در اين مقاله سعي شده به کليه عوامل موفقيت و همچنين و موانع و مشکلاتي که در راه رسيدن به اهداف براي اشخاص وجود دارد اشاره شود .
در ابتدا قوانين جهاني موفقيت :
قانون علت و معلول:
هر چيز به دليلي رخ مي دهد. براي هر علتي معلولي است و براي هر معلولي ، علت يا علت هاي به خصوصي وجود دارد ، چه از آن ها اطلاع داشته باشيد چه نداشته باشيد . چيزي به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگي هر کاري را که بخواهيد مي توانيد انجام دهيد به شرط آن که تصميم بگيريد که دقيقا چه مي خواهيد و سپس عمل کنيد.
قانون ذهن:
شما تبديل به همان چيزي مي شويد که درباره آن بيشتر فکر مي کنيد . پس هميشه درباره چيزهايي فکر کنيد که واقعا طالب آن هستيد .
قانون عينيت يافتن ذهنيات :
دنياي پيرامون شما تجلي فيزيکي دنياي درون شماست . کار اصلي شما در زندگي اين است که زندگي مورد علاقه خود را در درون خود خلق کنيد. زندگي ايده آل خود را با تمام جزييات آن مجسم کنيد و اين تصوير ذهني را تا زماني که در دنياي پيرامون شما تحقق پيدا کند حفظ کنيد .
قانون رابطه مستقيم :
زندگي بيروني شما بازتاب زندگي دروني شماست. بين طرز تفکر و احساسات دروني شما، و عملکرد و تجارب بيروني تان رابطه مستقيم وجود دارد. روابط اجتماعي، وضعيت جسماني ، شرايط مالي و موفقيت هاي شما بازتاب دنياي دروني شماست .
قانون باور :
هر چيزي را که عميقا باور داشته باشيد به واقعيت تبديل مي شود. شما آن چه را که مي بينيد که قبلا به عنوان باور انتخاب کرده ايد . پس بايد باورهاي محدودکنتده اي را که مانع موفقيت شما هستند شناسايي کنيد و آن ها را از بين ببريد.
قانون ارزش ها :
نحوه عملکرد شما هميشه با زير بنايي ترين ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است. آن چه که ارزش هايي را که واقعا به آن اعتقاد داريد بيان مي کند ادعاهاي شما نيست بلکه گفته ها، اعمال و انتخاب هاي شما به ويژه در هنگام ناراحتي و عصبانيت است.
قانون انگيزه :
هر چه مي گوييد يا انجام مي دهيد از تمايلات دروني ، خواسته ها و غرايز شما سرچشمه مي گيرد . پس براي رسيدن به موفقيت بايد انگيزه ها را مشخص کرد تا با يک برنامه ريزي اصولي به هدف رسيد .
قانون انتظار :
اگر با اعتماد به نفس ، انتظار وقوع چيزي را در جهان پيرامونتان داشته باشيد آن چيز به وقوع مي پيوندد. شما هميشه هماهنگ با انتظارات تان عمل مي کنيد و اين انتظارات بر رفتار و چگونگي برخورد اطرافيانتان تاثير مي گذارد .
قانون تمرکز :
هر چيزي را که روي آن تمرکز کرده و به آن فکر کنيد در زندگي واقعي ، شکل گرفته و گسترش پيدا مي کند . بنابراين بايد فکر خود را بر چيزهايي متمرکز کنيد که واقعا طالب آن هستيد .
قانون عادت :
حداقل 95 درصد از کارهايي که انجام مي دهيم از روي عادت است . پس مي توانيم عادت هايي را که موفقيت مان را تضمين مي کنند در خود پرورش دهيم ؛ و تا هنگامي که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتيک و غير ارادي انجام نشود ، تمرين و تکرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهيم .
قانون انتخاب :
زندگي ما نتيجه انتخاب هاي ما تا اين لحظه است. چون هميشه در انتخاب افکار خود آزاد هستيم ، کنترل کامل زندگي و تمامي آن چه برايمان اتفاق مي افتد در دست خودمان است .
قانون تفکر مثبت:
براي رسيدن به موفقيت و شادي ، تفکر مثبت امري ضروري است . شيوه تفکر شما نشان دهنده ارزش ها ، اعتقادات و انتظارات شماست .
قانون تغيير :
تغيير ، غير قابل اجتناب است و ما بايد استاد تغيير باشيم نه قرباني آن .
قانون کنترل :
سلامتي ، شادي و عملکرد درست از طريق کنترل کامل افکار ، اعمال و شرايط پيرامونمان به وجود مي آيد .
قانون مسووليت :
هر چه و هر کجا که هستيد به خاطر آن است که خودتان اين طور خواسته ايد . مسووليت کامل آن چه که هستيد ، آن چه که به دست آورده ايد و آن چه که خواهيد شد بر عهده خود شماست .
قانون پاداش :
عالم در نظم کامل به سر مي برد و ما پاداش کامل اعمالمان را مي گيريم . هميشه از همان دست که مي دهيم از همان دست مي گيريم . اگر از عالم بيشتر دريافت مي کنيد به اين دليل است که بيشتر مي بخشيد .
قانون خدمت :
پاداش هايي را که در زندگي مي گيريد با ميزان خدمت شما به ديگران رابطه مستقيم دارد. هر چه بيشتر براي بهبود زندگي و سعادت ديگران کار کنيد و توانايي هاي خود را افزايش دهيد ، در عرصه هاي مختلف زندگي خود بيشتر پيشرفت مي کنيد .
قانون تاثير تلاش :
همه اميدها ، روياها، هدف ها و آرمان هاي ما در گرو سخت کوشي است . هر چه بيشتر تلاش کنيم ؛ موفقيت بيشتري کسب خواهيم کرد .
قانون آمادگي :
در هر حوزه اي موفق ترين افراد ، آن هايي هستند که وقن بيشتري را صرف کسب آمادگي براي انجام کارها مي کنند . عملکرد خوب نتيجه آمادگي کامل است .
قانون حد توانايي:
شايد براي انجام همه کارها وقت کافي وجود نداشته باشد ولي هميشه براي انجام مهم ترين کارها وقت کافي هست . هر چه بيشتر کار کنيم کارايي بيشتري پيدا مي کنيم . اما بايد اموري را بر عهده بگيريم که در حد توانمان باشد .
قانون تصميم :
مصمم بودن از ويژگي هاي اساسي افراد موفق است . در زندگي هر جهشي در جهت پيشرفت هنگامي حاصل مي شود که در موردي تصميم روشني گرفته باشيم .
قانون خلاقيت :
ذهن ما مي تواند به هر چيزي که باور داشته باشد دست يابد . هر نوع پيشرفتي در زندگي با يک ايده آغاز مي شود و چونتوانايي ما در خلق ايده هاي جديد نامحدود است آينده نيز محدوديتي نخواهد داشت.
قانون استقامت :
معيار ايمان به خود، توانايي استقامت در برابر سختي ها ، شکست ها و نااميدي ها ست.استقامت ويژگي اساسي موفقيت است . اگر به اندازه کافي استقامت کنيم ، طبيعتا سرانجام موفق خواهيم شد .
قانون صداقت :
خوشبختي زماني سراغ ما مي آيد که تصميم بگيريم هماهنگ با والاترين ارزش ها و عميق ترين اعتقادات خود زندگي کنيم . همواره بايد با آن بهترين بهترين ها که در درون مان وجود دارد صادق باشيم .
قانون انعطاف پذيري :
در تعيين اهداف خود قاطعيت داشته باشيد ، اما در مورد روش دست يابي به آن ها انعطاف پذير باشيد . در عصر تحولات سريع و رقابت شديد ، اتعطاف پذيري .
قانون خوشبختي :
کيفيت زندگي ما را احساسمان در هر لحظه تعيين ميکند و احساس ما را تفسير خودمان از وقايع پيرامونمان مشخص مي سازد ، نه خود وقايع . هرگز براي اين که تجربه خوشي از دوران کودکي داشته باشيد دير نيست . کافي است گذشته را مرور کنيد و روشي را که براي تفسير تجربيات خود داشته ايد تغيير دهيد.
قانون تعجيل :
ما همواره دوست داريم که هر چه زودتر به آرزوهايمان برسيم ، به همبن دليل است که در تمام عرصه هاي زندگي بي قراريم .
قانون فرصت:
بهترين فرصت ها اغلب در معمولي ترين موقعيت هاي زندگي مان به وجود مي آيد . پس بزرگ ترين فرصت ها به احتمال زياد هميشه در دسترس ماست .
قانون خود شکوفايي :
شما مي توانيد هر چه را که براي رسيدن به اهداف تعيين شده خود به آن نياز داريد بياموزيد . آن هايي که مي آموزند توانا هستند.
قانون بخشندگي :
هر چه بيشتر ، بدون انتظار پاداش ، به ديگران خدمت کنيد ، خير و نيکي بيشتري به شما مي رسد . آن هم از جاهايي که اصلا انتظار نداريد . شما تنها در صورتي حقيقتا خوشبخت خواهيد شد که احساس کنيد به دليل خدمت به ديگران انسان باارزشي هستيد .
در اين بخش تعدادي از جملات زيبا در مورد موفقيت ارائه مي شود که با استفاده از هر يک از آنها يک گام به اهداف خود نزديکتر ميشويد .
موفقيت و خوشبختي هنگامي به دست مي آيد که کاري را که از انجام آن لذت مي بريد بي عيب و نقص انجام دهيد
مرتب از خودتان بپرسيد که مردم به چه نياز دارند و چه ميخواهند و شما چطور مي توانيد نيازها و خواسته هاي آنها را برآورده کنيد
يادگيري دائمي و رشد مداوم فکري را جزئي از برنامه روزانه زندگي خود قرار دهيد
تمرين و تکرار، بهاي بدست آوردن مهارت است. چيزي را که مدام و مرتب تکرار مي کنيد بصورت يک عادت جديد ذهني و عملي در مي آيد
رشد فکري و احساس رضايت و خشنودي، نتيجه کنار گذاشتن عادت هاي گذشته و جايگزين کردن تمرين ها و عادت هاي جديد است
يک زندگي خوب و درخشان مجموعه اي از هزاران تلاش و ايثاري است که هيچ کس از آن خبر ندارد
افراد بزرگ از ارتفاعاتي که فتح کرده اند حفاظت مي کنند، جاهايي که يک شبه به آن نرسيده اند. اما هنگام شب در حالي که همراهانشان خفته اند بازهم به تلاش خود براي پيشروي ادامه مي دهند
شما مي توانيد هر چه را که براي رسيدن به اهداف تعيين شده خود به آن نياز داريد بياموزيدآنهايي که مي آموزند توانا هستند
در درون شما مجموعه اي از استعدادها و توانايي ها نهفته است که اگر درست شناسايي و بکار گرفته شوند شما را قادر ميسازند تا به هر هدفي که در نظر داريد برسيد
تعيين کننده کيفيت زندگي شما اين است که تا چه حد به کمال در زندگي اهميت مي دهيد و براي رسيدن به آن تا چه اندازه خود را مسئول و متعهد مي دانيد
مشکلات «مانع» کار نيستند بلکه معلم ما هستند. در درون هر مشکلي، بذر سود يا موقعيتي نهفته است برابر يا بيشتر از سود حاصل از انجام کارمورد نظر
در راه موفقيت، مشکلات را تبديل به پله هاي صعود کنيد
وجود شهامتي سنجيده و حساب شده براي دستيابي به موفقيت ضروري است. ترس بزرگترين مانع رسيدن به هدف است
رويارويي با ترس هاي خود را جزئي از عادت هايتان کنيد و در هر شرايطي اين کار را انجام دهيد
همانند يك مدير عامل سطح بالا فكر كني
ممکن است هنوز مدير عامل نشده باشيد، اما دليل بر اين نيست که نمي توانيد دو سه چيز هم از رئيستان ياد بگيريد. اگر ياد بگيريد که چطور مثل يک مدير عامل رده بالا فکر کنيد، هيچوقت عقب نخواهيد ماند.
در اينجا به چند طرز تفکر مدير عاملي اشاره مي کنيم. باز به ياد داشته باشيد: حتي اگر مدير عامل هم نباشيد، اين طرز تفکر ها مي تواند به شما کمک کند.
1- تصوير بزرگ را ببينيد
اسير کارهاي روزمره تان نشويد. اگر هر روزتان مثل ديروز است، بايد فکري به حال آن کنيد. هميشه به خود يادآوري کنيد که دليل کار کردنتان چيست. براي خود هدف بسازيد. (و وقتي به اهداف خود رسيديد براي خود جايزه تعيين کنيد.) سعي کنيد مسئوليت هاي مختلفي در اداره بگيريد تا کارتان از يکنواختي در بيايد.
براي مثال، اگر چند روز در هفته کار مي کنيد، اين برنامه کاري ممکن است برايتان خسته کننده شود. اما ديدن نتايج مثبت پاياني، و گاه گاهي به خود مرخصي دادن از يکنواختي و خسته کنندگي آن کمتر مي کند. نکته اينجاست که در کار هميشه بايد تصوير بزرگ را ببينيد، نه هيچ چيز ديگري...
2- انجام کارها را اولويت بندي کنيد
شما نمي توانيد همه ي کارها را در يک زمان انجام دهيد. بنابراين بايد انجام کارهاي خود را اولويت بندي کنيد. هميشه يک يا دو کار را در راس بقيه بگذاريد. براي همه ي کارهاي خود زمان تعيين کنيد.
3- خلاقيت داشته باشيد
حتي چند ساعت هم که شده در هفته وقت بگذاريد و خلاقانه فکر کنيد، سعي کنيد براي توسعه دادن کارتان راه هاي جديدي پيدا کنيد. خلاقيت هميشه خوب است، چه سر کار و چه در خانه. با خلاقيت مي توانيد دنياي جديدي بسازيد، و ديگر کارها برايتان يکنواخت و خسته کننده هم نخواهد بود.
4- مسئوليت پذير باشيد
مسئوليت هميشه به معناي قدرت نيست، به معناي داشتن تصميم گيري هاي هم خوب و هم بد است. يک رئيس خوب کسي است که به جاي گذشتن از اشتباهات، با آنها سر و کله مي زند. اگر شما رئيس هستيد و شرکتتان در يک پروژه شکست مي خورد، اين شکست متعلق به شماست، نه متعلق به افراد پايين دست شما.
مسئوليت پذير بودن همانقدر که در کار مهم است، در زندگي خصوصيتان هم مهم است. اگر سعي کنيد مسئوليت اشتباهاتتان را بپذيريد و در صدد جبران آنها برآييد، هميشه موفق تر خواهيد بود و احترام بيشتري نيز کسب خواهيد کرد.
5- به دقت براي کارهايتان نماينده تعيين کنيد
از آنجا که شما نمي توانيد همه ي کارهايتان را خودتان انجام دهيد، ياد بگيريد که به کارمندانتان اطمينان کرده و مسئوليت انجام بعضي کارهايتان را به آنها واگذار کنيد. اگر مي بينيد که يکي از کارمندانتان مي داند که چطور امور مالي شرکت را اداره کند، بگذاريد امتحان کند و شما به ساير کارهايتان برسيد.
روي توانايي هاي همه کار کنيد. اگر کارها را بر اساس توانايي هاي کارمندانتان به آنها واگذار کنيد، مطمئناً وضعيت شرکت را بسيار بهتر خواهيد کرد. بعضي از اين تصميم گيريهايتان ممکن است باعث علاقه ي افراد به شما نشود، اما آينده ي شرکت را مثبت تر خواهد کرد.
6- عملکردتان را نشان دهيد
نشان دادن توانايي هايتان به اندازه ي داشتن اين توانايي ها مهم است. اگر يك متخصص هستيد، انتظار مي رود که طريقه ي لباس پوشيدنتان هم مثل يک فرد متخصص باشد. البته نمي گويم که طريقه ي لباس پوشيدنتان باعث مي شود بهتر کار کنيد، اما مي تواند به شما قدرت اعتماد به نفس دهد. در مورد مهارت هاي حرف زدن نيز وضع به همين منوال است. اگر مرتباً در حرف زدنتان اشتباه داشته باشيد، کم کم کسي ديگر به حرفهايتان گوش نخواهد کرد.
7- از عهده ي کارهاي شاق هم برآييد
اگر رئيس شما نيستيد، از انجام کارهاي سخت ابا نداشته باشيد و هر کاري که به شما واگذار مي شود را بدون شکوه و شکايت انجام دهيد. اما اگر رئيس شما هستيد، باز هم همينطور عمل کنيد. اگر گاهي کار يکي از زير دستانتان به شما مي افتد و مجبور به انجام آن کار هستيد، ابايي نداشته باشيد. انجام آن کار مهم است پس دست به کار شويد.
8- کار افراد بالا دستتان را هم ياد بگيريد
هر کسي براي خود رئيس دارد. اگر مدير عامل شرکت هم شما باشيد باز هم کسي بالا دست شما هست. بايد ياد بگيريد که بالا دستي هايتان هم چطور کارهايشان را انجام مي دهند. تا آنجا که مي توانيد بايد در اين زمينه اطلاعات جمع آوري کنيد. اگر بدانيد که چطور کار افراد بالاتر از خود را انجام دهيد به ديگران اين تفکر را مي دهد که بعد از او شما بهترين کس براي دستيابي به آن پست هستيد.
9- موفقيت هايتان را جشن بگيريد
همه ي مدير عامل ها اين کار را نمي کنند، اما بايد بکنند. موفقيت چيزي نيست که همه به دست آورند و بسيار نادر است. يک مدير عامل خوب بايد اين خوشحالي را بقيه افراد و کارکنانش سهيم شود و به آنها نيز پاداش دهد. اين کار به آنها انگيزه اي قوي براي ادامه ي کار خواهد داد. پس اگر موفقيتي عايدتان شد يا ترفيع رتبه گرفتيد، فراموش نکنيد که همکارانتان را يک شب شام مهمان کنيد.
هدفمند جلو رويد
آسان است که موقعيت فعليتان را با موقعيت ايدآلتان مقايسه کنيد. ببينيد الان کجا هستيد، و در آينده به کجا مي خواهيد برسيد. اين کار به شما انگيزه مي دهد. براي خودتان ايجاد هدف کنيد و بعد در صدد رسيدن به آن هدف برآييد. ابزار و امکانات لازم براي رسيدن به هدفتان را فراهم کنيد و با انگيزه جلو برويد.
موانع موفقيت
هرفردي موفقيتهاي خويش را براساس يك مقياس نسبي مورد سنجش قرار مي دهد. مـوفـقـيـتـهاي كـوچـك بـرخي اشخاص درنظر برخي ديگر ممكن است بزرگ جلوه نمايد؛اين كاملا بستگي بنوع تربيت، تحصيلات و شرايط مـوجود در زندگي شما دارد. تا زمانيكه به اهداف خود دست يافته و براي بهترين بودن سختكوشي مي كـنـيـد، فـردي موفق محسوب ميشويد. اين اصل مطلب است.
با اين حال افرادي نيز وجود دارندكه نمي توانـندبه سطـح رضايت بخشي ازموفقيت دست يابند.ضعفهاي شخصيتي و يـا خـصوصـيات از پـيـش تعيين شده زندگي آنها، مـوانـع اصـلي راه چنين انسانهايي بشمار مي رود. اگر در زندگي خـود شـرايـط دشـواري را تـجربه كرده ايد، نگاهي به اين صفات و موقعيت ها بيندازيد تا ببينيد در حال آماده نمودن خود براي شكستهاي بيشتر ميباشيد يا خير.
پشت گوش اندازي
ممكن است يكي از اصليترين اهريمنان عامل نابودي شما در تحصيل و زندگي شغلي، طفره رفتن و به تعويق انداختن امور بوده باشد.
افرادي كه علامت مزمن اين "بـيـمـاري" در آنها ديده ميشود، مايلند با اين جملات توجيه كننده كه " تمام كردنش كاري نخواهد داشت" و يا "نگران نباش، وقت براي انجام دادنش بسيار است"، كارها و وظايفشان را براي هميشه از سر خود باز كرده و به تعويق بيندازند.
اگر كاري در حد و اندازه قابليتهايتان به شما روي آورد ولي به دليل عذر و بهانه هاي ذكر شـده از انجام آن ممانعت بعمل آورديد، قطعا" پشت گوش اندازي مشكل اصـلي بـوده و بايد مرتفع گردد. احساس ميكنيد كه زمان در اختيار شما اسـت، اما هنگامي كـه وقـت موعود نزديك مي شود، براي اتمام كار بسرعت هجوم مي آوريد و نتيجه آن خواهد شد كه آن طور كه در ابتدا مد نظرتان بود از انجام عمل مورد نظر باز خواهيد ماند.
فرد پشت گوش انداز معمولا انساني تنبل و سست مي باشد. او براي همه چيز عذر و بهانه داشته و با اينكه توانايي و ابزار انجـام امـور را در اختـيـار دارد، از اتـمام آنـها طـفره مي رود. كار كردن با چنين اشخاصي غير قابل تحمل است و نه تنها كاستي و سستي آنها باعث اختلال در كارها ميگردد، بلكه كارمندان فعال ديگر نيز مـمكـن اسـت به چنـين خصيصه اي دچار شده و رويه آنها را در پيش بگيرند.
ترس از موفقيت
مانع اصلي ديگر واهمه داشتن از موفقيت است. با اينكه چنين افرادي دقيقا" مي دانند كه براي موفق شدن به چه چيزي نياز دارنـد، امـا بدليل داشتن ترس از موفقيت قادر به رسيدن به اهداف والاي خود نيستند. در نـظـر ايـشـان راه پـيـش رو، مـخـوف و رعـب آور ميباشد. نگراني از آينده و همه مسائلي كه در نهايت گريبانگير او خواهد شد، منجر به فقدان بصيرت و بازماندن آنها مي گردد؛ مـخـاطرات ذاتـي روند تجارت، رام نشدني بنظر خواهد رسيد.
فرصت هاي ترقي در محل كار ممكن است پيش بيايند، اما فردي كه از موفقيت وحشت داشته باشد قادر به گرفتن ترفيع نخواهد بود. او بهانه مي آورد كه مسؤليـتـهـاي شـغـل جديد زياد و خارج از توانايي هايش است. اينگونه اشخاص ميلي به بالارفتن از پله هاي ترقي ندارند
وقتي آينده نا معلوم باشد، اين وحشت شدت بيشتري پيدا ميكند. بايد پذيرفت افــرادي كه داراي چنين ترسي نميباشند روزهايي پيش رو دارند كه در آنها آينده ترسناك جــلوه مينـمايد، بنابراين ميتوان متوجه شد اشخاصي كه فاقد مكانيزمي مناسب براي برخورد و رويارويي با چنين موقعيتي مي باشند، چگونه احساسي خواهند داشت.
تشخيص و حل اين مشكل آسان تر از برخورد با پشت گوش انـدازي است. بـا كمي هم محوري و اندكي صبر و شكيبايي فردي كه از پذيرش مسؤليتهايي كــه موفقيـتـش را به همراه خواهد داشت وحشت دارد، ميتواند شرايط را به نفع خود تغيير دهد.
وسواس
افراد موفق داراي خصوصيتي مشترك هستند و آن قابـليـت تمركز بر انديشه هاي بـزرگ ميباشد. براي بسياري اتخاذ چنين ديدگاهي مشكل است چرا كه خود را كاملا" محدود و متعهد به انجام كارهاي جزئي و كوچك ميـنمايند. تلاش زياد براي انجام كارهاي جزئي زيان آور است چرا كه زاويه ديد را محدود خواهد كرد. اگر براي اتمام هر كار كوچكي مصر باقي بمانيد، هرگز قادر نخواهيد بود به اهداف والاي خود دست پيدا نماييد.
اگر يك كارفرما كاري را به يكي از كارمندان سخت كوش خود محول كرده و آن كارمند ديد وسيع نداشته باشد، بطور يقين كارمند مربوطه در مورد هر موضوع بي اهميت آن پروژه دچار تنش و فشار رواني شده و در به نتيجه رساندن كار دچار كندي خواهد گـرديد. ايـن حالت در اصطلاح احساس وسواس فكري-علمي ناميده و بـاعـث كـاهـش قـابل ملاحظه خلاقيت و كارايي مي شود.
اينگونه افراد،سخت كوشي و تلاش زياد را لازمه زندگيشان دانسته اما عزم و اراده خود را براي كاربرها و مصارف مفيد بكار نميبندند. تنظيم دقيق مهارتهاي مديريـت زمـانـي در برطرف كردن اين مشكل كمك فراواني خواهد نمود.
نا امني
افراد ضعيف و سست بنيان بعلت داشتن احساس ناامني،در كارشان پيشرفتي حاصل نميگردد. شايد يكي از دلايل عدم موفقيت اينگونه انسانها در بي ميلي آنها براي نشان دادن برش از خودشان نهفته شده باشد. علت ترس نيست؛ فقدان اطميـنان و اعـتـمـاد باعث عقب ماندن آنها ميگردد. براي مثال عدم برخورداري از تجربه در بخشي بخصوص، مي تواند موجب پديد آمدن احساس عدم اعتماد به نفس در فرد شود.
مثال بيان شـده در قـسمت قبل در اين مورد نيز قابل بيان است با اين فرق كه كارمند از هـمـان ابـتـدا اصلا" از انـجـام كـار مـحولـه امـتـنـاع ورزيـده و با بهانه آوردنهاي گوناگون به كار فرماي خود اينگونه القا ميكند كه نمي تواند از عهده چنين مسؤليتهايي برآيد.
در اينـجا نـيـز مـسئله هزينه فرصت از دست رفته مطرح است. برخي افراد مايل نيستند براي پيـشرفت و تـرقي دادن مـوقـيـعت شـغلـيـشان در زمان مـحدود خـود بـه داد و ستد بپردازند اما اينگونه گزينه ها و پيشنهادات كاري بخشي از زندگي مـحسـوب ميـگـردنـد. بنابراين ببينيد كه چه چيزي براي شما بيشتر اهميت دارد و با اطمينان خاطر تصميمـي مناسب بگيريد.
اطرافيان
ممكن است شما همه شرايط لازم براي منعكس نمـودن فردي موفق از خود را دارا باشيد، اما آيا دوستانتان شـما را در اين راه همراهي ميكنند؟ ممكن اسـت آنـها ديـدگـاه مـتـفـاوت و مـتـضـادي از مـوفـقيت نسبت بشـما داشـتـه باشند. ( و يا اصلا" ديـدگاهي نداشته باشند )دوسـتـان به علت تاثيرات منفي راه رسيدن بـه موفـقيـت را برايتان سخت و دشوار ميكنند.
برخي از اطرافيان حتي ممكن است متوجه پـتـانـسيـل واستعدادهاي نهاني شما نشده و باعث زمين خوردگي وترديد در قابليتها و تواناييها گردند. حتي براي نامزد و يا همسرتان ممكن است اين تصور بوجود آيد كه توانمنديهاي شما هنـوز بـراي خودتان ثابت نشده و اين ميتواند به بدبيني آنها نسـبت بـه آيـنـده تان منجر گردد. اين موضوع ممكن است باعث نا اميدي و تضعيف روحيه شود، اما بياد داشته باشيد كه نبايد ديگران را مقصر بدانيد؛ شما فقط يك قرباني بيگناه نيستيد.با وجود ابراز بي اعتنايي آنها هنگام بيان ايده هاي كاري جديدتان،بخاطر داشـته باشيد كه اين شما هستيد كه چنين همراهاني را در آن لحـظـه و لـحـظـات آتي براي خود برگزيده ايد.
اگر اين گونه روابط دوستي برايتان اهميت دارد، كاري كه بايد انجام دهيد همسو نمودن دوستانتان با سيستم و خط مشي خود است.چنانچه توانـستـيد متقاعدشان كـنيد كه انساني شايسته اعتماد و اطمينان ميباشيد، آنها را دوستان واقـعـي خـود دانسته و در غير اينصورت براي هميشه از زندگي خود بيرونشان كنيد.
فقدان منابع
هيچ چيزي ناهنجار تر از اين مـوضـوع نـيست كه انسان با وجود داشتن همه قابليـتهاي لازم جـهت رسـيدن بـه مـوفقيت، فقط بخاطر عوامل خارج از كنترل خود، از پيشرفـت باز ماند. فقدان منابع مالي و يا كمبود زمان بدليل نگهداري از خانواده و يا مسؤليتهاي ديگر ميتواند يك قاتل واقعي باشد. رشد كـردن زيـر خـط فقر و يا تامين نمودن نزديكاني كه به شما نيازمند هستند، آينده را بسيار متفاوت از آن چـيـزي كـه در تصـورتـان بوده ترسيم خواهد نمود.
بسياري از مواقع بـدنـيـا آمدن يك بچه و يا بيماري ناگهاني افراد خانواده باعث لغو شدن برنامه ها و بازماندن انسان از عملي كردن اهـدافـش خـواهـد شد. اين هم يكي ديگر از حقايق تلخ زندگي است كه هميشه امور بر وقف مراد آدمي نمي باشد.
البته بايد دانست كه موفقيت نه فقط بر اساس مقياسهاي متفاوت، بـلـكه در مـكانهـا و شرايط گوناگون نيز مورد سنجش قرار ميگيرد. موفقيت مالي ممكن است هدف اصلـــي شما باشد، اما پدري خوب و كارمندي سخت كوش بودن براي تامين كردن يك خانـــواده نوپا نيز به همان اندازه پر معني و ارزنده است. بايد پذيرفت كه زندگي و هدفهـاي مــورد نظر انسان ممكن است دستخوش تغييرات قرار بگيرند كه در اين شرايط، تـوانـايي شما در تطبـيق خود با اين تغييرات يك مقياس بزرگ موفقيت بشمار ميرود.
نياز به ديدگاهي درون نگر
يك معلم مدرسه، راهبه، افسر ارتش و سرايدار ميتوانند بطرق مختلفي مـوفق باشنـد. با اينكه موفقيت در كار ممكن است جذابتر از همه بنظر برسد، اگر در زمان مـورد انتـظار به آن دست نيافتيد، بيم ناك نگرديد. يـك قـدم بـه عـقـب بـازگـشـته و عـلـت را بـررسـي نماييد.
خواه دوستانتان مقصر باشند و خواه اعتماد بنفستان، دقت كنيد كه قدمهاي صحيـحـي جهت بهينه نمودن فرصتها براي بدست آوردن موقعيتي موفقتر و راضي كننده تر برداريد.
منابع :
موانع موفقيت http://www.world-news.org
قوانين جهاني موفقيت www.knowclub.com
موانع موفقيت www.knowclub.com
همانند يك مدير عامل سطح بالا فكر كنيد www.baraye-farda.persianblog.ir
موفقيت و خوشبختي هنگامي به دست مي آيد که ... www.alavi-bonyad.org