جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
دانشگاه و دانشجو (1)
-(3 Body) 
دانشگاه و دانشجو (1)
Visitor 362
Category: دنياي فن آوري

جايگاه دانشگاه

دانشگاه، ضربان سنج حيات ملي جامعه است.در اين نوار فعال يا راکد، مي‏توان آيينه‏ي تمام نماي زندگي ملت را در فراديد نهاد و به تماشاي آينده‏ي پربار و يا رقت‏آور آن پرداخت :
دانشگاه انصافا مسأله‏ي مهمي است...و ما به اين اهميت از بن دندان معتقديم.اگر ما دانشگاه را امروز نداشته باشيم، پس فردا هيچ چيز نداريم و مجبوريم به طرف اين و آن دست دراز کنيم؛ امروز براي گندممان، براي آهنمان، براي ماشين‏آلاتمان به ديگران مراجعه مي‏کنيم و گدايي مي‏کنيم، فردا براي کسي که اين آهن‏آلات را براي ما سرهم و سوار هم بکند، بايد از ديگران گدايي بکنيم، يعني سازندگي مملکت براي آينده، ديگر يک افسانه و يک سراب بيش نخواهد بود.البته اينهايي که من مثال زدم، مسايل فني و سازندگيهاي فني است؛ سازندگيهاي معنوي و فرهنگ و معارف و اين قبيل چيزها، ديگر بدتر.اين است که دانشگاه را شوخي نبايد گرفت. (1)
نقش دانشگاه، تنها تعامل و ترابط با ديگر اقشار و نهادهاي اجتماعي نبوده و نيست.در اين سطح از ارتباط، تمامي مؤسسات و گروههاي اجتماعي سهيم هستند و چونان حلقه‏يي درهم تنيده، در سمت و سوي زندگي جمعي مؤثرند.تمايز دانشگاه در اين بوده و هست که اين نهاد از يک سو، ساخت و پرورش نيروهاي ويژه‏ي کشور را بر عهده دارد و برگزيدگان و مؤثران زندگي اجتماعي را مي‏پرورد و مراکز حساس را در اختيار ايشان قرار مي‏دهد؛ از سوي ديگر، به عنوان کانون اصلي علم و پژوهش، جايگاه جامعه را در منظومه‏ي جهاني تعيين و تعريف مي‏کند وارتقاء و توسعه‏ي ملي را جهت مي‏بخشد.
با چنين تلقي‏يي، مقام معظم رهبري در سخنان گوناگون خود، از شأن و مرتبت دانشگاه سخن گفته‏اند و اهميت آن را در برنامه ريزيهاي کلان علمي، فني و ديني کشور بازگو کرده‏اند، از جمله در سخنان مبسوط فرموده‏اند:
درست است که محيطهاي اسلامي و انقلابي زياد است محيطهاي شهري کسب و کار، محيط کارگري، محيط حوزه‏ي علميه و محيطهاي گوناگون ديگر ـ اما هيچکدام از اين محيطها مشغول ساختن انسانهايي نيست که با تخصص و دانش خودشان، بايد در فرداي اين مملکت، چرخي از چرخهاي زندگي را حرکت بدهند.البته از اين جهت، حوزه‏ي علميه مختصرا وجه شباهتي با دانشگاه دارد؛ اما آن هم باز تفاوتهاي خيلي زيادي دارد.در امر اداره‏ي آينده‏ي کشور، دانشگاه جلوتر و مهمتر است.دانشگاه است که مديران و سياسيون و مهندسان آينده‏ي کشور را تربيت مي‏کند؛ متخصصان و دانشمنداني که بايد در زمينه‏هاي مختلف زندگي ـ از صنعت و کشاورزي و تسليحات و از همه‏ي شؤون جامعه ـ کشور را در فردا اداره کنند، دارد تربيت مي‏کند.پس ببينيد، دانشگاه اين قدر مهم است.اگر حقيقتا دانشگاه جايي شد که در آن تربيت ديني بدرستي انجام بگيرد، مي‏توان اطمينان پيدا کرد که فردا مديران کشور و همه‏ي کساني که چرخي از چرخهاي کشور در دستشان است، اسلامي هستند و با ديد و نگرش اسلامي حرکت مي‏کنند. (2)
بدين گونه مي‏توان دعوي آن را داشت که دانشگاه امروز، شاخص‏حيات فرداي کشور است.در جام جم آن، مي‏توان به تماشاي آينده‏ي نسل آتي پرداخت و پيشگويانه بر بام تاريخ ايستاد و با قوت و اطمينان، از فردا و فرداها خبر داد:
دانشگاه براي هر کشوري، در واقع همه چيز است.دانشجو، تضمين کننده‏ي فرداي هر جامعه است .در واقع از روي دانشجوي امروز مي‏شود فرداي هر جامعه را شناخت يا حدس زد.آن کساني که با نيت ريشه کن کردن ايمان ديني در کشور ايران به دانشگاه پرداختند و محيط دانشجويي را به تفکرات ضد ديني يا اوهام ضد ديني يا سرگرميهاي ضد ديني آلوده کردند، خيلي خوب فهميدند که چه کار مي‏کنند، و براي اجراي هدف پليدشان، حقا بر روي نقطه‏ي اصلي تکيه کردند. (3)
دانشگاه موجود، در دو بعد، شاخص روشن زندگي آينده است.از سويي، تحرک و نشاط و مديريت علمي در آن مي‏تواند نماي پويايي و رفاه و توسعه‏ي ملي به حساب آيد و اميدهايي را به رشد و باروري توانهاي ذخيره‏ي بومي بيافريند.از سوي ديگر، اهتمام به تربيت اخلاقي و ديني و فضاي دين‏پرورانه در آن، مي‏تواند رؤياي جامعه‏ي ديني را به بار بنشاند و حرکت به سوي مدينه‏ي فاضله‏ي اسلامي را شتاب بخشد:
دانشگاه، نقطه‏ي اساسي هر جامعه و کشوري است.اگر دانشگاه اصلاح بشود، آينده‏ي آن جامعه اصلاح خواهد شد.اگر دانشگاه فاسد بشود، سرنوشت آن جامعه فساد است.اين فسادي که در دانشگاه فرض مي‏کنيم، ممکن است فساد اخلاقي باشد، يا فساد علمي.فساد علمي معنايش اين است که در دانشگاه نه معلم براي درس دادن و ياددادن دلسوزي کند، نه متعلم و دانشجو براي يادگرفتن دلسوزي کند.نتيجه، بي‏سواد بارآمدن، بد فهميدن و نفهميدن و عدم رشد استعدادهاست.فساد اخلاقي، معنايش اين است که آن که درس مي‏خواند يا نمي‏خواند، از لحاظ اخلاقي، شرافت و شرف و غيرت و انگيزه و ايمان لازم را در خود پرورش ندهد.اين هم نتيجه‏اش با شق اول يکي است؛ شايد هم گاهي بدتر.آن عالمي که شريف نباشد، حميت و غيرت دفاع از کشور و ملت و آرمانها و ارزشهاي ملي و ديني خود را نداشته باشد، آن عالمي که دشمن را بر خودي ترجيح بدهد و خود را در اختيار دشمن ملت قرار بدهد، آن عالم از هر جاهلي بدتر است؛ همان دزدي است که با چراغ به دزدي مي‏رود و بيشتر صدمه مي‏زند. (4)
جايگاه دانشگاه در پيکره‏ي کشور، موجب آن بود و هست که قدرتهاي جهاني، اين نهاد را هدف اصلي تحرکات خويش قرار دهند و به شيوه‏هاي گوناگون، براي تغيير و دگرسازي اين کانون تلاش ورزند.مستکبران با توجه به جايگاه مؤثر و نيز بافت ويژه‏ي دانشگاه و دانشجو ـ که از آن سخن خواهيم گفت ـ به تلاش متمرکزي دست يازيده‏اند:
امروز دانشجوييد، امروز دانش‏آموزيد؛ اما فردا گردانندگان چرخهاي اين کشور شماييد.امروز خودتان را بسازيد، دانشگاهها را بسازيد، محيط دانشگاه را محيط انقلابي و اسلامي کنيد؛ محيط دبيرستانها را هم همين‏طور.نمي‏بينيد که دشمن بيشترين توجهش را به اين محيطها معطوف کرده است؟ (5)
حساسيت طبيعي دانشگاه و نيز تلاش متمرکز دشمنان جهاني، ايجاب‏مي‏کند که اين مؤسسه‏ي اجتماعي، کانون توجه برنامه‏ريزان کشور باشد و آن را در رأس مسايل کلان به حساب آورند و تلاشي همه جانبه براي رفع تنگناهاي مختلف آن به عمل آورند؛ مسيري مطمئن در فراراه حرکت آن به وجود آورند و چشم‏اندازي روشن از آينده‏ي آن ترسيم نمايند.
امام راحل (ره)، با چنين درک ژرف و واقع‏بينانه، بر اهميت مسأله‏ي دانشگاه تأکيد مداوم نشان دادند و آن را به عنوان مهمترين مسأله‏ي کشور، مکررا گوشزد فرمودند.خاطره‏ي زير، گوشه‏يي از اين اهتمام را نشان مي‏دهد:
ما مي‏توانيم به صورت قاطع ادعا کنيم که در نظر رهبر کبير فقيد ما، مسأله‏ي دانشگاهها، جزو مسايل طراز اول براي انقلاب و کشور بوده است.يک وقت در ديدار جمعي از مسؤولان فرهنگي کشور ايشان فرمودند: مسأله‏ي جنگ يک امر موقت است؛ در صورتي که مسأله‏ي مهم و ماندگار و اساسي ما دانشگاههاست. (6)

محيط شناخت دانشگاه

دانشگاه، مکان ويژه، پيچيده و ظريف است.برخوردهاي ناآشنا با اين نهاد، مي‏تواند آفت‏زا باشد و پيامدهاي منفي بر جاي نهد.از اين‏رو، هرگونه حضور، برنامه‏ريزي، ارتباط و تعامل با اين مکان آموزشي ـ فرهنگي، به درک صحيح و عيني از آن نيازمند است.
در مواردي بسيار، برنامه‏ريزان علمي ـ فرهنگي اين نهاد، نتوانسته‏اند با واقعيتهاي بافت دانشگاه ارتباط جويند و آن را در شکل و شمايل واقعي خود دريابند و مطابق با آن برنامه‏ريزي کنند و يا ره ترابط بيابند.اين‏مشکل عام، موجب آن بوده و هست که بسياري از برنامه‏ريزيهاي فرهنگي ـ ديني در اين ساختار عقيم بماند و با تمامي علاقه و پشتکار و نيز انگيزه‏هاي خالص و پاک، باروري متناسب با حجم هزينه‏هاي مصرف شده نيابد و همچنان اين مؤسسه‏ي عظيم علمي ـ انساني، با انبوه مشکلات دست به گريبان باشد.
در خصوص برنامه‏ريزيهاي بنيادي دانشگاه، مي‏بايست نکات زير مورد توجه جدي باشد:
1) محيط نسل جوان: دانشگاه، با نسل دانشجو پيوند مي‏خورد و اين مجموعه، عنصر اصلي کمي دانشگاه را شکل مي‏دهد.همچنين دانشجويان، يکي از سه ضلع عناصر کيفي آن محيط به شمار مي‏آيند و دانشگاه علاوه بر مديريت و اساتيد، به نسل دانشجو متکي مي‏باشد.
اين ويژگي، چهره‏يي جوانانه به دانشگاه مي‏دهد و توجه به ويژگيها و خصوصيات نسل جوان را بر مي‏طلبد.بي‏توجهي به خصلتهاي عام نسل جوان و يا تغافل از آن، برنامه‏ريزيها را ناکام مي‏سازد و راه ارتباطات همدلانه را برمي‏بندد و سدي پولادين در برابر ايده‏ها و آرمانهاي بلند برمي‏افرازد:
محيط دانشگاه خواصي دارد که تقريبا از محيط دانشجويي انفکاک ناپذير است...؛ مثلا يک محيط جوان است، و جوان آسيب‏پذيريش در مقابل مسايل اخلاقي زياد است. (7)
2) فضاي باز فکري: دانشگاه در تمامي نقاط گيتي، محيط دربسته و محصور نيست، دريچه‏هاي متعددي به افکار و آراي مطرح در سطح دنيا در اختيار دارد؛ از طريق نوشته‏ها، مجلات، سفرها و مأموريتهاي‏آموزشي و پژوهشي و موارد ديگر، با ديدگاههاي نو در ترابط است؛ و به ايده‏ها، شبهه‏ها، موجها و خيزشهاي فکري در سطح جهان ارتباط دارد.راههاي کنترل و سانسور فکر و انديشه در محيط دانشگاه، نه مصلحت است و نه ممکن.از اين‏رو، برنامه‏سازان بايد اين موقعيت باز را در نظر گيرند و اهداف تربيتي خويش را با توجه به اين شرايط بررسي و اعمال کنند:
دانشگاه يک محيط باز است و در آن کنترل زيادي بر روي افراد نيست....چيزهايي هست که خصوصيات طبيعي دانشگاههاست و تقريبا از آنها قابل تفکيک نيست، يا به دشواري قابل تفکيک است. (8)
در سخني ديگر، مقام معظم رهبري به اين نکته چنين اشارت داشته‏اند:
محيط دانشگاه، محيط روشنفکري است؛ محيط دريچه‏هاي باز به سوي انديشه‏هاي جهاني است؛ محيط تبادل فرهنگ و تبادل علم است؛ محيط دربسته‏يي نيست؛ محيط دربازي است. (9)
3) آثار درازمدت: برنامه‏ريزي و برخوردهاي غلط در محيط دانشگاه، آفات درازمدت دارد.شايد در کوتاه زمان عکس العمل نيافريند، موج آشکاري را پديد نياورد و خلل و فساد و اعتراض را مشهود نسازد؛ اما در مرور زمان، زخم کهنه و چرکين را مي‏ماند که تمامي پيکره‏ي جامعه و نظام را مي‏آزارد و کارايي سيستم را مختل مي‏سازد.
محيط دانشگاه، چونان ارزاق يوميه نيست که واکنشهاي روزانه بيافريند؛ اما به همان دليل بطيئ بودن پيامدها، گاه غفلت‏زا مي‏شود و برنامه‏ريزان و يا مرتبطان دانشگاه، بي‏توجه به آفات درازمدت، به کارروزانه مشغول مي‏شوند و خود را برئ الذمه مي‏پندارند؛ ظاهر آرام آن محيط، رهزن مي‏شود و گونه‏يي اعتماد کاذب در ايشان مي‏آفريند:
نکته‏يي را برادرمان گفتند که نکته‏ي کاملا درستي است و من هميشه به همين مي‏انديشم، و آن اين است که خلل دانشگاهها به فاصله‏ي کوتاه معلوم نخواهد شد.به قول ايشان، دانشگاه وزارت بازرگاني نيست که اگر اختلال پيدا شد، فردا در دکانها صف به وجود بيايد و بفهمند که چيزي از آن جنس نيست.البته ايشان مي‏گويند پنج سال، ولي من گمان نمي‏کنم که آثار فساد و انحطاط يک دانشگاه در پنج سال هم ظاهر بشود؛ در درازمدت‏تر از اين ـ که ديگر وقت اقدام گذشته ـ ظاهر خواهد شد.ده سال مي‏گذرد، ولي ما مي‏بينيم که فرهنگ مملکت عقب است، سواد در مملکت وجود ندارد و متخصصاني که با نامهاي مختلف و با مدارک گوناگون سرکار آمده‏اند، تخصص ندارند؛ يک عده آدمهاي ناباب آمدند درس خواندند و بر امور مسلط شدند .انسان چنين چيزهايي را وقتي خواهد ديد که ديگر قابل جبران نيست، و اين چيز بسيار دشواري است. (10)
4) اختلاط جنسيت: در مراکز آموزشي کشور قبل از دانشگاه، تفکيک بين دو جنس پسر و دختر در آن رخ داده است.در دبستانها، مدارس راهنمايي و دبيرستانها، ارتباطي بين دختر و پسر وجود ندارد و مدارس ويژه‏ي هر يک از دو جنس، عهده‏دار امور آموزشي هستند.در دانشگاه، اولين ارتباطات رخ مي‏دهد و اين روابط، در گدازنده‏ترين و حادترين شرايط سني تحقق پيدا مي‏کند.اين پديده، به دانشگاه شرايط و حالت ويژه‏يي مي‏بخشد و آن را از مراکز پيشين تحصيلي پسر و دختر دانش‏پژوه، متمايز مي‏گرداند.اين شرايط، طبيعتا بايستي مورد توجه برنامه‏ريزان علمي، اخلاقي و نيز رابطه‏جويان با اين نهاد قرار گيرد و متناسب با اين شرايط حاکم، برنامه‏ها و روابط سمت و سو بيابد:
چيزهايي در دانشگاه هست که حالا ذکر دانه‏دانه‏ي آنها لزومي ندارد...يک محيط مختلط است، و محيطهاي مختلط از لحاظ آسيب‏پذيريهاي اخلاقي، آمادگي بيشتري دارند. (11)
5) نوگرايي: محيط دانشگاه، تحول‏طلب است؛ حرکت در کليشه‏ها را پذيرا نيست، استانداردهاي ثابت را برنمي‏تابد؛ قالب‏بنديهاي متداول را تحمل نمي‏کند؛ از حضور ثابت در جريان سيال زمان، آشفته خاطر مي‏شود؛ از يکنواختي، احساس دلتنگي مي‏کند؛ شور و اشتياق تغيير در سر مي‏پروراند؛ اميد به دگرگوني، او را به کلاس و دانشگاه فرامي‏خواند؛ هر روز در انتظار حادثه‏يي نو بسر مي‏برد، با آن به بستر مي‏رود و با اميد دنياي تازه، ديده از خواب مي‏گشايد .
اين تصاوير، نماهاي واقعي از منظرهاي مختلف زندگي نسل جوان دانشجوست.گرچه در شکل رقيق و ضعيف آن، در ويژگي نسل جوان جاي دارد، اما اين خصلتها در نسل دانشجو ـ که دانشگاه را مي‏سازد و مي‏پردازد ـ چندان قوي و پرشتاب و گسترده دامن است که با ديگر جوانان، تمايزي روشن پيدا مي‏کند و فاصله‏يي عميق و پرنشدني را به وجود مي‏آورد:
دانشگاه با دو ويژگي ممتاز است، که اين دو ويژگي در کمتر جايي هست.اول، روشنفکر بودن و با ديدگاههاي نو آميزش و سروکار داشتن؛ دوم، جوان بودن.اي بسا جواني که با ديدگاههاي نو سروکارندارد و گرايشهاي نوگرايي در او نيست.اي بسا متجدد و نوگرايي که خروش جواني در او نيست.نمي‏شود به اين دوجا نسبت به آن جايي که هم گرايش نو و روشنفکري و ميل به انگيزه‏هاي نو و راههاي نو و نگاههاي نو و حوادث نو هست، و هم جواني هست، خيلي اميد داشت.نگوييد که آن نوگراييشان هم ناشي از جواني است؛ نه، اين‏گونه نيست.همان طور که گفتم، خيلي از جاها جواني هست، اما نوگرايي هم نيست.اگر چه در همان محيطهاي جوان و گوناگونشان ـ البته نسبت به پيرشان ـ مثل محيط کارگري و محيط بازار و ساير محيطها، جوانش از پيرش نوگراتر است، اما جواني همه جا به معناي نوگرايي نيست.دانشگاه، هم جوان است، هم نوگراست، هم نگاه و گرايش به تازه‏ها و پديدارهاي بي‏سابقه و پذيرش چيزهايي که در يک قشر متحجر و شکل گرفته، آسان قابل پذيرش نيست، دارد، و هم شور جواني دارد که آن گرايش را مي‏تواند متعرضانه جلو بيندازد و دنبالش راه بيفتد و حرکت ايجاد کند و حرف بزند و اظهار عقيده کند.گاهي جواني در اظهار يک عقيده و يک حرف سست بيشتر شجاعت دارد، تا يک پير در اظهار يک عقيده‏ي قرص و محکم.يک جوان مي‏آيد قرص و محکم آن چيزي را که مي‏بيند و مي‏انديشد، بيان مي‏کند، که اين نقطه‏ي قوت است.البته ديدگاه ضعيفش، نقطه‏ي ضعف جوان است؛ اما اين که شجاعانه، برنده، قوي، بي‏مهابا و بي‏ملاحظه حرفش را مي‏زند، نقطه‏ي قوت جوان است .دانشگاه چنين جايي است.از اين جهت است که افکار نو در دانشگاه رواج پيدا مي‏کند. (12)
6) آشفتگي پذيري: محيط دانشگاه، اغتشاش‏پذير است؛ بسرعت‏برانگيخته مي‏شود؛ از شرايط بيروني و زمينه‏هاي دروني تأثير مي‏پذيرد؛ از ناملايمات متأثر مي‏گردد، واکنش نشان مي‏دهد و به موضعگيري رو مي‏آورد.
جنبشهاي وسيع دانشجويي در سطح جهان، روايتگر نکته‏ي فوق است.در کشورهاي گوناگون، از دانشگاهها انقلابها، شورشها و آشوبها آغاز مي‏گردند و از آن مبدأ، خطوط اعتراض و آشفتگي سيستم اجتماعي، خود را ظاهر مي‏کند و منبسط مي‏سازد.اين نکته بخوبي مي‏نماياند که طبيعت دانشگاه، آماده‏ي انفجار و اغتشاش و برانگيختگي است و در اين ميان، از يک سو بر برنامه‏ريزان و مديريتهاي دانشگاهي و نهادهاي مسؤول است که به اين ويژگي بذل توجه نشان دهند و آن را در معادلات و محاسبات خود بگنجانند و در دستورها و رفتارها، از اين خصيصه به سادگي عبور نکنند؛ از سوي ديگر، بر اساتيد و تشکلها و نهادهاي قانونگزاري دانشجويي است که مرزها را بشناسند و در تنور داغ دانشگاه، بيش از اندازه هيمه نيفروزند و کار را چندان به دشواري نکشانند که خود نيز از مهار آن عاجز بمانند و توان اداره‏ي آن را از کف بدهند و امواج بي‏عنان، حاکميت امور را برعهده گيرند و اجساد اين و آن را بر ساحل برکوبند و آه از نهاد همگان برآرند:
شما برادراني که در دانشگاهها تدريس مي‏کنيد، مواظب باشيد که فضاي دانشگاه را آشفته نکنند.خود شما تا پريروز در آن جا دانشجو بوديد و مي‏دانيد که دانشگاه يعني چه.دانشگاه، يک محيط آشفتگي‏پذير است؛ طبيعتش اين است.يعني تا مادامي که دانشگاه، جاي جواناني در فاصله‏ي سني تقريبا مشخصي است ـ هفت، هشت، ده ساله ـ و تا مادامي که در دانشگاه، دانش و به تبع آن روشنفکري، در اين سن به اين نسل منتقل مي‏شود، همواره بايد از دانشگاه انتظار برانگيختگي داشت.برانگيختگي بد نيست ـ چيز خوبي است ـ اما در شرايطي هم ممکن است بر اين برانگيختگي، آثار بدي مترتب شود.در چنين محيطي که برانگيختگي آسانترين چيز است، هر کسي بايد سعي کند که اين در آن جا انفجار ايجاد نکند و برانگيختگي بد را زمينه‏سازي ننمايد. (13)
حالت برانگيختگي دانشگاه، فوايد درخشاني در جنبشهاي اجتماعي ملتها داشته و دارد، و اين خصلت چونان موتور تحرک دانشگاه و جامعه عمل مي‏کند و در مواقع ويژه، به صورت مدافع حقوق و ارزشهاي والاي انساني ـ اجتماعي درمي‏آيد؛ اما همين پديده، چونان ديگر ويژگيها و پديده‏هاي نهادهاي بشري، بي‏آفت نمي‏باشد.در مواردي، بذر اغتشاشهاي بي‏حاصل را مي‏پروراند، و يا مصايب سنگين و سختي را فراسوي يک ملت پديد مي‏آورد.
در چند ساله‏ي اوليه‏ي پيروزي انقلاب، دانشگاههاي کشور با اين رخداد روبه‏رو شد.از هر سوي، بر نقاط تحريک و انگيزش دانشگاه ضربه فرود مي‏آمد و نسل پوينده‏ي دانشگاهي را به تحرک وامي‏داشت و در مسير مقاصد گروههاي سياسي ضد انقلاب قرار مي‏داد؛ تا آن جا که محيط دانشگاهي، ستاد جنگ گروههاي محارب به شمار مي‏رفت و مرکز تصميم‏گيري و فرماندهي توطئه‏هاي ضد انقلابي محسوب مي‏گشت؛ تا آن که در نهايت، تعطيلي موقت دانشگاه و جريان انقلاب فرهنگي به عنوان تنها راه ممکن، خود را مي‏نماياند و به اين طريق بحران فروکش‏مي‏کند! اين وقايع، عبرت دو دهه‏ي انقلاب به شمار مي‏آيد و فراموشي آن آموزه‏ها روا نمي‏نمايد.بايد آن رخداد، تابلويي در فراراه باشد، تا از شعله آفريني در انبار باروت پرهيز شود.
مقام معظم رهبري، در ادامه‏ي سخن ياد شده، با تأکيد بر توجه به اين ويژگي دانشگاه فرموده‏اند :
الان اين دانشگاه مي‏تواند به وسيله‏يي بسيار فعال براي حرکت و اميد مردم، براي پشتيباني از دستگاه و حکومت و دولت، و به عنوان وسيله‏يي براي روشنگري ذهني مردم به کار برود؛ همچنين مي‏تواند وسيله‏يي براي اغتشاش و ايجاد آشوب و نااميدي و سرخوردگي باشد.اين، بدان معنا نيست که همه‏ي دانشجويان اين کارها را مي‏کنند؛ نه، ممکن است در دانشگاه دو نفر اراده کنند و دويست نفر کاري را انجام بدهند.طبيعت يک محيط جوان و فعال و بسيار برانگيخته و آماده، اين است.نگذاريد که در محيطهاي دانشگاه، چيزي از بيرون تزريق کنند . (14)
ويژگيهاي ياد شده ايجاب مي‏کند که با مسأله‏ي دانشگاه برخوردي عميق و ژرفکاوانه صورت گيرد و اين محيط پيچيده، با تمامي ظرافتها و خصايص مورد توجه باشد و برنامه‏ريزان و مرتبطان، با شناخت جامع و کامل به اين وادي برآيند و از ساده‏نگري و سطحي‏بيني فاصله يابند؛ ارتباطات عاطفي و احساسي را به کناري گذارند و با خردورزي و همه سونگري، برنامه‏ها و روابط را پي‏ريزي کنند.
تأکيد مقام معظم رهبري بر ارتباطات سنجيده و عاقلانه و برنامه‏ريزي واقع‏بينانه در مورد دانشگاه، از همين منظر نشأت مي‏گيرد: مقوله‏ي فرهنگ و علم و دانش و دانشگاه و درس و تعليم و تعلم از آن مقوله‏هايي نيست که انسان به خودش يا به ديگران اجازه بدهد که با احساسات و با عواطف و با زنده باد، مرده باد و با من بميرم، تو بميري و با وجهه‏ي پيش اين و پيش آن، مواجه بشود.هر کس به خاطر اين انگيزه‏هاي بدلي و غلط، از آنچه که حق است و صلاح جمهوري اسلامي است، عدول بکند، قطعا خيانت کرده است؛ آن هم نه خيانتي مثل خيانت در ميدان جنگ که منتهي به قتل دهها نسل مطهر خواهد شد، بلکه به مراتب از آن خيانت دردناکتر و مصيبت‏بارتر و بدعاقبت‏تر و تلختر.هيچ جاي اغماض و سهل‏انگاري و سهل‏گرايي در اين مسأله نيست. (15)
همچنين در سخني ديگر فرموده‏اند:
در کار دانشگاه هر چه ممکن است، با هضم و پختگي و سنجيدگي بايد عمل کرد، که خداي نکرده مشکلي از اين ناحيه به وجود نيايد. (16)

کارکردهاي دانشگاه

دانشگاه، کارکردها و عملکردهاي مختلف را داراست.برخي از اين موارد، بالاصاله در کارکردهاي دانشگاه جاي دارد، و برخي ديگر شايد جزو اهداف اصلي تأسيس آن نباشد؛ اما به عنوان يک واقعيت موجود رؤيت مي‏شود.
1) مرکز آموزش و پژوهش: کارکرد درسي و تحقيقي دانشگاه، از مميزات روشن، طبيعي و فراگير اين نهاد در هر نقطه‏يي از گيتي است.اين مؤسسه، براي آموختن و فراگيري و نيز ارتقاي فهم بشري تأسيس شد و به ميزان‏حضور و قوت و نشاط و شادابي علمي، توفيق خويش را در کارکردها و اهداف نمايانتر مي‏سازد:
دانشجويان در دانشگاهها بايستي رسالت دانشجو را درک کنند.رسالت دانشجو، استفاده از محيط دانشگاه براي درس خواندن و يادگرفتن و رشد پيدا کردن است.رسالت استاد، درس گفتن است . (17)
2) نقش مولد: دانشگاه، به رأس و بدنه‏ي زندگي جمعي امداد مي‏رساند؛ تغذيه‏ي علمي و فکري مي‏کند؛ نيروي انساني براي آن تربيت مي‏کند؛ سمت و سوي جهت گيريهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي را تعريف مي‏نمايد و به آن شکل و نسق مي‏بخشد:
در يک نظام، دانشگاه توليد کننده است، و همه جا مصرف کننده.دانشگاه چه چيزي توليد خواهد کرد؟ آن چيزي را که دستگاههاي ديگر و کل اين نظام مصرف مي‏کنند. (18)
3) کانون پيشرو جامعه: دانشگاه، نقطه‏ي برهم‏زننده‏ي ايستايي جامعه است؛ رکود و رخوت را از تن جوامع بيرون مي‏کند؛ الفت به زندگي عادي را در مي‏شکند؛ مرز عادت را درهم مي‏ريزد و با ايده‏ها و نوآوريها و ابتکارات و اختراعات، آفاق نوي را در فراديد مي‏نهد و صحيفه‏هاي ناخوانده را در برابر ديدگان خواب‏آلود مي‏گشايد و برق از چشمان خفته مي‏ربايد.اين آذرخش، گرچه دايمي نيست، اما آنگاه که سر مي‏زند و خود را مي‏نماياند، برقها مي‏فکند و جانهايي را به تب و تاب مي‏اندازد:
به دانشگاه با دو چشم و از دو ديدگاه بايد نگاه کرد و مي‏شود نگاه کرد: يکي از بعد علم و آينده‏ي علمي، و يکي از ديدگاه نگاه به يک کانون پيشرو اجتماعي. (19) مقام معظم رهبري در تبيين نگاه دوم فرموده‏اند:
نگاه دوم به دانشگاه، نگاه به عنوان يک مرکز و يک کانون پيشرو در جامعه است، که همه جاي دنيا هم همين‏طور است.دانشگاه، يکي از مراکزي است که نشاندهنده و منعکس کننده‏ي کيفيت فکري و حرکت موجود در جامعه است. (20)
4) تربيت اخلاقي، ديني: دانشگاه در ساخت و ساز شخصيت رواني، ديني دانشجويان تأثير مي‏گذارد؛ تقيد و يا بي‏مبالاتي را در بين آنان نهادينه مي‏کند؛ ارزشهايي را به ايشان مي‏باوراند و باورهايي را از آنان باز مي‏ستاند و حجم و فضاي اعتقادات و گزاره‏هاي ارزشي آنان را متغير و دگرگون مي‏سازد.
اين گونه تغييرات، چه حساب شده و چه بي‏برنامه، بخشي از واقعيت دانشگاه است.از اين‏رو، برنامه‏ريزان ديني، تربيتي جامعه نمي‏توانند به دانشگاه بي‏توجه بمانند و چونان فضايي مغفول، از کنار آن بسادگي بگذرند و نقش مهم آن را در پرورش شخصيت اخلاقي، ايماني دانش‏پژوهان فراموش کنند.
تأکيدات مؤکد مقام معظم رهبري در اصلاح ساختار اخلاقي، ديني دانشگاه، از همين منظر نشأت مي‏گيرد.ايشان بدرستي ابراز داشته‏اند که دانشگاه نقش خنثي و بي‏طرف در شکل گيري شخصيت اخلاقي، ديني دانشجويان نداشته و ندارد.دانشگاه بي‏موضع نيست؛ بلکه تغييرات و دگرسازي شخصيتي در روح و روان دانشجو پديد مي‏آورد.از اين‏رو، اگر مديران و برنامه‏ريزان دانشگاهي، تفطن و توجه لازم را مبذول ندارند، بادهاي مسموم در اين بوستان خواهند وزيد و ميوه‏هاي معيوب وآفت زده‏يي را بر جاي مي‏گذارند:
دانشجو در محيط دانشگاه، دو نوع سازندگي را براي خودش بايد حتمي و لازم بداند و بشمرد : سازندگي علمي، و سازندگي اخلاقي و فکري.سازندگي علمي، در همين کلاسها و با همين درسها و در محضر همين اساتيد است، و کار و تلاشي که خود شما با مطالعه و بحث و فحص و تحقيق بايد انجام بدهيد.جامعه‏ي شما و فرداي اين کشور، بلکه جهان و بخصوص جهان اسلام، به اين کار نيازمند است...سازندگي دوم، اخلاقي و معنوي و فکري است....در رژيم گذشته، محيط دانشگاه به عنوان محيط بي‏ديني و رها بودن از تقليدات شرعي تلقي شده بود؛ حتي آدمهاي متوسط ديني هم که به اين جا مي‏آمدند، احساس مي‏کردند که در فرورفتن در کارهاي نامشروع، يله و رها و آزادند.آن رژيم هم اين روحيه و اين تلقي را در جوانان ما بيشتر مي‏دميد. (21)

پي نوشت:

1ـ بيانات در ديدار با اعضاي ستاد انقلاب فرهنگي 27/10/ 1362
2ـ سخنراني در ديدار با دانشجويان دانشگاه تهران 13/7/ 1367
3ـ سخنراني در جمع تشکلهاي دانشجويي قم 18/9/ 1374
4ـ بيانات در ديدار با خانواده‏هاي شهداي دانشگاه تربيت مدرس 14/6/ 1370
5ـ سخنراني در ديدار با گروه کثيري از دانشجويان و دانش آموزان 13/8/ 1371
6ـ سخنراني در مراسم بيعت جمع کثيري از دانشجويان و دانشگاهيان 23/3/ 1368
ر.ک: حديث ولايت (مجموعه‏ي رهنمودهاي مقام معظم رهبري)، ج 1، ص 66
7 و 8ـ سخنراني در ديدار با دانشجويان دانشگاه تهران 13/7/ 1367
9ـ سخنراني در مراسم افتتاح دانشگاه تربيت مدرس 6/8/ 1365
10ـ بيانات در ديدار با گروهي از اساتيد دانشگاهها 23/10/ 1362
11ـ سخنراني در ديدار با دانشجويان دانشگاه تهران 13/7/ 1367
12ـ سخنراني در دانشگاه، تهران به مناسبت آغاز سال تحصيلي 66ـ 7 65/7/ 1365
13 و 14ـ بيانات در ديدار با اعضاي شوراي مرکزي انجمن اسلامي مدرسين دانشگاهها، به همراه مهندس مير حسين موسوي 18/6/ 1369
ر.ک: حديث ولايت (مجموعه رهنمودهاي مقام معظم رهبري) ج 5، ص 141
15ـ بيانات در ديدار با اعضاي ستاد انقلاب فرهنگي 5/2/ 1362
16ـ بيانات در ديدار با گروهي از اساتيد دانشگاهها 23/10/ 1362
17ـ سخنراني در مراسم افتتاحيه‏ي دومين دوره‏ي تخصصي دانشگاه امام صادق (ع) 3/10/ 1362
18ـ سخنراني در سمينار دانشجويي دانشگاه تهران 13/9/ 1364
19 و 20ـ سخنراني در دانشگاه تهران، به مناسبت آغاز سال تحصيلي 66ـ 7 65/7/ 1365
21ـ سخنراني در جلسه‏ي پرسش و پاسخ در مسجد دانشگاه تهران 17/8/ 1366
منبع:دانشگاه و دانشجو، دفتر مقام معظم رهبري

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image