تصوير ذهني درخشاني از وضعيت مطلوب در سر بپرورانيد .
تصوير ذهني در واقع برداشت دروني از دنياي بيروني است. بنابراين هر طور که دنيا را از دريچه ي نگاه و ذهن خود مشاهده کنيم، آثار و پيامدهاي متناسب با آن را خواهيم ديد. مانند اينکه: دو نفر يک ليوان تا نيمه آب را مشاهده مي‌کنند. يکي توجهش به نيمه ي پر ليوان جلب مي‌شود و آن را در نظر مي‌آورد و ديگري تحت تأثير نيمه ي ‌خالي قرار مي‌گيرد و فقط آن نيمه را تماشا مي‌کند !
نکته ي ديگري که در مورد تصاوير ذهني قابل بيان مي‌باشد، تأثير اين تصاوير بر روي سيستم عصبي است: پس از آنکه اين تصاوير در مغز تجزيه و تحليل و پردازش گرديد، معمولاً در ذهن ايجاد بار مثبت يا منفي مي‌کند و متناسب با آن دستورات لازم جهت ايجاد واکنش از مغز به اندام‌ها صادر مي‌گردد. بنابراين، ذهن را مي‌توان به عبارتي محل تجمع آن دسته از بارهاي مثبت و منفي دانست که در اثر تصويرهاي ذهني به جا مانده است. اگر بين اين بارهاي مثبت و منفي توازن برقرار باشد، ما روحيه ي متعادلي خواهيم داشت. اگر در مجموع، بار ذهني‌مان مثبت باشد و ميل به تلاش و حرکت داشته باشيم، از روحيه ي خوبي برخور داريم و اگر بار ذهني‌مان منفي باشد و ميل به کار و تلاش نداشته باشيم روحيه ي ما ضعيف و نگران کننده است
بهره‌وري خود را به نحو مطلوبي افزايش دهيد !
انسان از ديرباز در انديشه ي استفاده ي موثر و مفيد از توانايي‌ها، امکانات و منابع هستي بوده است، اما در دنياي امروز اين امر بيش از هر زمان ديگري مورد توجه قرار گرفته است .
بهره‌وري، يک ابزار اساسي براي توسعه در ابعاد مختلف فردي، اجتماعي و اقتصادي است. بهره‌وري بالا در جامعه از يک سو زمينه ي حرکت و تلاش ملي را فراهم مي‌آورد و از سوي ديگر، باعث تقويت انگيزه‌هاي يکايک آحاد ملت در به ثمر رسانيدن اين تلاش‌ها مي‌شود .
به طور کلي، فعاليت‌هايي که سه مشخصه ي زيررا به نحو مطلوب در برداشته باشند، از بهره‌وري مناسبي برخوردار خواهند بود: کارايي، اثر بخشي، کيفيت. حال به تعريف هر يک از اين مشخصه‌ها مي‌پردازيم :
1- کارايي :
منظور از کارايي داشتن بازدهي مناسب است. يعني حاصل زمان اجراي کار در حد استاندارد بوده يا به آن نزديک باشد. کارايي در واقع به کار بستن اعمالي است که براي انجام يک کار ضروري مي‌باشد. نه بيشتر و نه کمتر. کارايي معمولاً با درصد، سنجش مي‌شود و مي‌توان گفت به معني خوب انجام دادن کار است. در مديريت، کارايي را نسبت بين خروجي‌ها و وردي‌هاي يک سيستم بيان کرده‌اند .
2- اثر بخشي :
منظور از اثر بخشي انجام کارها در جهت هدف‌هاي اصلي است. هر چه فعاليت‌ها به طور موثرتري در جهت هدف‌هاي اصلي قرار گيرد، اثر بخشي آن بيشتر است. ممکن است فعاليتي داراي راندمان خوبي باشد ولي اثربخشي نداشته باشد. پس اثربخشي به معني کار خوب انجام دادن و درجه ي رسيدن به اهداف تعريف مي‌شود .
3- کيفيت :
برخورداري از کيفيت مطلوب در تمامي مراحل، يک شرط لازم براي فعاليت‌هاي بهبود بهره‌وري است. گاهي کيفيت را در اثربخشي منظور مي‌کنند ولي در اينجا به دليل اهميت فوق‌العاده، آن را جدا کرده‌ايم .
مهم اين است که در زندگي بدانيم کاري را در مرتبه ي عالي انجام دهيم وآينده ي ما در گرو کار امروز ما خواهد بود .
در دو مقاله ي آتي به « اصول موفقيت » و «راههاي رسيدن به موفقيت » مي پردازيم .
ادامه دارد ...
منبع:کتاب تکنولوژي و مهندسي فکر