نيروي عظيم و شگفت‌انگيز مغز خود را بکار گيريد
توانايي مغز انسان بسيار بيشتر از آنچه تصور مي‌کنيد هست و ما تنها بخش اندکي از اين سرمايه ي‌ عظيم خدادادي را استفاده مي‌کنيم. بخش مهمي از فرآيندهاي پيچيده ي مغز انسان را مي‌توان در قالب توانمندي و قدرت تفکر متعالي، تدبّر و انديشه خلاق مشاهده نمود. ما براي تقويت و توسعه ي بنيان فرهنگي خود و جامعه، نياز فراواني به تفکر و انديشه ي خلاق داريم. ترديدي نيست در جوامعي که مغزهاي متفکر و انديشمندان آن افرادي متعهد و پايبند به اصول انساني هستند، رشد و ترقي بيشتري مشاهده شده و مشکلات يکي پس از ديگري رفع مي‌شود و بالعکس، جوامعي که از اين نيرو بهره کمتري مي‌برند ضعف و گرفتاري و مشکلات آنها بيشتر است و وابستگي در آنها افزايش پيدا مي‌کند .
مغز هريک از ما بطور استثنايي و بالقوه هم داراي استعدادهاي نهفته ي علمي و هم استعدادهاي بالقوه ي هنري است. اگر مشاهده مي‌شود بيشتر افراد فقط از کارايي يک طرف مغز خود استفاده مي‌کنند، به دليل نارسايي و ناتواني عضو طرف ديگر نيست بلکه به اين علت است که طرف ديگر مغز بدون تمرين و استفاده باقي مانده و به اندازه ي کافي مجال و فرصت تکامل و پيشرفت همانند طرف ديگر به آن داده نشده است .
ضمير ناخود آگاه خود را برنامه‌نويسي کنيد !
بيشتر افراد تصور مي‌کنند که قيد و بندها و فشارهايي که در جريان کار و زندگي به انسان وارد مي‌شود، تنها از نوع فيزيکي و ملموس است. همچنين فکر مي‌کنند که گفتگوهاي پراکنده، پندارها و تصورات گوناگوني که از طريق آنان به ديگران و يا از طريق ديگران به آنان القاء مي‌شود تأثير يا قدرتي در بر ندارند. ولي واقعيت اين‌طور نيست .
اصولاً فعاليت‌هاي جاري ما به دو دليل انجام مي‌گيرد :
1- دلايل منطقي، معقول، و خردمندانه
2- دلايل غيرمنطقي، غيرمعقول و نابخردانه
حال براي اينکه بتوانيم ضمير ناآگاه خود را که سرچشمه ي جنبه‌هاي غيرملموس رفتار در انسان‌ها مي‌باشد، پرورش دهيم و از آن استفاده ي بهينه بنماييم، بايد آن را ناآگاهانه برنامه‌نويسي کنيم. براي اين عمل مي‌توانيم، قدرت کلام را افزايش دهيم. انسان علاوه بر حواس پنج‌گانه که به کمک آنها تصاوير ذهني را تشکيل مي‌دهد مجهز به دستگاهي است که به کمک آن مي‌تواند ارتباط کلامي برقرار نمايد. قدرت تأثير و اثر تلقيني «ارتباط کلامي» در شرايط ويژه‌اي بسيار افزايش مي‌يابد و مي‌تواند به خوبي در مغز جاي گيرد .
عواملي که در تحقق اين فرايند نقش اساسي دارند عبارتند از :
الف) کلام دلنشين
کلام، اگر با فرکانس معين و طنين خاص ادا شود و بار القايي داشته و با محتوي باشد، مي‌تواند در ذهن ديگران موثر واقع شود .
ب) اطمينان بخشي
اگر پيام يا کلام حاوي برهان و دلايل محکم و اطمينان بخشي باشد و به نحوي اطمينان خاطر به‌وجود آورد که هر گونه شک و شبهه‌اي را از بين ببرد، اثر تلقيني بيشتري خواهد داشت .
ج) تن آرامي
بين جسم و روح ارتباط دائمي و تنگاتنگ برقرار است.هنگامي که از لحاظ فکري تحت فشار قرار داريم، اين فشار به صورت کنش‌هاي عصبي و انقباض‌هاي ماهيچه‌اي خود را نشان مي‌دهد. براي اينکه روان ما، آسوده و راحت و آماده ي پذيرش باشد، تن ما نيز بايد چنين باشد. آموزش‌هاي مختلف ورزشي جهت آرام کردن جسم را بياموزيد و تمرين کنيد !
د) توجه و تمرکز
هرگاه پيامي حاوي چند عنصر باشد، قدرت جذب آگاهانه ي همه ي آنها در يک لحظه پايين مي‌آيد در حاليکه اگر توجه به يکي از عناصر پيام متمرکز گردد، عناصر ديگر بطور ناخودآگاه مي‌توانند جذب و دريافت گردند. بنابراين تمرکز بر روي يک نقطه يا پيام، قدرت نفوذ آن را افزايش مي‌دهد .
هـ) تمرين و تکرار
تکرار به تقويت فرآيند نفوذ کمک مي‌کند. تا آنجا که پيام به مغز راه يابد و به نگرش يا بينش دروني منجر شود. تکرار هر کلام يا پيام، ممکن است سرانجام در ذهن بنشيند و واکنش‌هاي متناسب با خود را ايجاد نمايد. به همين سبب خيلي بايد مراقب کلمات و جملاتي که به هر عنوان در جريان کار و زندگي تکرار مي‌شوند بود. زيرا ممکن است آنها بدون آنکه شخص متوجه شود پيام‌هايي را به درون مغز بکشانند و موجب رفتار يا عادت‌هاي نامناسبي در انسان شوند .
و) شور و هيجان
هر نوع حالت يا احساسي که توأم با شور و هيجان باشد در صورتي که با يک رفتار مناسب توام شود اثر تلقيني آن به شدّت افزايش مي‌يابد و ممکن است منجر به بروز يک الگوي رفتاري جديد شود. از اين روست که بعضي از وقايع و رويدادها، اثر ژرف و عميقي در وجود انسان مي‌گذارند به طوري‌که تا مدت‌ها اثر آن پايدار مي‌ماند .
ز) همساني و ذکر مثال
اگر پيام‌‌دهنده با پيام‌گيرنده هماهنگ و همسان باشد، اثر پيام نيرومندتر و نفوذ آن بيشتر خواهد شد .
ح) باور و اعتقاد
اگر پيام از روي ايمان و اعتقاد صادر شود و به اصطلاح از تمام وجود سرچشمه بگيرد، اثر نفوذ آن به شدت افزايش مي‌يابد. آن‌گونه که گفته‌اند کلامي که از دل برآيد بر دل نشيند .
ماکسول مالتز مي‌گويد: «هرکس در عمق وجود خويشتن، تصويري ذهني از خود دارد. تغيير و تبديل شخصيت افراد، با دگرگون ساختن اين تصوير خويشتن امکان‌پذير مي‌گردد. هنگامي که تصوير خويشتن ما مناسب است و بافت اساسي آن را تجربه‌هاي موفقيت‌آميز تشکيل مي‌دهد، رفتار ما نيز با خواسته‌هاي ما هم‌خواني خواهد داشت .»
در مقاله ي بعد به «چگونگي پروراندن وضعيت مطلوب در ذهن » و «راههاي افزايش بهره وري » مي پردازيم .
ادامه دارد ...