه ي اين تجربيات در لابلاي سطور اين مقاله قرار گرفته اند. در ابتداي تأليف کتاب تصميم داشتم که کتابي براي همه ي دوران زندگي تهيه نمايم. چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج، اما به تدريج که جلوتر رفتم متوجه شدم که هر يک از اين دوران به کتاب جداگانه اي نياز دارد. لذا موضوعات مربوط به آشنايي، انتخاب همسر، خواستگاري، عشق، نامزدي و دوران عقد را در جلد اول اين کتاب قرار دادم و موضوعات مربوط به شب ازدواج، سالهاي اوليه ازدواج، پيج سال اول زندگي مشترک، روشهاي عشق ورزي، رابطه جنسي، جلوگيري از حاملگي و... را به جلد دوم که مهارتهاي بعد از ازدواج نام دارد اختصاص دادم.
اين کتاب يک کتاب اطلاعات عمومي نيست که با يکبار مطالعه آن را به کنار بگذاريد بلکه يک روش آموزش عملي است. کتابي است که هر روز به برخي از مطالب آن نياز خواهيد داشت و بايد هر از چند گاهي آنرا دوباره مطالعه کنيد با بتوانيد آنهارا در عمل خيلي خوب اجرا کنيد. نکته ديگر در مورد اين کتاب و يا در مورد مراکز مشاوره اين است که اين کتاب به هيچ وجهه به شما نمي گويد که چه تصميمي بگيريد براي مثال به شما نمي گويد با يک فرد معتاد ازدواج کنيد يا نکنيد بلکه شما را راهنمايي مي کند که اگر اين کار را انجام دهيد به چه عواقبي گرفتار خواهيد شد اما در هر حال تصميم گيرنده نهايي خود شما هستيد و اين کتاب فقط راهنماي شماست.تعداد زيادي از مراجعان من کساني هستند که ويژگيها و خصوصيات خواستگار خود را ذکر مي کنند و سپس از ما مي خواهد جواب دهيم که آيا با اين فرد ازدواج کنند يا خير.
جواب کلي به اين افراد اين است که هيچ کس بهتر از خود شما نمي تواند خير و صلاحتان را تشخيص بدهد، تصميم نهايي را بايد خود شما بگيريد وظيفه ي ما اين است که شما را راهنمايي کنيم، هشدارها و خطرهايي که در روابط شما وجود دارد و شما از آن بي خبر هستيد را به شما نشان بدهيم و چون از بيرون و از زاويه ي ديگري به رابطه ي شما نگاه مي کنيم بهتر مي توانيم روابط شما را تحليل کنيم اما در نهايت تصميم نهايي با خود شماست قبل از شروع مطالب چند توصيه اجمالي به شما خواهم داشت که البته در طول کتاب به طور مفصل در مورد همه آنها صحبت شده است. اول اينکه اگر در هر سن و سالي هستيد به هيچ وجه در ازدواج عجله نکنيد و از معيارهاي اصلي خود در انتخاب همسر کوتاه نيائيد. مطمئن باشيد که همسري با معيارهاي مطلوب خود پيدا خواهيد کرد.
دوم اينکه اگر با فردي آشنا شديد قبل از شناخت کافي خيلي به هم نزديک نشويد و از هر گونه ارتباطي که باعث تحريک شما بشود و احساسات بر عقل غلبه کند خودداري نمائيد.
نکته سوم اينکه در نظر داشته باشيد ازدواج تصميمي است براي همه عمر، انتخاب همسر مانند انتخاب اتومبيل، لباس يا کفش نيست که در صورت عدم رضايت به سادگي آن را تعويض کنيد.
بلکه فردي را براي زندگي در تمام عمر انتخاب مي کنيد. و راه هيچگونه بازگشتي نداريد پس خوب فکر کنيد و عجله نکنيد.
و آخرين نکته اين که همسر شما نيز مانند انسان است و داراي عيب و نقص مي باشد و انسان کامل و بدون عيب و نقص وجود ندارد پس به قول ابراهام لينکلن «قبل از ازدواج چشمانت را باز کن و بعد از ازدواج کمي روي هم بگذار».

ضرورت آموزش هاي قبل از ازدواج

شما وقت صرف کرده ايد هزينه اي پرداخت کرده ايد و اين مقاله را خوانده ايد و يا اينکه وقت خود را صرف کرده ايد و در کلاس آموزشي جهت يادگيري آموزش هاي قبل از ازدواج شرکت کرده ايد. اولين سؤالي که بايد به آن پاسخ دهيد اين است که آيا لزومي به انجام دادن اين کار وجود دارد آيا اصولاً لازم است انسان براي ازدواج کردن و انتخاب همسر آموزش ببيند. در اين بخش سعي مي کنم که به اين سؤالات پاسخ داده تا انگيزه بيشتري براي مطالعه اين مقاله داشته باشيد. فرض کنيد تصميم گرفته ايد يک اتومبيل بخريد آيا براي خريد اتومبيل بدون هيچگونه تحقيقي به يک نمايشگاه اتومبيل مي رويد و يکي از زيباترين اتومبيل ها را خريداري مي کنيد و يا اينکه قبل از خريد ابتدا با چند نفر مشورت مي کنيد و در مورد ميزان مصرف، امکانات و توانائيهاي اتومبيل هاي مختلف اطلاعات کسب مي کنيد و سپس يکي را انتخاب مي نمائيد. و از همه مهمتر اينکه به هنگام خريد نيز با يک نفر مجرب مراجعه مي کنيد و اتومبيل مورد نظر را قبل از خريد تست مي کنيد.
تصور کنيد جهت منشي گري به يک شرکت خصوصي مراجعه مي کنيد. اولين شرطي که اين شرکت از شما مي خواهد اين است که بايد حداقل يک دوره ي آموزشي کار با کامپيوتر، و فنون منشي گري را بگذرانيد و بعد از گرفتن گواهينامه معتبر شما را استخدام خواهد کرد.
خلاصه اينکه براي تمام انتخابهاي بسيار جزئي و بي اهميت، مانند خريد تلويزيون، خريد يخچال مدتي مشاوره و تحقيق مي کنيم اما آيا براي بزرگترين انتخاب زندگي يعني انتخاب همسر به آموزش نياز نداريم؟
امروز اگر شما بخواهيد با وسيله نقليه شخصي خود رانندگي کنيد حتماً بايد گواهينامه معتبر داشته باشيد و براي دريافت گواهينامه بايد مراحل خاصي از جمله آزمايش معاينه چشم و آزمايش هاي تئوري و عملي را بگذرانيد تا به شما گواهينامه داده شود. آيا براي ازدواج کردن نيز از فرد گواهينامه آموزش مهارتهاي ازدواج خواسته مي شود يا خير؟
کدام مؤسسه و يا شرکت خصوصي و يا دولتي را سراغ داريد که براي کارمندان خود قبل از شروع به کار يک دوره آموزش را اجباري نکرده باشد و يا حداقل از آنها مدارک خاصي را طلب ننمايد. حال با توجه به اينکه براي وارد شدن به يک سازمان هر چند کوچک مراحل خاصي نياز مي باشد ايا براي تشکيل خانواده به آموزش و مهارت خاصي نياز نمي باشد؟
همه مي دانيم که نهاد خانواده يکي از مهمترين نهادهاي هر اجتماعي است و هيچ نهادي مهم تر از نهاد خانواده نمي باشد. اگر خانواده اصلاح شود، جامعه اصلاح خواهد شد و اگر خانواده فاسد شود جامعه فاسد خواهد شد.
در طول ساليان طولاني که به مشاوره مشغول بودم به اين نکته پي بردم که ريشه ي بسياري از آسيب هاي اجتماعي از خانواده نشأت مي گيرد.يکي از مهمترين علل اعتياد مردان داشتن اختلافات خانوادگي است. اگر مرد با همسر خود روابط دوستانه و صميمي داشته باشد و به هم اظهار عشق ورزي نمايند معمولاً در خانه به آرامش واقعي مي رسد و آرامش را در بيرون از خانه جستجو نمي کند اما با بروز اختلافات بين زن و شوهر و معمولاً شوهران براي رسيدن به آرامش به بيرون از خانه پناه مي برند که يکي از دام هايي که براي آنها گسترانيده شده است دام اعتياد مي باشد.
ريشه ي فساد اخلاقي نيز در بسياري از موارد از اختلافات خانوادگي نشأت مي گيرد. مردي که همسر خود را دوست داشته باشد و با او رابطه صميمانه داشته باشد مي تواند تمام نيازهاي خود را در حريم خانواده برآورده نمايد و هرگز به نامحرم نگاه نمي کند اما با بروز اختلافات خانوادگي زوجين از يکديگر سرد مي شوند و از نظر جنسي نيز براي همديگر جذبه اي ندارند که نهايتاً ممکن است به فساد اخلاقي روي آورند.
نکته بسيار جالب اين است که انسان در هيچ يک از انتخاب هايش به اندازه انتخاب همسر در ورطه خطا و انحراف قرار نمي گيرد.انتخاب همسر يکي از مهمترين و سرنوشت سازترين انتخابهاي انسان است در عين حال يکي از دشوارترين و پرخطاترين انتخابها نيز مي باشد. توجه بيش از حد به زيبايي ظاهر يکي از عواملي است که فرد را به اشتباه مي اندازد.نيروهاي جنسي و جذبه اي که از اين ناحيه جوان را تحت فشار قرار مي دهد عوامل ديگري هستند که باعث اشتباه خواهند شد.حال با توجه به وجود اين همه عوامل انحرافي آيا سزاوار است که يک جوان در بزرگترين تصميم زندگي خود تنها باشد و هيچ کس به او کمکي نکند و آموزشي نبيند.
فاصله فکري و فرهنگي که بين والدين و فرزندان وجود دارد باعث شده است که فرزندان ديدگاه والدين را به طور کامل قبول نکنند و خود نيز اطلاعات چنداني ندارند که از طرف ديگر بسياري از والدين متأسفانه به صورت آمرانه و نصيحت گونه با فرزندان خود برخورد مي کنند که تجربه نشان داده است جوانان معمولاً در برابر رفتارهاي آمرانه مقاومت مي کنند و از آنها اطاعت نمي کنند. که اين نيز عاملي است که ضرورت آموزش مهارتهاي قبل از ازدواج را دوچندان مي کند.
هر روز به طور متوسط با بيش از ده نفر از جوانان در شرف ازدواج مشاوره دارم و با توجه به اينکه اکثريت مراجعان من خانم ها هستند به اين نکته پي مي برم که در چه شرايط سختي قرار دارند.چون انسان موجودي بسيار مرموز و ناشناخته است، ممکن است مدتها با فردي آشنايي داشته باشيد اما بعد ازمدتي متوجه شويد بخش بسيار بزرگي از ويژگيهاي شخصيتي او را تاکنون نمي شناخته ايد.حال با توجه به اين پيچيدگي موجود انسان خود تصور کنيد که انتخاب همسر و داشتن زندگي رضايت بخش به چه تخصص و مهارت زيادي نياز دارد.
ممکن است کسي بگويد که مگر گذشتگان که هيچ نوع آموزشي نديده بودند با چه مشکلي روبرو شدند که ما نياز به آموزش داشته باشيم.جواب سؤال اين است که ويژگيهاي يک جوان امروزي با جوانان گذشته کاملاً متفاوت است. در گذشته نداشتن بيماري رواني را دليل برسلامت رواني مي دانستند اما امروزه بشر پي برده است که سلامت رواني چيزي بيش از نداشتن بيماري رواني است.درگذشته نداشتن اختلافات خانوادگي را زندگي سالم و رضايتبخش قلمداد مي کردند اما انسان امروزي به دنبال چيزي بيش از نداشتن اختلافات خانوادگي مي باشد.انسان امروزي مي خواهد زندگي زناشويي سرشار از عشق، صميميت، آرامش و رابطه ي جنسي مطلوب و رضايتبخش داشته باشد که براي رسيدن به اينها به آموزش نياز دارد.
آمار فزاينده طلاق و پائين آمدن ميزان رضايت زناشويي خود دلايل ديگري هستند مبني بر اينکه خانواده ها نتوانسته ا ند خود را با تغييرات جامعه سازگار نمايند ولذا براي حل اين مشکلات بايد قبل از ازدواج با آموزش هاي مورد نياز زوجين را براي ايفاي وظايفي که به عهده دادند ياري نمائيم.

آسيب هاي حاصل از طلاق و عدم رضايت زناشويي

در نه ماهه ي اول سال 1386 آماري بالغ بر هفتاد و پنج هزار مورد واقعه طلاق در کشور ماثبت شده است. اگر چه نسبت به بقيه کشورهاي دنيا و بويژه جوامع غربي هنوز در وضعيت بهتري قرار داريم.اما با اين حال اين آمار، آماري نيست که به سادگي از کنار آن بگذريم چون اگر آمار سه ماهه آخر سال را نيز به آن اضافه
کنيم با صدهزار طلاق موجه هستيم.افرادي که از هم جدا مي شوند تا مدتها درگير عوارض رواني مانند افسردگي و اضطراب هستند، انگيزه اي براي کارو تلاش ندارند و براي رسيدن به آرامش رواني به تفريحات ناسالم مانند اعتياد و مشروبات الکلي نيز روي مي آوردند. همچنين کودکاني که قرباني شده اند نيز با مشکلات متعددي روبرو مي شوند که کمبود محبت و احساس سرخوردگي در آينده تنها بخشي از آن است. اما پديده ي ديگري نيز که با آن روبرو هستيم عدم رضايت زناشويي در خانواده ها است.متأسفانه در مورد ميزان رضايت زناشويي در سطح کل کشور آمار دقيقي نداريم.اما آنچه واقعيت دارداين است که اگر فشار اجتماع، آينده ي فرزندان و مسايلي از اين قبييل وجود نداشت بسياري از زوجين ممکن بود که از هم جدا شوند، افرادي که با همسر خود توافق نداشته باشند معمولاً در خانه احساس آرامش نمي کنند به وقتي که فرد در خانه آرامش نداشته باشد، اين آرامش را در جاي ديگر جستجو مي کند و در جستجوي آن معمولاً در دام شيادان و تبهکاران اجتماعي گرفتار مي شود. متأسفانه در کشور ما آموزش در مورد مسايل خانواده، هنوز جاي خود را باز نکرده است و همه اقشار با آن کاملاً آشنا نيستند. در حاليکه بايد شرکت در کلاس هاي آموزش خانواده جزء يکي از برنامه هاي زندگي افراد باشد اما در کشور ما زوجين زماني که کار از کار گذشت و کينه ها و نفرت ها به حد اعلاي خود رسيدند به فکر چاره مي افتند، که در آن زمان ديگر از هيچ کس کاري ساخته نيست.
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image